هنوز تحزب را خوب مشق نکرده‌ایم اما برخی هوای نظام پارلمانی کرده‌اند. رای اعتماد‌دادن به وزرا و قواعد نظارت بر قوه مجریه را کافی نمی‌دانند و ‌ترجیح می‌دهند که اداره کشور را به نخست‌وزیر منتخب مجلس بسپارند

برای مدل پارلمانی
باید به سمت نظام حزبی برویم
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

آقای یوسفیان‌ملا این هفته از در دست تهیه‌بودن نامه‌ای خطاب به رهبری مبنی بر درخواست بازنگری در قانون اساسی و تغییر نظام ریاستی به پارلمانی خبر داده است، سازوکار انجام چنین تغییری چیست؟ مجلس می‌تواند خواستار پارلمانی‌شدن نظام باشد؟

   نمایندگان محترم می‌خواهند که درخواستی از رهبری داشته باشند. در قانون اساسی نیز ساز‌و‌کار بازنگری پیش‌بینی نشده است. در قانون اساسی صرفا این آمده است که رهبری هیاتی را با ترکیب مشخص برای این بازنگری مشخص می‌کنند. به این ترتیب قاعدتا نمایندگان یا هر کسی دیگری می‌تواند از رهبری درخواست‌کننده باشند. تا اینجا هیچ مشکلی نیست و رهبری اگر صلاح بدانند به این امر توجه می‌کنند.

بنابراین اگر مقام معظم رهبری لازم بدانند هیات بازنگری در قانون اساسی تشکیل می‌شود و در مورد تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی نیز تصمیم‌گیری می‌کند.

   در اصل ‌آخر قانون اساسی آمده است که هیات مشخص‌شده برای بازنگری، موارد اصلاح را مدون می‌کند و اگر مورد تایید رهبری قرار بگیرد به رای مردم گذاشته می‌شود.

به نظر شما چنین تغییری ضرورت دارد؟ چرا نمایندگان مجلس به این فکر افتاده‌اند؟

   با توجه به نظام‌های سیاسی موجود در دنیا، نظام فعلی در کشورما به تعبیر من نیمه‌پارلمانی است. یعنی نه کاملا ریاستی است و نه پارلمانی. منظور آقایان از تغییر نظام به پارلمانی قاعدتا فقط یک نکته است و آن این است که رئیس‌جمهور توسط مجلس انتخاب شود. نمی‌دانم نظر طراحان چیست اما قاعدتا وقتی صحبت از نظام پارلمانی می‌کنند بخشی از منظور این است که رئیس‌جمهور توسط مردم انتخاب نشود.

در توضیحات خود گفته‌اند که مجلس در انجام وظایف نظارتی خود با مشکلاتی مواجه است و بعضا به خاطر تعامل با دولت ناگزیر می‌شود که برخی اشکالات را نادیده بگیرد. فکر می‌کنید جمع‌شدن نظارت و اجرا در یک نهاد می‌تواند این مساله را حل کند؟

   جمع‌شدن نظارت و اجرا در یکجا می‌تواند مفید باشد اما مجلس ما (مجلس به‌طور کلی نه مجلس دهم یا مجلس‌های دیگر) تا‌کنون به دلایل دیگری موفق به عملکرد نظارتی درست نبوده است بنابراین اکنون برای بهبود عملکرد در این بخش نمی‌توانند درخواست دیگری داشته باشند.

منظورتان از دلایل دیگر این  است که وظایف نظارتی به دلیل کوتاهی مجلسی خوب انجام نشده است؟

   قصور مجلس که به خاطر دلایل ساختاری دیگری صورت گرفته است. می‌خواهم بگویم که مشکل مجلس در عدم نظارت کافی، انتخاب نشدن ریاست‌جمهور توسط مجلس نیست. زیرا در نظام‌های دیگری در دنیا شاهدیم که رئیس‌جمهور توسط مردم انتخاب می‌شود اما مجلس نظارت درست و کافی بر اجرای امور دارد. ایالات متحده آمریکا نمونه خوبی است که در آن هم پارلمان و هم رئیس‌جمهور توسط مردم انتخاب می‌شود، مشکلی نیز از بابت نظارت بر دولت و رئیس‌جمهور ندارند. به اعتقاد من بحث نظارت درست و انتخاب کردن خیلی ارتباط ندارد. مگر وزرا از مجلس رای اعتماد نمی‌گیرند، پس چرا نظارت دقیق در بر عملکرد آنها انجام نمی‌شود؟ پس مشکلات دیگری وجود دارد.

پس فکر نمی‌کنید که پارلمانی‌کردن نظام مشکلی را حل کند.

   اگر در جمهوری اسلامی و با ساختار فعلی مجلس از نظام پارلمانی صحبت کنیم یک گره به گره‌های موجو‌د اضافه می‌کنیم. به اعتقاد من ساختار کنونی مجلس یکی از مشکلات نظام جمهوری اسلامی است و پارلمانی‌‌کردن نظام وضعیت را بسیار پیچیده‌تر می‌کند. این مجلس، مجلسی نیست که بتواند در اداره نظام حکومتی کارایی موثری داشته باشد. این موضوع ربطی به این مجلس و آن مجلس یا نمایندگان محترم ندارد بلکه به ساختار مجلس مربوط است. اگر ساختار مجلس را اصلاح کنیم از پارلمانی‌کردن نظام نیز ‌بی‌نیاز خواهیم بود.

منظورتان از اصلاح ساختار مجلس چیست؟ به عبارتی مشکل ساختار فعلی چیست؟

   مشکل اصلی این است که ما یک مجلس داریم. این مجلس نیز مجلسی است که نمایندگان آن توسط آحاد مردم انتخاب می‌شود. این مجلس قطعا مورد اعتماد همه مردم است اما کارایی آن به‌عنوان مجلسی که مردم روستاها و شهرستان و... بدون شناخت کافی و دقیق نمایندگان آن انتخاب کرده‌اند؛ برای اتخاذ تصمیمات ملی کافی نیست. منظور این نیست که مجلس شورای اسلامی با ساختار فعلی اصلا کارآمد نیست بلکه به اعتقاد ملی کارآمدی لازم را ندارد و ضعیف است. در بسیاری از کشورهای دنیا دو مجلس دارند. یکی مجلس عوام که شبیه همین مجلس ما است و یکی هم مجلس نخبگان است که نمایندگان آن با ساز‌و‌کار دیگری انتخاب می‌شوند. کارکرد مجلس نخبگان این است که مصوبات مجلس عوام را بررسی کند تا اطمینان حاصل شود که قوانین تصویب‌شده برای اداره کشور مناسب است. در شرایطی که ما یک مجلس عوام داریم و آن مجلس نیز به قدر کافی کارآمد نیست صحبت از پارلمانی‌کردن نظام سیاسی درست به نظر نمی‌رسد. به اعتقاد من در شرایط فعلی اگر صحبت از بازنگری قانون اساسی می‌کنیم، قبل از همه باید ساختار مجلس را را مورد بازنگری قرار داد. این درست نیست که یک وظیفه دیگر به دوش مجلس فعلی قرار دهیم زیرا در این صورت حتما مشکل را دو برابر کرده‌ایم.

طرفداران نظام ریاستی معتقد هستند که در کشورهای دارای قومیت‌های مختلف بهترین راه برای حفظ ثبات و انسجام حاکمیت استفاده از نظام ریاستی است. از آنجایی که کشور ما نیز چنین وضعیتی دارد، پارلمانی‌شدن نظام موجب ‌تهدیدات جدید خواهد شد؟

   این بحث را علمای علم حقوق اساسی که زیر‌مجموعه علوم سیاسی است، مفصلا در کتاب‌های مختلف انجام داده‌اند. فواید و معایب هر کدام از این دو نظام به‌طور کامل بررسی شده است اما در مجموع هیچ کس نمی‌تواند یکی از آنها را بر دیگری برتری داده و به‌طور قاطع بگوید که حتما نظام‌های پارلمانی مفید است و یا حتما نظام‌های ریاستی مفید است. هر کدام از این نظام محاسن و معایبی دارد و به نظر من باتوجه به شرایط کشور و... باید از ترکیبی از این دو نظام بهره برد. در ایران نیز تصور می‌کنم نظام ترکیبی پارلمانی و ریاستی بیشتر مفید باشد.

یعنی همین نظامی که الان است؟

   همین نظام اما نه به شکل موجود.

با اصلاح در ساختار مجلس؟

   در اینکه قانون اساسی نیاز به بازنگری دارد و یکی از موارد این بازنگری ساختار مجلس شورای اسلامی است،‌ تردیدی نداریم. بعد از حدود سی سال از آخرین بازنگری در قانون اساسی به این امر نیاز داریم اما اینکه کدام بخش‌ها باید مورد بازنگری قرار گیرد، بحث دیگری است. ساختار پارلمان و برخی از کاستی‌ها در حوزه قوه مجریه و ریاست‌جمهوری حتما به بازنگری نیاز دارد اما با کلیت پارلمانی‌شدن نظام سیاسی در کشور موافق نیستم. به اضافه اینکه تاکید می‌کنم ساختار کنونی مجلس به هیچ وجه مناسب تغییر نظام سیاسی کشور نیست.

‌تحزب یکی از ضروریات در موفق بودن نظام‌های پارلمانی است. از آنجایی که ما در کار حزبی چندان موفق نیستیم، تصور می‌کنید که توانایی برپایی یک نظام پارلمانی قدرتمند را داریم؟

   شترسواری دولا‌دولا نمی‌شود. اگر کشوری می‌خواهد پارلمان داشته‌ و متکی به آرای مردم باشد لاجرم باید به طرف نظام حزبی برود و هیچ شکی در این خصوص وجود ندارد. نمی‌توان در یک کشوری با نظام جمهوریت به نوعی از تحزب تن در نداد. این دو را نمی‌توان از هم جدا کرد. اجازه ندهید اول صحبت شما را اصلاح کنم. ما اصلا نظام حزبی نداریم نه اینکه در نظام حزبی موفق نباشیم. وقتی از نظام حزبی صحبت می‌کنیم به معنی این نیست که یک‌سری حزب در کشور داشته باشیم. ممکن است 50 هزار حزب در یک کشور ثبت‌نام کرده و مراحل قانونی فعالیت را طی کرده باشند اما وجود آنها کافی و مفید نیست زیرا در ساختار قدرت نقشی ندارند. در مقابل کشوری مثل ایالات متحده آمریکا را داریم که بیش از یک قرن است با دو حزب کار می‌کند. از دو حزبی‌بودن دفاع نمی‌کنم اما منظور این است که تعداد احزاب موجود در کشور اهمیت ندارد بلکه نقش‌آفرینی احزاب در ساختار قدرت مهم است. بر این اساس ما در کشور اساسا نظام حزبی نداریم پس نگویید که ما نظام حزبی چندان موفقی نداریم.

وضعیت تحزب در کشور ما به شکست نظام پارلمانی می‌انجامد یا پارلمانی‌شدن نظام می‌تواند تقویت تحزب را به همراه داشته باشد؟

   نظام حزبی باعث تقویت نظام پارلمانی می‌شود.

و این یعنی ما هنوز آمادگی برپایی یک نظام پارلمانی را نداریم؟

   بله، ما به اصلاح ساختار پارلمان نیاز داریم و گذشته از موضوع اصلاح قانون اساسی که در مورد آن صحبت کردم به اصلاح نظام انتخاباتی نیز نیازمند هستیم. باید به سمت تحزب حرکت کنیم. این حرکت باید به صورت گام به گام باشد و به ایجاد نظام پارلمانی به صورت یکباره. راه‌های بسیاری وجود دارد و در دنیا تجربه شده است که می‌توان به صورت گام به گام تحزب را در کشور تقویت کرد.

این راه‌ها چیست؟

   نظامی‌های اصطلاحا لیستی یکی از نمونه‌های آن است. شاید پروسه تقویت تحزب و رسیدن به نظام حزبی بیش از دو دهه زمان‌بر باشد اما ایرادی ندارد و باید حتما این مسیر را طی کرد. این به اصلاح قانون اساسی و نامه‌نوشتن نمایندگان خطاب به رهبری نیز نیاز ندارد. این به قانون انتخابات مربوط است و باید مورد بازنگری قرار گیرد تا احزاب ولو در یک فرآیند طولانی بتوانند به شکل قانونی در انتخابات مجلس، شوراهای شهر و ریاست‌جمهوری نقش‌آفرین باشند. تاکید می‌کنم که انتخابات مجلس باید در اولویت باشد تا در نتیجه آن نظام پارلمانی آرام آرام اصلاح شود. بعد از رفع نواقص فعلی در مجلس شاهد اصلاح و رفع نواقص قوه مجریه به صورت طبیعی خواهیم بود. ابتدای صحبت اشاره کردم که عملکرد نامناسب در حوزه نظارت به ضعف‌های خود مجلس مربوط است. رفع این ضعف‌ها به واسطه تقویت نظام حزبی و ورود نمایندگان صاحب صلاحیت بیشتر به مجلس، عملکرد بهتری در حوزه وظایف نظارتی مجلس مشاهده می‌شود. حضور نمایندگان ضعیف در مجلس دلیل وجود دولت ضعیف است و این دو مدام یکدیگر را تضعیف می‌کنند بنابراین نیازمند اصلاح این رویه هستیم. یکی از طرق این کار نیز تقویت نظام حزبی است. تقویت احزاب به‌طور قطع نقش موثری در تقویت پارلمان و به تبع آن قوه مجریه ایفا خواهد کرد.