«چه کسی در این میان سود می‌برد؟» این پرسش از اساسی‌ترین پرسش‌هایی است که در هنگامه هر کشاکش و معرکه و به عبارت ساده‌تر دعوایی برای تحلیل و حتی پیش‌بینی نتیجه و تدقیق در خاستگاه و ریشه آن می‌توان از دو طرف مخاصمه پرسید.

صفر – صفر به نفع داور!
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:


هفته نامه مثلث ، یاسر هدایتی :«چه کسی در این میان سود می‌برد؟» این پرسش از اساسی‌ترین پرسش‌هایی است که در هنگامه هر کشاکش و معرکه و به عبارت ساده‌تر دعوایی برای تحلیل و حتی پیش‌بینی نتیجه و تدقیق در خاستگاه و ریشه آن می‌توان از دو طرف مخاصمه پرسید. پرسش از منفعتی که اصل معرکه بر‌اساس تصاحب آن باید شکل گرفته باشد. در صورت‌بندی‌‌ای ساده در هر تخاصمی، منفعتی اعم از عینی و غیر‌عینی وجود دارد که در اصل دو یا چند طرف معرکه در کشمکش دستیابی به آن متصور می‌شوند. از سوی دیگر اگر لایه‌های مختلف هر کشاکشی را اعم از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در نظر بگیریم، برای هر طرف مخاصمه می‌توان دو ساحت را در نظر گرفت. ساحتی که - بر‌اساس دو سویه برد و باخت - رو به ما دارد و ساحتی که رو به طرف مقابل دارد. از این منظر در نسبت‌سنجی منطقی، نتیجه به دست آمده از هر کشمش در ذیل چند الگوی کلی طبقه‌بندی می‌شود. «برد- برد»، «برد - باخت»، «باخت - برد» و «باخت- باخت».
با این تفصیل پرسش از منفعت حاصل شده یا همان نتیجه منبعث از آن در حقیقت پرسش از این نسبت چهار‌گانه است. در نگاه اول واضح است که از میان این نسبت‌های چهارگانه بهترین نتیجه ممکن هنگامی ‌به دست می‌آید که ما نتیجه برد - برد را حاصل کنیم. در این معنا منفعت‌حاصل شده در نسبت با خود ما و در نسبت با طرف دیگر مخاصمه نتیجه را به سود ما رقم می‌زند.
این مقدمه تفصیلی در تحلیل اتفاق به وقوع پیوسته میان دو کشور از مهمترین کشورهای منطقه ژئوپلتیک خاورمیانه است. روایت اولیه اتفاق از این قرار است. در روزهای آغازین سال جاری دو نوجوان ایرانی عمره‌گزار هنگام بازگشت به ایران مورد تعدی ماموران سعودی قرار می‌گیرند. همراهان و خانواده این دو نوجوان با اطلاع از این موضوع با برخوردی جدی از سوار شدن بر هواپیما امتناع می‌کنند. در روند رسیدگی به این موضوع گویا پلیس فرودگاه سعودی وارد عمل شده و ضمن انجام اقدامات اولیه به خانواده معترض و مسئولان ایرانی وعده پیگیری قانونی و اشد مجازات را برای خاطیان می‌دهد. وعده‌ای که شواهد و قرائن از عدم تحقق آن خبر می‌دهند.
این اتفاق با گذشت بیش از یک هفته از وقوع آن بعد از تعطیلات نوروزی، یک بمب خبری می‌شود؛ بمبی که واکنش‌هایی متفاوت را نیز از مقامات مسئول دو طرف بر‌می‌انگیزاند. مسئولان ایرانی این اهمال مسئولان سعودی در تحقق مجازات شدید و سریع خاطیان را نمی‌پذیرند. کاردار عربستان در ایران احضار می‌شود. رئیس‌جمهوری دستور مستقیم برای رسیدگی به پرونده این تعرض و عمل غیر اخلاقی را نسبت به این دو شهروند ایرانی می‌دهد. مجلس جویای موضوع می‌شود. در بحبوحه تیرگی روابط وقتی عربستان از پذیرش عمره گزاران دیگر ایرانی سرباز می‌زند، وزیر ارشاد ایران نیز از توقف سفرهای عمره برای تنبیه مسئولان عربستانی خبر می‌دهد. این بمب خبری اما در فضای اجتماعی کشور موج‌آفرینی‌های دیگر دارد. ابراز انزجار شدید مردم از این اقدام و به تبع آن اهمال مسئولان سعودی باعث شد تا موج سنگین عرب‌ستیزی در میان اقشار مختلف اجتماعی به راه بیفتد. انزجاری که خیلی زود به شبکه‌های اجتماعی راه یافت و در موجی قوم ستیزانه اعراب، مسلمانان، کشورها و همسایه‌های عربی مسلمان نیز از آن ‌بی‌نصیب نماندند. کلیپ‌های سراسر توهین، شعر‌های حماسی حاوی تحقیر و تهدید، هزل سرایی‌ها و ساختن انواع هزل‌ها و ریشخند‌های قومیتی و دینی ازجمله موج‌های به راه افتاده و متاسفانه همچنان ادامه‌دار پیرامون این موضوع در شبکه‌های اجتماعی است. نکته بسیار قابل توجه در این میان عدم تفکیک و مغالطه گاه به نظر عامدانه‌ای است که میان قومیت‌های مسلمان منطقه و اعراب مسلمان و ماموران خاطی سعودی روا داشته می‌شود. نکته غیر‌قابل اغماض دیگر توهین روا داشته شده‌ای است که به اسم غیرت ملی به یکی از ارکان فروعات دین و از اعمال مهم عبادی یعنی حج روا داشته می‌شود.
این موج‌های به راه افتاده در شبکه‌های اجتماعی البته توامان باعث کنش‌های اجتماعی دیگری در فضای واقعی اجتماع نیز شده است. کنش‌هایی مانند سر دادن شعار‌های تند سیاسی علیه حاکمیت کشور عربستان، به آتش کشیدن پرچم و همین‌طور ازدحام‌های متعدد در مقابل سفارت سعودی. حجم این نفرت به وجود آمده برای اتفاقی که البته در نوع خود شنیع و غیر‌قابل اغماض است، از نظر جامعه‌شناختی قابل تبیین و تحلیل است اما در این میان آنچه باید در پاسخ به پرسش ابتدایی این نوشتار به آن بیش از عناصر دیگر توجه کرد، جایگزین‌‌شدن مفاهیم مورد تشنیع است؛ اینکه ما در ابتدای این تخاصم با دو مامورمتخلف فرودگاه سعودی روبه‌رو هستیم اما آنچه این حجم نفرت را برانگیخته است و تخاصمی ‌که چونان آتش روز به روز ابعاد وسیع دیگری را در بر می‌گیرد تشنیع خاندان سلطنتی به‌عنوان یکی از مهمترین کشورهای جهان اسلام و از مهمترین همسایگان ما، مردم عربستان، اعراب مسلمان و همسایگان عرب ما و یکی از ارکان عبادی دین اسلام یعنی حج را نیز در برگرفته است.
ناگفته پیداست این حجم نفرت در ابعاد پیش‌گفته که در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان منتشر شده است در دهکده کوچک جهانی امروز دیگر چیزی پوشیده و درون‌سرزمینی نمی‌تواند باشد و تحلیل این موج‌های به راه افتاده و تحلیل و تفسیر عمق و ابعاد آن در هر سرزمین و در هر اتاق کوچک و بر سر هر میز کاری که امکان اتصال به تارنمای جهانی را داشته باشد، میسر است. این را اضافه کنید که بعضی از کاربران شبکه‌های اجتماعی همیشه در صحنه ایرانی! با تسلط به زبان‌های مختلف و حضور همیشگی در شبکه‌های اجتماعی پیج‌ها و روم‌های وابسته‌مستقیم و غیر‌مستقیم در این زمینه را نیز در میان شبکه‌های اجتماعی از عنایات! خود ‌بی‌نصیب نگذاشته‌اند. به این ترتیب است که نمایشی که از ایرانیان مسلمان می‌توان در این موضوع تماشا کرد، از منظر‌های مختلفی قابل تبیین و بازپرداخت معناشناسانه‌ای است که قطعا به هیچ‌وجه زیبنده چهره جامعه معاصر ایرانی نیست و البته متاسفانه تصویر منعکس‌شده در آیینه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چیز دیگری را نشان می‌دهد.
این اما همه ماجرا نیست. فرامتن موجود در اتفاق اخیر اما با هویت مستقل سیاسی خود یکی از بزنگاه‌های مهم تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور به حساب می‌آید.
بر کسی پوشیده نیست که مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه موسوم 1+5 و بیانیه اقدام مشترک انجام شده در لوزان از منظر سیاسی یکی از مهم‌ترین اتفاقات جهان در ماه‌های اخیر و البته تاریخ کشورهای درگیر و منطقه است. صحبت درباره این توافق البته در مجال و قصد این نوشتار نیست اما اگر این موضوع را به اضافه درگیری نظامی و حمله عربستان به یمن را به‌عنوان فرامتن‌های مهم اتفاق فرودگاه جده مورد توجه قرار دهیم، شاید متصدیان و مسئولان امر و شهروندان ایرانی را نسبت به انواع موضع‌گیری‌های خود مسئول‌تر کند. بیانیه سوئیس به مثابه اقدامی ‌بسیار شکننده با مخالفان سر‌سخت جهانی و داخلی در هر دو طرف توافق یکی از مهمترین درس‌هایش برای دیپلماسی ایرانی نور تاباندن بیش از پیش به چهره دشمنان و هراسندگان جهانی و منطقه‌ای‌اش است؛ حزب‌ها و دولت‌هایی که از هرکس از عدم توافق و عدم ثبات قدرت بزرگ ایران در منطقه ژئوپلتیک خاورمیانه منفعت خود را می‌جویند. در این میان البته که به تدبیر و حکم عقل نمی‌توان همسایگان مسلمان خود را با تمام تخاصم‌ها در کنار دیگر دشمنانی قرارداد که اصولا ‌بی‌هیچ اشتراکی تنها منفعت خود را در به ذلت نشاندن عزت ایرانی می‌شناسند. این یک واقعیت مهم است که اگرچه در دنیای امروز منافع ملی هر کشور است که مصلحت آن کشو را رقم می‌زند اما دیپلماسی نیز به ما آموخته است که منافع ملی در بسیاری از اوقات در ذیل منافع منطقه‌ای معنایی قویم‌تر می‌یابد. جهان کوچک شده امروز دیپلماسی را دیگر در انزوا و قدرت‌جویی نمی‌شناسد و درست در کشف همین نقطه است که سعی تمامی ‌می‌شود تا کشور مهم و بزرگی مانند ایران در به دست آوردن قدرت تام منطقه‌ای خود به واسطه اشتراکات قومی، دینی و فرهنگی با دیگر کشورهای مسلمان همسایه‌اش به هر بهانه ممکن دچار مشکلات عدیده‌ای شود.
این بهانه گاه می‌تواند ترتیب‌دادن حمله نظامی یک کشور مهم مسلمان منطقه به بهانه سرکوب به اصطلاح شورشیان کشور مسلمان دیگر باشد، می‌تواند با ایجاد و حمایت تسلیحاتی و نظامی گروه‌های افراطی و نسل‌کشی و مسلمان‌کشی به اسم نهی از منکر و تفرقه‌انگیختن با موضوعات فرقه‌ای و مذهبی صورت بگیرد یا با آتش نفرت بر انگیختن میان همسایگان مسلمانی با سابقه‌های مشترک بسیار عمیق دینی و فرهنگی... و راستی «چه کسی در این میان سود می‌برد؟» َ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ.