مدیریت از راه دور/ بنسلمان از سیاستهای آمریکا پیروی میکند
میرقاسم مومنی: سیاست در خاورمیانه در امتداد تغییرات جهانی در جریان است؛ منطقه استراتژیک خاورمیانه از زمان پیدایش تمدن و سکونت بشر اهمیت خاصی برای مردم جهان داشته و دارد.
قرارگرفتن کعبه در مکه یا تولد پیامبران ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام در خاورمیانه نقش مهمی در نگاه مردم و سیاستمداران به این منطقه ایفا کرده است.
بعد از انقلاب رنسانس در غرب و کشف نفت در این منطقه اهمیت خاورمیانه دوچندان شد.
رونق اقتصادی صنایع غربی با نفت کشورهای خاورمیانه موجب شد که کشورهای اروپایی سودجو برای سود بیشتر تلاش کنند که کشورهای منطقه را به نوعی در حوزه مستعمرات خود درآورند و نسبت به تسلط بر منابع نفت و سایر منابع طبیعی آنها اقدام کنند که این سیاست در حال حاضر نیز به نوعی در حال انجام است.
برای چپاول اموال و منابع مردم این کشورها، استعمارگران با حمایت از حکام و پادشاهان منصوب خود سعی در اداره و مدیریت این کشورها میکنند که در این خصوص در یک نگاه متوجه میشویم 98 درصد پادشاهان این کشورها غیردموکراتیک و موروثی و اکثر آنها به کشورهای اروپایی و آمریکایی وابسته هستند.
در چنین شرایطی که مردم این کشورها اسیر پادشاهان مستبد هستند استعمارگران نیز با تسلط بر منابع نفتی و طبیعی سعی در تاراج منابع مختلف آنها میکنند که در این خصوص رقابت بین استعمارگران نیز یک معضل دیگر است که مردم این کشورها از آن رنج میبرند.
از زمان حاکمیت خاندان وهابی عبدالعزیز در عربستان که با حمایت انگلستان انجام گرفت در واقع شبهجزیره عربستان به عنوان بخشی از دولت بریتانیا اداره میشد که بعد از جنگ جهانی دوم و ضعف دولت بریتانیا، آمریکا فرزند ناخلف بریتانیا مدیریت این شبهجزیره را برعهده گرفت که تا به حال نیز ادامه دارد.
پادشاهان خاندان عبدالعزیز در زمان انتخاب علاوه بر تایید شورای پادشاهی کشور نیازمند نظر مثبت ایالات متحده آمریکا نیز هستند.
چراکه رقابت شدید بین شاهزادهها میتواند ساختار قدرت را در این کشور به هم بریزد و به همین جهت دولت آمریکا بهصورت غیررسمی مسئول حفظ نظام پادشاهی و انتقال صلحآمیز قدرت در خاندان سلطنتی عربستان است. از اینرو ما شاهد رایزنی و روابط خوب شاهزادههای سعودی با مراکز قدرت در آمریکا هستیم و دولتها در عربستان سعودی در برنامهریزی اقتصادی و سرمایهگذاری بیشترین اتکا را به دولت آمریکا و بعد به کشورهای اروپایی دارند.
در منازعات اخیر خاورمیانه ما شاهد تغییر مواضع عربستان با هدایت مقامات دولتی آمریکا نسبت به مسائل جاری بودیم که متاثر از سیاستهای جدید رئیسجمهور جدید آمریکا بوده است. با وجودیکه مقامات سعودی در تمام طول حیات سیاسی خود وابسته و دنبالهرو سیاستهای آمریکا و اروپا بودند اما در دوران ترامپ این مواضع کاملا علنی شده که این موضوع ضعف دولتهای پادشاهی سعودی را بیشتر به مردم آن کشور و جهان نمایان کرد.
ترامپ در راستای شعارهای تبلیغاتی خود در انتخابات آن کشور، مسائلی را مطرح کرده است که در صدد تحقق آنهاست؛ باید توجه داشت که ترامپ به جهت رقابت سخت با حزب دموکرات با برخی از همحزبیهای خود نیز مخالفت و رقابت دارد و لذا جهت قدرتنمایی در مقابل مخالفین خود و تحقق اهداف تبیینشده در تلاش است با فشار بیشتر بر همپیمانان سنتی خود در خاورمیانه در راستای رقابتهای حزبی و سیاسی خود امتیازاتی کسب کند.
مدیریت صادرات و قیمت نفت تولیدی منطقه، رقابت نظامی با دشمنان سنتی آمریکا مثل روسیه و مقابله با زیادهخواهیهای اقتصادی چین نیازمند یک استراتژی پویا و توانمند است که از نظر ترامپ عربستان میتواند مشکلگشا و حلال مشکلات سیاستهای وی باشد. در این خصوص آمریکا جهت تسلط کامل بر اقتصاد و سیاست در تغییر قدرت و جانشینی پادشاه و انتخاب ولیعهد در آن کشور اعمال نفوذ کرد و محمد بنسلمان جوان کمتجربه که جویای کسب اعتبار بود را به عنوان ولیعهد آن پادشاهی انتخاب کردند. همچنین با کمک در بازداشت و عزل مخالفین خاندان پادشاهی عملا در راستای احاطه بر کل قدرت عربستان اقدام کرد.
در چنین شرایطی که پادشاه و ولیعهد اعتبار خود را از حمایت آمریکا کسب کردند ترامپ هر از گاهی با گوشزدکردن آن سعی در همراهسازی بیشتر آنها با سیاستهای خود میکند.
چون در شرایط فعلی با توجه به مخالفان قدرتمند خانواده بنسلمان در داخل خاندان پادشاهی و مخالفین متعدد در خارج در صورت عدم حمایت آمریکا واقعا دولت بنسلمان ساقط میشود به همین جهت ایشان دنبالهرو سیاستهای آمریکا در منطقه و جهان است.
در همین خصوص عقد قرارداد 500 میلیارد دلاری مقامات عربستانی با ترامپ یک نوع هدیه و تشکر از حمایتهای ایشان از خاندان بنسلمان بوده است.
برخی از سیاستهای دولت بنسلمان که با هدایت کاخ سفید در دو سال گذشته انجام گرفته و تاثیرات مهمی در منطقه و آن کشور داشته، عبارت است از: سیاست رفع خصومت و صلح با رژیم صهیونیستی، تهدید جمهوری اسلامی ایران، حمایت از برخی گروههای تروریستی در سوریه و افزایش تولید نفت با هدف ضربهزدن به اقتصاد ایران در کنار برخی اصلاحات داخلی در عربستان.
در شرایط فعلی دولت پادشاهی عربستان در واقع کاملا از سوی کاخ سفید اداره میشود و هیچ استقلال سیاسی و اقتصادی ندارد. در این بین سفر اخیر ولیعهد سعودی به روسیه بهنظر میرسد بیشتر درخصوص موضوع ایران، سوریه و حزبالله بوده است.
مقامات دولتی سعودی با پیشنهاد امتیازاتی به مقامات کرملین سعی در همراهی آنها با اهداف خود نسبت به ایران و سوریه دارند و بهنوعی میتوان گفت مقامات روسیه هم از برخی پیشنهادات آنها استقبال کردهاند که این اقدامات با حمایت رژیم صهیونیستی از سیاستهای دولت عربستان بوده است.
در شرایط حساس فعلی که تحریمها علیه ایران افزایش یافته و تحریمهای نفتی نیز از 14 آبانماه شروع خواهد شد عربستان سعودی از سوی آمریکا مامور جبران کسری نفت صادراتی ایران در بازارهای جهانی است و از سوی دیگر فشار آن کشور جهت حذف حزبالله لبنان و ایران از معادلات صلح سوریه و دولت آتی آن کشور با همکاری رژیم صهیونیستی است. به همین جهت نقش عربستان در ایجاد بحران در منطقه بسیار پررنگتر شده و توسعه مناسبات با روسیه هم در هماهنگی با سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در راستای همسوکردن آن کشور با خود بوده است. به نظر میرسد افزایش قیمت جهانی نفت به نفع روسیه به عنوان یک کشور صادرکننده نفت است و حضور در بازار عربستان نیز از اهداف روسیه به شمار میرود. حال روسیه چطور منافع خود با جمهوری اسلامی ایران را با حفظ منافع خود با عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی تنظیم خواهد کرد، بایستی منتظر سیاستهای آتی کرملین و شخص آقای پوتین بود.
دیدگاه تان را بنویسید