جامعه آمریکا از برخی رفتارهای شخصی ترامپ نگران است. رفتارشناسی او نشان می‌دهد که نمی‌توان قاعده‌ای برای پیش‌بینی آینده تصمیماتش ترسیم کرد

ترامپ؛ 50-50
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

نتایج انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا شامل مجلس نمایندگان و سنا شگفتی‌هایی را در پی داشت و برخی موارد نیز از قبل پیش‌بینی ‌می‌شد. انتخابات مجلس نمایندگان در آمریکا هر دو سال یک‌بار برگزار می‌شود ولی سنا هر دو سال، یک‌سوم کرسی‌هایش به رای گذاشته می‌شود. وظایفی که برای مجلس سنا تعریف شده، وظایف ملی، فدرال و جنرال است و تا حدودی برون‌مرزی است. از این جهت تمرکز و علاقه سناتورها نسبت به اعضای مجلس نمایندگان به مسائل ملی خیلی بیشتر است. اعضای مجلس نمایندگان بیشتر محلی فکر می‌کنند زیرا هر دو سال یک بار باید آرای آنها به رای گذاشته شود و لذا خیلی وابسته به دیدگاه شهروندان و حوزه انتخابی‌شان هستند. درواقع دغدغه آنها بیشتر مسائل روزمره شامل معیشت، مسائل محیط زیست و کسب و کار است. 

آنها خیلی فرصتی برای فکر کردن به مسائل بلندمدت ندارند. این ویژگی‌ها منجر به تفاوت دو مجلس با یکدیگر شده‌ و از این جهت نظریات کمیته روابط خارجی مجلس سنا و رئیس‌ آن در رابطه با سیاست خارجی وزن خیلی سنگین‌تری دارد تا کمیته روابط بین‌الملل مجلس نمایندگان. عکس این مساله نیز حاکم است یعنی کمیته‌هایی مانند بانکداری و کشاورزی در سنا خیلی اهمیتی ندارد و بالعکس در مجلس نمایندگان خیلی حائز اهمیت است.

در ایالات متحده آمریکا یک سنت سیاسی وجود دارد‌، مبنی بر اینکه حزبی که دولت را تشکیل می‌دهد در اولین انتخابات میان‌دوره‌ای در کنگره یا کرسی از دست می‌دهد یا اکثریت را. بنابراین شکست‌خوردن جمهوریخواهان در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس نمایندگان اتفاق غیرمنتظره‌ای نبود. یعنی فارغ از اینکه حزب جمهوریخواه یا دولت دونالد ترامپ موفق هستند یا خیر، رفتار سیاسی مردم آمریکا اینگونه است که زمانی که کاخ سفید را در اختیار یک حزب قرار می‌دهند، نسبت به این مساله که کنگره را نیز در اولین انتخابات در اختیار همان حزب قرار دهند اکراه دارند. از این جهت شکست ترامپ و جمهوریخواهان در انتخابات مجلس‌ نمایندگان تماما به عملکرد رئیس‌جمهور مربوط نمی‌شود.

یعنی تمام ناکامی حزب در قدرت را نباید به پای عملکرد حزب رئیس‌جمهور نوشت. زیرا دولت‌هایی هم بوده‌اند که طی دو سال ابتدای ریاست‌جمهوری‌شان عملکرد خوبی داشتند و از میزان اقبال عمومی نسبی برخوردار بودند اما این رفتار سیاسی مردم آمریکا بوده که همواره علاقه‌ای نداشته‌اند که حاکمیت یکدستی داشته باشند و اگر یک شاخه دولت، حال اجرایی یا کارگزاری، در اختیار یک حزب باشد، ترجیح می‌دهند شاخه دیگر در اختیار حزب مقابل باشد. 

به این دلیل نباید انتخابات اخیر را خیلی بزرگنمایی کرد و آن را به مثابه شکست ترامپ و سیاست‌های وی قلمداد کرد. هرچند انتخابات به عنوان نوعی همه‌پرسی در قبال عملکرد دولت مستقر بود اما این بدان معنا نیست که دولت حتما موفق نبوده است. چرا که حداقل در عرصه اقتصادی دستاوردهای دولت ترامپ، دستاوردهای قابل قبولی بوده، نرخ بیکاری به پایین‌ترین حد طی 30،40 سال اخیر رسیده، میزان بیکاری ‌بین لاتین‌تبارها، زنان، سیاه‌پوستان و جوانان به شدت کاهش پیدا کرده، شاخص عملکرد بورس مطلوب بوده، فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد شده و بسیاری از کسب و کارهایی که در گذشته به خارج از مرزهای آمریکا رفته بود، به تدریج به کشور بازمی‌گردند. از این جهت عملکرد اقتصادی دولت مطلوب بوده است اما ‌یک‌سری اتفاقات طی ‌دو سال اخیر در آمریکا رخ داده که باعث شده مردم آمریکا علی‌رغم بهبود وضعیت اقتصادی به حزب دموکرات رای دهند.

از جمله این موارد می‌توان به برخی رفتارهای شخصی دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا اشاره کرد. زیرا برخی از رفتارهای وی برخورنده و حساسیت‌زا شده بود. به عنوان مثال سابقه زن‌ستیزی وی، پرونده‌های سیاسی و اخلاقی و از همه مهمتر همدلی ترامپ با جریان راست ‌افراطی و نژادپرستان باعث شده‌ نوعی نگرانی در جامعه آمریکا ایجاد شود.

استراتژی دونالد ترامپ با هدف پمپاژ ترس از ورود پناهجویان و مهاجران و سیاست مشت آهنین در حوزه سیاست مهاجرتی، گرچه طیف‌های دست راستی محافظه‌کار سفیدپوستان را خوشنود کرد اما از آنجایی که بخش عمده‌ای از جامعه آمریکا مهاجرتبار هستند باعث شد این گروه‌ها به‌ویژه اسپانیولی‌تبارها از ترامپ رویگردان شوند. ماحصل این اتفاقات سبب شد که در انتخابات کنگره، دموکرات‌ها 11 میلیون رای بیشتری کسب کنند. این برتری آرا خود را در مجلس نمایندگان نشان داد و باعث شد که دموکرات‌ها از حزب اقلیت به حزب اکثریت در این مجلس تبدیل شوند. اما از آنجایی که یک ضعف دموکراسی در آمریکا وجود دارد این 11 میلیون خود را در مجلس سنا نشان نداد. به عبارتی باوجودی‌که دموکرات‌ها

 11 میلیون رای بیشتری کسب کرده‌بودند اما نتوانستند سنا را تصاحب کنند. دلیل آن، این است که دموکرات‌ها در ایالات پرجمعیت برتری دارند که این ایالات پرجمعیت هرکدام فقط دو سناتور دارند، درحالی که جمهوریخواهان در ایالات کم‌جمعیت محافظه‌کار شبه‌روستایی حضور پررنگ‌تری دارند که آرای هر کدام از این ایالات کوچک نیز دو کرسی است. به عبارتی دموکرات‌ها در ایالت کالیفرنیا به مراتب از نظر آرای مردمی در رتبه بالاتری نسبت به جمهوریخواهان در ایالت وایومینگ قرار داشتند اما هر کدام از این ایالات دو سناتور در سنا دارند. از این جهت این نابرابری توزیع سمت‌های سناتوری مبتنی بر جمعیت باعث شده که دموکرات‌ها از برتری آرای مردمی خود نتوانند برای غلبه بر اکثریت جمهوریخواه در سنا استفاده کنند.

البته باید توجه داشت در این شرایط حفظ کرسی‌های سنا برای جمهوریخواهان یک موفقیت است که تقریبا طی 5 دهه گذشته هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده است. یعنی حفظ همین تعداد به اندازه‌ای هست که دونالد ترامپ برای آن ابراز خوشنودی کرده و جشن بگیرد.  

 ولی به طور کلی می‌توان گفت که نگاه مردم آمریکا نسبت به عملکرد دولت دونالد ترامپ در این دو سال نگاه مثبتی نبوده و پیامی را صادر کرده مبنی بر اینکه مردم رضایت کافی ندارند و این موضوع می‌تواند در انتخابات سال 2020 خودش را نشان دهد. این مساله ممکن است جمهوریخواهان را در معرض از دست دادن کرسی ریاست‌جمهوری قرار دهد.

پس از این و در شرایطی که کنگره آمریکا دیگر اکثریت یکدستی ندارد این مساله مطرح می‌شود که تقابل میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان در کنگره یعنی میان مجلس نمایندگان و سنا و همچنین میان کاخ سفید و کنگره به صورت کلی به چه صورت خواهد بود و آیا ممکن است شاهد پیگیری جدی‌تر استیضاح رئیس‌جمهور از سوی دموکرات‌ها باشیم؟ در این رابطه باید توجه داشت که خیلی دور از انتظار است که به‌جز یک حادثه غیرمنتظره یا ارائه یک سری اطلاعات تعیین‌کننده، موضوع استیضاح ترامپ به سرانجام برسد. چرا که حتی اگر مجلس نمایندگان نیز رای به برکناری رئیس‌جمهور بدهد در نهایت کسب دو سوم آرای سنا در شرایطی که اکثریت نیز در اختیار حزب رئیس‌جمهور است بسیار دور از ذهن است. اما در اجرای بسیاری از برنامه‌های دولت مشکل ایجاد خواهد شد و در حقیقت شاهد نوعی کارشکنی از سوی دموکرات‌ها خواهیم بود. به خصوص مباحث مربوط به بودجه، بیمه‌های درمانی، مناسبات تجاری و احداث دیوار مرزی از جمله مواردی است که دموکرات‌ها می‌توانند در مجلس نمایندگان در برابر آن مقاومت کنند و برخی از برنامه‌های رئیس‌جمهور را زمین‌گیر کنند. زمین‌گیر شدن در برخی از این حوزه‌ها در نهایت مسئولیت را متوجه دولت خواهد کرد و می‌‌تواند باعث کاهش آرای حزب رئیس‌جمهور در انتخابات 2020 شود. از آنجایی که این انتخابات بسیار سرنوشت‌ساز و مهم است حتما این تعارض و کشمکش میان یکی از شاخه‌های کنگره یعنی مجلس نمایندگان یا سنا با قوه اجراییه طی دو سال آینده می‌تواند شدت بگیرد.