پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

پس از ولیعهدی محمدبن‌سلمان در عربستان شاهد تشدید یکجانبه‌گرایی این کشور هستیم که این مساله منجر به فاصله گرفتن کشورهای عربی از ریاض شده است و این موضوع می‌تواند برای آینده منطقه خطرناک باشد. چراکه وقتی کشورها نتوانند با هم همکاری داشته باشند به تدریج این عدم همکاری تبدیل به تنش و در مرحله بعد تبدیل به

 رویارویی می‌شود.

در حال حاضر نیز منطقه مستعد یک جرقه است؛ بنابراین اگر کشورها با هم همکاری داشته باشند، در راستای حل مشکلات برمی‌آیند اما اگر مقابل هم قرار بگیرند، باعث پیچیده‌تر شدن اوضاع منطقه

 خواهد شد.

در این میان یکی از مسائلی که خیلی برای ریاض دردسرساز شده، طولانی‌شدن جنگ در یمن است. به‌دنبال طول کشیدن ماجرای یمن، خیلی از کشورها به این موضوع پی بردند که تحلیل و اقدامات عربستان از این جنگ صحیح نبوده است. ریاض گمان می‌کرد  درکوتاه‌مدت می‌تواند ماجرای یمن را تمام کند اما مجموعه اقدامات عربستان در قالب ائتلاف و فشار افکار عمومی به دلیل اقدامات ناپسندیده و بمباران مناطق مسکونی و غیرنظامی یمن باعث شد که برخی کشورهای عربی حساب‌شان را از عربستان جدا کنند که قطر نمونه بارز آن بود، امارات نیز اخیرا نارضایتی خود را اعلام کرده است.  برخی اخبار نیز حاکی از آن است که کویت و اردن نیز در حال بررسی خروج از  ائتلاف هستند.

البته با خروج این کشورها‌ از ائتلاف ضدیمنی شاید خیلی خللی در روند عربستان ایجاد نشود. زیرا از ابتدا ریاض همه‌کاره این ائتلاف بود و باقی کشورها فعالیت چندانی نداشتند. در حال حاضر نیز مهمتر از قضیه جدایی کشورها از ائتلاف، مساله فشار افکار عمومی نسبت به اقدامات عربستان و ائتلاف ضدیمنی علیه غیرنظامیان و مردم ‌بی‌دفاع این کشور است. در واقع دیگر کشورهای عربی نمی‌خواهند تبعات اقدامات عربستان را بر دوش بکشند. زیرا در هر صورت امروز به‌دنبال نحوه برخورد انصارالله با عربستان ممکن است تبعات این قضیه به آن کشورها نیز برسد. بنابراین آنها ‌ترجیح می‌دهند که در این معادله قرار نگیرند.

از دیگر سو شورای همکاری خلیج‌فارس‌ نیز چشم‌انداز خیلی روشنی ندارد و با این وضعیت قطر، شورای همکاری هم خیلی فعال نیست. در این راستا حتی اقدامات کویت نیز نتوانست کمکی

 به این وضعیت بکند.

باید توجه داشت که امروزه بیش از دیگر کشورهای عربی مساله امارات و اختلافاتش با عربستان مطرح است. البته سابقه اختلافات عربستان و امارات پیش از بهار عربی و سال ۲۰۱۱ بیشتر بر سر مباحث سرزمینی و مباحث سیاسی و مذهبی بود. در رابطه با اختلافات مرزی، امارات معتقد بود که عربستان به بخشی از سرزمین‌های مرزی آنها تجاوز کرده است؛ بنابراین در آن مقطع این اختلافات بعضا سر باز می‌کرد و به جنگ‌های محدود مرزی ختم می‌شد.

مساله دیگر به مسائل سیاسی و مذهبی میان دو کشور باز‌می‌گردد‌ چراکه در عربستان سیستم وهابی حاکم است اما در امارات وهابیت وجود ندارد. بحث دیگر عدم توازن دو کشور است که اختلافات را تشدید کرده است؛ در عربستان یک سیستم حکومتی متمرکز با قدرت مالی و سیاسی وسیع وجود دارد ولی امارات متشکل از ۷ امیرنشین و با منابع

 محدود است.

این گونه اختلاف‌نظرها به پیش از سال ۲۰۱۱ بازمی‌گردد ولی بعد از آن تحولات خاورمیانه، مسائل سوریه و یمن به نوعی عربستان و امارات را به هم نزدیک کرد و اختلافات کنار گذاشته شد. ‌در عین حال در برخورد با مسائل ناشی از بهار عربی دو کشور اختلاف‌نظرهایی داشتند اما موضع‌شان در قبال ایران واحد بود. یعنی اگر‌چه عربستان و امارات متحده عربی برای همکاری سیاسی‌، اقتصادی و نظامی و کاهش نفوذ ایران و انزوای قطر اتحادی برقرار کردند اما اولا «بین دیدگاه‌ها و اهداف این دو کشور اختلاف و شکاف وجود دارد.» و ثانیا‌ این اتحاد چیزی بیش از همکاری دو کشور در شورای همکاری خلیج‌فارس‌ نبوده است. ‌نه‌تنها لطمه‌ا‌ی به نفوذ ایران در منطقه نزده بلکه در پرتو این اتحاد قدرت چانه‌زنی آنها در مقابل ایران را زیادتر هم نکرده است و بر‌عکس باعث تضعیف شورای همکاری شده که عاملی برای دست برتر ایران نیز شده است.

در واقع بین این دو کشور درخصوص روابط دو‌جانبه اختلاف خاص دیگری وجود ندارد و بیشتر اختلافات به طرف سوم بازمی‌گردد. در حال حاضر عربستان و امارات راجع به مسائل ثالث از جمله یمن، ترکیه و سوریه دارای اختلاف‌نظرهایی هستند که این اختلافات ممکن است باعث شود اختلافات دو‌جانبه نیز تشدید شود. به‌طور مثال در یمن، سعودی‌ها علاقه‌مند به کار با اخوانی‌ها بودند ولی امارات مخالف بود. به‌طورکلی عربستان سعی داشت با حزب الاصلاح یمن که اخوانی است و به آن نزدیک است، همکاری کند ولی امارات مخالف بود و بیشتر با لائیک‌ها‌یی از جمله علی عبدالله صالح همکاری داشت و به او کمک

 تسلیحاتی می‌کرد.

پس یکی از مسائلی که ممکن است اختلافات امارات و عربستان را تشدید کند، مساله یمن است؛ زیرا سعودی‌ها این‌گونه برآورد کرده بودند که مساله یمن بین سه تا شش ماه حل خواهد شد و با همین فرمول نیز امارات را سمت خود کشاندند. ولی به دلیل طولانی‌شدن این جنگ شاهد هستیم که در جبهه عربستان علیه یمن اختلافاتی بروز کرده است‌ و بر‌اساس اخباری از داخل امارات، جناحی در داخل حکومت امارات به سمت تضعیف ائتلاف با عربستان فشار می‌آورد و به‌دنبال راهی برای برون‌رفت از جنگ یمن و تقویت محور امارات و مصر در مقابله با نزدیکی عربستان و ترکیه است.‌ حتی گفته می‌شود اردن نیز در حال بررسی برای خروج از این ائتلاف است. بنابراین مساله طولانی‌شدن جنگ یمن ممکن است به دیگر اختلافات میان ریاض و ابوظبی نیز دامن زده و آنها را نیز

 تشدید کند.

در مورد سوریه از آنجایی که امارات مانند قطر خیلی نقش فعالی از جهت تامین مالی و تسلیحاتی بعضی از گروه‌های جهادی و جنگجویان نیابتی در این کشور نداشته ولی باز با عربستان ‌اختلافاتی دارد. یعنی امارات و عربستان درباره روش برقراری صلح در سوریه اختلاف‌نظر دارند. عربستان در این کشور با مخالفین سنی شورشی که مخالف برقراری روند دیپلماتیک و سیاسی برای حل مساله سوریه هستند، ارتباط دارد و آنها را تحت حمایت خود گرفته است، در حالی‌که امارات هم از مخالفین سوریه حمایت مالی کرد و هم از سال 2012 به‌صورت پنهانی با رژیم بشار اسد ارتباط بر‌قرار و گفت‌وگو کرد و در این راستا برای توقف درگیری‌ها در سوریه با روسیه ارتباط برقرار و همکاری کرده است.

 بنابراین وزن احتمالی اختلافات امارات و عربستان در یمن از مسائل سایر کشورها بیشتر است. به بیان دیگر به نتیجه نرسیدن مساله یمن و فشار افکار عمومی دنیا روی عربستان و ائتلاف ضد یمنی می‌‌تواند به سایر اختلافات

 دامن بزند.

هزینه و سرمایه‌گذاری‌های ائتلافی که عربستان علیه یمن تشکیل داد و بیشتر جنبه تبلیغی و رسانه‌ای داشت توسط عربستان تامین می‌شود اما امارات نیز از جهت نظامی و سیاسی اقدامات زیادی در یمن انجام داده است‌، حتی این اواخر که علی عبدالله صالح می‌خواست فرار کند ظاهرا قرار بود به شهر مارب برود که بیشتر نیروهای اماراتی در آنجا

متمرکز هستند.

 در نهایت اینکه بعد از جدایی قطر از عربستان شاید جدایی امارات ‌یا تشدید اختلافات ابوظبی-ریاض، موقعیت آل‌سعود را تضعیف کند و حتی منجر به گسست‌ در ائتلاف‌هایی با محوریت عربستان  شود.