سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی می‌گوید: فراکسیون‌های سیاسی مجلس در رای اعتماد به وزرای پیشنهادی تعارف کردند. عضو هیات‌رئیسه مجلس معتقد است: «نه اصلاح‌طلبان و نه اصولگرایان حاضر نیستند مسئولیت این کابینه را به عهده بگیرند.

رای به این کابینه سیاسی نبود
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 بالاخره بعد از حرف و حدیث‌های فراوان درباره دولت دوازدهم، در جریان معرفی وزرای پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی، شاهد جلسه رای اعتماد به کابینه بودیم و 16 وزیر از 17 وزیر از مجلس رای اعتماد گرفتند. از هفته‌های قبل، اصلاح‌طلبان شرط و شروط‌هایی برای آقای روحانی در نوع چیدمان کابینه گذاشته بودند، بعد از اعلام لیست وزرای پیشنهادی، دیدارهای فراکسیونی انجام شد تا به جلسه رای اعتماد رسید و بالاخره کابینه 16 عضو خود را در سطح وزارتخانه‌ها شناخت. ارزیابی شما از این فضای یک‌ماهه چیست، از دولت دوازدهم آقای روحانی انتظاراتی وجود داشت، آیا با چنین ترکیبی آن انتظارات برآورده خواهد شد یا خیر؟

   سوال‌تان، سوال دوپهلویی است و نمی‌دانم که چگونه جواب دهم. می‌پرسید که آیا انتظاراتی که از آقای روحانی می‌رفت، برآورده شد؟ بستگی دارد که هر کسی به آقای روحانی چگونه نگاه کند. آقای روحانی صادقانه در دفاع آخری که از کابینه‌اش داشت، گفت اینها بهترین افرادی بودند که من می‌شناختم. من جمله ایشان را این‌طور اصلاح می‌کنم که ایشان باید می‌گفت که اینها قوی‌ترین آدم‌هایی بودند که من می‌توانم به کار بگیرم و با من کار کنند. وگرنه به زعم هر سه فراکسیون مجلس، این کابینه معرفی‌شده در تراز کابینه‌ای که باید باشد، نبود. حتی دوستان ما در فراکسیون‌هایی که طرفدار دولت هم هستند، این را اشاره می‌کردند. حتی بعضی از دوستان این کابینه را ضعیف‌تر از کابینه قبل خود آقای روحانی توصیف می‌کردند. حتی این کابینه آن چیزی که نیاز کشور است و آنچه اتفاق افتاد، فاصله زیادی دارد اما به نظرم مجلس یک رویکرد غیرسیاسی و یک نگاه همکاری همه‌جانبه به دولت داشت. یعنی بنا را بر این گذاشت که باتوجه به همان مطالبی که آقای روحانی در جلسه بیان کرد، دولت زودتر راه بیفتد چراکه آقای روحانی گفت مقام معظم رهبری مطالبه دارند زودتر دولت کار خود را آغاز کند. نکته دیگر آنکه این تفکر در نمایندگان شکل گرفت اگر به این افراد رای ندهند، افرادی در آینده معرفی خواهند شد که احتمالا باتوجه به تجربه 4 سال گذشته، از افراد اولیه معرفی‌شده، ضعیف‌تر خواهند بود. نمایندگان با این نگاه تصمیم گرفتند که یک اجماع حداکثری در رای به کابینه اتفاق بیفتد.

در واقع شما می‌گویید که مجلس خیلی به دولت آسان گرفت.

   بله، نمایندگان مجلس به‌رغم نظری که داشتند چنین کردند. شاید کسانی بگویند نظر مجلس همین بود اما با گفت و شنودهایی که از دوستان فراکسیون‌های مختلف شنیدم، می‌گویم این نبود. به آرای درون فراکسیونی هم توجه کنیم می‌بینیم که فراکسیون‌ها بین یک تا 5 نفر را مطالبه انداختن داشتند و آنها را در تراز وزارت نمی‌دانستند. حتی آنهایی هم که در بعضی از فراکسیون‌ها رای آوردند، با آرای خیلی پایینی بود. به‌رغم این نگاه و این رویکرد با اینکه بعضی از افراد آرای خیلی ضعیفی در فراکسیون‌ها داشتند، مثل 190 تا 180 رای و کسانی که تا دو روز قبل مطرح می‌شد که باید بیفتند و صلاحیت کافی را برای اداره وزارت ندارند، پس چطور می‌شود که در صحن علنی 12 نفر بالای 225 رای می‌آورند؟ این مساله ناشی از 4-3 مطلب هست. یکی اینکه آقای روحانی گفت اینها بهترین افرادی هستند که من دارم. بنابراین این پیام را به مجلس داد که هر کدام از اینها رای اعتماد نگیرند، نفر بعدی که معرفی می‌شود، ضعیف‌تر است. دوم اینکه دولت باید سریع‌تر مشغول کار شود و وارد یک چالش جدید و آن هم تعیین سرپرست برای وزارتخانه‌ها نشود. طبیعتا نمایندگان به‌رغم اینکه نسبت به جمعی از وزرا نگاه حداکثری نداشتند و آنها را مناسب نمی‌دانستند اما از این زاویه به آنها رای اعتماد دادند.

 سال 92 هنگام بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس، خیلی مباحث سیاسی مطرح شد. یعنی خیلی دیدگاه‌ها و مباحث موافقان و مخالفان و حتی دفاعیات وزرا، به‌طور پررنگ سیاسی بود. اما این دوره طرح موضوعات سیاسی در اظهارنظر موافقان و مخالفان اتفاق نیفتاد. این را حسن یا ضعف می‌دانید؟

   رویکرد مجلس به کابینه این سری، سیاسی نبود. به همین خاطر حتی همان یک وزیر پیشنهادی هم که رای نیاورد، ماحصل اجماع سیاسی نبود، بلکه ماحصل اجماع قومی‌ و منطقه‌ای و بحث کارکردی بود. یعنی در مورد آقای ‌بیطرف هم برخلاف این شلوغ بازاری که برخی راه اندخته‌اند، ناشی از مسائل کاری و منطقه‌ای بود. از آنجا که این دو نفر قبلا وزیر بودند و به زعم نمایندگان برخی مناطق که نحوه وزارت‌شان به مناطق آنها ضربه زده بود، دنبال این بودند که این افراد رای نیاورند یا رای ضعیفی بیاورند. در واقع موضوع و ماجرا اصلا سیاسی نبود که در بعضی از جریان‌ها و گروه‌های سیاسی به آن خیلی پرداخته‌اند اما موضوع اصلا اصولگرایی و اصلاح‌طلبی نبود. وگرنه آرا نباید به این شکل می‌شد. به ترتیب آرای موافق، وزیر دفاع اول، وزیر بهداشت دوم و وزیر اطلاعات سوم شد. در واقع نگاه به موضوع کارکردی است و نه سیاسی. وگرنه چرا باید وزیر اطلاعات سوم و وزیر خارجه دهم شود؟ مگر چه تفاوتی بین رویکرد سیاسی وزیر اطلاعات این دولت و وزیر خارجه این دولت است؟

آیا فراکسیون‌های سیاسی با آقای روحانی تعارف کردند؟ یعنی فراکسیون امید به این فکر افتاد که اگر بخواهد در رای اعتماد به دولت سخت بگیرد همان صحبت‌های رسانه‌های اصولگرا می‌شود که دنبال سهم‌خواهی است و اصولگرایان نیز به نحوی نگران شدند و گفتند که اگر بخواهند سختگیری کنند متهم به سنگ‌اندازی می‌شوند. در واقع در تعارف و رودربایستی با آقای روحانی قرار گرفتند.

   بله، این طور بود. کارکرد فراکسیون‌ها خیلی افت کرد. هیچ کدام حاضر نشدند که موضع علنی بگیرند. این درست است که هیچ کدام حاضر نشدند یک موضع شفاف و روشن علنی بگیرند. درحالی که دوره قبل این‌طور نبود و فراکسیون اصولگرایان رسما اعلام کرد که قصد انداختن 6 وزیر پیشنهادی را دارد و سه نفر از آن 6 نفر در نهایت نتوانستند رای اعتماد از مجلس بگیرند. الان کسانی که فراکسیون‌های سیاسی مجلس را مدیریت می‌کردند نه با آقای روحانی که با اعضای خود نیز تعارف کردند.

 آیا این واقعا کمک به دولت آقای روحانی بود؟

   با قصد کمک نبود بلکه براساس تحلیلی بود که آثار این کار ما چیست؟ یک وقت هست که بحث کمک به دولت است اما به نظرم این طور نبود. براساس تحلیلی بود که اگر این کار را بکنند، متهم به چه خواهند شد و رفتارشان چطور ارزیابی خواهد شد و همراهی فراکسیونی به چه صورت خواهد بود؟ بالاخره یک بحث فراکسیونی و یک بحث همراهی فراکسیونی داریم. اعضای فراکسیون در مجلس این‌طور نیستند که در همه تصمیمات فراکسیون همراهی کنند. اعضای فراکسیون‌ها در مجلس از تشخیص خودشان پیروی می‌کنند. به عبارت دیگر در هر فراکسیونی فقط 50 درصد اعضا تابع نظر فراکسیون هستند و تشکیلاتی عمل می‌کنند. نمایندگان مجلس دارای یک هویت مستقل‌اند که در جاهایی خوب هم هست. یعنی نمی‌خواهم بگویم که این بد است. یعنی نباید انتظار رفتار احزاب غربی را با آن تشکیلات آهنین در مجلس ایران داشت.

متوسط رای موافق به وزرای پیشنهادی آقای روحانی بیشتر از رای موافقی بود که یک مجلس از ابتدای انقلاب تا امروز به دولتی داده است، پیش از این بیشترین متوسط آرای موافق به وزرای پیشنهادی متعلق به دولت آقای خاتمی بود که الان به آقای روحانی رسید. نظر شما چیست؟

   چون این مجلس با دولت همراهی زیادی دارد. خیلی فوق‌العاده همراهی دارد. یعنی مجلس کاملا همراه با دولت است و هیچ مزاحمتی تا الان برای دولت ایجاد نکرده است.

آیا واقعا می‌توان گفت که این محبوب‌ترین کابینه از نگاه مجلس است؟

   رای را تفسیر به محبوبیت نکنیم چون همان‌طور که دیدیم، اگر سال اول همه مجالس را با دولت‌ها مقایسه کنیم بیشترین حجم سوالات و تذکرات در تاریخ مجالس به دولت آقای روحانی طی همین یک‌سال گذشته انجام شد، بنابراین چندی دیگر نخواهد گذشت که همین حجم سوالات و تذکرات را خواهیم دید. اگر دولت محبوب باشد که دیگر نباید سوال، استیضاح و تذکر دهند. پس آرای موافق در رای اعتماد را به محبوبیت ‌ترجمه نکنیم، بلکه بگوییم نمایندگان براساس یک تحلیلی همراهی را با دولت شکل دادند. ضمن اینکه وقتی مساله‌ای پیش بیاید که از عملکردی ناراضی باشند، تذکر می‌دهند و سوال می‌کنند، چه‌بسا استیضاح هم بکنند. الان هم پیش‌بینی می‌شود که چند نفر از وزرای این کابینه در خطر استیضاح باشند، باتوجه به جوی که در ایام رای اعتماد نسبت به آنها شکل گرفت.

یعنی همان وزرایی که رای شکننده‌تری داشتند در خطر استیضاح هستند؟

   بله، بالاخره بستگی به بررسی عملکردشان دارد.

 حین بررسی برنامه‌های وزرای پیشنهادی بود، خیلی از نمایندگان تذکر می‌دادند که موافقان و مخالفان مباحث منطقه‌ای را دنبال می‌کنند. این چقدر در رای اعتماد غالب بود؟

   بحث مسائل منطقه‌ای و حوزه انتخاباتی نمایندگان در رای اعتماد وزرا خیلی موثر است. آقای ‌بیطرف هم بر اثر یک اجماع منطقه‌ای رای نیاورد.

به نظر شما حقش بود؟

   من چنین حرفی نمی‌توانم بزنم. من نسبت به آقای ‌بیطرف، ‌بیطرف هستم. بالاخره دوستانی که در آن حوزه بودند، حرف‌هایی داشتند. سر احداث سد گتوند و انتقال آب از سرچشمه‌های کارون به یزد.

اما گفته می‌شود که آقای ‌بیطرف در احداث سد گتوند هیچ دخل و تصرفی نداشته است.

   نمی‌دانم اما این‌طور ذکر می‌شود. در واقع از حقیقت ماجرا خبر ندارم و کنکاش نکرده‌ام.

برخی می‌گویند که آقای ‌بیطرف چوب صداقتش را خورد. یعنی اگر می‌آمد و چند وعده و وعید می‌داد شاید ورق به نفعش برمی‌گشت.

   بله، واقعا صادقانه با موضوع برخورد کرد. برخی وزرای پیشنهادی با اعتراضات شدیدتر نسبت به آقای ‌بیطرف روبه‌رو بودند اما به نحوی فضا را مدیریت کردند. یا خودشان یا معاونین پارلمانی‌شان کارهای دیگری کردند و اتفاقات دیگری افتاد. وگرنه اصلا اسم آقای ‌بیطرف جزو وزرایی نبود که رای نیاورد. اتفاقا ایشان جزو وزرایی بود که باید رای می‌آورد، چون اسم 4، 5 وزیر پیشنهادی دیگر مطرح بود اما آنها رای آوردند و آقای ‌بیطرف از آنجا که صادقانه برخورد کرد، رای اعتماد نیاورد.

نقش هیات‌رئیسه مجلس به‌ویژه آقای لاریجانی در نتیجه‌ رای اعتمادی که برای دولت آقای روحانی رقم خورد، چقدر بود؟ برخی می‌گویند که آقای لاریجانی کمک زیادی به تشکیل کابینه دولت دوازدهم کرد.

   البته رویکرد و وظیفه هیات‌رئیسه کمک به دولت هست، نه شخص دکتر لاریجانی که سایرین هم همین طور. وظیفه اعضای هیات‌رئیسه این است که کمک و تلاش کنند تا کار به جایی برسد و دولت سریع‌تر سر و سامان پیدا کند. چه‌بسا جلساتی هم بعضی از اعضای هیات‌رئیسه یا ایشان در کمک به این ماجرا داشته‌اند. من مطلع نیستم که اتفاق خاصی از طرف ایشان شکل گرفته باشد ولی رویکرد هیات‌رئیسه این بود که به سمت صلاح و ثبات پیش رود و دولت زودتر شکل بگیرد. رویکرد عمومی هیات‌رئیسه هم این بود، به‌خصوص رئیس محترم مجلس.

موضعی مخصوصا از سوی اصلاح‌طلبان بعد از اعلام نتیجه رای اعتماد به کابینه اتخاذ شد. این اصلاح‌طلبان می‌گویند فراکسیون اصولگرایان نسبت به فراکسیون امید خیلی منظم‌تر و تشکیلاتی‌تر عمل کرد. خودتان از نزدیک در جلسات و رایزنی‌ها بوده‌اید، آیا می‌توان گفت که یک فراکسیون خیلی قوی‌تر از فراکسیون دیگر عمل کرد؟

   هر سه فراکسیون زحمت‌شان را کشیدند و تلاش‌هایشان را کردند. به‌جز عمل آخرشان که حاضر نشدند اعلام کنند که به نظرم نقض است. یعنی وقتی فراکسیون تشکیل می‌شود، باید موضع داشته باشد و ‌بی‌معنی است که موضع نداشته باشد. اصلا فراکسیون به موضعش شناخته می‌شود و این غلط است در واقع باید هویت سیاسی داشته باشد. البته این نظر شخصی من است ولی غیر از این، جلسات و گفت‌وگوها خیلی خوب برگزار شد. با اینکه وقت خیلی کم بود، فراکسیون‌ها خیلی قوی وارد بحث بررسی کاندیداهای وزارت شدند اما اگر سوال شود کدام فراکسیون بهتر یا کمتر نتیجه گرفت؟ باید بگویم هرسه فراکسیون بالاخره تلاش‌هایشان را کرده‌اند و ممکن است یک جمعی، نتیجه قوی‌تری گرفته باشند و یک جمعی هم نتیجه کمتری. البته من این را هم نتیجه نمی‌دانم. در مورد آقای ‌بیطرف هم یک زمینه سیاسی برای رای نیاوردن ایشان بود اما بیشتر جریان منطقه‌ای بود تا سیاسی.

در میان یکسری از وزرا که رای بالا آوردند وقتی بررسی کنیم، می‌بینیم عدد 25 در قسمت آرای مخالف به آنها تکرار می‌شود. یعنی نشانه آن بود که 25 نماینده پای ثابت رای مخالف به وزرای پیشنهادی بودند، نظر شما چیست؟

   نه، افراد مختلفی بودند.

برخی رای آقای رحمانی فضلی را تحلیل می‌کنند و می‌گویند که اصلاح‌طلبان دنبال این بودند که رای نیاورد ولی وقتی ایشان 250 رای آورد نشان می‌دهد که فراکسیون امید تنها 40 نفر پای کار دارد. از آن طرف برخی اعضای فراکسیون امید اظهار کردند که قریب به اتفاقشان کاملا همراه با وزیر پیشنهادی کشور بودند و به آقای رحمانی فضلی رای دادند و این اصولگرایان طرفدار جبهه پایداری و منتقدین آقای روحانی بودند که نمی‌خواستند آقای رحمانی فضلی رای بیاورد. کدام دیدگاه را قرین به واقع می‌دانید؟

   البته رای مخفی است و تا آرا آشکار نشود نمی‌توان از این دست تحلیل‌ها داشت. در واقع این تحلیل‌ها مربوط به مجالسی است که آرا در آن آشکار است. در برخی مجالس دنیا آرا آشکار است و نمایندگان موظفند که رای آشکار دهند اما در مجلس ما که رای مخفی است، بخشی از این تحلیل‌ها درست و بخشی هم نادرست است.

تحلیل شما از رایی که آقای رحمانی‌فضلی آورد چیست؟

   این رای یک رای سیاسی نیست یعنی همه فراکسیون‌ها رای داده‌اند که 250 رای موافق آورد.

اما برخی از نمایندگان اینطور می‌گفتند که خود آقای رحمانی فضلی به مجلس نیاید چون رای نمی‌آورد.

   بالاخره ایشان بین هر کدام از فراکسیون‌ها با گفت و شنود به ترتیبی توانست آنها را اقناع کند. یعنی با برگزاری جلساتی که داشت، توانست مشکلات و مسائل را پاسخ دهد. در لیست موافقین ایشان که نگاه کنید از هر سه فراکسیون صحبت کردند. یعنی افرادی که هم عضو فراکسیون امید بودند، در دفاع از ایشان صحبت کردند و هم آنها که از فراکسیون اصولگرایان بودند.

نسبت به آقای ربیعی هم انتقاداتی بود، مخصوصا روزنامه‌های اصلاح‌طلب به ایشان خیلی پرداختند و حتی اشاره به وعده‌های مالی او به نمایندگان کردند. آقای ربیعی هم از جمله وزرایی بود که شائبه افتادنشان مطرح می‌شد. بفرمایید شایعات یادشده چقدر واقعیت داشت؟

   من چون خودم با ایشان روبه‌رو نشدم بنابراین وعده مالی هم بین و من ایشان اتفاق نیفتاد و نمی‌توانم بر این موضوع صحه بگذارم و من هم مثل شما شنیده‌ام که از طرف ایشان یا کسانی از بیرون مثلا صندوق کارآفرین امید وعده‌هایی داده شده است که اینها در حد شایعه مطرح می‌شد و مدرکی هم نداریم که اینها درست است یا غلط است. شما به‌عنوان خبرنگار باید دنبال کنید که چنین اتفاقی افتاده یا نه. اما ایشان هم تحت حمایت سیاسی ساختار شده‌ای از طرف برخی احزاب وابسته به کارگری بود. آنها به صورت سازماندهی شده و باتوجه به ستادهایی که در سرویس‌های امنیتی داشت و برخی از افراد که از زمره همکاران سابق ایشان محسوب می‌شدند، حمایت صنفی دریافت کرد. فرض کنید من پزشک هستم و پزشکی را معرفی می‌کنند که حمایت صنفی داشته باشم. در واقع این طور شد. یعنی دوستانی که در مجلس سابقه کار امنیتی داشتند از ایشان و از آقای آذری جهرمی‌حمایت و خیلی تلاش کردند. یعنی این دو گروه به صورت سازماندهی شده فعالیت کردند و طبیعتا توانستند، جلب نظر کرده و رای جمع کنند.

همانطور که از سوی آقای رئیس‌جمهور مطرح شد، آقای جهرمی‌ دارای یکسری خصایل از جمله جوان بودن و نسل بعد از انقلاب بودن است. رایی هم که آورد 120 رای مخالف داشت که آرای مخالفش نزدیک به آقای ‌بیطرف بود. به نظر شما مجلس رای درستی به ایشان داد؟

   درست و غلط رای اعتماد مجلس را که ما نباید ارزیابی کنیم. این را باید از دوستانی که به صورت فراکسیونی مخالفت کردند، پرسید. چون یک فراکسیون رسما اعلام کرد که به ایشان رای نخواهد داد و فراکسیون دیگر هم با گزارشی که منتشر کرد، ایشان از جمله افرادی بود که کمترین رای را در آن فراکسیون گرفت. در واقع ایشان در رای منفی مورد اجماع در هر سه فراکسیون بود. در یک فراکسیون به‌عنوان منفی‌ترین فرد، در دو فراکسیون دیگر به‌عنوان سومین فرد منفی یعنی جزو سه وزیر پیشنهادی بود که پایین‌ترین رای موافق را در مجلس داشت. بنابراین از دو فراکسیونی که یکی قصد انداختن داشت و دیگری به‌عنوان رای منفی به آن اشاره کرد باید سوال کنید که منطق‌شان در مخالفت با او چه بود؟

آقای حجاریان یکجا گفته که کفگیر آقای روحانی با این وضع معرفی کابینه به ته دیگ خورده است. نظر شما چیست؟

   اولا باید بگویم که اگر منظور آقای حجاریان از این تحلیل شخص آقای روحانی است، بله درست است ولی اگر منظورشان نظام است، غلط است. آقای روحانی نتوانسته ظرفیت نیروهای نظام را به کار بگیرد که این دیگر مشکل آقای رئیس‌جمهور است. در دوره قبل هم تیم اقتصادی دولت دارای مشکلات عدیده و جدی بود و این مساله خودش را در کار اجرایی کشور نشان می‌داد. ایشان در این دوره اعلام کرد که هدفش هماهنگی بین این تیم دولت بوده و تغییرات هم در همین راستا صورت گرفته که حالا باید ببینیم این محقق می‌شود یا نه؟

به نظر شما پس آقای روحانی می‌خواسته کار را برای خودش آسان کند؟

   اینطور برمی‌آید که ایشان راحت‌تر می‌خواسته کار را اداره کند. به نظرم رویکرد آقای روحانی طی 4 سال آینده در حوزه اداره دولت، آسان‌تر کردن اداره دولت توسط خودش است.

آیا این هم برای خودش و هم برای کشور تبعات نخواهد داشت؟

   حتما ایشان فکر می‌کند که با هماهنگ کردن تیمش، کارآیی دولت را بیشتر خواهد کرد و اگر این منطق ایشان باشد، فوایدی هم دارد اما ما فکر می‌کنیم اشتباه می‌کنند.

فکر می‌کنید کدام جناح سیاسی کشور با این رویکرد آقای روحانی همسوتر است و این رویکرد را پسندیده است؟ اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان یا هر دو؟

   هر دو و هیچکدام. یعنی هم اصولگرایان و هم اصلاح‌طلبان با بخشی از رویکرد آقای روحانی ممکن است موافق باشند و با بخشی دیگر مخالف باشند. الان کابینه آقای روحانی با اینکه یک توافق سیاسی بین آقایان روحانی و خاتمی بود و طی جلساتی به این جمع‌بندی رسیدند، دو نفر از وزرا که یکی همین آقای ربیعی بود را برای راضی کردن آقای خاتمی فرستادند و با اینکه توافق صورت گرفت ولی می‌بینیم که جریان اصلاحات حاضر نیست مسئولیت این کابینه را برعهده بگیرد و شخصیت‌های اصلاح‌طلب اذعان دارند که این کابینه، کابینه اصلاح‌طلب نیست. برای اینکه از همین الان نسبت به کارآمدی کابینه و پاسخگویی به مردم مشکوک هستند و طبیعتا نمی‌خواهند مسئولیت نتایج ناشی از عملکرد کابینه را برعهده بگیرند.

از سمت اصولگرایان چطور؟

   آنها از انتخابات که سمت آقایان قالیباف و رئیسی رفتند تا به الان این شکاف را پر نکردند یعنی تا الان هم فاصله خودشان را با دولت حفظ کرده‌اند بنابراین اینکه آیا اصولگرایان مسئولیت دولت را قبول می‌کنند؟ خیر اما اینکه این نگاه را داشته باشند که رویکرد دولت نسبت به دوره قبل تغییراتی پیدا کرده، بله. اما مسئولیت شخصی رئیس‌جمهور را که برعهده نمی‌گیرند چه رسد به مسئولیت دولتش را. اصلاح‌طلبان و اصولگرایان دعوایشان بر سر این است که اصلاح‌طلبان به روحانی آری می‌گویند اما به کابینه‌اش نه، جریان اصولگرا از دوران انتخابات ریاست‌جمهوری نه را به آقای روحانی گفت و اعتقاد دارد که ایشان کسی نیست که بتواند کشور را اداره کند. اما ممکن است اصولگرایانی هم باشند که طرفدار آقای روحانی باشند و این خطی که می‌کشم، نه همه اصولگرایان و نه همه اصلاح‌طلبان که ممکن است برخی از اصلاح‌طلبان هم باشند که معتقدند نه این و نه آن. مثلا آقای جهانگیری یا هاشمی‌طبا یا اصلا هیچکدام از اینها. منظورم علی‌الاغلب است. به معنی همان خط‌کشی که در انتخابات ریاست‌جمهوری

 اتفاق افتاد.