باوجود هشدارهای پی در پی دولت مرکزی بغداد، کشورهای منطقه و فرامنطقه، مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان اعلام کرده که همه‌پرسی جدایی اقلیم از عراق در تاریخ مقرر یعنی 25 سپتامبر برگزار خواهد شد. در صورت رای به جدایی اقلیم، عراق که تازه قرار است وارد دوران پساداعش شود با یک بحران جدید روبه‌رو خواهد شد. البته از آنجایی که این همه‌پرسی غیرالزام آور است شاید دولت اقلیم فعلا رای به جدایی ندهد و تنها از این فاکتور به عنوان اهرم فشاری بر دولت مرکزی برای درخواست مطالباتش بهره گیرد. نقش دوسویه آمریکا در مخالفت ظاهری با همه پرسی و میل باطنی به تضعیف دولت مرکزی عراق را نیز نباید از نظر دور داشت.

شمشیر داموکلس بر فراز منطقه
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

سید محمدرضا دماوندی/ کارشناس مسائل بین‌الملل

کمتر از دو هفته دیگر به تاریخ اعلامی ‌برای برگزاری رفراندوم استقلال کردستان عراق در سوم مهر ماه (25سپتامبر) زمان باقی مانده است؛ رفراندومی‌ که مخالفان بسیاری دارد و احتمال به تعویق افتادن آن بیشتر از برگزاری‌اش است. این تاریخ در ابتدای سال جاری میلادی پس از سال‌ها اظهارنظرهای متفاوت در مورد ضرورت یا عدم ضرورت استقلال اقلیم کردستان که از سوی موافقان و مخالفان این ایده طرح می‌شد، توسط مسعود بارزانی، رئیس اقلیم اعلام گردید. او که از موافقان سرسخت برگزاری این رفراندوم است، در مصاحبه‌ای گفت: «معلوم است که عراق دارد از هم می‌پاشد…. وقت آن است که مردم کردستان آینده خود را تعیین کنند و تصمیم مردم هرچه باشد آن را اجرا خواهیم کرد.» بارزانی در تابستان سال 1393 از پارلمان اقلیم خواسته بود که برای برگزاری همه‌پرسی، تاریخی را تعیین کنند. همچنین نچیروان ادریس بارزانی، نخست‌وزیر اقلیم خودمختار کردستان عراق هم گفته که ممکن است همه عراق نتواند در آینده به صورت یک کشور باقی بماند همچنین بازگشت به شرایط پیش از پیروزی‌های داعش بسیار دشوار خواهد بود؛ پس باید به‌فکر خود باشیم. اکنون پرسش اینجاست که اگر این رفراندوم برگزار شود از چه جهت برای آینده عراق و همسایگان به ویژه ایران اهمیت دارد و چه نتایج و اثراتی را روی جغرافیای سیاسی منطقه برجای خواهد گذاشت؟

  موقعیت اقلیم

 اقلیم کردستان به دلایل متعدد از موقعیت ممتازی برخوردار است. اول، در اختیار داشتن عمده منابع آب عراق. به دلیل اینکه بخش عمده این منطقه کوهستانی است، رودهای بسیاری از کوه‌های آن سرچشمه می‌گیرند و رود دجله نیز که از ترکیه سرچشمه می‌گیرد با گذر از اقلیم کردستان وارد مناطق جنوبی‌تر عراق می‌شود. همچنین بخش‌های غربی و جنوبی اقلیم کردستان که چندان کوهستانی نیست و زمین‌های آن بیشتر به صورت تپه‌ماهور و دشت است به دلیل برخورداری از آب کافی نسبت به دیگر بخش‌های عراق سرسبزتر است.

دوم، راه ارتباطی با همسایگان؛ منطقه اقلیم کردستان از شرق با ایران از شمال با ترکیه و از غرب با سوریه یعنی همسایگان اصلی عراق هم‌مرز است. اهمیت این همسایگی از آن جهت قابل‌توجه است که استان‌های همجوار اقلیم در هر سه کشور کردنشین هستند که موجب سهولت در رفت‌و‌آمد و ارتباط می‌شود. حکومت اقلیم کردستان سه استان اربیل، سلیمانیه و دهوک را در کنترل خود دارد و همچنین بر بخش‌هایی از استان‌های نینوا و دیاله نیز تسلط دارد. علاوه بر این حکومت کردستان خواهان پیوستن استان کرکوک و بخش‌های بزرگ‌تری از استان‌های نینوا، دیاله و صلاح‌الدین به قلمرو خود است. اهمیت پیوستن کرکوک به اقلیم به حدی است که حتی بارزانی از سازمان ملل متحد درخواست کرده بود تا در برنامه‌ریزی برای برگزاری رفراندومی ‌در کرکوک برای انضمام این استان به کردستان، بر‌اساس ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق کمک کند.

سوم، در اختیار داشتن منابع نفت و گاز. اقلیم کردستان بخشی از منابع زیر‌زمینی عراق را در اختیار دارد و به دلیل نزدیکی به استان نفت‌خیز کرکوک تسلط بر این ناحیه را هم در برنامه‌های خود دارد. پس از آنکه ارتش عراق در ژوئن سال ۲۰۱۴ به‌دنبال حملات گسترده شبه نظامیان داعش از شهر کرکوک خارج شد، نیروهای پیشمرگه حکومت اقلیم کردستان کنترل این شهر نفت‌خیز را به دست گرفتند. در آن زمان بارزانی اعلام کرد که پیشمرگه‌های کرد از مناطقی که اکنون تحت کنترل آنهاست خارج نخواهند شد. البته قبل از آن هم بارزانی با ادعای این مساله که کرکوک جزو منطقه کردستان عراق است گفته بود که اقلیم کردستان عراق مجبور نیست بهای سیاست‌های اشتباه بغداد را بپردازد. به هر صورت از آنجایی‌که اقلیم کردستان 15درصد جمعیت عراق (حدود 5 میلیون نفر ) را در خود جای داده و در مقابل سهم بیشتری از ذخا‌یر نفتی عراق در مقایسه با جمعیت را در اختیار دارد این مساله قدرت چانه‌زنی اقلیم در برابر حکومت مرکزی عراق را بالا برده است. یکی از علل سرعت زیاد ساخت‌و‌ساز و آبادانی ایجاد شده در بخش‌هایی از اقلیم طی سالیان اخیر برخورداری از همین منابع زیر‌زمینی بوده است.

چهارم، لابی مهاجرین کرد در جهان. پراکندگی اکراد مهاجر در کشورهای مختلف اروپایی به ویژه آلمان و آمریکا امکان ارتباط‌گیری، جذب سرمایه و پشتیبانی سیاسی را برای اقلیم کردستان فراهم می‌آورد.

کردهای عراق که همواره به‌ دنبال کسب جایگاه بهتر در فضای سیاسی آن کشور تا رسیدن به سطح استقلال بوده‌اند و حتی در دهه 70 میلادی قرن گذشته و تا قبل از به قدرت رسیدن صدام حسین به توافقاتی با حکومت مرکزی رسیدند، در واپسین سال‌های حکومت صدام و پس از جنگ کویت و عراق در سال 1991 که منجر به وضع ممنوعیت پرواز به بالای مدار ۳۶ درجه گردید، عملا توانستند با حل اختلافات گروهی میان خود و قیام علیه رژیم حزب بعث که کردها آن را «راپه ین» می‌نامند کنترل منطقه را به عهده گرفته و رسما پس از سرنگونی رژیم صدام، کردها حکومت سرزمین کردستان را در عراق ‌تشکیل دادند.

 اما اقلیم کردستان برخلاف ظاهر یکپارچه که از خارج دیده می‌شود، از سیاست یکدست و متمرکزی تبعیت نمی‌کند. درحقیقت اقلیم کردستان عراق کم ‌و بیش بین دو جریان سورانی و کرمانجی تقسیم شده‌ است که دو نوع گویش زبان کردی هستند. گویش سورانی (طایفه طالبانی) اربیل و سلیمانیه تا خانقین را زیر پوشش دارد و در مقابل گویش کرمانجی (طایفه بارزانی) مناطق شمالی اقلیم تا ترکیه و سوریه را در کنترل خود دارد. هر دو نیرو سعی می‌کنند در مناطق یکدیگر نفوذ کنند و در تاریخ معاصر اغلب میان‌شان درگیری نظامی پیش آمده ‌است. اینگونه به‌نظر می‌رسد که اختلافات دو جریان عمده اقلیم بیش از آنکه ناشی از درگیری‌های ایدئولوژیک و سیاسی باشد ناشی از تفاوت‌های قومی ‌و طایفه‌ای و البته زبانی دو جریان بارزانی و طالبانی است.

این اختلاف در گویش و تعصبات ناشی از آن به‌قدری گسترده است که در وسعت کم اقلیم، دو زبان نوشتاری کردی مورد استفاده قرار می‌گیرد و همین موضوع مانع ایجاد زبانی یکدست و استاندارد برای کردهای عراق شده است.

  مواضع داخلی و خارجی

از زمان طرح موضوع استقلال اقلیم تا امروز دیدگاه‌های متفاوتی در موافقت یا مخالفت طرح شده است.‌ غیر از برخی جریان‌های درون اقلیم که موافق این اقدام هستند تنها رژیم ‌صهیونیستی و برخی از فعالان سیاسی کرد ترکیه صراحتا از این اقدام پشتیبانی کرده‌اند و حتی عربستان متمایل به تجزیه عراق، حاضر به اعلام حمایت از این اقدام نشده است. در مقابل تمام بازیگران سیاسی منطقه‌ای و جهانی در عمل و حداقل بیان صوری رفراندوم را غیر اصولی و مغایر با مصالح و منافع عراق می‌دانند که مشکلات و اثرات تخریبی آن بیشتر از منافع احتمالی آن است. اعلام مخالفت‌های گسترده با برگزاری این رفراندوم به حدی بوده است که مسعود بارزانی را برای خراب نشدن پل‌های پشت سر مجبور کرد تا اعلام نماید: «برای تعیین سرنوشت ملت کرد از حمایت‌های بین‌المللی برخورداریم ولی آنهایی که از ما حمایت نمی‌کنند نیز دشمن ما نیستند.» بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل، تنها حامی ‌رسمی است که از استقلال کردهای عراق در جهت ایجاد امکان همکاری‌های گسترده‌تر با «نیروهای میانه‌رو در منطقه» حمایت کرده است. نتانیاهو در سخنرانی‌اش، کردها را «ملت مبارزی» خواند که «تعهدات سیاسی خود را اثبات کرده‌اند و ارزش استقلال را دارند.» البته این حمایت بلافاصله با واکنش حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی آفریقایی وقت کشورمان روبه‌رو شد که گفت ایران هرگز اجازه تجزیه عراق را نمی‌دهد و این موضوع را «به صراحت» به دولت اقلیم کردستان اعلام کرده است. وی تصریح کرد که ایران جلوی تحقق «رویاهای نتانیاهو» را خواهد گرفت. امیر عبداللهیان با «دوستانه» توصیف کردن روابط ایران و رهبران کردستان عراق، این رهبران را به «خویشتن‌داری» فراخواند و تاکید آنان بر برگزاری همه‌پرسی را «شتابزده» دانست.

آمریکا هم در ظاهر از مخالفان برگزاری این رفراندوم است؛ جان کری، وزیر خارجه سابق ایالات متحده آمریکا اعلام کرده بود که کردستان را یک ناحیه مجزا نمی‌داند و تاکید کرد که ایالات‌متحده آمریکا معتقد است «یک عراق متحد قوی‌تر خواهد بود.» علاوه بر این چندی قبل رکس تیلرسون وزیر خارجه دولت دونالد‌ترامپ در تماس تلفنی با مسعود بارزانی بر مخالفت واشنگتن با برگزاری همه‌پرسی استقلال در اقلیم کردستان تاکید کرد.

 فرانسه هم که در روز شنبه، چهارم شهریور، وزرای امور خارجه و دفاعش به اقلیم سفر کرده بودند به صورت ملایم مخالفت خود را به گوش مسئولان اقلیم رساند. عبدالفتاح سیسی، رئیس‌جمهور مصر هم که از مخالفان رفراندوم اقلیم است آن را به سونامی‌ تشبیه کرده و معتقد است که ‌«همه‌پرسی‌ای که هم‌اکنون کردها به منظور جدایی از عراق، خواهان برگزاری آن هستند در واقع سرآغاز فاجعه‌ای برای عراق خواهد بود که از دولت کردستان شروع و بعد از آن به مناطق کردنشین سوریه و دیگر مناطق اردن که در آن زندگی می‌کنند، کشیده می‌شود. چنین رفراندومی ‌باعث شروع فروپاشی «فاجعه‌آمیز» عراق و تبدیل آن به کشورهای کوچک می‌شود.» در این میان طی روزها و هفته‌های نزدیک به زمان برگزاری رفراندوم به مخالفان این همه‌پرسی در میان احزاب کردی عراق و سوریه اضافه شده است. «فرید اسه سرد» عضو شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان طی سخنانی عنوان کرده است که قبول و اجرای نقشه راه ائتلاف ملی شیعیان در مقابل به تعویق انداختن همه‌پرسی استقلال اقلیم کردستان به نفع کردها است. به گفته وی تاکنون نیز هیچ امیدی به توانایی دولت اقلیم کردستان نیست که بتواند در آینده نزدیک یا دور، حقوق کارمندان خود را تأمین و بدهی ناشی از سیستم ذخیره حقوق کارمندان و بدهی‌های مربوط به شرکت‌های مختلف را بازپس دهد. از طرف دیگر ‌«شورش حاجی‌» عضو دفتر سیاسی جنبش تغییر معتقد است برگزاری همه‌پرسی در موقعیت کنونی بیش از آنکه به نفع اقلیم کردستان باشد این اقلیم را متضرر خواهد ساخت چرا که کردستان از نقطه‌نظر اقتصادی مستقل نشده و زیرساخت‌های لازم برای اعلام استقلال و تشکیل دولت را دارا نیست. همچنین صالح مسلم، رهبر کردهای سوریه و رئیس حزب دمکراتیک کردستان سوریه در این رابطه گفت: «جدایی کردها از عراق مورد تایید ما نیست، در شرایط فعلی جدایی منطقه کردستان عراق از کل عراق به نفع کردها نخواهد بود. تجزیه کشورها و رودررو قرار دادن ملیت‌ها با یکدیگر عملی صحیح نیست.»

  واکنش تند ترکیه

 در این بین رفتار ترکیه در قبال اعلام برگزاری رفراندوم قابل توجه است. رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در نخستین روزهای طرح موضوع استقلال کردستان، در اظهارنظری دو پهلو آن را موضوعی مربوط به مساله داخلی عراق دانست که ارتباطی با ترکیه ندارد. اردوغان طی مصاحبه‌ای در پاسخ به‌ سوالی در خصوص اظهارات مسعود بارزانی در رابطه‌ با استقلال اقلیم کردستان گفت:«‌‌اظهارات رئیس اقلیم کردستان عراق در خصوص استقلال کردها را باید به‌عنوان مساله درجه اول داخلی کشور عراق مورد بررسی قرار داد. اگر کشور عراق مایل است مشکلات خود را در مواجهه با اقلیم کردستان در درون خود با اعطای استقلال حل و فصل کند، این مشکل داخلی عراق محسوب می‌شود و به‌ ترکیه‌ ربطی ندارد. ولی اگر اقدامات داخل عراق و اقلیم کردستان به نحوی باشد که مرزهای ما را تحت تاثیر قرار دهد، در این صورت بخشی از حاکمیت ملی ما محسوب شده و ما در این خصوص به هیچ عنوان اجازه دخالت و تاثیر آن در کشورمان را نخواهیم داد.»

 این موضع‌گیری با واکنش‌های مثبت در بین فعالان سیاسی کرد ترکیه و همچنین جریان‌های سیاسی اقلیم کردستان روبه‌رو شد اما با گذشت زمان و شفاف شدن مواضع آنکارا که مخالف با این رفراندوم بود فعالان کرد در ترکیه در وضعیتی دوگانه و منفعلانه قرار گرفتند. عبدالحاکیم قون آیدین از فعالان سیاسی کرد ترکیه ضمن تقدیر از مواضع رئیس‌جمهور ترکیه گفته بود:« ما به‌عنوان کردهایی که در استانبول زندگی می‌کنیم باور داریم زمان استقلال اقلیم کردستان عراق فرا‌رسیده است و دیپلماسی‌ای را که مسعود بارزانی اتخاذ کرده ‌قبول داریم و از آن حمایت می‌کنیم.» رئیس پیشین پارلمان اقلیم کردستان نیز با اشاره‌ به گفته‌های رجب طیب اردوغان موضع وی را بسیار خوب توصیف کرده بود.

در این میان تندترین واکنش را «دولت باغچلی» رئیس حزب حرکت ملی ترکیه در اظهاراتی با اشاره به برگزاری رفراندوم استقلال در کردستان عراق از خود نشان داده است که گفته باید در برابر رفراندوم بارزانی که مناطق ترکمن‌نشین شمال عراق را نیز در بر‌می‌گیرد تا انتها ایستاد. باید هوشیار بود و دانست که این رفراندوم احتمالی یک تمرین برای تشکیل کردستان است. این رفراندوم علیه ترکمن‌ها و ترکیه است. این رفراندوم برای ترکیه دلیل جنگ به حساب می‌آید.

  اصرار بارزانی

 با همه این اوصاف مسعود بارزانی بهتر از هر کسی دیگر می‌داند که برگزاری رفراندوم استقلال در حال حاضر فاقد مقبولیت منطقه‌ای و بین‌المللی است اما سعی دارد با به‌ کارگیری ادبیات تهییجی ضمن کسب محبوبیت درون جامعه اکراد کردستان در موقعیتی بهتر در مقابل جلال طالبانی رقیب سنتی خود قرار گیرد تا بتواند در آینده جایگاه خود را به‌عنوان رهبر جامعه کردهای عراق تثبیت کند. او در زمان‌ها و مکان‌های مختلف سعی کرده در چهره یک رهبر کاریزماتیک و از موضع بالا سخن بگوید از جمله آنکه در مصاحبه با مجله آمریکایی «فارین پالیسی» گفت که انجام همه‌پرسی برای استقلال، حق مسلم و قانونی مردم کردستان است. او گفت من به حیدر عبادی گفتم که بعد از اعلام نتایج همه‌پرسی خواهان مذاکره مسالمت‌آمیز برای استقلال هستیم. او گفت هدف از این همه‌پرسی اعلام استقلال است و همه‌پرسی مورد تایید اغلب مردم کردستان است‌؛ یا طی مصاحبه‌ای دیگری گفت: «این مساله فقط به‌دنبال رسمیت بخشیدن به مرزهای شکننده اقلیم کردستان و سایر نقاط عراق است. زمان آن فرارسیده که بپذیریم مدل کنونی رابطه اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق کارآمد نیست. عراق از قبل تجزیه شده بود و این رفراندوم فقط نشان می‌دهد که چه اتفاقی افتاده‌است.»‌ یا طی یک سخنرانی پرحرار‌ت با انتقاد شدید از عملکرد دولت بغداد‌ گفت: «اگر استقلال کردستان محقق نشود، وقوع جنگ‌های خونین بعید نیست.» مسعود بارزانی ادامه داد: «وقتی نمی‌توانیم در یک کشور شرکای خوبی باشیم، بهتر است همانند دو همسایه صلح‌طلب به زندگی ادامه دهیم.» او همچنین گفت گلوله را در مقابل گلوله پاسخ خواهیم داد و در مقابل زور بغداد دست‌بسته نخواهیم بود. البته تمام این موضع‌گیری‌ها با یک پاسخ حیدرالعبادی نخست‌وزیر عراق روبه‌رو شده است که این همه‌پرسی غیرقانونی و مغایر با قانون اساسی عراق است. وی تاکید کرد که دولت بغداد هرگز در این راستا تعامل نخواهد داشت.

  تئوری بازی

اما اگر بر‌اساس «تئوری بازی» صحنه سیاسی منطقه را مورد بررسی قرار دهیم با سه وضعیت‌ روبه‌رو هستیم. اول عراق متحد که اقلیم کردستان بر‌اساس حقوق تعریف شده در قانون اساسی آن کشور اداره می‌شود. دوم اقلیم کردستانی که رفراندوم استقلال را برگزار می‌کند و مستقل می‌شود و فرضا دنیا هم این استقلال را می‌پذیرد. سوم، اقلیم کردستانی که در آرزوی استقلال می‌ماند و همواره درصدد استقلال به‌دنبال رایزنی و اعلام زمانی برای رفراندوم است.

برای ایجاد آشوب و بر هم زدن نظم منطقه و گرفتن ماهی از آب گل‌آلود کدام یک از سه سناریوی طرح شده از موقعیت مناسب‌تری برخوردار است؟ بدون شک سناریوی سوم. اقلیم کردستان مستقل با تمام مشکلاتی که با آن‌روبه‌رو است(حتی احزاب کردی اقلیم مخالف هم اعلام کرده‌اند که دولت‌شان توان پرداخت حقوق کارمندان و بدهی خود را ندارد) نمی‌تواند آن بهره را برای بازیگران فرامنطقه‌ای فراهم آورد که یک اقلیم در تب و تاب استقلال. طرفداران استقلال در اقلیم برای رسیدن به آرزوی خود دست نیاز به سوی حامیان‌شان دراز کرده‌اند و برای تامین نظر آنان حاضر به دادن هر امتیازی هستند و همان حمایتگران سعی دارند با استفاده از این موقعیت، جایگاه خود را در منطقه محفوظ نگه دارند؛ بدین ترتیب که در خفا از خواسته اقلیم برای استقلال حمایت و آنان را تشویق به ادامه راه می‌کنند و البته امتیاز می‌گیرند و در مقابل و به‌صورت عیان ضمن حمایت صوری از تمامیت ارضی عراق، خود را در کنار دولت مرکزی قرار داده و بغداد را به دلیل این حمایت، وامدار خود می‌نمایند. این بازی دو سر سودی است که اروپا و به‌صورت ویژه آمریکا در عراق طی سالیان گذشته در دستور خود قرار داده‌اند.

  شمشیر داموکلس

همچنین باید توجه داشت که استقلال احتمالی اقلیم کردستان عراق وضعیت منطقه را به ‌ضرر همسایگان برهم خواهد زد و می‌تواند در درازمدت به ضرر کشورهای فرامنطقه‌ای هم باشد اما اقلیم به‌دنبال استقلال، نقش شمشیر داموکلس آویخته بر فراز منطقه را ایفا خواهد کرد. دغدغه‌ای همیشگی از فرود آمدن یا نیامدن و این یعنی خاورمیانه با بحرانی جدید و پایدار روبه‌رو خواهد بود که بخشی از انرژی و وقت خود را باید معطوف آن کند. البته می‌توان بازیگردان پنهان این صحنه را در سفر مسعود بارزانی به آمریکا و گفت‌وگو با مقامات آن کشور شناخت؛ جایی که وی اعلام کرد: «کردستان مستقل در راه است و اگر از من حمایت صورت گیرد، به زودی اعلام استقلال خواهم کرد.»

  نقش آمریکا

 اکنون تقریبا پاسخ این پرسش‌ها مشخص است که حامی ‌اقلیم کردستان عراق کیست و مسعود بارزانی در آمریکا از چه کسی طلب حمایت کرده است؟

اما سوال اینجاست که آمریکا از جابه‌جایی نقشه سیاسی خاورمیانه و از جمله تجزیه عراق و تبدیل آن به کشورهای کوچکتر چه هدفی را تعقیب می‌کند؟

پس از 11 سپتامبر تمایل آمریکا برای حضور پر‌رنگ‌تر در خاورمیانه و در دست گرفتن کامل تحولات این منطقه حیاتی به‌خوبی آشکار شد. افراد و مقامات گوناگون آمریکایی طی سال‌های گذشته از ضرورت ایجاد خاورمیانه‌ای جدید سخن گفته‌اند. از جمله نخستین افراد «برنارد لوویس» شرق‌شناس یهودی و از معروف‌ترین نظریه‌پردازان آمریکا است که در یکی از مشهورترین نظریات خود که به «دکترین لوویس» شهرت یافته است، موضوع برخورد تمدن‌ها و تجزیه خاورمیانه را مطرح می‌کند. در این نظریه، خاورمیانه جدید متشکل از کشورهایی خواهد بود که دیگر توان تبدیل شدن به تهدید برای امنیت ملی و منافع منطقه‌ای آمریکا را نخواهند داشت و به موازنه یکدیگر مشغول خواهند بود. طبق این نقشه، قدرت بزرگ منطقه، ایران یا عربستان نخواهد بود، بلکه رژیم اسرائیل خواهد بود و ایالت‌های جدید تأسیس شده، تحت سلطه اسرائیل خواهند بود که در واقع پادگان نظامی آمریکاست.

«کاندولیزا رایس» در ماه ژوئن سال 2005 نیاز جدی برای ایجاد کشورهای جدید و تازه تاسیس در خاورمیانه را اعلام کرد و گفت که البته با تحمل دردها و سختی‌هایی‌ روبه‌رو است که همانند «درد زایمان» خواهد بود. البته بعدها نام «خاورمیانه بزرگ» را روی آن گذاشتند که به صورت تلقینی، امید‌بخش نیز به نظر آید. کمی بعد «جو بایدن» بود که طراحی دوباره نقشه خاورمیانه را در سال 2006 در اوج جنگ عراق پیش کشید. بایدن که آن زمان رئیس کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا بود در یادداشتی در نیویورک تایمز نوشت که راه حل بحران عراق، تقسیم آن به سه منطقه خودمختار کردنشین، شیعه و سنی است. بایدن در طرح خود با عنوان «مسیر سوم» مطرح کرد که برای مهار جنگ در این کشور باید مدل بوسنی را پیاده کرد تا آمریکا با طراحی صلح دیتون، اقوام نژادی را از یکدیگر جدا کند.

فارغ از اینکه طرح ایجاد خاورمیانه جدید را منتسب به چه کسی بدانیم شواهد حاکی از آن است که آمریکا مقدمات اجرای عملیات را رسما آغاز کرده است. بند 1223 لایحه دفاعی سال 2016 به دولت آمریکا اجازه ‌داد برای مبارزه با داعش در عراق، به جای کمک به دولت حیدر العبادی، کمک‌های خود را به‌طور مستقیم به پیشمرگه‌های کرد و قبایل سنی ارائه کند؛ در حالی‌که در لایحه دفاعی سال قبل از آن دولت واشنگتن می‌توانست به دولت مرکزی عراق کمک نظامی کند.

طی یک دهه اخیر رسانه‌ها در آمریکا و کشورهای همسو، به دفعات در قالب مقاله، تحلیل، گزارش و مصاحبه از طرح ایجاد خاورمیانه جدید که لازمه آن فروپاشی و تجزیه کشورهای مستقل و ایجاد کشورهای تازه تاسیس و کوچک هستند، سخن گفته‌اند و اینگونه بنظر می‌رسد که وظیفه داشته‌اند تا ذهن افکار عمومی را برای تحقق این امر ‌آماده نمایند. یک‌سال قبل روزنامه اسرائیلی‌ هایوم در گزارشی تحلیلی به قلم ایدی کوهین، طرح ایجاد خاورمیانه جدید را تشریح و با توصیف نقشه آماده شده برای تجزیه هر کشور و ایجاد کشورهای کوچک‌تر و متعدد، در مورد عراق نوشت: «بعد از سرنگونی نظام صدام و خروج آمریکا از عراق، درگیری‌هایی میان شیعه و اهل ‌سنت به‌وجود آمد. در شمال عراق در منطقه کردستان و اربیل نظامی کرد ایجاد خواهد شد. در جنوب و ‌بصره، دولتی

شیعه تسلط را در اختیار خواهد گرفت و مسلمانان اهل‌سنت بغداد، پایتخت عراق و شهرهای موصل و فلوجه را در اختیار می‌گیرند.» به نوشته این روزنامه «خاورمیانه‌ای که حدود 20 سال پیش تصور می‌شد، این‌چنین نبود. واقعیت این را اثبات کرده است که در آینده ثبات و آرامش، موضوعی غیر‌قابل‌تحقق خواهد بود.»

مجله آتلانتیک در نخستین شماره سال 2008 خود در حالی‌که نقشه خاورمیانه جدید را روی جلد خود چاپ کرده در مقاله‌ای با عنوان «پس از عراق، خاورمیانه چگونه خواهد شد» نشان می‌دهد که آمریکا به‌دنبال چیست.

حضور چندین ساله داعش در عراق، ترکیب سه گانه شیعه – سنی – کرد در این کشور و اختلافاتی که بین آنان دامن زده می‌شود، نشان می‌دهد آنچه در مورد تجزیه عراق گفته شده است نه یک طرح ساده روی کاغذ بلکه دستور کار عملیاتی است که برگزاری رفراندوم در اقلیم یک بخش از روند اجرای آن است. اما تجزیه عراق و ایجاد خاورمیانه جدید برای چه کسانی منفعت خواهد داشت؟ قطعا صهیونیست‌ها بیشترین منفعت را به‌دست می‌آورند زیرا دیگر خود را در محاصره کشورهای قدرتمند اسلامی نخواهند دید. کشورها براساس قومیت تقسیم می‌شوند و تا مدت‌ها به‌دنبال تحکیم مرزهای جدید خواهند بود. رویایی که رژیم اسرائیل، سخت در انتظار آن است و برخی کشورها و اقوام در منطقه ‌بی‌توجه به عواقب خطرناک و ویرانگر این طرح، درصدد اجرای آن هستند.