پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 محیط امنیتی منطقه غرب آسیا به‌دلیل تشدید رقابت میان بازیگران اصلی (ایران و عربستان) و نفوذ کنشگران فرامنطقه‌ای برای شکل‌دهی هندسه آینده قدرت و حذف رقیب از معادلات سیاسی به هر طریق ممکن وارد فاز جدیدتری شده است. گرچه قبلا کانون اصلی بحران عراق و سوریه بود و ایران و عربستان به‌دلیل تضاد منافع و با بهره‌گیری از قدرت نرم‌افزاری و سخت‌افزاری خود و تشکیل ائتلاف و ضدائتلاف تلاش کردند که برنده بازی باشند ولی به‌نظر می‌رسد که در وضعیت فعلی با فروکش کردن بحران در عراق همزمان با زوال تدریجی داعش و تسلط نیروهای دولتی و حشد الشعبی بر مناطق مرزی سوریه و نیز تقویت مواضع محور مقاومت با آزادسازی البوکمال، آخرین پایگاه استراتژیک نیروهای تروریستی خلافت خودخوانده (عراق- شام) در سوریه تحولات میدانی در این دو کشور به نفع ایران پیش رفته است. همچنین تلاش ولیعهد جوان سعودی برای ایجاد مثلث جدید قدرت (آمریکا، اسرائیل و عربستان) و مقابله جدی با نفوذ طبیعی ایران در منطقه هم نتیجه مثبتی را در پی نداشته است. بی‌تردید تغییر سیاست محافظه‌کارانه و اتخاذ رویکرد تهاجمی‌ علیه ایران به‌دلیل تقویت نیروهای حزب‌الله لبنان در سوریه و بازگشت نسبی ثبات به بیروت پس از ناکامی ‌در بی‌ثبات‌سازی آن به‌دنبال تحمیل استعفا به سعد حریری نتوانسته است ریاض را در موضع برتر نسبت به ایران در تحولات منطقه قراردهد.

بنابراین هزینه‌های سنگین نظامی در‌پی هم‌پیمانی استراتژیک با آمریکا و اسرائیل و ضعف ائتلاف در شکست دادن نیروهای انصارالله، هم‌پیمان ایران بار دیگر عربستان و امارات را به سمت اجرای سناریوی دیگری در یمن و انتقام‌گیری از ایران به‌دلیل شکست‌های مکرر در منطقه کشانده است.

 یمن به‌عنوان فقیرترین کشور عربی به‌دلیل عدم تسلیم در‌قبال سیاست‌های سعودی-صهیونیستی تاوان سنگینی را پرداخت می‌کند؛ این کشور نزدیک‌ سه سال است که پس از فرار عبد‌ربه‌ منصورهادی، رئیس‌جمهوری مورد حمایت ریاض و بروز جنگ داخلی شرایط سختی را تجربه می‌کند؛ بمباران زیر‌ساخت‌های صنعتی، مراکز دولتی و کشتار زنان و کودکان بی‌دفاع، تحت لوای مبارزه با حوثی‌های یمن و برگرداندن دمو‌کراسی، این کشور را به سوی فاجعه بزرگ انسانی سوق می‌دهد.

این درحالی است که عربستان همواره به‌دلیل جایگاه ژئوپلیتیکی بندر‌ عدن و‌ ترانزیت نفت خو‌د، به یمن چشم‌داشت تاریخی داشته و در دوره‌های قبلی هم تلاش کرده که با نفوذ و کنترل حوثی‌ها یک دولت دست‌نشانده برای ایجاد محیط امن به‌وجود آورد. در این مسیر پس از فرار منصورهادی و ناتوانی در ایجاد منطقه نفوذ در مرزهای خویش و هم‌پیمانی مصلحتی علی‌عبدالله صالح، دیکتاتور سابق و رئیس حزب الموتمر بار دیگر این کشور با تشکیل ائتلاف عبری- عربی و به‌کارگیری آخرین سلاح پیشرفته آمریکایی تلاش کرد با اشغال یمن و حذف حوثی‌ها از معادلات قدرت حداقل به بخشی از خواسته‌ها و آمال سیاسی و نظامی خویش دست یابد. ولی شکل‌گیری نیروهای مردمی‌ با محوریت حوثی‌ها در کنار پایداری ارتش و نیروهای منتسب به عبدالله صالح در قبال نیروهای متجاوز مجددا زمینه‌ساز ‌تراژدی دیگر و تکمیل حلقه‌های ناکامی ‌آنان در منطقه شده است. ‌بنابراین عربستان در کنار متحدد نزدیک خود یعنی امارات بار دیگر برای ایجاد گسست در خطوط دفاعی انصارالله یمن و کسب برتری نظامی در عرصه میدانی به اجرای سناریوی دیگری پرداختند و آن ایجاد اختلاف و درگیری میان نیروهای طرفدار علی‌عبدالله‌صالح و حوثی‌ها و سازماندهی مجدد طرفداران عبد‌ربه ‌هادی و مزدوران خارجی برای تسلط بر صنعا بود. این سناریو به طریقی طراحی شده بود که با شعله‌ور شدن آتش خشم طرفداران حزب کنگره وابسته به صالح، مراکز نظامی و سیاسی در کوتاه‌ترین مدت تسخیر و شرایط برای حذف حوثی‌ها و ایجاد ساختار جدید سیاسی وابسته فراهم شود.

به یاد داشته باشیم به‌رغم اتحاد موقتی که بین نیروهای انصارالله و نیروهای ائتلاف ملی دموکراتیک یمن به رهبری عبدالله صالح برقرار شده بود، در ادوار مختلف نیروهای حوثی و نیروهای وابسته به صالح وارد درگیری‌های متعدد نظامی شده بودند؛ ولی آنچه پیوند مشترک بین دو دشمن قبلی را برقرار ساخته بود موضوع عبدربه منصور‌هادی، رئیس‌جمهوری فراری یمن و مورد حمایت عربستان بود. در ماه‌های اخیر ظاهرا علی عبدالله صالح به واسطه کانال‌های امنیتی از طریق امارات و عربستان مجاب شده بود که اقداماتی را علیه نیروهای انصارالله در داخل یمن به‌ویژه صنعا انجام دهد و شرایط را برای تضعیف نیروهای انصارالله و حتی ورود نیروهای منصور‌هادی به صنعا فراهم سازد. فرماندهان انصارالله برای حفظ امنیت داخلی و اتحاد در مقابل نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان به‌رغم برخی گله‌مندی‌ها از مواضع علی عبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن تلاش می‌کردند که این مواضع را آشکار نسازند. ولی چرخش‌های اخیر در مواضع نیروهای وابسته به صالح منجر به درگیری‌های شدیدی در صنعا شد و شرایط را برای گسستن این اتحاد موقت فراهم ساخت که یکی از پیامدهای گسسته شدن این اتحاد نیز کشته شدن عبدالله صالح بود.

بعد از کشته شدن وی، سناریوهای مختلفی را برای یمن می‌توان متصور بود؛ سناریوی اول این است که به‌رغم کشته شدن صالح و گسست میان نیروهای حوثی و وابستگان به نیروهای عبدالله صالح، فرماندهان انصارالله با درایت لازم تلاش کنند که از شکاف‌های بیشتر در داخل جلوگیری کرده و اجازه رخنه نیروهای بیگانه به ویژه عربستان و امارات که همچنان از منصور‌هادی حمایت می‌کنند را ندهند. ظاهرا قتل علی عبدالله صالح و وفاداری بیشتر حزب الموتمر به حوثی‌ها و بازگشت امنیت به صنعا حکایت از همین موضوع دارد. سناریوی دیگری که مطرح است اینکه با آشکار شدن اختلافات میان نیروهای حوثی و نیروهای وابسته به صالح، عربستان و ائتلاف تحت نظر این کشور بتوانند با تقویت بیشتر نیروهای منصور‌هادی کنترل اوضاع را در دست بگیرند. برخی از اخبار واصله موید این موضوع است که برخی از وابستگان و نزدیکان علی عبد الله صالح با فرار به مراکز تحت کنترل نیروهای وابسته به منصورهادی در مارب و دیگر شهرها و بیعت با سعودی‌ها خود را برای انتقام و آغاز جنگ شدید با حوثی‌ها آماده می‌سازند.

با‌توجه به قدرت نظامی نیروهای انصارالله در پاسخگویی به تجاوزات نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان و سرکوب شورش‌های داخلی در داخل یمن به ویژه صنعا، احتمال رخنه و کنترل اوضاع توسط نیروهای منصور‌هادی که با هدایت و حمایت ریاض پیش می‌رود دور از انتظار است و صحبت‌های اخیر فرماندهان انصارالله مبنی بر وفاداری به اتحاد با نیروهای باقی مانده علی عبدالله صالح و حزب وی نشان از آن دارد که سناریوی دخالت نظامی عربستان به نوعی با ناکامی ‌روبرو خواهد شد و این کشور نمی‌تواند از آب گل‌آلود ماهی بگیرد. سناریوی دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این است که ادامه درگیری‌های اخیر، کشته شدن زنان و کودکان بی‌دفاع یمنی و نابودی زیرساخت‌های این کشور منجر به دخالت مستقیم برخی نیروهای فرامنطقه‌ای و حتی مداخله سازمان ملل شود. البته باتوجه به ناتوانی سازمان ملل به‌عنوان یک نهاد اثرگذار در روند صلح، احتمال این سناریو دور از انتظار است.

 بنابراین در چنین شرایطی همه چیز به تحولات آینده بستگی دارد و بیش از هرچیز مهم این است که آیا حوثی‌ها می‌توانند ضمن کنترل نیروهای عبدالله صالح در صنعا و دیگر مناطق ناآرام به روند مقابله با ائتلاف عربستان همزمان ادامه بدهند.

باید توجه داشت باتوجه به شکستی که عربستان در سوریه و عراق متحمل شده و بحث جنگ‌های نیابتی عربستان با ایران، واگذاری جبهه یمن آسیب‌پذیری بیشتر این کشور را آشکار می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد که عربستان با تمام قوا و اتکا به کمک‌های نظامی و لجستیکی آمریکا، فاز نظامی و برخورد با نیروهای حوثی را پیش خواهد برد و در نتیجه تداوم بحران در عرصه نظامی و سیاسی محتمل‌ترین سناریوی پیش‌روی بحران یمن است.