مرتضی بیات در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مقصد بعدی بست‌نشینان کجاست؟ این پرسشی است که در فضای سیاسی کشور پس از بست‌شکنی اختیاری یاران احمدی‌نژاد در اذهان عمومی مطرح شده، اما برای تشریح این مساله که احمدی‌نژادی‌ها به کجا می‌روند، باید ابتدا سابقه بست‌نشینی در تاریخ ایران را مرور کرد تا با بهره‌گیری از آن بتوان تحلیلی درست از مسیر پیش‌روی آنان داشت. سابقه تاریخی‌ سنت بست‌نشینی، به دوران صدر اسلام و فتح مکه باز‌می‌گردد که حضرت رسول(ص) خانه کعبه و منزل ابوسفیان را محل امن اعلام کردند. پس از آن، در دوران صفویه بست‌نشینی تا حدی رواج یافت، اما در دوره قاجاریه به اوج خود رسید. بست‌نشینی از منظر نویسندگان غربی، شیوه مرسوم در ایران‌زمین برای دستیابی به حقوق از‌دست‌رفته بوده که صاحب حق برای تحقق آن، در مکانی مقدس بست می‌نشسته تا منتج به رفع ظلم شود. از‌این‌رو، همواره حکومت‌ها در پی سازو‌کاری بوده‌اند که این رسم را براندازند و چالش آن را از سر حکومت خود کم کنند. نمونه آن، مکتوب ناصرالدین‌شاه خطاب به ملا‌علی کنی است که به‌صراحت از وی می‌خواهد حکم به رفع بست‌نشینی دهد و آن را مهمل گذارد. می‌توان گفت اثرگذاری این سنت دیرینه تا حدی بوده که شاه واداشته شد دست به تکاپو برای رهایی از آن بزند. به مرور زمان، در سیر روند تکامل بست‌نشینی، فرصت‌طلبان و مجرمان نیز از این رهگذر برای خود روزنه‌ای یافتند تا با کمک از آن بتوانند از بند مجازات رهایی یابند. گام بعدی در تکامل بست‌نشینی، در جریان نهضت مشروطه رخ کرد و افرادی با تحصن در سفارتخانه روس و انگلیس از یک سو، راه برخورد مستقیم حکومت را بر خود سد کردند و در سوی دیگر، می‌توان گفت پایه دخالت بیگانگان در امور داخلی را بنیان گذاشتند.  در نهایت، رضاخان در دوره پهلوی بست‌نشینی را ممنوع و خاطر همایونی خود را از پاسخ به بست‌نشینان آسوده کرد؛ اما در ایران معاصر، بارها شاهد مدل‌های دیگری از بست‌نشینی بوده‌ایم. اعتصاب، تحصن و پناهندگی را می‌توان از اشکال نوین بست‌نشینی دانست که در تمامی برهه‌ها همواره مورد استفاده افراد معترض بوده است.

این روزها، شاهد احیای بست‌نشینی از سوی یاران احمدی‌نژاد هستیم، با این تفاوت که ابزارهای اطلاع‌رسانی، دامنه آن را در رسانه‌های داخلی و خارجی گسترانده است. در تحلیل حاشیه این بست‌نشینی، چند نکته اهمیت دارد.

1- آسان‌ترین تحلیل این است، احمدی‌نژادی‌ها با بست‌نشینی قصد دارند فرار رو به جلو برای پاسخگو‌نبودن به اتهامات وارده در دادگاه داشته باشند و از‌این‌رو با فضاسازی رسانه‌ای و حرکت‌های نمادین، از زنبیل به دست‌شدن تا بست‌نشینی، مسیر صحیح دادگاه را به انحراف بکشانند.

2- رصد سیر تحرکات این جریان از حضور رئیس‌جمهور سابق در بیمارستان برای ملاقات با یار دیرین خود گرفته تا سخنرانی و حمله به دستگاه قضا، این نکته را به اذهان متبادر می‌کند احمدی‌نژاد و یارانش در راهی گام نهاده‌اند که به زعم خود در درازمدت می‌تواند مشروعیت‌زدایی از کلیت نظام را در پی داشته باشد و برای تحقق این راهبرد از هر نماد و حرکتی که در تاریخ پیامی ‌به مخاطب القا می‌کند، بهره می‌برند.

3- بیان بی‌محابا و علنی انتقاداتی تند به سران قوا و ارکان اصلی نظام شاید در مثابه تاکتیکی برای پیشبرد اهداف باشد. با این رویکرد که در صورت بیان مواضع تند، دستگاه قضا وادار به واکنش سلبی شود و با دستگیری‌شان، آنان را به هدف مورد نظر نزدیک خواهد کرد که بگویند در نظام، آستانه انتقاد از سوی مقام‌های سابق دولتی وجود ندارد.

4- اطلاع‌‌رسانی‌های صورت‌گرفته از حواشی اتهامات یاران احمدی‌نژاد تنها به مسائل مالی ختم شده است و در حال حاضر منطق حکم می‌کند از هیاهو و رسیدگی به آن در دادگاه صالحه دوری شود که در نهایت می‌تواند منتج به تبرئه‌شدن از اتهامات باشد. مگر اینکه اطمینانی به خود برای رفع اتهام وجود نداشته باشد که در آن صورت با سیاسی‌کردن موضوع همراه با ژست آزادیخواهی و عدالت‌طلبی، بار روانی تحمل کیفر را برای گذرانش آسان می‌کند.

5- همان‌طور که در سیر تطور بست‌نشینی اشاره شد، در نهضت مشروطه، بست‌نشینی به تحصن در سفارتخانه‌های بیگانه انجامید. از‌این‌رو می‌توان در تحلیل یاران احمدی‌نژاد گفت ادامه این روند انحرافی برای دستیابی به خواسته می‌تواند به تحصن آنان در سفارتخانه‌های خارجی منجر شود که در این صورت، باری مضاعف بر دوش نظام تحمیل خواهد کرد.

کتمان حقایق موجود، انسان را به دوری از حقیقت‌جویی رهنمون می‌کند و در مرحله بعد نمی‌تواند تمییزی بین حق و باطل قائل شود. پس باید گفت وقتی راهبرد، کتمان حقایق باشد و تاکتیک آن فضاسازی، در انتها مسیر به سمتی خواهد رفت که آورده منطقی برای رونده آن راه به‌دنبال نخواهد داشت. از این نظر، بازگشت به قانون و گذر از آن را می‌توان مسیری منطقی به منظور ادامه حیات در چارچوب نظام برای یاران احمدی‌نژاد دانست و به آنها پیشنهاد کرد.