«ظرفیت عبور از آقای روحانی در جریان اصلاحات کاملا وجود دارد»، این دیدگاه مهدی فضائلی است. او می‌گوید: «اگر در حوزه مسائل اقتصادی روحانی نتواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد،جریان اصلاحات حاضر نخواهد بود برای روحانی هزینه بپردازد و خودش جزو مطالبه‌گرهای دولت خواهد شد.» این تحلیلگر مسائل سیاسی مهمترین مقطع زمانی برای جدایی اصلاح‌طلبان و روحانی را انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌داند.

جریان اصلاحات حاضر نیست هزینه روحانی را بدهد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در یک ماه و نیم گذشته به نظر می‌رسد آقای روحانی مشی سیاسی متفاوتی را از دوران انتخابات دنبال می‌کند. به نظر شما او با اصلاح‌طلبان می‌خواهد تا سال 1400 چه راهی را طی کند؟ آیا این نگاهی که در انتخابات ریاست‌جمهوری به آنها داشت و تمام ستادهای خودش را در تهران و شهرستان‌ها در اختیار نیروهای جریان اصلاحات گذاشت و از گفتمان سیاسی آنها استفاده کرد، همچنان تا 1400 همین راه را خواهد رفت یا اینکه از نوع چینش کابینه و تقریبا ادبیاتی که این روزها از او شاهدیم می‌شود پالس‌هایی گرفت که دیگر او نیازی به اصلاح‌طلبان ندارد و می‌خواهد به نحوی مرزبندی‌های ظریفی را با آنها ایجاد ‌کند؟

  پاسخ به این سوال به چند نکته بستگی دارد؛ بخشی از آن طراحی و مسیری است که آقای روحانی می‌خواهد برای چهار سال دوم دولت خود طی کند. آقای روحانی طبیعتا چون در این مرحله امکانی برای تجدید ریاست‌جمهوری ندارد و دوره بعد هم کسی دیگر خواهد آمد از جهات مختلف طبیعتا با یک مقدار فراغ بال بیشتری در فضای سیاسی رفتار خواهد کرد. چون دیگر خیلی نیازمند رای مردم و همراهی جریانات سیاسی برای انتخاب مجدد نخواهد بود. طبیعتا یک مقدار نحوه رفتار و موضع‌گیری‌ها و تصمیم‌گیری‌هایش با دور قبل به‌خصوص در مقطع انتخابات متفاوت خواهد بود. یک جهت آن برمی‌گردد به میزان موفقیت او در عمل به وعده‌هایی که خصوصا در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی دارد و یک بخشی هم به رفتار جریان اصلاح‌طلبان برمی‌گردد که آنها باتوجه به اینکه احیانا احساس می‌کنند آقای روحانی دیگر همراهی لازم را با آنها ندارد خصوصا اگر در حوزه مسائل اقتصادی هم نتواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد. جریان اصلاحات حاضر نخواهد بود برای روحانی هزینه بپردازد و فکر می‌کنم خودش جزو مطالبه گرهای دولت خواهد شد. زمینه‌اش را هم در همین چند هفته اخیر به شکل‌های مختلف شاهد بودیم. از طرفی رفتار جریان اصولگرا هم در این ماجرا حتما موثر است اینکه آنها با آقای روحانی چطور رفتار کنند. بنابراین مجموعه‌ای از این عوامل در پاسخ به این سوال موثر است.

 برخی این رفتار را به منفعت‌گرایی آقای روحانی تعبیر می‌کنند و برخی هم از خداحافظی آقای روحانی با گفتمان اصلاح‌طلبی صحبت می‌کنند. به نظر شما کدام حالت متصور است؟

  آقای روحانی هیچ‌وقت گفتمان اصلاح‌طلبی نداشته است. ممکن است در مواردی اشتراک داشته باشد ولی اساسا اینکه آقای روحانی خیلی گفتمانی عمل نکرد و گفتمانی هم که ایشان دنبال می‌کرد، بحث گفتمان اعتدال بود، از همان ابتدا با تهدیدهای جدی مواجه شد. اساسا اینکه مفهوم اعتدال آیا ظرفیت تبدیل شدن به گفتمان را دارد یا ندارد؟ موضوع سوال است. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که آقای روحانی براساس گفتمان اصلاحات عمل می‌کرد و الان دیگر عمل نمی‌کند.

 ستادهای انتخاباتی آقای روحانی را اصلاح‌طلبان چرخاندند، اما الان به نظر می‌رسد او با نوع چینش کابینه‌اش، بیشتر به سمت تقویت همان راست میانه که پایگاه سیاسی خودش است گرایش نشان می‌دهد، به عبارت دیگر آقای روحانی می‌خواهد جایگاه آقای لاریجانی را تقویت کند. حتی چند چهره شاخص اصلاح‌طلب بعد از جلسه رای اعتماد گفتند که برنده این میدان آقای لاریجانی بود. در واقع این طور تحلیل می‌شود که آقای روحانی می‌خواهد بعد از خودش، به نوعی انگشتر ریاست‌جمهوری را به دست آقای لاریجانی کند، آیا این تحلیل را قبول دارید یا خیر؟

  این تحلیل وجود دارد که آقای لاریجانی و هم آقای روحانی علاقه‌مند به چنین اتفاقی هستند و حتما آقای روحانی، آقای لاریجانی را به خیلی از افراد دیگر ‌ترجیح خواهند داد. به هر حال افراد دیگری مثل آقای ناطق نوری که در اطراف آقای روحانی هستند و بعضا یا موثر بوده‌اند در رفتار و موضع‌گیری او، علاقه‌مند جدی هستند که آقای لاریجانی بعد از آقای روحانی رئیس‌جمهور شود. ولی اینکه آیا در صحنه عمل هم چنین ظرفیتی وجود خواهد داشت یا نه، به نظرم الان زود است و نمی‌توان در موردش قضاوت کرد. اما درباره اینکه آیا اساسا آقای لاریجانی می‌تواند وارد این میدان شود و امیدوار به کسب موفقیت باشد؟ باید گفت خواست، اراده و علاقه این افراد یک طرف قضیه و میزان همراهی افکار عمومی طرف دیگر قضیه است.

 شما خودتان اشاره داشتید که اصلاح‌طلبان نمی‌خواهند هزینه‌های دولت آقای روحانی به پای آنها نوشته شود. در واقع می‌خواهند در سود حضور این دولت در عرصه اجرایی کشور شریک باشند و نه در هزینه‌هایش. با انتقادهای رسانه‌ای که تا الان مطرح کرده‌اند، خواسته‌اند هزینه‌های کابینه را از روی دوش خودشان بردارند. به نظر شما اصلاح‌طلبان کجا از آقای روحانی عبور خواهند کرد و هزینه‌های تصمیم‌گیری‌های او را سعی می‌کنند دیگر نپردازند؟

  اولا به این راحتی مساله از گردن جریان اصلاحات ساقط نمی‌شود و این مسئولیت برداشته نمی‌شود. جریان اصلاحات در مقطع انتخابات، تمام‌عیار و تمام‌قد به حمایت از آقای روحانی پرداخت و اظهارنظرها و تصمیم‌گیری‌هایی که در عالی‌ترین سطوح جریان اصلاحات شد، موید این ماجرا است. طبیعتا این جریان نمی‌تواند به‌راحتی پای خودش را از دایره مسئولیت‌پذیری این ماجرا بیرون بکشد. البته ما امیدوار هستیم که آقای روحانی موفق باشد و بتواند مطالبات مردم را براساس وعده‌هایش تامین کند ولی به هر حال اگر احیانا چنین اتفاقی نیفتاد، حتما جریان اصلاحات هم باید پاسخگوی این ناکامی باشد. ولی نمی‌شود پذیرفت که یک جریان تنها در سود شریک باشد و هزینه‌های کار را نپردازد. منتها همان‌طور که من اشاره کردم، این مرزبندی در جایی می‌تواند خیلی تشدید شود که ناکارآمدی دولت آقای روحانی خیلی برجسته و مشخص شود. یعنی اصلاح‌طلبان یقین حاصل کنند او نتوانسته و نمی‌تواند اتفاقی را به‌خصوص در حوزه مسائل اقتصادی رقم بزند. همانطور در یکسری مسائل سیاسی هم باید جلو برویم و ببینیم چه اتفاقاتی پیش خواهد آمد. آنجا هم رفتار آقای روحانی خیلی تعیین‌کننده خواهد بود، روی این مرزبندی و همراهی جریان اصلاحات با او. اما اصل این مطلب یعنی عبور از آقای روحانی، ظرفیتش در جریان اصلاحات کاملا وجود دارد.

 فکر می‌کنید آن مقطع می‌تواند انتخابات مجلس آینده باشد یعنی دو سال دیگر؟

  بله، به لحاظ سیاسی یکی از مقاطع مهم همین انتخابات مجلس خواهد بود.

یکی از چهره‌های اصلاح‌طلب به من گفت ادبیات آقای روحانی مخصوصا در هفته آخر تبلیغات انتخابات را حتی تاجزاده هم به کار نمی‌برد. اما الان دیگر شاهد آن نوع صحبت‌ها نیستیم. آیا به خاطر این است که آقای روحانی می‌خواهد پالس‌هایی به حاکمیت بدهد و به نوعی برای بعد از ریاست‌جمهوری خودش برنامه دارد تا اتفاقی که برای آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد افتاد، برای او تکرار نشود؟

  این تغییر رفتار چند دلیل دارد؛ یک دلیل این است که همه رفتار آقای روحانی در مقطع انتخابات را رفتار غیرعادی، ساختارشکنانه و ‌بی‌سابقه از یک سیاستمدار در این سطح ارزیابی کردند، پس این مساله برای او پرهزینه بود. یعنی یک چهره بسیار نامناسبی را از آقای روحانی در یک طیف قابل توجهی از مسئولان در سطوح مختلف نظام و حتی بین طرفداران خود آقای روحانی‌ترسیم کرد. بعضی چهره‌ها مثل آقای ناطق‌نوری و برخی از وزرای او حتی بعضی از اصلاح‌طلبان نسبت به این رفتار واکنش نشان دادند. مثل آقای حضرتی که علنا به آقای روحانی نامه نوشت و به این رفتار اعتراض کرد. واکنش‌ها در حدی بود که آقای روحانی متوجه شد نمی‌تواند این مسیر را ادامه بدهد و قابل تداوم نیست. برخی نیز یک برداشت کاملا ماکیاولیستی از رفتار آقای روحانی داشتند. یعنی معتقد بودند که آقای روحانی برای دست یافتن به قدرت از هر ابزاری حاضر است استفاده کند و هیچ حریم و محدودیتی را برای خودش قائل نیست. البته این خیلی برداشت نامناسبی برای کسی مثل آقای روحانی است که می‌خواهد رئیس‌جمهور باشد و در صحنه سیاسی کشور بماند. اعتراضاتی که به آقای روحانی شد نیز یک جهت دیگر ماجراست.

جهت دیگر این است که او اساسا این رفتار را قبول نداشته و فقط در مقطع انتخابات، به‌عنوان یک تاکتیک از آن استفاده کرد. همان‌طور که در مقاطعی هم به آن اشاره داشت که این رفتار مخصوص دوره انتخابات بود و من همان روحانی 57 هستم و تعابیری از آن قبیل. یک نکته همین است که آقای روحانی باتوجه به جمیع ویژگی‌ها و سابقه سیاسی و رفتار سیاسی گذشته، نمی‌خواهد از صحنه سیاسی کشور حذف شود و بنا دارد به هر شکلی حتما باقی بماند و تداوم این موثر بودن، مستلزم این است که آن ساختارشکنی‌ها و ادبیات رادیکال افراطی که نه با شعار اعتدال جور درآمد و نه با خاستگاه ایشان و نه با منش و رفتار محافظه‌کارانه‌اش همخوانی داشت مجددا اصلاح شود و به همان مشی‌ای که خود داشت، برگردد، همان مشی‌ای که همه از او توقع داشته و دارند.

این تحلیل هم مطرح می‌شود که اصلاح‌طلبان ناچارند حداقل تا دو سال آینده یعنی انتخابات مجلس با آقای روحانی همراهی کنند، چون می‌خواهند نیروهای‌شان همچنان در سطوح اجرایی کشور باشند. به نظر شما اگر در انتخابات مجلس اصلاح‌طلبان قصد عبور مستقیم از خود آقای روحانی را داشته باشند، آن موقع واکنش آقای روحانی چه خواهد بود؟ آیا سعی می‌کند کابینه را در همان یک‌سال‌و‌نیم آخر از مدیران ارشد اصلاح‌طلب خالی کند یا آنکه سال آخر دولتش است و برای آنکه کارنامه موفقی به مردم ارائه دهد، مجبور به ادامه همکاری با اصلاح‌طلبان می‌شود؟

  البته این مساله به شرایط مختلف کشور هم بستگی دارد. فکر نمی‌کنم که دیگر به آن معنا آقای روحانی نیازمند به جریان اصلاحات باشد. یعنی چون دیگر دور دوم ریاست‌جمهوری او است و بحث انتخابات و رای مردم خیلی برایش موضوعیتی ندارد.

 اما همیشه رئیس‌جمهورها برای دوره بعد از خودشان هم فکر داشته‌اند.

  بله، عرض کردم. ولی اینکه فکر او چه باشد که در چه بخشی بخواهد موثر واقع شود در این تصمیم حتما تاثیرگذار خواهد بود.

 یعنی اگر اصلاح‌طلبان عبور کنند، او هم سعی می‌کند که متقابلا رفتار کند؟

  بستگی دارد که اصلاح‌طلبان چگونه رفتار کنند. البته در سطح کابینه بعید می‌دانم تغییری رخ دهد حتی اگر جریان اصلاحات با ایشان مرزبندی جدی پیدا کند چون این نیروهای اصلاح‌طلبی که الان در دولت هستند، فاصله گرفتن‌شان از طرف آقای روحانی دلیلی ندارد. البته در فضای اقتصادی احتمال اینکه آقای روحانی با آقای جهانگیری مشکل پیدا کند به نظرم خیلی دور از ذهن نیست. نشانه‌هایش هم از همین الان پیداست که با انتصاب معاون اقتصادی یا تغییر تیم اقتصادی خود را نشان داد. بنابراین شرایط اقتصادی کشور و رفتار اصولگرایان هم در این میان مهم است که در واقع به همان پاسخی که به سوال اول دادم، بر‌می‌گردیم. ولی چون جریان اصلاحات به دلیل سرمایه‌گذاری و کاری که در مقطع انتخابات برای آقای روحانی انجام داد و بالاخره کسی مثل آقای جهانگیری که عضو برجسته‌ای از جریان اصلاحات بود و عضو کارگزاران است یک عملیات انتحاری برای آقای روحانی انجام داد، دو طرف خیلی تلاش خواهند کرد که ماجرا به چنین نقطه‌ای نرسد. یعنی اتفاق خیلی راحت و ساده‌ای شاید نباشد که ما فکر کنیم خیلی راحت از همدیگر جدا می‌شوند و این امکان فراهم است. ولی اصلش را نباید ناممکن و غیرمحتمل دانست ولی اینکه به چنین نقطه‌ای هم برسند، دو طرف تلاش خواهند کرد حداقل این اتفاق نیفتد مگر اینکه دیگر شرایط سیاسی و اقتصادی اینها را از هم جدا کند.

به‌نظر شما کارگزاران، می‌تواند نقش سال 76 را ایفا کند. در آن سال کار دولت از آقای هاشمی به آقای خاتمی رسید و در هر دو دولت نقش کلیدی را کارگزاران داشت. کارگزاران در سال 76 منتقد وضع موجود شد و بازی را به نفع خودش عوض کرد. آیا این نقش را کارگزاران می‌تواند با محوریت آقای جهانگیری در سال 1400 ایفا کند؟

  به هر حال یکی از احتمالات هست. یعنی ما نمی‌توانیم این را به قول معروف از صحنه سیاسی کشور حذف کنیم. کارگزاران حتما برای سال 1400 برنامه دارد. خصوصا اینکه آنها روی شهرداری خیلی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. شهرداری تهران به‌خصوص روی این مساله برای آنها به‌عنوان یک جای راهبردی خیلی مهم است که می‌تواند هم انتخابات مجلس و هم انتخابات ریاست‌جمهوری را تحت‌تاثیر قرار دهد. جریان اصلاحات روی شهرداری تهران کار کرد و کارگزاران نیز برای آنجا برنامه جدی دارد همانطور که در بعضی از کلانشهرها چنین مشی‌ای را دنبال می‌کنند. بنابراین الان جریان اصلاحات غیر از دولت یک حوزه بسیار مهم تاثیرگذاری و نقش‌آفرینی دارد و آن هم در شورای شهر تهران و بعضی از کلانشهرهای دیگر است.