حسن روحانی تغییر کرده است؛‌این مساله مهمی در فضای سیاسی این روزها شده است. می‌گویند او گردش به راست داشته است و با اصلاح‌طلبان فاصله‌گذاری کرده است.

محافظه‌کاری مدرن
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

از فردای انتخابات تا امروز تغییرات زیادی داشته‌ایم؛ مهمترینش تغییراتی که در آقای رئیس‌جمهور پدید آمده است. حسن روحانی دیگر شباهت چندانی ندارد با آن فردی که در روزهای تبلیغات ریاست‌جمهوری و حتی دوران دولت اولش دیده بودیم.

نکته طلایی این است که روحانی شیفت سیاسی کرده است؛ گزاره‌ای که نه چپ در مورد آن بحثی دارد و نه راست. اگر هم حرفی هست فقط و فقط درباره چرایی آن است.

این وسط البته هستند کسانی که می‌گویند روحانی تغییر نکرده و از ابتدا هم همین بوده که حالا هست اما آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند خودشان بهتر از هر کسی می‌دانند که روحانی در عمل و نظر شباهت چندانی با گذشته ندارد.

اکنون می‌توان رخدادهای متعددی را کنار یکدیگر ردیف کرد که همگی نشانه‌هایی از متفاوت‌شدن باشد :

1- عدم توجه به خواست‌های اصلاح‌طلبان که نمود عیانش در چینش کابینه دیده شد

2-   توجه نه چندان مناسب به خواست اصلاح‌طلبان در انتخاب استانداران

3- تغییر مواضع در سیاست خارجی و نزدیک‌شدن به نوع نگاه حاکمیت خصوصا در مورد برجام

4- سخنان ضد‌آمریکایی روحانی در چند نوبت متوالی

5- حمایت صریح و سریالی از سپاه‌پاسداران انقلاب اسلامی

6- مواضع صریح در مورد توان دفاعی و موشکی

7- کاستن محسوس قدرت جهانگیری در کابینه

8- سکوت مطلق در مورد برخی خواست‌های حداکثری اصلاح‌طلبان

اینها و البته برخی نشانه‌های دیگر کافی است برای تحلیلگرانی که به این نتیجه رسیده‌اند که از این پس با فرد جدیدی در پست ریاست‌جمهوری مواجه هستند.

اکنون که در چنین کانتکسی بحث می‌کنیم باید در دوسطح با اصل ماجرا مواجه شویم، نخست نسبتی که حسن روحانی با جناح‌های سیاسی و البته حاکمیت ایجاد کرده است و پس از آن نسبتی که از سوی آنها نسبت به او شکل خواهد گرفت.

  روحانی و اصولگرایان

در میان اصولگرایان اکنون دوخوانش در مورد روحانی جدید وجود دارد. خوانش اول این چرخش را مفید و در نتیجه تجربیات چند ماه اخیر می‌داند و به استقبال رفته است. خوانش دوم اما نگرشی نقد‌گونه به این داستان دارد. این طیف به اعتراض برخاسته که چرا روحانی با نگرش قبلی برخی اشتباهات را داشته است.

در این‌خصوص راست سنتی بیشتر به حمایت از روحانی پرداخته و حتی تلاش کرده خود را به او نزدیک کند. نشانه‌اش هم دیدار جامعه روحانیت مبارز با اوست. یا آنجا که راست‌گرایان سنتی به استقبال مواضع روحانی در مورد سپاه رفته‌اند و یا آنجا که به تشویق روحانی پرداخته‌اند که علیه آمریکا نطق کرده است.

در مقابل هم طیف دیگر اصولگرایان است که تلاش می‌کند نادرستی روش و منش روحانی را در دولت قبل به اثبات رساند و هر روز با تطبیق و مقایسه قبل و بعد از انتخابات روحانی کنایه‌هایش را روانه او می‌کند.

هر چه هست اصولگرایان با روحانی جدید مواجه شده‌اند. آنها هنوز به وحدت نظر در مورد چگونگی مواجهه با او نرسیده‌اند.

  روحانی و حاکمیت

خیلی‌ها بر این عقیده‌اند که روحانی تلاش می‌کند رابطه‌ای تازه با حاکمیت را بنا کند. او در نزدیک‌ترین فاصله ممکن با حاکمیت است. حالتی که شاید تا امروز تجربه نشده بود. او تمام 4 سال گذشته را سعی کرده منتقد وضع موجود باشد اما امروز خود به وضع موجود تبدیل شده و بنا هم ندارد از این کاراکتر بیرون بیاید.

شاید از همین منظر است که می‌توان تغییراتی در نسبت‌های دوسویه روحانی و حاکمیت را مشاهده کرد.

نکته اما این است که روحانی هنوز راه زیادی دارد تا این تغییرات را پایدار کند. او راه زیادی را در سمت دیگری رفته که اکنون برای بازگشت به زحمت افتاده است. او تلاشش را می‌کند تا این پایداری را ایجاد کند. نگاه او به ساختار قدرت در ایران بسیار متفاوت از نگاه احمدی‌نژاد، هاشمی و خاتمی است.

  روحانی و اصلاح‌طلبان

 حالا که به بحث در این مورد رسیده‌ایم باید گفت که نکات متعددی در این مورد وجود دارد. مهم‌ترین نشانه از خوانش‌های مختلف در مورد رابطه اصلاح‌طلبان و روحانی حرف‌های بهزاد نبوی است. چند روزی است که «بهزاد نبوی»، چریک اصلاح‌طلب‌ها که نقش پدرخواندگی را در جریان چپ ایفا می‌کند، بیشتر در انظار عمومی ظاهر می‌شود و سخن می‌گوید.

او چند روز قبل در بخشی از یک مصاحبه در روزنامه آرمان امروز گفته بود:‌

«تا آنجا که من اطلاع دارم حتی ائتلافی با آقای روحانی صورت نگرفته که ایشان نسبت به مفادش عهدشکنی کرده باشد. علت رای اصلاح‌طلبان به آقای روحانی، صرفا به دلیل مصالح کشور و نظام بوده است.»

روزنامه شرق فردای همان روز یعنی سه‌شنبه (دوم آبان) اظهاراتی دیگر از بهزاد نبوی را در همین رابطه منتشر کرد.

نبوی گفته بود: «مگر در انتخابات ٩٢، ٩4 و ٩6 جنبش اصلاحی که در رأس آن شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان است، با روحانی وارد ائتلاف شده؟ یا خاتمی با روحانی در ازای حمایت در انتخابات، شرط بیع گذاشته است؟ در هیچ‌کدام از این انتخابات، اصلاحات شرایط بیع برای حمایت نداشت بلکه اصلاح‌طلبان به تشخیص خودشان عمل کردند. نه اینکه به صورت توافقی با روحانی وارد عمل شده باشند و حالا بگویند از آن توافق تخلفی صورت گرفته است.»

او همچنین می‌افزود: «در مجموع باید بگویم ما ائتلافی نداشتیم که روحانی بخواهد خلاف وعده عمل کند!»

اما این انکار ائتلاف و توافق اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور روحانی در تمام مقاطع 5 سال گذشته، چیز کوچکی نبود که به راحتی بتوان از آن گذشت...

در واقع، صحبت‌های بهزاد نبوی در حالی مطرح شد که گوش مردم و افکار عمومی پر بود از اخبار مربوط به توافقات اصلاح‌طلبان با دولت و تعاریفی که طی این پنج سال از دولت به زبان آورده بودند.

ما فدائیان دولتیم، روحانی از ما بهتر عمل کرده، تمام کارهای روحانی قانونی است، باید دست روحانی و ظریف را بوسید، اصلاحات و اعتدال یکی هستند و... تنها بخشی از حرف‌هایی است که در کنار مقولاتی مثل توافق اصلاح‌طلبان با آقای روحانی بر سر «کاندیدای پوششی» در ذهن ایرانی‌ها ثبت و ضبط است.

البته رسانه‌ها واکنش‌هایی را نسبت به اظهارات بهزاد نبوی بروز دادند، اما اتفاق جالب‌تری که در این میان رخ داد، خیزش خواسته یا ناخواسته چهره‌های اصلاح‌طلب علیه اظهارات بهزاد نبوی است.

 حمیدرضا جلایی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب، اولین کسی بود که شاید به صحبت‌های بیعت‌شکنانه بهزاد نبوی پاسخ داد.

روزنامه آرمان امروز صبح فردای انتشار صحبت‌های نبوی، یادداشتی از جلایی‌پور را منعکس کرد که طی آن صراحتا به وجود ائتلاف میان اصلاح‌طلبان و رئیس‌جمهور روحانی اشاره شده بود.

جلایی‌پور نوشته بود: «روند پیروزی‌بخش در سه انتخابات گذشته نه وادادگی و نه میان‌مایگی اصلاح‌طلبان که شکل‌گیری ائتلاف نانوشته میانه‌روها (متشکل از اصلاح‌طلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانه‌رو) در سیاست رسمی ایران با ابتکار اصلاح‌طلبان بوده است، یا در گذشته ائتلاف نانوشته رئیس دولت اصلاحات،‌هاشمی، ناطق و الان ائتلاف رئیس دولت اصلاحات، روحانی، ناطق.»

البته منظور جلایی‌پور از پیروزی در سه انتخابات گذشته دارای ان‌قلت‌هایی است، زیرا کسانی از اصلاح‌طلبان هستند که می‌گویند چپ‌ها از سال 80 به این سو رنگ پیروزی اکثریتی را هم ندیده‌اند!

و یا اینکه او توضیح نداده بود که در کجای دنیا ائتلاف‌های سیاسی، مکتوب و یا امضا می‌شوند که به ائتلاف اصلاح‌طلبان با روحانی قید «نانوشته»! را الصاق کرده است اما به هر روی، صحّه گذاشتن این فعال اصلاح‌طلب بر وجود ائتلاف میان اصلاح‌طلبان با روحانی یک امر روشن است.

جالب آنکه روزنامه آرمان امروز هم در مقدمه‌ای که برای انتشار صحبت‌های جلایی‌پور منتشر کرد، نوشت:

«طبیعی است که رای به روحانی به معنای رای به جریان اصلاحات بود. بنابراین اشتباهات این دولت بدون‌ تردید به حساب جریان اصلاحات نوشته می‌شود. البته از منظر جامعه چنین است که روحانی تنها مقصر عدم تحقق وعده‌‌های داده‌شده در هنگام انتخابات 92 و 96 نیست، بلکه اصلاح‌طلبان شناخته‌شده هم که جامعه را‌ ترغیب به حضور در انتخابات و نوشتن نام روحانی در برگه رای کردند، سهم زیادی در این موضوع دارند و همین مولفه خطری برای انتخابات 1400 است.»

 

  شریعتی: با روحانی فراائتلاف داریم

«سعید شریعتی»، دیگر فعال ستادی اصلاح‌طلب است که به تازگی دانسته یا نادانسته اما مستقیما به بیعت‌شکنی بهزاد نبوی اشاره کرد.

او در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایلنا در همین رابطه گفته است:‌ «ائتلاف اصلاح‌طلبان و روحانی فراتر از پست، مقام و یا حضور آنان در وزارتخانه‌ها است، این تعامل بین جبهه اصلاح‌طلبان و میانه‌روها برای منزوی کردن جریان تندرو در کشور اتفاق افتاد که در این زمینه موفقیت‌هایی هم حاصل شد.»

او همچنین با بیان اینکه بدون کمک اصلاح‌طلبان هیچ وزیری موفق نخواهد بود، تصریح می‌کند: «انتخاب روحانی مورد حمایت اصلاح‌طلبان است و یکپارچه به وزیر انتخابی کمک خواهند کرد.» آنچه اشاره شد، تنها بخشی از بلوای مربوط به «طلاق سیاسی اصلاح‌طلبان از روحانی» طی ماه‌های اخیر است. جنجالی که مقدمه آن با بحث و جدل بر سر اینکه چپ‌ها مسئول عملکرد دولت روحانی هستند یا نیستند؟! شکل گرفت و هنوز هم ادامه دارد.

از یک‌سو کسانی مثل حاجی، صوفی، شیرزاد، حجاریان و تاجیک قرار دارند که از بی‌ربطی عملکرد دولت به اصلاح‌طلبان و اینکه روحانی خودش باید پاسخگوی اعمالش باشد سخن می‌گویند و از سوی دیگر معاریف چپ دیگری مثل منتجب‌نیا، عبدی، زیباکلام و طاهرنژاد هستند که تاکید دارند اصلاح‌طلبان باید پاسخگوی عملکرد خود باشند و خوب و بد روحانی به پای اصلاح‌طلبان نوشته می‌شود...

البته آنچه بهزاد نبوی کرد و یک‌تنه و جوانانه! منکر پنج سال همزیستی و هم‌سرنوشتی اصلاح‌طلبان با روحانی شد، به مثابه آتشی ارزیابی می‌شود که به این خرمن افتاده و زین پس اخبار مهمتری را راهی فضای رسانه و سیاست کشور خواهد کرد.

برخی معتقدند اگر اصلاح‌طلبان در پروژه «عبور از روحانی» و انکار گذشته مشترک خود با او موفق شوند و هیچ پاسخی هم به مردم ندهند؛ آنگاه خواهند توانست خود را آلترناتیو تمام کاستی‌ها و ضعف‌های وضع موجود نشان دهند و با نسبت دادن برجام و عملکرد دولت به روحانی و کسانی از اصولگرایان! آنگاه بی‌دغدغه و با دستی ظاهرا پر، پا به انتخابات مهم مجلس یازدهم در سال 98 و دولت سیزدهم در سال 1400 بگذارند...

  پشت‌پرده تصمیم روحانی

شاید بهترین تفسیر این باشد که حسن روحانی بنا دارد جناح خودش را در ایران به وجود آورد جناحی که با یارگیری از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نزدیک به خودش شکل خواهد گرفت. او برای این کار نیاز به اعتماد سازی با حاکمیت، فاصله‌گذاری با طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان سهم خواه و نزدیک شده به اصولگرایان قدیمی دارد روحانی برای آینده‌اش برنامه‌ریزی کرده است. ما با روحانی جدیدی مواجه هستیم که از سویی میل به مدرنیسم دارد و از سوی دیگر به جایگاه محافظه‌کاران در سیاست بازمی‌گردد. شاید بشود نام این وضعیت را محافظه‌کاری مدرن نامید.