امیر ابراهیم رسولی در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

با نگاهی به اوضاع مجلس دهم از یک سو و شورای شهر تهران از سویی دیگر می‌توان وضعیت سیاسی جریان اصلاح‌طلب را که با تابلوی امید توانست از مردم تهران رای بگیرد را تحلیل کرد. در کشاکش تایید برجام و آغاز آن لیستی به نام امید توانست در تهران و برخی دیگر از شهرها پیروز شده و به مجلس راه یابد. در مجلس نیز فراکسیونی به همین نام شکل گرفت وعارف رئیس آن شد. مطهری و پزشکیان نیز از همین لیست توانستند به ارکان قدرت در مجلس راه یافته و نواب رئیس شوند. در شورای شهر تهران نیز تقریبا همین روند طی شد تا شورا و شهرداری از آن اصلاح‌طلبان شود. اما به واقع حد‌فاصل ‌دو‌سال اخیر در مجلس یا ماه‌های اخیر در شورای شهر چه اتفاقی افتاده است؟ آیا مردم شاهد تغییر یا تحولی بوده‌اند؟ آیا جز شعار چیزی عاید مردم شده است؟ نگاهی به عوامل ناکارآمدی اصلاح‌طلبان در این مدت می‌تواند مردم را در شناخت بیش‌تراین جریان سیاسی کمک کند.

  الف) ضعف مدیریتی

به نظر می‌رسد اوضاع نابسامان جریان اصلاحات در بسیاری مواقع به مدیریت ضعیف بازمی‌گردد. عارف به‌عنوان سرلیست و رئیس فراکسیون ‌نه جایگاه متناسبی در مجلس پیدا کر‌د و نه به لحاظ استراتژیک پرچم جریانش را توانست علم کند. در بسیاری وقایع ازجمله رای اعتماد، ریاست مجلس یا رهبری لیست امید عدم اعتماد به نفس و ضعف قدرت رهبری در وی مشهود بود. با نگاهی به کانال خبری منتسب به جریان عارف بیشترین فعالیت وی صرف کارهای تبلیغی همچون بازدید و پیام تبریک و تسلیت شده و برخی شعارهای تکرار‌ی است. همچنین ‌آن‌ که با شعار تکرارمی‌کنم از این جمع حمایت کرد نیز اشرافی برآنان ندارد و این کشتی در تلاطم سیاست غرق گشته و فقدان کار‌ایی لازم برای نقش‌آفرینی برای حل مشکلات مردم است. در شهرداری نیز گرچه هنوز برای قضاوت زود است اما حاشیه‌های نجفی بیش از آن است که به کارهای کلان برسد. از بحث استعلام و تاییدش تا کمردرد و مشکلات قلبی همگی در کنار هم باعث شده تا هم‌اکنون شهرداری در فضای سردرگمی ‌به سربه‌برد. اخبار زیرپوستی از وضع مالی شهرداری و فقدان انسجام مدیریتی گرچه هنوز صدای بیرونی ندارد اما به نظر می‌رسد دیر یا زود صدای آن درخواهد آمد.

  ب) فقدان تجربه و تخصص

به نظر مشکل دیگر اصلاح‌طلبان و جریان امید در شورا به ویژه در مجلس فقدان تجربه است. بسیاری اعضای لیست امید تخصص لازم برای نشستن بر صندلی سبز مجلس را نداشتند و صرفا براساس تصادف و اتفاق وارد شدند. ‌آنکه بزرگ‌ترین تجربه‌اش مدیریت مدرسه دخترانه در منطقه‌ای بوده چگونه می‌خواهد در تنظیم و وضع قوانین، نظارت بر دستگاه‌ها یا بودجه تنطیمی‌ و اعمالی نظر دهد یا اثرگذار باشد؟ این مثال نه اینکه تخریب یک فرد باشد بلکه نشانه سطح نمایندگی و فقدان کارآمدی جریانی است که در هیاهوی سیاسی‌کاری و فضای تبلیغاتی امور مردم را به دست گرفته اما اثری در رفع مشکلات آنان ندارد. امروز کافی است اعضای لیست ۳۰‌نفره تهران در مجلس وارد خیابان شوند، آیا بیش از ‌پنج‌نفر آنان را همین مردم می‌شناسند؟ واقعا اگر حتی در همین دو سال کنار مردم بودند و هیچ کار دیگری مدنظر نبود حداقل چهره ‌آنان قابل شناسایی می‌شد. مشکل کارآمدی اصلاح‌طلبان مشکلی نیست که دیگر با شعار یا تکرار می‌کنم حل شود گرچه باید سوال کرد او که ضامن لیست و مشوق رای به این جماعت بود الان کجاست و چرا پاسخگوی عملکرد آنان نیست؟

اختلافات رخ‌داده در شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان نیز از همین مسائل و وضع سرچشمه گرفته است. برخی موسپیدان گاف مدیریتی و ضعف افراد را دریافته‌اند و اوضاع را درک می‌کنند. مشکل آن است که برونرفت از این فضا از دست افراد موجود برنمی‌آید و هر استراتژی برای آینده را با ابهام ناکارآمدی وضع موجود گره زده است. می‌توان گفت اوضاع امروز اصلاح‌طلبان مانند همان مثل ایرانی است که می‌گویند طرف «نه راه پیش دارد ونه راه پس»!

اصلاح‌طلبان اکنون برای آینده با چند مساله مواجهند. از طرفی کارنامه‌ای برای مانور سیاسی تبلیغاتی برای ارائه به مردم و جامعه وجود ندارد و ازطرفی چهره‌هایی که بتوانند بدون کارنامه و صرفا براساس شهرت کسب رای کنند بعید است به دلیل اعمال فتنه‌انگیز سال ۸۸ از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شوند. راهکار سوخته‌ «تکرار می‌کنم» اما تنها راه باقی‌مانده است‌؛ راهکاری که اکنون جذابیت خود را از دست داده و در وضع موجود هم با سکوتی عجیب نشان داده که قابلیت مدیریت فضای موجود راندارد. به‌نظر می‌رسد تنها مسیر پیش‌روی اصلاحات تغییر فضای موجود است. آنها تنها مدت کوتاهی فرصت دارند تا از این حالت خارج شوند درحالی که عارف و اعضای امید نیز کاری از دستشان ساخته نیست بنابراین تنها استراتژی نقد است. اصلاح‌طلبان همانطور که در حدود هفته‌های اخیر نشان داده‌اند تلاش می‌کنند تا منتقد دولت شوند. این تنها چیزی است که فکر کرده‌اند آنان را کنار مردمی‌ قرار می‌دهد که به‌ وعده‌های دولت دلخوش بودند و امروز اتفاقی در زندگی و حل مشکلات خود نمی‌بینند و سراب برجام نیز چهره واقعی خود را نشان داده است. حال یک نکته باقی می‌ماند، آیا مردم فراموش می‌کنند حامی‌ دولت و حسن روحانی چه کسانی بوده‌‌اند؟ آیا مردم شعارهای لیست امید را فراموش می‌کنند؟ آیا مردم عملکرد اصلاح‌طلبان را در مجلس

 نادیده می‌گیرند؟

این سوال‌ها بن‌بست واقعی است برای جریانی که در کارآمدی باخته و امروز دلخوش به آن است تا چهره منتقد بگیرد و به فراموشی مردم امیدوار باشد.