حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران در سخنرانی خود در جمع سفرای ایرانی، پالس جدیدی را از تهران به سه پایتخت عربی ریاض، ابوظبی و منامه فرستاد که از نگاه رسانه‌ها تحول مهمی در بحبوحه بحران‌ها و تنش‌های موجود میان دو سوی ساحل خلیج‌فارس به شمار می‌رود؛ رئیس‌جمهوری ایران در سخنان خود گفت‌: «در شرایط جدید به‌دنبال اصلاح روابط عربستان،‌ امارات و بحرین با ایران هستیم.»

اتمام حجت
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مثلث/ داود احمدزاده: اکنون این پرسش مطرح است که سخنان آقای روحانی چه پیامی برای کشورهای عربی‌ یا برای دیگر کشورها دارد؟ باید توجه داشت که بعد از لفاظی‌های شخص دونالد ترامپ در مورد ایران و تهدیدات مکرری که نظام جمهوری اسلامی و مردم را مورد خطاب قرار داده و حتی برخی این را به منزله ورود به یک جنگ سخت بین تهران و واشنگتن قلمداد می‌کنند، شرایط منطقه‌ای بسیار پیچیده و دشوار شده است. بنابراین ایران بار دیگر با هدف کاستن از تنش‌های منطقه‌ای و بازگرداندن آرامش، همسایگان خود را به گفت‌وگو، مذاکره و کاهش تنش دعوت کرده است. آنچه مسلم است در چند سال اخیر ما بیشترین مشکلات ‌امنیتی و سیاسی را با عربستان داشته و داریم که بازتاب آن را می‌توان در بحران‌های متعدد منطقه و موضع‌گیری‌های متفاوت دو کشور تاثیرگذار یعنی ایران و عربستان در جنگ‌های نیابتی در یمن، عراق و سوریه مشاهده کرد.

اخیرا‌ آمریکایی‌ها تلاش کردند که با ائتلاف‌سازی منطقه‌ای و تلاش برای نزدیکی بیشتر عربستان و رژیم صهیونیستی، شرایط و اوضاع ‌امنیتی را به ضرر ایران تغییر دهند. متاسفانه ما شاهد دیدارهای پنهان و آشکار برخی مقامات کشورهای عربی با سران تل‌آویو بودیم. مخرج مشترک این دیدارها و گفت‌وگوهای پنهان و آشکار نیز اغلب رفع تهدیدها و ایجاد محدودیت برای نفوذ منطقه‌ای ایران بوده است. بنابراین بعد از علنی‌شدن درگیری‌های لفظی بین مقامات ایران و‌ آمریکا طبیعی است که ایران برای اتمام حجت با برخی از کشورهای اسلامی و همسایه و کاهش تنش‌های موجود نظامی و سیاسی و به نوعی ممانعت از تحقق اهداف‌ آمریکا در منطقه که در راستای بحران‌آفرینی‌های مکرر صورت می‌گیرد بار دیگر طبق روال سیاست‌های گذشته خود از عربستان بخواهد که بدون هیچ پیش‌شرطی با هدف کاهش تنش‌ها و ایجاد نظم‌و‌امنیت منطقه‌ای گفت‌وگو و مذاکره را در دستور کار خود قرار دهد. این مساله حداقل می‌تواند در اذهان عمومی مردم منطقه بازتاب مثبتی داشته باشد. گرچه انتظار نمی‌رفت که این درخواست مذاکره و گفت‌وگوهای رودررو با استقبال فوری و علنی مقامات سعودی مواجه شود. چرا که ادراکات و برداشت‌های منفی سران سعودی به ویژه محمد بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی و عادل الجبیر، وزیر خارجه تحت تاثیر القائات‌ آمریکا و اسرائیل درمورد نقش منفی منطقه‌ای ایران مانع از هرگونه همگرایی و آغاز مذاکره خواهد بود. حتی در موضع بدبینانه نیز می‌توان گفت که شاید مقامات سعودی این درخواست مذاکره را ناشی از ضعف دستگاه سیاست خارجی ایران و شرایط سخت اعمالی‌ آمریکا بر ایران فرض کنند. از این رو ‌می‌بینیم که بعد از این دعوت به مذاکره از سوی روحانی، وزیر خارجه جنگ‌طلب سعودی بار دیگر از موضع هتاکانه و جنگ‌طلبانه ترامپ در مورد ایران دفاع و حمایت و‌ آمادگی خویش را برای همراهی و همکاری بیشتر در ایجاد تحریم‌های گسترده علیه ایران اعلام کرد. بنابراین در وضعیت موجود و شرایط سختی که به نوعی منطقه با آن روبه‌رو است انتظار اینکه مقامات سعودی به درخواست ایران پاسخ مثبت و روشنی بدهند شاید انتظاری دور از واقعیت باشد.

سیاست خارجی عربستان تابعی از سیاست خارجی‌ آمریکا و اسرائیل در منطقه است و این دولت‌ها، منافع مشترکی در ضدیت با ایران در منطقه را دنبال می‌کنند. لذا تا زمانی که عربستان به عنوان یک کشور مستقل و با هویت اسلامی و عربی نگرش واقع‌بینانه‌ای به بحران‌های منطقه از جمله بحث سوریه، عراق و بحران یمن نداشته باشد، انتظار شروع روابط سازنده با ایران و کاستن از تنش‌های موجود در روابط فیمابین بسیار دشوار به نظر می‌رسد. از این رو در پیش‌بینی آینده روابط ایران و عربستان همچنان به متغیرهای تاثیرگذار همچون مسائل قومی، مذهبی و هویتی و نیز تاثیرگذاری منفی‌ آمریکا و اسرائیل در این روابط باید توجه داشت. در نتیجه این‌طور به نظر می‌رسد که عربستان در وضعیت موجود، توان اتخاذ خط‌مشی مستقل و روشن در مورد مسائل منطقه به ویژه در رابطه با ایران را ندارد و تاثیر برخی از سیاست‌های منطقه‌ای‌ آمریکا در تداوم بحران و ضدیت با آن کاملا روشن است. بنابراین می‌توان پیش‌بینی کرد که وضعیت روابط ناپایدار و تنش‌های لفظی بین مقامات ایران و عربستان سعودی و برخی از کشورهای هم‌پیمان آن همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. در این بین کلید حل معما، حل‌وفصل مسائل اصلی و اساسی بین ایران و‌ آمریکا است. تا زمانی که روابط تهران با واشنگتن بر سر موضوعات منطقه‌ای تنش‌زا باقی بماند، انتظار روابط مستقل و کاهش بحران در منطقه دور از دسترس است.

در دوره باراک اوباما روابط ایران با‌ آمریکا در بحث مسائل منطقه‌ای و برجام تاحدی به سمت بهبود رفته بود ‌اما در همان برهه تنش‌های ایران با عربستان بر سر مسائل منطقه‌ای ادامه داشت. آنها خود را بازنده برجام تلقی می‌کردند و به‌ آمریکا فشار وارد می‌آوردند که زیر بار تعهدات برجام نرود. لذا ریاض در کنار تل‌آویو خود را از بازیگران بازنده برجام می‌دانست زیرا از نظر آنها بحث برجام و رفع تحریم‌های گسترده بین‌المللی علیه ایران باعث بهبود شرایط اقتصادی ایران و تثبیت قدرت پایدار منطقه‌ای این کشور خواهد شد. در نتیجه در دوره ریاست جمهوری ترامپ شاهد هستیم که روابط ریاض با کاخ سفید و حتی تل‌آویو به نوعی به یک اشتراک نظر و همگرایی کامل انجامیده است و طرفین برای ایجاد محدودیت بیشتر بر سر نفوذ منطقه‌ای ایران و تضعیف قدرت آن

به توافق کامل رسیده‌اند.

برداشت و ادراکات مقامات آل‌سعود به این صورت است که ایران را به عنوان یک تهدید قلمداد می‌کنند، بنابراین برای اینکه این سوءتفاهمات ذهنی و برداشت‌های منفی میان دو کشور تاثیرگذار در خاورمیانه و جهان اسلام به نوعی برطرف شود، اولا هر دو طرف باید ‌‌آمادگی مذاکره و گفت‌وگو را داشته باشند و ‌ثانیا مذاکرات باید گام به گام بر سر موضوعات و اختلافات منطقه‌ای پیش برود. از دیگر سو با توجه به گسترش سطح اختلافات و موانع موجود انتظار اینکه در یک بازه زمانی مشخص و کوتاه، گشایشی در روابط تهران-ریاض صورت بگیرد، خیلی قابل تصور نیست. این مساله نیازمند اجماع داخلی در میان نخبگان هر دو کشور ایران و عربستان سعودی و عدم تاثیرپذیری از سیاست‌های قدرت‌های خارجی است. لذا گرچه ایران‌‌ آمادگی مذاکره و گفت‌وگو را در شرایط دشوار موجود با هدف عدم ورود به یک جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای با توجه به تنش‌آفرینی‌ آمریکا دارد ولی طرف مقابل فعلا از این‌ آمادگی لازم برخوردار نیست.