ترکیه میخواست مانع از تشکیل جبهه مسیحی علیه تروریسم شود
نشانههای ندامت
ناصر پورابراهیم
عضو هیات علمی دانشنامه جهان اسلام
سوم آذر (24 نوامبر) یک فروند بمبافکن روسی توسط هواپیمای جنگنده اف 16 ترکیه سرنگون شد. حادثه اخیر تاثیرات مهمی بر روابط دوجانبه و معادلات منطقهای داشت و باعث تغییر رویکرد دو بازیگر عمده صحنه تحولات سوریه شد. فارغ از عمدی یا غیرعمدی بودن نقض حریم هوایی ترکیه توسط روسیه و سرنگونی عامدانه یا غیرعمد ترکیه که بحثی تخصصی، فنی و امنیتی است، نوشتار حاضر صرفا به بررسی دلایل وقوع و تاثیرات احتمالی آن در معادلات منطقهای خواهد پرداخت.
حضور روسیه در سوریه اولین عملیات جنگی روسیه است که در خارج از حوزه اتحاد جماهیر شوروی بعد از 1979 انجام میپذیرد و در 30 سپتامبر 2015 به تصویب پارلمان روسیه نیز رسیده است، این حمله فرصتی برای روسیه بود تا از انزوای بینالمللی که بهخاطر تهاجم به اوکراین بدان دچار شده بود، خارج شود. ورود روسیه محور ائتلاف علیه داعش را سمت و سویی تازه داد و ابتکار مبارزه با داعش را از دست جبهه غرب خارج کرد. ایفای نقش ناجی در منطقه بعد از عدم موفقیت آمریکا در مبارزه با داعش، تغییر موازنه قدرت در منطقه علیه عربستان، ترکیه و سنیها، کنترل انرژی در تمام جهان بهویژه در منطقه خاورمیانه و آزمایش و فروش تسلیحات را میتوان از جمله اهداف روسیه از ورود به سوریه دانست.
از سوی دیگر ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان خواهان تغییر معادلات سوریه براساس اهداف راهبردی و سیاسی خود بود. از آغاز اعتراضات در سوریه، ترکیه سه رویکرد کاملا متفاوت را در طول دو سال اول بحران (1- اصلاح دولت اسد،2- برکناری دولت اسد با حمایت مستقیم ترکیه 3- تغییر رژیم در سوریه با کمک جامعه بینالمللی) را دنبال میکرد که حکایت از عدم درک تحولات سوریه و معادلات منطقهای مترتب بر آن بود. حاصل این سیاست افزایش شمار پناهجویان سوری در ترکیه به دو میلیون نفر، تشدید اختلافات داخلی و قدرتگیری مجدد سازمان تروریستی پکک در ترکیه بود.
اتخاذ رویکرد رادیکال در سیاست خارجی، حمایت مستقیم این کشور از اخوانالمسلمین در مصر و جبهه النصره در سوریه و هماهنگی و همراهی با عربستان سعودی در برخی زمینهها به ویژه مساله سوریه و عراق باعث افزایش سوءظنها به ترکیه نهتنها از جانب همسایگان خود بلکه از سوی متحدین غربی خود نیز شد و ادعای حمایت از داعش بهصورت جدی مطرح و در فضای دیپلماسی عمومی بهشدت نیز تبلیغ شد فارغ از درستی یا نادرستی این ادعا میتوان گفت که شهروندان ترک بهخصوص برخی ساکنان استانهای جنوب شرقی که تمایلات شدید مذهبی نیز دارند به داعش پیوستند. این کشور همواره بر حمایت خود از جبهه النصره تاکید داشته و همانطور که آشکار شد داعش برخی اعضای این گروه را نیز جذب خود کرد. وجود 900 کیلومتر مرز مشترک با سوریه و انتخاب مسیر ترکیه از جانب بسیاری از اسلامگراهای افراطی برای ورود به سوریه و سابقه حمایت دولت ترکیه از جداییطلبان چچن در دهه 90 باعث افزایش بدبینیها به این کشور شده است.
دو کشور روسیه و ترکیه بهرغم اختلافنظر اساسی با یکدیگر در مورد سوریه سعی در حفظ روابط دوجانبه خود داشتند. اما سنت قدیمی روسیه فتح استانبول بهعنوان پایتخت امپراتوری مسیحیت ارتدکس روم شرقی بود و کنترل بغازها بهعنوان خط ارتباط دریای سیاه به اقیانوسهای جهانی همواره از اهداف روسیه بوده است. به شهادت تاریخ، این دو کشور 12 بار با یکدیگر جنگیدهاند که آخرین آن جنگ جهانی اول بود. بعد از جنگ جهانی دوم نیز روابط 40 ساله پرتشنج و تاریکی میان دو کشور حاکم بود. بعد از فروپاشی شوروی دو کشور تلاش کردند تا روابط کمتنشی باهم داشته باشند اما برگزاری اجلاس کشورهای ترکزبان در بیشکیک در 1955 و تشکیل پارلمان در تبعید کردها از جانب یلتسین، حمایت روسیه از کردها و ترکیه از جداییطلبان چچن، وقوع بحرانهای قرهباغ، بوسنی، کوزوو و چچن روابط دو کشور را همواره با مشکل دچار میکرد. موقعیت ترکیه در ناتو و مسائل مربوط به گسترش ناتو به شرق نیز از دیگر اختلافات میان دو کشور بود. اما با آغاز قرن بیستویکم روابط تجاری دو کشور رشد بسیار زیادی داشت. در 2008 روسیه تبدیل به اولین شریک تجاری ترکیه شد و حجم تجارت به 35 میلیارد دلار رسید،
در سال 2009 این حجم 7/15 رشد یافت صادرات ترکیه به روسیه در 2010 با جهش 7/44 درصدی معادل 6/4 مییلیارد دلار شد. در همان سال واردات روسیه به ترکیه نیز افزایش 11 درصدی داشت و به 5/21 میلیارد دلار رسید. آمار در سال 2011 حکایت از افزایش شدید حجم تجارت میان دو کشور داشت. مهمترین بخش افزایش فروش انرژی به ترکیه بود که طبق آخرین آمار بیش از 28 میلیارد مکعب از مجموع 50 میلیارد مکعب گاز مورد نیاز ترکیه از روسیه وارد میشود و قطع صادرات گاز از جانب روسیه به معنی قطع شدن گاز کل منطقه دریای سیاه است و خطوط لوله جایگزین که از آذربایجان و عراق میباشند نهایت در سال 2018 قادر به تامین گاز مورد نیاز ترکیه و ایجاد توازن در نیاز انرژی ترکیه هستند. ترکیه همچنین یک قرار داد مشترک ساخت نیروگاه هستهای با روسیه دارد که تنها سهم سرمایهگذاری طرف روس سه میلیارد دلار است.
حال سوالی که مطرح میشود این است که چرا ترکیه بهرغم روابط راهبردی با روسیه اقدام به انهدام این بمبافکن روسی کرد؟ فرضیات چندی را میتوان در این باره مطرح کرد! اول اینکه با دخالت مستقیم روسیه در سوریه توازن قدرت بهشدت علیه ترکیه بود، حملات روسیه نهتنها شامل داعش بلکه گروههای مخالف اسد نیز میشود و این امر کاملا به ضرر ترکیه در نشست آتی وین در اوایل ژانویه بود. سرنگونی هواپیمای روسی به نوعی آزمایش متحدان غربی ترکیه نیز محسوب میشود. بهرغم اینکه دو طرف اختلاف بسیار جدی با یکدیگر در زمینه میزان دخالت در سوریه، مساله کردها و عضویت در اتحادیه اروپا و مساله مهاجران سوری (البته در اجلاس 29 نوامبر بروکسل اتحادیه اروپا با امضای توافقنامهای مبنی بر معافیت ویزا برای شهروندان ترک به منظور سفر به اروپا و اعطای سهمیلیارد دلار به ترکیه به منظور رسیدگی به وضعیت پناهجویان روسی به توافق رسیدند) دارند، ترکیه از حادثه اخیر بهعنوان عاملی برای هماهنگی با متحدین غربی خود در مقابل روسیه استفاده کرد. حتی اگر حمایتی براساس ماده پنج ناتو انجام نشود حمایت سیاسی از ترکیه نیز در این برهه برای این کشور از اهمیت بسیار مهمی
برخوردار هست.
اما روسیه بهرغم رویکرد ملایم و در عین حال ندامت ترکیه، بهدنبال برخورد جدی با این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی و در صورت لزوم مقابله به مثل نظامی است. دلیل این امر را میتوان در چند فرضیه جستوجو کرد؛ اول اینکه روسها از ایفای نقش وسیط (Cusp) از جانب ترکیه بسیار ناخرسند هستند و خواهان شفافشدن موضع این کشور در صفبندهای موجود میباشند. دوم اینکه بعد از حملات اخیر تروریستی در پاریس، روسیه درصدد ایجاد جبههای مسیحی در اروپا به منظور خارج کردن آمریکا از تحولات منطقهای است و دیدارهای اخیر پوتین با اولاند را نیز میتوان در چنین قالبی میتوان تحلیل کرد و هدف قرار دادن ترکیه بهعنوان یک کشور مسلمان حامی تروریسم و داعش نیز از این چارچوب قابل فهم است. دلیل سوم که شاید به اندازه سایر موارد مهم است افزایش قدرت مانور روسیه در سوریه است که باعث شده راحتتر از گذشته به مبارزه با داعش بپردازد.
دیدگاه تان را بنویسید