گفتوگوی مثلث با جعفر قنادباشی
ریاض عقبنشینی کرده است
اخیرا اخباری منتشر شده مبنی بر اینکه کویت و عراق بهعنوان میانجیگر بهبود روابط تهران و ریاض اقداماتی انجام دادهاند. این اخبار تاچه حد صحت دارد و چرا عراق و کویت واسطه و میانجیگر بهبود روابط ایران و عربستان شدهاند؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که اگرچه برخی از مطبوعات کویتی یا دیگر رسانههای منطقهای از موضوع میانجیگری عراق، کویت و همچنین برخی دیگر از کشورها جهت بهبودی روابط دو کشور ایران و عربستان، سخن گفتهاند، ولیکن هنوز در سطوح رسمی، چنین موضوعی به صورت جدی مطرح نشده و همچنان در ردیف احتمالات رسانهای و مطبوعاتی باقی مانده است. با اینحال در خصوص این موضوع که به چه علت برای میانجیگری احتمالی بین تهران و ریاض، نام کویت و عراق به میان آمده، مطالبی وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد: اول آنکه عراق و کویت از جمله همسایگان دو کشور ایران و عربستان محسوب میشوند و صرفنظر از تفاوتهای متعددی که دارند، از ادامه تنش در روابط ریاض و تهران خشنود نیستند. زیرا مسائل پیرامونی این تنش و مقتضیات ناشی از آن، مقامات کویتی و عراقی را ناگزیر میسازد تا پیوسته ملاحظات ویژهای را در روابط ایران و عربستان رعایت کنند؛ به ویژه آن که، این روابط به سوی تنش و تشنج بیشتر سوق پیدا کند. البته مقامات عراقی به علت حمایت عربستان از گروههای تکفیری، کاهش تنش بین ریاض و تهران را زمینهای برای توقف این نوع حمایتها میدانند. مقامات کویتی هم
در چارچوب روابط بین کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و همانند برخی دیگر از اعضا، علاقهمند نیستند که بهطور کامل در صف عربستان قرار گیرند. البته علاوه برهمسایگی، الزامات مربوط به عضویت در اتحادیه عرب و عضویت در اوپک نیز زمینههای دیگری برای میانجیگریهای احتمالی کویت و عراق محسوب میشوند.
آیا این دو کشور ظرفیتهای لازم برای میانجیگری را دارند؟
ظرفیتهای لازم برای میانجیگری زمانی به وجود میآید که کویت یا عراق با هر دو کشور ایران و عربستان، مناسبات دوستانه و صادقانهای داشته باشند و هیچ تنش تعیینکنندهای در روابط دوجانبهشان با دولتهای ریاض و تهران وجود نداشته باشد. این موضوعی است که نه تنها هنوز بهطور کامل تحقق نیافته، بلکه در مسیر دستیابی به آن موانعی وجود دارد. چنانکه میتوان به بیاعتمادیهای موجود در روابط عراق و عربستان اشاره کرد یا برخی از همسوییهای کویت با عربستان را نیز مانعی در راه تحقق ظرفیتهای لازم برای این میانجیگری دانست. البته این در حالی است که مقامات کویتی در عرصه عمل دلخوشی از مقامات سعودی ندارند و اختلافاتشان بر سر نحوه عملیات جنگی در یمن و برخی رقابتهای موجود در شورای همکاری خلیج فارس، مانع از آن است که آنها خواستار قرار گرفتن عربستان در وضعیتی عادی باشند.
میتوان گفت عربستان در برهه فعلی پالس مثبت برای ایران فرستاده و به نوعی مواضعش را در قبال تهران تعدیل کرده است؟
در این خصوص میتوان گفت که با وجود برخی از اظهارات تند مقامات عربستان به ویژه سخنان اخیر عادلالجبیر، وزیر امورخارجه این کشور (که در واقع تکراری از مواضع گستاخانه گذشتهاش محسوب میشد)، جواب این سوال مثبت است و این به معنای آن است که عربستان با پالسها و سیگنالهای مختلفی، عقبنشینی از برخی از مواضع قبلیاش را اعلام کرده است. این در حالی است که این نوع تعدیل مواضع، جنبه کلیتری دارد؛ چنانکه نشانههای آن را میتوان در تعدیل مواضع ریاض در مسائل داخلی لبنان، تعدیل غیرعلنی مواضع در موضوعات مربوط به سوریه و همچنین در سیاستگذاریهای مرتبط با برگزاری مناسک حج مشاهده کرد. البته چنین تعدیل مواضعی از چندین عامل مهم و راهبردی سرچشمه میگیرد که در مجموع میتوان از آن بهعنوان شکستها و ناکامیهای سیاسی، نظامی و اقتصادی حکومت سعودی یاد کرد. این عوامل، بخشی در شکستهای مداخلهجویانه در سه کشور عراق، سوریه و لبنان دستهبندی میشود. دسته دیگر از این عوامل راهبردی، مربوط به سیاستهای جنگی عربستان در یمن و شکست تلاشهای سیاسی برای برپایی ائتلاف ضدیمنی و افتضاحات نظامی به بار آمده در این کشور است و دسته سوم هم کاهش
درآمدها و انواع مشکلات پردامنه نشئت گرفته از آن است که به افزایش بسیار شدید نارضایتی در داخل عربستان انجامیده و فضای شکنندهای را در داخل این کشور ایجاد کرده است. البته عامل مهم دیگری که مقامات سعودی را واداشته تا از تندرویهایشان در سیاست خارجی دست بردارند، مربوط به فضای نامطمئنی است که با انتخاب ترامپ در روابطشان با واشنگتن پدید آمده است و آنها را واداشته تا برخی از پلهایی که در روابطشان با برخی از کشورها تخریب کردهاند، مجددا ترمیم نمایند. و بالاخره نشانه دیگری که بیانگر روشنتر عقبنشینی مقامات سعودی از مواضعشان است، از خبرهای غیررسمی در خصوص برکناری احتمالی عادلالجبیر و به ویژه محدود شدن تحرکات قبلی وی، فهمیده میشود.
آینده روابط دو کشور با این بحث میانجیگری به چه سمتی خواهد رفت؟
آینده روابط ایران و عربستان به چگونگی مواضع مقامات ریاض بستگی دارد که تا چه اندازه حاضر باشند از خصومتورزیهای قبلی خود که فهرستی طولانی را تشکیل میدهد، دست بردارند. مروری بر فهرست زیر که کارنامه عربستان در عرصه مناسباتش با ایران محسوب میشود، کافی است تا مسیری که مقامات ریاض برای عادیسازی روابطشان با تهران باید از آن بازگردند، مشخص کند:
1- اتهامزنیهای مکرر علیه ایران و معرفی ایران بهعنوان عامل اصلی ناامنیهای منطقه
2- خط و نشان کشیدن جنگی برای ایران
3- ترغیب، تطمیع و وادارکردن کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی به قطع رابطه با ایران
4- ترغیب، تطمیع و وادارکردن کشورهای عضواتحادیه عرب به قطع رابطه با ایران
5- تلاشهای بیثمر برای تشکیل ائتلافی نظامی مرکب از 37 کشور اسلامی علیه ایران
6- اتخاذ مواضع خصمانه سفرای عربستان در کشورهای اسلامی علیه ایران
7- قرار دادن نام حزبالله لبنان بهعنوان یکی از متحدین منطقهای ایران در فهرست گروههای تروریستی
8- کوششهای محرمانه و سری برای تحریکات قومی و مذهبی در برخی از استانهای مرزی
9- تلاشهای متعدد برای وقوع حرکتهای خرابکارانه و ایجاد ناامنی در ایران
10-حمایت علنی از گروهک تروریستی و معاند منافقین
درنهایت اینکه چه بحرانها و مشکلات مهمی اکنون بین تهران و ریاض وجود دارد؟
همانگونه که در فهرست مورد اشاره در سوال قبلی گفته شد، مهمترین مشکل در روابط تهران و ریاض، سیاستها و همچنین اقدامات بسیار خصمانه رژیم این کشور علیه ایران است که بخشی از آن، جنبه مداخلهجویانه دارد. علاوه بر این شاهدیم که حکومت سعودی کوشیده تا با اعطای کمکهای بلاعوض دلاری به برخی از کشورها در جهان اسلام، ائتلافی را علیه کشورمان به وجود بیاورد که باوجود شکست این نوع تلاشها، اقداماتش را همچنان در این باره، ادامه میدهد. همسویی با سیاستهای اشغالگرانه رژیمصهیونیستی و کوشش برای ترغیب قدرتهای غربی جهت خصومت ورزی علیه ایران، از جمله دیگر مشکلآفرینیهایی است که حکومت ریاض در مسیر عادیسازی روابط دو کشور، بدان مبادرت میکند. البته برخی ماهیت کنونی حکومت ریاض را مشکل اصلی میدانند که سخن گفتن از آن، فرصت بیشتری را طلب میکند.
دیدگاه تان را بنویسید