چگونه باید گامهای پایانی مذاکرات هستهای را برداشت؟
رصد بازی «رقیب غیر قابل اعتماد»
مثلث آنلاین: ایران و اعضای 1+5 یک اصل محسوب میشود. در این میان، اعضای 1+5 نه تنها حکم متحد، دوست و حتی بازیگران خنثی را برای ما ندارند
سالنامه مثلث ، حنیف غفاری : ایران و اعضای 1+5 یک اصل محسوب میشود. در این میان، اعضای 1+5 نه تنها حکم متحد، دوست و حتی بازیگران خنثی را برای ما ندارند، بلکه تقابل مستمر آنها با حقوق حقههستهای ملت ایران و دیگر اقدامات سلبی آنها در تقابل با ملت و نظام ایران، اعضای 1+5 را به دشمنان ما تبدیل کرده است. از این رو هماکنون مذاکرات ما با اعضای 1+5 باید در راستای مدیریت رفتار رقیب صورت گیرد. از سوی دیگر، این رقیب به اندازهای گستاخ است که به راحتی بازی خود را در هر دور از مذاکرات هستهای و بنا بر مصالح منطقهای و زدوبندهای خود با دیگر بازیگران نظام بینالملل (مخصوصا رژیم اشغالگر قدس و عربستان سعودی) تغییر میدهد. جمهوریاسلامی ایران در طول یکسال و نیم اخیر فرصت لازم را برای پذیرش حقوق هستهای کشور و درک خطوط قرمز قانونیترسیم شده به طرف مقابل داده است. این بار، اعضای 1+5 باید متوجه باشند که «آخرین فرصت» برای تصمیمگیری واقعی از سوی آنها فرارسیده است. اگر در ماراتن این بازی نیز آمریکا و دیگر اعضای 1+5 بنا به هر دلیلی نخواهند یا نتوانند تصمیم لازم را جهت امضای توافقنهایی اتخاذ کنند، خود مسئول عواقب و تبعات شکست مذاکرات خواهند بود.اظهارات حکیمانه رهبر معظم انقلاب در خصوص ابعاد و حدود و ثغور توافق هستهای، تکلیف طرف مقابل را به صورت کامل مشخص کرده است. این سخنان تعیینکننده سبب شد تا دو تاکتیک «خرید زمان» و «دفرمه کردن ساختار توافقنهایی» از طرف مقابل سلب شود. این خلع سلاح تاکتیکی غرب نقش بسیار مهمی در تنظیم رویکرد و رفتار اعضای 1+5 در مذاکرات هستهای اخیر داشته است. در چنین شرایطی اعضای 1+5 و در راس آنها ایالاتمتحده آمریکا بیش از پیش خود را در معرض قضاوت افکار عمومی دنیا میبینند.
بسیاری از مقامات رسمی، رسانهها و منابع غیررسمی و موثق عنوان کردهاند که مذاکرات هستهای وارد فاز پایانی و گامهای نهایی خود شده است. ملت ایران نیز امیدوار است در نهایت، میان ایران و اعضای 1+5 توافقی خوب و قابلدفاع با محوریت حفظ دستاوردهای هستهای کشورمان و رفع همه تحریمهای ظالمانه وضع شده، صورت گیرد. «دقیقه 90» حساسترین دقیقه یک بازی فوتبال محسوب میشود، خصوصا زمانی که در تابلوی نتیجه بازی «صفر-صفر» حک شده باشد! تغییر جریان و نتیجه بازی به سود یا ضرر هر یک از طرفهای بازی در دقیقه 90 معمولا شوکآور، غیرقابل مدیریت و در اکثر موارد جبران ناپذیر است. بازی در دقیقه 90 مذاکرات هستهای، ملزومات و قواعد خاص خود را طلب میکند، خصوصا آنکه حریف مقابل ما نه تنها اعتقادی به داور میدان ندارد، بلکه در صورت لزوم حاضر است دروازههای زمین بازی را نیز به سود خود جابهجا کند!
طرف مقابل بهطور طبیعی ظرفیت بالقوه و بالفعل زیادی در تغییر بازی خود در دقیقه 90 دارد. بدیهی است در چنین شرایطی ما نیز باید خود را برای مقابله با «تغییر ناگهانی بازی رقیب» آماده کنیم. هماکنون کمترین تضمینی وجود ندارد که رقیب ما در دقیقه 90 مذاکرات هستهای دست به آشوب، تخریب و بر هم زدن بازی نزند. حال در این میان تکلیف دستگاه سیاست خارجی کشورمان چیست؟ «ادامه بازی با گارد بسته»، آن هم در مسیر «مدیریت رفتار دشمن» تنها راهکار ما در این برهه تعیینکننده محسوب میشود. زمانی که ما از استراتژی «مدیریت رفتار دشمن» سخن میگوییم، یعنی هدف ما از مذاکرات هستهای «تبدیل کردن دشمن به دوست» یا «آغاز روند همگرایی با آمریکا» نیست، زیرا براساس تضادهای آنتاگونیستی موجود در شالوده سیاست داخلی و خارجی طرفین، اساسا چنین هدفی دستیافتنی نیست. از سوی دیگر، «ادامه بازی با حفظ گارد بسته» به معنای در نظر گرفتن همه خطوط قرمز، احتمالات، ابزارها، راهکارهای اضطراری، رویکردهای اقناعی در قبال مخاطبان و... در این مرحله حساس و تعیینکننده است.
آنچه مسلم است، در حال حاضر، کوچکترین سیگنال، رفتار و حتی گفتار ما پای میز مذاکرات هستهای و خارج از آن تعیینکننده خواهد بود. بهطور کلی بازی در دقایق پایانی مذاکرات هستهای حساس است، مخصوصا آنکه طرف مقابل مستعد بر هم زدن بازی در دقیقه تعیینکننده باشد! در این لحظات حساس نه تنها نباید ذرهای عقب نشینی از خطوط قرمز تعیینشده صورت گیرد، بلکه «احساس عقبنشینی از این خطوط» نیز نباید به رقیب منتقل شود. در صورت انتقال این احساس به صورت خواسته یا ناخواسته، اعضای 1+5 و مخصوصا ایالاتمتحده آمریکا انگیزه بیشتری برای بر هم زدن بازی در دقیقه 90 پیدا خواهند کرد. در این میان، هرگونه نتیجهگیری در پایان بازی منوط به اراده واقعی طرف مقابل و پذیرش حقوق هستهای کشورمان در مذاکرات خواهد بود. بهعبارت بهتر، دولت و دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید بهگونهای با رقیب سوءسابقهدار خود مواجهه کند که کل هزینههای بر هم زدن بازی در دقیقه 90 و هرگونه زیادهخواهی در حوزههای اختلافی(اعم از فنی،حقوقی و سیاسی) را متوجه رقیب کند.در اینجا، جمهوری اسلامی ایران نه به لحاظ زمانی و نه به لحاظ راهبردی، مقید به «امضای توافقنهایی» تا ماه مارس یا حتی تیرماه نیست، بلکه صرفا مقید به «مشخص کردن تکلیف مذاکرات» است. امضای توافقنامه نهایی معلول و مرهون اتخاذ تصمیمی عقلانی از سوی طرف مقابل خواهد بود. بهنظر میرسد هنوز این تصمیم عقلانی در طرف مقابل به فعلیت تام و کامل نرسیده است.
نکته مهمتر اینکه تبدیل ضرالاجل «تیرماهسال 1394» به «اسفندماه سال 1393»، کاملا برخلاف تفاهم مشترک صورت گرفته در آذرماه سال 1393 محسوب میشود. به عبارت بهتر، این ایالاتمتحده آمریکاست که توافق صورت گرفته در آذرماه امسال را نادیده انگاشته و به جای تیرماه سال 1394، اسفندماه سال 1393 را به دقیقه 90 بازی تبدیل کرده است. بنابراین در صورت ترک بازی توسط طرف مقابل به بهانه عدم توافق، مسئولیت برهم زدن توافق هستهای جمعی آذرماه امسال بهطور مستقیم برعهده واشنگتن و متحدان آن خواهد بود. مجموع این موارد سبب میشود تا نسبت به پیچیده بودن بازی هستهای در این برهه زمانی بیش از پیش آگاه شویم.
جهت درک پیچیدگیهای رفتاری و گفتاری رقیب پای میز مذاکرات، لازم است روی رفتار دو کشور آمریکا و فرانسه به صورتی خاص متمرکز شویم. در این میان، دو کشور ایالاتمتحده آمریکا و فرانسه، طی همین یکسال و نیم اخیر بارها نشان دادهاند که حتی به تفاهمات شفافی خود در مذاکرات هستهای پایبند نبوده و زمانی که پای تدوین تفاهمهای اولیه به «توافق مدون» به میان میآید، به راحتی زیر قولوقرارهای خود میزنند. اظهارات اخیر لوران فابیوس، وزیر امورخارجه فرانسه، نشانهای دال بر اثبات این موضوع است. به نظر میرسد فرانسه بار دیگر و به نمایندگی از رژیم اشغالگر قدس جهت برهم زدن پازل مذاکرات هستهای خیز برداشته است. گویا در تقسیم کار جدید آمریکا، رژیمصهیونیستی و فرانسه این وظیفه به لوران فابیوس محول شده تا بار دیگر نقش پلیس بد مذاکرات هستهای را ایفا کند. این در حالی است که رجزخوانیهای اخیر فابیوس علیه مذاکرات هستهای و توافق نهایی، براساس تفاهم پشتپرده واشنگتن، تلآویو و پاریس صورت گرفته است. وزیر امورخارجه فرانسه بهتازگی مدعی شده که تعهدات تهران در مذاکره با گروه 1+5 در خصوص برنامه هستهایاش، کافی نیست و نیازمند کار بیشتر است. فابیوس در این خصوص میگوید: «ما ترجیح میدهیم توافق قوی داشته باشیم. در حال حاضر مشکلاتی وجود دارد. پیشرفتهایی حاصل شد اما در خصوص میزان تعهدات و راههای تحقق آن باید گفت که این مساله همچنان ناکافی است. از این رو این روند نیازمند تلاش بیشتر است.» «جفری گلدبرگ» روزنامهنگار سرشناس و نزدیک به رژیمصهیونیستی میگوید: «لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در مذاکرات هفتههای آتی بین ایران و گروه 1+5 نقش بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی را ایفا خواهد کرد.» «گلدبرگ» این اظهارات را در توضیحاتی برای به اشتراک گذاشتن حرفهای «فابیوس» در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت.
حمایتهای مکرر مقامات امنیتی و دولتی رژیمصهیونیستی از لوران فابیوس نشان میدهد که وزیر امور خارجه فرانسه بار دیگر با هدف برهم زدن معادلات در دقیقه 90 مذاکرات هستهای راهی میدان شده است. این اقدام فرانسویها در سال 1392 و در زمان امضای توافقنامه موقت ژنو نیز تکرار شد. «یوال اشتاینیتز»، وزیر اطلاعات و امور راهبردی رژیمصهیونیستی در خصوص نقشآفرینی فابیوس در امضای توافقنامه موقت نوشته بود: «در پیشنویس اولیه توافقنامه هستهای ژنو، ایرانیها میتوانستند ذخیره اورانیوم 20 درصدی خود را حفظ کنند و صرفا توافق میکردند از ادامه تولید این سطح از اورانیوم خودداری کنند. اما در پی فشار رژیم اسرائیل از طریق فرانسه، در متن نهایی توافقنامه مقرر میشود که ایران نیمی از ذخایر اورانیوم 20 درصدی خود را رقیق کرده و نیم دیگر را به اکسید تبدیل کند. در نسخه اولیه توافقنامه ژنو صرفا مقرر شده بود ایران از آغاز به کار رآکتور آب سنگین اراک خودداری کند، اما میتوانست به ساخت بخشهای کلیدی این رآکتور ادامه دهد. اما در پی رایزنی فرانسویها شرایط تغییر کرد.» مشابه این رفتار برهم زننده را در خصوص ایالاتمتحده آمریکا نیز شاهد بودهایم. نقطه اوج این رفتار، مذاکرات وین 8 (مذاکراتی که منتج به تمدید دوباره توافقنامه ژنو در آذرماه سال 1393 شد ) بود. مذاکرات وین 8، نقطه آشکارساز طغیانگری اعضای 1+5 در دقیقه 90 مذاکرات هستهای بود. در حالی که پس از ماهها، هفتهها و ساعات متعدد مذاکرات مستقیم، غیرمستقیم، دوجانبه، چندجانبه، ایمیلی، واسطهای، پنهانی و...طرفین آماده اعلام توافق روی کلیات بودند، جان کری به دستور مستقیم کاخسفید و به واسطه قولوقراری که سران آلسعود جهت ایجاد اخلال در قیمت نفت اوپک به واشنگتن دادند، بازی را در دقیقه 90 برهم زد!
رفتارهای سینوسی دیگر اعضای 1+5 نیز در مجموع نشان میدهد که آنها نیز عملا رغبتی نسبت به اتخاذ رویکردی شفاف و حساب شده در مذاکرات هستهای با ایران ندارند. ترکیب «بیشفعالی» و «بیحوصلگی» دیگر اعضای 1+5 در جلسات سریالی مذاکرات هستهای همواره آزاردهنده بوده است. دیگر بازیگران 1+5، در یک جلسه از مذاکرات عملگرا و پیشرو در جلسهای دیگر، منزوی و بازدارنده بودهاند.اگر یک ناظر بیرونی و بیطرف به بررسی رفتار تکتک اعضای 1+5 در سلسله مذاکرات هستهای بپردازد، به این نتیجه میرسد که نمایندگان آنها دارای نوعی «افسردگی دوقطبی دیپلماتیک» بوده و رفتار آنها در هر دور از مذاکرات متاثر از حال درونی(همان انگیزههای بیرونی آنها!) تغییر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید