به نظر می‌رسد که محمد شریعتمداری این اعتقاد را دارد که اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کند

عبور از‌کینزیسم/ آیا می‌توان امیدوار بود که خروجی آقای شریعتمداری در وزارت کار و رفاه بیشتر از وزارتخانه قبلی باشد؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مثلث/ هادی حق‌شناس/ اقتصاددان

در رابطه با تغییرات جدیدی که در کابینه دولت و تیم اقتصادی آن شکل گرفت، مسائلی وجود دارد که می‌توان به آن پرداخت. در حال حاضر چهار پست از تیم اقتصادی تغییر پیدا کرده که البته آقای شریعتمداری از یک وزارتخانه به وزارتخانه‌ای دیگر نقل مکان کرد. نکته کلیدی در رأس وزارتخانه‌ها یا برای مدیران ارشد کشور این نیست که همه آنها صاحب ‌نظریه یا نظریه‌پرداز باشند، بلکه خصوصیت یا ویژگی‌های مهم مدیران ارشد این است که بتوانند سند، چشم‌انداز، راهبرد یا برنامه‌ای را که برای آنها تنظیم شده است، به درستی اجرا کنند. واقعیت مطلب این است که به لحاظ تدوین برنامه‌ها که علی‌الاصول منظور همین برنامه‌های پنج‌ساله یا چشم‌انداز 20ساله یا مفاهیمی که برای اقتصاد مقاومتی ذکر شده است، در این مفاهیم شکی وجود ندارد. ما وقتی برنامه‌های کشور را ارزیابی می‌‌کنیم، در خوشبینانه‌ترین حالت یا برنامه‌ای مثل برنامه چهارم به کنار گذاشته می‌شود یا مثلا برنامه‌های پنجم در حد 30 درصد اجرایی می‌شود یا صدها آیین‌نامه آن نوشته نمی‌شود، لذا مدیران ارشد باید مهم‌ترین ویژگی‌شان این باشد که توانمندی اجرای برنامه‌ها را داشته باشند. نکته دوم که به‌عنوان ویژگی ممتاز مدیران ارشد است، بتوانند تیمی را هماهنگ کنند یا انتخاب کنند که آن تیم بتواند موضوعات آن حوزه اجرایی را به نحو احسنت انجام دهد. به نظر می‌رسد ضمن اینکه یک وزیری از یک وزارتخانه دیگر برود، اینکه فکر کنیم منشأ تحول یا یک دیدگاه ساختاری خواهد شد، طبیعتا چنین انتظاری ما نمی‌توانیم داشته باشیم، اما این انتظار را می‌توانیم داشته باشیم که از تجربه وزارتخانه گذشته در این وزارتخانه استفاده کنیم. به‌عنوان مثال همین کاری که آقای شریعتمداری انجام دادند و بیش از 500 شرکتی که در زیرمجموعه‌های صندوق‌های بازنشستگی بودند، منظورم صندوق بازنشستگی کارگری و کشوری، اینها را منتشر کرد و با یک اقدام به نظر می‌رسد تحول‌آفرین از این منظر که حداقل کسانی که کسورات آنها کم می‌شود، بدانند چه کسانی متولی اداره منابع آنها هستند. اما این یک گام است و جنبه رفاه، بخش عمده اقتصاد کشور را مدیریت می‌کند. ظاهر قضیه اسمش وزارت کار، رفاه و تعاون است، ولی منهای شستا یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های اقتصادی این کشور است، لذا اگر آقای شریعتمداری با این اقدامی که انجام داد، به‌جای اینها آدم‌های کارآمد، کارا و اثربخشی را انتخاب کنند، می‌توان امیدوار بود که خروجی آقای شریعتمداری در وزارت کار و رفاه بیشتر از وزارتخانه قبلی باشد.

گاهی این سوال پیش می‌آید که آقای شریعتمداری با توجه به شرکت‌های مجموعه تحت نظارتش چه روند و دیدگاهی برای مدیریت خواهد داشت و آیا به سمت اقتصاد آزاد خواهد رفت؟ ‌بعضی‌ها می‌گویند اگر کسی باشد که نگاه خصوصی‌سازی و اقتصاد لیبرالی در ذهنش باشد، می‌تواند موفق باشد، ‌بعضی‌ها با نگاه دولت‌محوری پیش می‌روند. آقای شریعتمداری چه‌جور دیدگاهی داشته است؟ من به صراحت می‌توان عرض کنم که اقتصاد ایران نه نئوکلاسیک دارد، نه کنزین دارد، نه نئوکنزین دارد، نه اقتصاد دولت‌محور دارد، نه اقتصاد سیاسی دارد؛ اقتصاد ایران آمیخته‌ای از دیدگاه و نظریات مختلف و مکاتب مختلف اقتصادی است. این دیدگاه‌هایی که من ذکر کردم در غرب متناسب با رشد زیرساخت‌های آن کشورها شکل گرفته، ولی در ایران ما آن مراحل توسعه را طی نکردیم که امروز بگوییم فقط نسخه مثلا نئوکلاسیک‌ها کارساز است یا مثلا نسخه کنزین‌ها، لذا هیچ کدام از این کسانی که در موضوعات دولت هستند، به معنی واقعی چنین خالص اعتقادی به این دیدگاه‌ها ندارند؛ آمیخته موضوعات مختلف است. اما مجموع اظهارنظرهایی که آقای شریعتمداری کرده، به نظر می‌رسد که این اعتقاد را دارد که اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کند. به عبارت ساده‌تر البته کسی که چنین اعتقادی دارد، حاصل 40 سال پرداخت هزینه‌های مختلف است. یعنی قبل از اینکه قانون اساسی سال 85 به نفع بخش خصوصی تفصیل شد، این سند و راهبرد نظام است؛ طبیعتا همه باید در این روند قرار گیرند. اما نکته این است که چقدر موفق می‌شوند اجرا کنند. به نظر می‌رسد آقای شریعتمداری چنین اراده‌ای را داشته باشد، اما چه موقع موفق می‌شود در اجرا، باید دید.