پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در ژانویه 2018 ترکیه سلسله عملیات هوایی و زمینی را علیه پ.ک.ک و یگان‌های مدافع خلق و گروه‌های دیگر تحت عنوان گروه‌های تروریستی آغاز کرد. آمریکا آن را دفاع ترکیه در برابر تهاجم تروریست‌ها نامید، از عملیات شاخه زیتون حمایت ضمنی کرد و هر دو طرف را به خویشتنداری دعوت کرد. این در حالی است که آمریکا بانی یک گروه 30 هزار نفری از کردها در شمال شرقی سوریه برای مبارزه با داعش و القاعده بوده است. از طرفداری بی‌چون‌وچرای بازیگران منطقه‌ای مثل قطر گرفته تا توصیه به خویشتنداری بازیگران فرامنطقه‌ای مثل فرانسه، همه‌وهمه باعث شد تا ترکیه عزم خود را جزم کند و اکنون نیز به زعم خود با تمام قوا در حال اجرای برنامه پاکسازی نیروهای تروریستی در مرزهایش است. همین موضع، در چند روز اخیر فضای نسبتا سنگینی را در منطقه به‌وجود آورده است.

اکنون پرسش اینجاست که به‌راستی ترکیه در عفرین به‌دنبال چیست؟ هدف از عملیات جنگی و تجاوز به خاک همسایه آسیب‌دیده، آن هم به‌نام زیتون که مظهر صلح است، چه می‌تواند باشد؟

ترکیه در توجیه این عملیات، خود را پیام‌آور صلح می‌داند و هدف از این عملیات را در درجه اول ریشه‌کنی گروه‌های تروریستی خصوصا یگان‌های مدافع خلق و در درجه دوم ایجاد یک ‌«منطقه امن‌» به عمق سی کیلومتر برای 3 میلیون و پانصد آواره سوری پناهنده به ترکیه در طول جنگ داخلی سوریه عنوان کرده است؛ آوارگانی که ترکیه را نه برای مقصد بلکه به‌عنوان مسیر‌ ترانزیتی برای رسیدن به اروپا فرض کرده بودند.

ترکیه در اوج جنگ داخلی سوریه با داعش هم توانست با اتحادیه اروپا و با کارت بازی آوارگان، جایگاه خود را به‌عنوان حائلی مهم در ارتباط با اروپا کلیدی جلوه دهد و از این موضوع برای پروژه قدیمی ‌پیوستن به اتحادیه اروپا بهره‌برداری کند.

به‌هرحال ترکیه در منطقه در اکثر اوقات سیاست دوگانه‌ای داشته و یک بازیگر حرفه‌ای است که از فرصت‌های به‌دست آمده در زمان‌های مختلف بیشترین استفاده را می‌کند. همچنین در هر اقدامی‌ چراغ سبز قدرت‌های بزرگ را هم لحاظ می‌کند.

 ترکیه در عملیات شاخه زیتون در عفرین، چندین هدف دارد؛ در هدف اصلی سعی دارد که با سرکوب دشمنان دیرینه خود یعنی پ‌ک‌ک و یگان‌های مدافع خلق و گروه‌های وابسته به آن، چشم‌زهری هم از کردهای داخل کشور بگیرد. در حافظه تاریخی رجب طیب اردوغان، کردها همیشه برای ترکیه غیرخودی بودند و او سعی دارد از قدرت‌گرفتن کردها حتی در خارج ترکیه نیز جلوگیری کند.

به‌عنوان دومین هدف، ترکیه با این عملیات تلاش می‌کند جایگاه کلیدی خود را به بازیگران اروپایی نشان دهد و هدف از ایجاد منطقه امن هم به نوعی ایجاد احساس امنیت به اروپا ‌بابت آوارگان سوری است؛ آوارگانی که هدف‌شان رفتن به اروپا است و این مساله یک مساله مهم برای اتحادیه اروپا که مرز مشترک با ترکیه دارد، به شمار می‌رود.

ترکیه با ایجاد این منطقه امن، سعی دارد اروپا را بار دیگر برای پیوستن ترکیه به اتحادیه، به فکر وادارد و اروپا را متقاعد کند که ترکیه می‌تواند یک حائل بسیار مهم در ایجاد امنیت در اروپا از جانب ورود آوارگان سوری باشد.

سومین هدف ترکیه، داشتن سهم در سوریه پساداعش است و مهمتر از آن به‌نوعی گرفتن فرصت‌هایی که کردها در آینده سوریه می‌توانند داشته باشند. ترکیه یک حکومت همسو و تحت سلطه ‌خود را در سوریه خواستار آست و تحمل دولت کردی در سوریه را ندارد؛ بنابراین سعی دارد به‌نوعی کردها را در صحنه سوریه پساداعش کم‌ارزش جلوه دهد.

چهارمین هدف ترکیه این است که نبض هر دو قدرت فرامنطقه‌ای یعنی هم آمریکا و هم روسیه را در دست داشته باشد و تا حدودی هم قادر به بازی با این کارت‌ها باشد. روسیه برای انتقال بازی با آمریکا از زمین ‌«خارج نزدیک‌» به خارج دور یعنی سوریه، روی کمک‌های ترکیه به‌عنوان متحد حساب می‌کند و آمریکا نیز در سوریه با رویارویی با روسیه و ایران به‌عنوان متحدان بشار اسد، به ترکیه به‌عنوان بازیگر میانجی نیاز دارد. پس ترکیه حکم نخودی را در جنگ داخلی سوریه داشت و گاهی هم مبادلات اقتصادی ترکیه با گروه‌ داعش به گوش می‌رسید. درنتیجه ترکیه فرصت‌طلب توانسته بود از هر تهدید بازیگران صحنه سوریه، یک فرصت مناسب برای

خود بسازد.

در آخرین هدف ترکیه در پی اثبات خود به‌عنوان قدرت منطقه‌ای است. از نظر ترکیه، سه کشور کلیدی در خاورمیانه شامل عربستان، ایران و ترکیه هستند. در این میان به زعم آنکارا، عربستان درگیر اصلاحات جدید ملک سلمان و جنگ یمن است. ایران نیز درگیر موضوع برجام است، پس ترکیه می‌تواند گوی سبقت را از رقیبان منطقه‌ای خود ربوده و عنوان قدرت منطقه‌ای را از آن خود بکند.

ترکیه با عملیات شاخه زیتون سعی دارد در خاورمیانه به‌عنوان کشور ضدتروریستی شناخته شود و درک کرده که قدرت‌های بزرگ نیز برای ایجاد صلح و امنیت نیاز به یک نماینده صلح‌طلب در خاورمیانه دارند. بنابراین در اینجا ترکیه سعی دارد خود را به‌عنوان کشور صلح‌طلب و مبارز تروریسم معرفی نماید و علت نامگذاری این عملیات به‌عنوان شاخه زیتون هم، دلیلی بر این مدعا است.

البته زیتون نماد صلح است ولی آیا می‌توان با جنگ، صلح به‌دست آورد؟

ترکیه با این اهداف و با چراغ سبز روسیه و حمایت ضمنی آمریکا وارد چاله‌ای شده که اگر بتواند از این درگیری خود خواسته، سالم بیرون بیاید در داخل کشور دچار مشکل خواهد شد؛ چون ‌کردهای داخل کشور نیز به حمایت کردهای عفرین خواهند برخاست. البته شاید در زمان نزدیک این اتفاق نیفتد ولی در طولانی‌مدت شکاف عمیقی بین دولت آنکارا و کردها ایجاد می‌شود. ترکیه همیشه با سیاست‌های دوگانه توانسته مسیر ویژه‌ای را برای ارتباط با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ایجاد کند ولی مسیر صلحی که این روزها با نام عملیات شاخه زیتون شروع کرده کمی متفاوت است؛ اگر زودتر آن را به اتمام برساند، می‌تواند از پیامدهای آن برای محدودسازی گروه‌های مخالف خود استفاده کند ولی با ادامه عملیات، هزینه‌های بیشتری بر خود تحمیل خواهد کرد. اردوغان باید در حافظه تاریخی خود موضوع کودتای نافرجام ترکیه را از یاد نبرد چون اگر دوباره این موضوع تکرار شود قاعدتا کودتای دوم همیشه تلفات بیشتری دارد. درنهایت شاید به جرات بتوان گفت ترکیه خود را در باتلاق سوریه برای هدفی کوچک درگیر کرده و اگر بتواند به‌موقع خویشتنداری داشته باشد، شاید متحمل هزینه‌های کمتری شود.