محمدحسن قدیری‌ابیانه می‌گوید: «اصلاح‌طلبان دچار ریزش پایگاه اجتماعی شدند اما با نوعی زرنگی می‌کوشند تا وزن خود را در عرصه سیاسی کشور برجسته نشان دهند تا امتیازات بیشتری بگیرند.» این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: «اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس و شورای شهر آینده تضعیف می‌شوند اما اینکه کاملا حذف شوند خیر، این اتفاق نمی‌افتد.»

اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های آینده شکست می‌خورند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 به نوعی ورق به نفع اصلاح‌طلبان برگشت و آنها با اقبال مواجه شدند، اما بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 96 دو چالش کمپین پشیمانی و ناآرامی‌های اخیر به وجود آمد که برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند «عقبه اجتماعی جریان اصلاحات دچار ریزش شده است و دیگر این بدنه از شخصیت‌های جریان اصلاحات حرف‌شنوی ندارد»؟ به نظر شما چیست؟ اصلاح‌طلبان چه وضعیتی از لحاظ پایگاه اجتماعی دارند؟

  اصلاح‌طلبان مشارکت در قدرت را می‌خواهند اما مسئولیت حضور در قدرت را نمی‌پذیرند. مشکل‌شان این است مسئولیت وعده‌هایی را که می‌دهند اما محقق نمی‌شوند، می‌خواهند با فرافکنی به دوش دیگران بیندازند. حتی زمانی که در حاکمیت هستند ‌ترجیح می‌دهند نقش ی را بازی کنند، حال آنکه این روش‌ها در دنیا مرسوم نیست. اصلاح‌طلبان وقتی وعده می‌دهند و مسئولیتی می‌پذیرند، باید به وعده‌ها عمل کنند یا پاسخگو باشند. این طور نمی‌شود که هم در حاکمیت باشند و هم نقش اپوزیسیون را بازی کنند. به عبارت دیگر تقسیم کار کردند، برخی در حکومت مسئولیت می‌گیرند و پاسخگو نیستند اما عده دیگر می‌ایستند و نقش اپوزیسیون بازی می‌کنند، در حالی که هر دو گروه جز‌و یک جریان سیاسی هستند. اصلاح‌طلبان می‌بینند که وعده‌هایی که دادند، عملی نیست و مردم از وضعیت موجود ناراضی هستند، بنابراین بحث عبور از روحانی را مطرح می‌کنند. البته اینها همان کسانی هستند که به دولت به‌عنوان رحم اجاره‌ای نگاه می‌کنند چون خودشان نمی‌توانستند آرای عمومی را به نفع خود جهت دهند، بنابراین سعی می‌کنند که خودشان را به کسانی وصل کنند که احتمال رای‌آوری‌شان وجود دارد. این روشی است که حتی در انتخابات مجلس نیز‌ پیش گرفتند، یعنی دنبال این بودند که ببینند چه کسانی در چه شهری زمینه رای‌آوری دارند و مردم به آنها اقبال دارند، بعد سراغ آن نامزدها می‌رفتند و می‌گفتند «ما حاضریم از شما حمایت کنیم و نام‌تان را در لیست امید قرار دهیم». اگر آن نامزدها اعتقادی به جریان اصلاحات نداشتند، اصلاح‌طلبان برای بزرگنمایی خود در عرصه انتخابات مجلس نام آن نامزدها را در لیست امید گذاشتند تا بعد بگویند لیست ما این تعداد رای آورد. این روشی است که در انتخابات مجلس شاهدش بودیم اما همین اصلاح‌طلبان بعد گلایه می‌کردند که چرا کسانی که در لیست امید بودند از تصمیم‌گیری‌های جریان اصلاحات تبعیت نمی‌کنند. آقای عارف نه‌تنها رئیس مجلس نشد، بلکه حتی نتوانست رئیس کمیسیون شود. از این اتفاق اصلاح‌طلبان ناراحت بودند و در حقیقت نامزدهای لیست امید را به نفاق متهم کردند. در حالی‌ که نفاق اصلی از خودشان بود که افراد همفکر خودشان را خیلی جاها معرفی نکردند تا در ظاهر توفیقات انتخاباتی‌شان بزرگ جلوه کند‌. اگر اصلاح‌طلبان نامزدهای اختصاصی خود را حمایت می‌کردند در آن صورت مشخص می‌شود سبد رای‌شان چه وضعیتی دارد. اصلاح‌طلبان این را نوعی زرنگی می‌دانند تا وزن خود را بیشتر جلوه دهند و بر همین مبنا امتیازگیری کنند.

به‌نظر شما اصلاح‌طلبان از بدنه اجتماعی‌شان عقب افتادند؟

  معتقدم اینها بدنه اجتماعی قوی ندارند که بخواهند عقب بیفتند.

اصلاح‌طلبان هر مقدار بدنه اجتماعی داشته باشند در قضیه ناآرامی‌های اخیر و کمپین پشیمانی به نظر یک شکافی بین بدنه سیاسی جریان اصلاحات و پایگاه اجتماعی آنها به وجود آمد، نظر شما چیست؟

  آنکه یک عده از رای دادن پشیمان هستند، باید دید چرا؟ آیا با ملاحظه نکات مثبت آقای روحانی پشیمان هستند یا به خاطر نقاط منفی، ثانیا باید دید ارزیابی آنها از نقاط مثبت و منفی دولت درست است یا خیر؟ مثلا شاید برخی اصلاح‌طلبان انتظار داشته باشند رئیس‌جمهور جلوی حاکمیت بایستد یا به تخریب حاکمیت بپردازد یا پایش را در یک کفش کند و بگوید سران فتنه از حصر آزاد شوند اما وقتی می‌بینند رئیس‌جمهور این کارها را نکرده است می‌گویند پشیمانیم. اولا رئیس‌جمهور نمی‌تواند در رفع حصر دخالت کند ثانیا طبق قانون اساسی باید مطیع رهبری باشد و نمی‌تواند جلوی رهبری بایستد. ‌شاید جنس پشیمانی آنها از این دست است‌. ‌عده‌ای هم ممکن است به خاطر عمل‌نشدن وعده‌های انتخاباتی رئیس‌جمهور اعلام پشیمانی کردند مثلا وعده شده بود یارانه حذف شدن 4 میلیون نفر دوباره پرداخت شود اما نه‌تنها این اتفاق نیفتاد بلکه امروز صحبت از حذف یارانه 30 میلیون نفر است. این نوع پشیمانی نیز به نظرم وارد نیست چون یارانه فقط باید به اقشار نیازمند تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی پرداخت شود. البته ناآرامی‌های اخیر بیشتر جنبه مشکلات اقتصادی داشت.

 آیا می‌توان گفت بر اثر ناآرامی‌های اخیر، بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان ضعیف‌تر شده است؟

  قطعا بدنه اجتماعی جریان اصلاحات تضعیف شده است. آنها تلاش می‌کنند خودشان را در مشکلات دولت شریک دولت جلوه ندهند. اما می‌گویم بعضی توقعاتی که از دولت است، منطقی نیست، بنابراین البته گاهی خود دولتمردان به این توقعات دامن زده‌اند. مثلا پارسال درآمد نفت 70 هزار میلیارد تومان بود. با این وضع درآمدی کسی نمی‌تواند توقع داشته باشد که دولت بتواند تمام نیازهای مردم را تأمین کند، بنابراین باید دید جنس و ماهیت انتقادها چیست.

اصلاح‌طلبان در رقابت‌های سیاسی آینده چه وضعی پیدا می‌کنند، آیا شکست‌خورده انتخابات لقب می‌گیرند یا همچنان می‌توانند ژست پیروز انتخابات به خود بگیرند؟

  در این دوره نیز اصلاح‌طلبان پیروز نبودند.

اما ژست پیروزی گرفتند و مدعی هستند که موفق عمل کردند.

  فقط ژست می‌گیرند که این نوع رفتار سیاسی مناسب نیست.

‌در انتخابات مجلس یازدهم، ریاست‌جمهوری سیزدهم و شورای شهر ششم چه اتفاقی می‌افتد؟

  به نظرم خود اصلاح‌طلبان نیز امیدی به پیروزی در رقابت‌های سیاسی پیش رو ندارند. اگر در سال 92 نیز آقای عارف کنار نمی‌رفت‌، فقط 7 درصد آرا را می‌توانست کسب کند‌، به عبارت دیگر اگر می‌ماند آبرویش می‌رفت. عارف با کنار رفتن از صحنه انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم اجازه نداد که اندازه و وزن اصلاحات برای افکارعمومی مشخص شود.

با توجه به آنکه شما می‌گویید بدنه اجتماعی جریان اصلاحات ضعیف‌تر هم شده است، آیا اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس، ریاست‌جمهوری و شورای شهر شکست قاطع خواهند خورد؟

  من معتقدم شکست می‌خورند. اصلاح‌طلبان اصولا خودشان هم امیدی به پیروزی ندارند.

اصلاح‌طلبان در چهارسال آینده رابطه خود را با دولت روحانی چطور تعریف خواهند کرد؟ آیا به جایی می‌رسد که خیلی صریح و روشن از دولت آقای روحانی جدا شوند؟

 آنها حاضر نیستند هیچ پستی را از دست دهند.

یعنی جدایی از دولت را به مثابه از دست دادن تمام پست‌های ریز و درشت اجرایی می‌دانند؟

 بله، آنهایی که در دولت هستند و پست‌های حکومتی دارند موقعیت‌شان را حفظ می‌کنند اما نیروهایی از جریان اصلاحات که مسئولیتی در حوزه اجرایی ندارند، همچنان ژست اپوزیسیون می‌گیرند و در واقع این یک تقسیم کار است.

دولت حمایت اصلاح‌طلبان از خودش را ضروری می‌داند یا خیر؟

 به نظرم آقای روحانی خودش را از این حمایت ‌بی‌نیاز می‌داند چون انتخابات برگزار شده است و سال 1400 دیگر نمی‌تواند نامزد انتخابات شود. هرچند علاقه دارد اصلاح‌طلبان به نقد دولت نپردازند اما احتیاجی هم به حمایت اصلاح‌طلبان ندارد.

آیا اصلاح‌طلبان حذف می‌شوند یعنی همان اتفاقی که در دهه هشتاد برای آنها افتاد و شورای شهر، مجلس و ریاست‌جمهوری را از دست دادند، این تجربه دوباره برای‌شان تکرار می‌شود؟

 فقط تهران را نباید نگاه کرد، بلکه باید ارزیابی از کل کشور داشت. معتقدم تضعیف می‌شوند اما اینکه کاملا حذف شوند خیر، این اتفاق نمی‌افتد.

سوال روشن این است که آیا در سال 1400 ما شاهد پیروزی یک نامزد اصولگرا در انتخابات ریاست‌جمهوری‌خواهیم بود؟ در انتخابات شورای شهر این دوره کامل کرسی‌های شورای شهر تهران در اختیار اصلاح‌طلبان قرار گرفت و آنها شهردار انتخاب کردند آیا دوره بعد دوباره اصولگرایان غلبه خواهند کرد؟

 می‌تواند این طور باشد. اگر شهرداری تهران عملکردش مثل اقداماتی باشد که بعد از بارش برف انجام داد به نظرم لطمه می‌بینند. در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز کسی پیروز خواهد بود که با خواسته‌های برحق مردم همراه باشد اما معتقدم بخشی از پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شاید در انتخابات شرکت

 نکند.