محمدهاشمی بر این باور است که حسن روحانی در چینش کابینه تلاش کرده از هر دو جناح استفاده کند. او قبول ندارد که اصلاح‌طلبان و روحانی از هم جدا شده‌اند. گفت و کوی مثلث را با ایشان در زیر می خوانید

روحانی فرقی نکرده است / ارتباطی با اصلاح طلبان ندارم / روحانی فرد باهوشی است اگر چرخش داشته بر این مبناست
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 آقای حسن روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور و شخصی که با کمک اصلاح‌طلبان توانسته بود مسند ریاست‌جمهوری را به دست آورد، از هویت محافظه‌کارانه و اصولگرایی گذشته خود، فاصله گرفته بود و حتی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم شعارها و وعده‌های انتخاباتی ایشان، فراتر از انتظار و حتی در برخی موارد ساختارشکنانه بود. اما اکنون شاهد تغییراتی هستیم؛ مانند دیدار با جامعه روحانیت، انتخاب وزرا و نطق‌های ایشان. آیا آقای روحانی، بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر و پیروزی در آن در حال تغییر خط‌مشی سیاسی خود هستند؟

  با بخش اول صحبت شما در مورد شعار ساختار‌شکنانه، موافق نیستم؛ البته نظرات متفاوت است. به‌نظرم آقای روحانی شخصیتی که از خود نشان داده است، «اعتدال‌گرایی» است و در این اعتدال‌گرایی، بالاخره باید با هر دو طیفی که در صحنه سیاسی حضور دارند و فعال هستند، تعامل و مراوده داشته و در چینش کابینه هم به این نکته توجه کرده‌اند. آنچه من مشاهده می‌کنم، کابینه‌ معتدلی تشکیل شده است؛ افراط‌گرا نیست و متناسب با شخصیت آقای روحانی است.

پس معتقد نیستید که آقای روحانی تغییری در مشی خود داشته‌اند؟

   آقای روحانی همیشه همین بوده‌اند؛ بحث جامعه روحانیت مبارز مطرح شد؛ باید بگویم ایشان سالیان طولانی   عضو جامعه روحانیت بوده‌اند.

اما چند سالی را به هر دلیلی از آن دور بودند.

   مبنای قضاوت برای دور بودن نمی‌دانم چیست. یک‌بار مبنا حضور در جلسات است، یک‌بار مبنا اصول و اعتقادات است. به هر حال ایشان عضوی از جامعه روحانیت هستند و دیدار اکنون هم خلاف انتظار نیست؛ معنی چرخش هم ندارد.

 بایستی به این نکته توجه کرد که رئیس‌جمهور، متعلق به همه مردم است و رئیس‌جمهور تمام جناح‌های کشور به‌حساب می‌آید. حالا ممکن است در ایام تبلیغات انتخابات، یک‌سری مسائلی مطرح شود یا یک سری جناح‌بندی‌ها خودش را نشان بدهد؛ ولی وقتی یک نفر پیروز شد و مسئولیت را بر عهده گرفت، او رئیس‌جمهور هم جناح پیروز است و هم رئیس‌جمهور جناح شکست‌خورده. او رئیس‌جمهور بخشی از کشور نیست. بنابراین وقتی یک نفر مسئولیت کل را عهده‌دار می‌شود، اگر دیداری با گروهی انجام دهد یا شخصی از جناحی دیگر در کابینه‌اش حضور پیدا کند، توقع درستی است و معنای چرخش ندارد. اگر هم در بعضی از دولت‌ها یا مراکز به این شکل عمل نمی‌شود، آن خلاف انتظار است. فردی که مسئول مملکت است نمی‌تواند دوگانه رفتار کند و شهروند درجه یک و درجه دو تشکیل دهد. به یک گروه تمام امکانات را بدهد و گروه دیگر را محروم نماید؛ این خلاف است. عقل سیاسی و توقع هم همین است. در تمام دنیا این چنین است؛ در کشور ماهم که جمهوری اسلامی هستیم، گروهی که شکست می‌خورد را نبایستی‌ طرد کرد. آنها هم شهروند نظام هستند و حقوقی دارند. دولت موظف است به آنها خدمات ارائه کند و حتی در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها آنها را مشارکت دهد. مشی آقای روحانی را در تشکیل کابینه و اموری که تا الان از ایشان مشاهده کرده‌ام، مبتنی بر این مسائل و این نوع دیدگاه است.

اصلاح‌طلبان انتقادات زیادی به آقای روحانی دارند، خصوصا در چینش کابینه. راهبرد اصلاح‌طلبان چیست؟ آیا همچنان با ایشان همراه خواهند بود یا کم‌کم از آقای روحانی فاصله خواهند گرفت و روی معرفی گزینه مستقل خودشان، برای انتخابات بعدی، تمرکز خواهند کرد؟

   میان اصلاح‌طلبان نیستم و ارتباطی هم با آنها ندارم. اطلاعاتم را از رسانه‌ها می‌گیرم. اما تا آنجا که جسته و گریخته شنیده‌ام و از رسانه‌ها پیگیر اخبار بوده‌ام، دلیلی برای جدایی از آقای روحانی ندارند. شنیده‌ام که برخی از اصلاح‌طلبان که درون این طیف سیاسی شیخوخیتی دارند یا حرف‌شان مقبولیت بیشتری دارد، همچنان بر همان وحدت، همکاری، انسجام و همدلی تاکید دارند. اینها اطلاعات مستند نیست. چون نه در جلسات‌شان شرکت می‌کنم و نه ارتباط موثری دارم. البته بعضا حرف‌هایی هم زده شده که در جهت جدایی است؛ به‌نظر می‌رسد این گفته‌ها، موضع شخصی است و کل جریان اصلاح‌طلبی را شامل نمی‌شود.

 با نگاه به رفتار و بحث‌های مطروحه از جانب اصلاح‌طلبان، به نوعی شکاف بر‌می‌خوریم. شکاف یا فاصله میان سر و بدنه این جناح سیاسی. سر (که منظور چهره‌های بارز اصلاح‌طلب هستند) به سمت محافظه‌کاری رفته‌اند و معتقدند که نبایستی از روحانی سهم‌خواهی کرد یا انتظار بالایی داشت و می‌گویند روحانی را بایستی همین‌طور که هست، بپذیریم؛ نظیر گفته‌هایی که از زبان آقای بهزاد نبوی یا سعید حجاریان شنیده می‌شود. اما بدنه، پیشرو است و معتقد است بایستی روحانی در خصوص بازگشت اصلاح‌طلبان به عرصه سیاسی، تلاش بیشتری کند. نظرتان در خصوص این جدایی چیست؟

   من چنین برداشتی ندارم. افراد بعضا ممکن است توقعاتی داشته باشند و اظهارنظرهای متناقضی را بشنویم ولی شاکله اصلاح‌طلبی احساس جدایی ندارد و این را نمی‌خواهد. به نظرم در چینش کابینه هم از وضعیت موجود راضی باشند. بالاخره شخصیت‌های اصلاح‌طلب برای پست‌های مهمی‌انتخاب شده‌اند و دارای مسئولیت هستند؛ بزرگان اصلاحات هم تایید و حمایت می‌کنند. یعنی وجه غالب بر روابط اصلاح‌طلبان با آقای روحانی، همدلی و رضایت‌مندی است. بله! بعضا هم ممکن است خلاف این قضیه صحبت‌هایی بیان شود، اما جنبه غالب در جریان اصلاح‌طلبی نبوده و اختلافات عمیق نیست. دوم اینکه از نظر من، هنوز زمان زیادی از تشکیل دولت دوم آقای روحانی نگذشته است که بشود مسائل را ارزیابی کرد و هنوز دولت به معنی همه پست‌های آن (استاندار، سفیر، معاون وزیر، مشاورین و...) تکمیل نشده و در حال شکل‌گیری است. تا الان هم از میان اصلاح‌طلبان افرادی به‌عنوان وزیر و معاون وزیر و برای تصدی سایر امور انتخاب شده‌اند، اینها صاحب رای و نظر و جزو تصمیم‌سازان در دولت هستند و این موردی نیست که بر اصلاح‌طلبان  پوشیده باشد.

رابطه آقای روحانی با سپاه پاسداران هم دچار تحولاتی شده است. در گذشته ایشان یک حرف‌هایی می‌زدند؛ اما در شرایط کنونی و به‌خصوص پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، ادبیات و رفتار ایشان متفاوت شده است. به‌طور مثال، دیداری را با پنج تن از فرماندهان سپاه انجام می‌دهند یا در سخنرانی خودشان در مجلس شورای اسلامی «سپاه محبوب دل مردم» را بیان می‌کنند. این تغییر متأثر از چه اتفاقاتی

 است؟

سپاه در شرایط فعلی سیبل شده است. یعنی جزو اهداف دشمنان کشور و انقلاب، تضعیف سپاه و زدن این نهاد است. الان سپاه صرفا به‌عنوان یک نیروی مسلح نظامی مطرح نیست؛ بلکه در پروژه‌های اقتصادی موثر است و ورود دارد. آمارهای متعددی در مباحث اقتصادی ارائه می‌شود که بخش قابل‌توجهی از اقتصاد یا در اختیار سپاه است یا با مشارکت سپاه در حال اداره شدن است. از طرف دیگر هم، مورد تحریم است و به سیبل دشمن تبدیل شده است. بنابراین ایجاب می‌کند در کشور، از سپاه حمایت بشود. به‌نظرم آقای روحانی هم بر‌اساس ضرورتی که تشخیص دادند از سپاه حمایت می‌کنند. بالاخره در برابر دشمن، همه باید باهم متحد باشیم. استراتژی دشمن از قدیم مخصوصا انگلیس‌ها، این بوده که، تفرقه بینداز و حکومت کن. پس همه رفتارهایی که موجب ایجاد تفرقه در جامعه می‌شود، مسائلی که باعث رنجش مردم یاتضعیف بعضی از نهادهای حکومتی می‌شود، اینها به هر حال در مجموع برای کشور زیان‌بخش است و خواسته دشمن است. آقای روحانی، شخص باهوشی هستند و اگر چرخشی در این زمینه داشتند، بر‌اساس این نکات است. البته من با آقای روحانی مراوده‌ای نداشته‌ام و استدلال و منطق ایشان را نمی‌دانم. به‌عنوان یک ناظر که وضعیت کشور را رصد می‌کنم، این مسائل را بیان کردم.