آنچه این روزها میان تهران و واشنگتن در جریان است را بسیاری جنگ تبلیغاتی یا جنگ روانی می‌خوانند‌. از یک سو ترامپ تهدید می‌کند و از سوی دیگر رئیس‌جمهور ایران پاسخ می‌دهد. از یک سو وزیر خارجه ‌آمریکا در حال تقویت تشکل‌های ضدایرانی در خارج از کشور است و از سوی دیگر وزارت خارجه ایران این اقدام پمپئو را بیش از همه نشانگر درماندگی ‌آمریکا می‌داند. در این میان رئیس‌جمهور ‌آمریکا همچنان هر از ‌گاهی از احتمال مذاکره با ایران سخن می‌گوید و حتی ادعا می‌کند که ایران بالاخره با ‌آمریکا تماس خواهد گرفت؛ مساله‌ای که از سوی ایران کاملا تکذیب شده است. اکنون این مسائل مطرح است که در نهایت این تشدید لفاظی بین تهران و واشنگتن به کجا ختم می‌شود و آیا اصلا ‌امکان مذاکره بین دو کشور در چنین فضای تنش‌آلودی وجود دارد یا خیر؟ دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگویی با هفته‌نامه مثلث به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

امکان مذاکره وجود ندارد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 آقای دکتر! تحلیل شما از فضای فعلی میان ایران و ‌آمریکا و آنچه ‌از آن به عنوان تشدید لفاظی میان دو کشور نام برده می‌شود چیست؟

   آنچه بر حسب ظاهر می‌توان مشاهده کرد نوعی «جنگ تبلیغاتی» است. در این میان طبعا ایران می‌خواهد خود را در وضعیتی که نگران است، نشان ندهد و شاید دلیل صحبت‌های اخیر رئیس‌جمهور نیز همین باشد.‌ اما باید توجه داشته باشیم که مساله اساسی و مهم در مقطع فعلی گفت‌وگوهای مایک پمپئو، وزیر خارجه ‌آمریکا با ایرانیان مقیم آن کشور ‌یا اینکه آیا مذاکرات پنهانی میان تهران و واشنگتن صورت گرفته است یا خیر، نیست، بلکه بحث مهم این است که آیا اساسا ایران می‌خواهد در سیاست ‌آمریکاستیزی‌اش تجدیدنظر کند یا می‌خواهد کماکان همان سیاست را که از ابتدای انقلاب یا دست‌کم از آبان 58 تا‌ ‌امروز وجود داشته را ادامه دهد؟ همه شواهد و قرائن حکایت از این دارند که در خصوص ایران، هیچ علامتی وجود ندارد که نظام خواهان آن باشد در سیاست ‌آمریکاستیزی یک تغییر به‌وجود آورد. این موضوع خیلی ربطی به شخص دونالد ترامپ و ریاست‌جمهوری وی نیز ندارد. چرا که این سیاست در دوره باراک اوباما وجود داشت و در دوره ترامپ نیز ادامه دارد. پیش از اینها نیز در دوران روسای جمهوری پیشین ‌آمریکا مانند بیل کلینتون و بوش پسر نیز همین سیاست ‌آمریکاستیزی در دیپلماسی جمهوری اسلامی وجود داشته است. ‌آمریکاستیزی و دشمنی با ‌آمریکا بخشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران است و همواره نیز دلایلی برای این دشمنی از سوی ایران ابراز می‌شود.

 فضای مناسبات میان ایران و ‌آمریکا در دوره اوباما به نظر شما چقدر توانست در تعدیل این فضا موثر باشد و روابط در آن مقطع به چه سمتی رفت؟

   من معتقد هستم بهترین فرصتی که برای ایران به‌وجود ‌‌آمده بود در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوبامای دموکرات بود که منجر به توافق هسته‌ای شد. منتها در ایران جریان‌های رادیکال نمی‌خواستند که واقعا تنش‌زدایی با ‌آمریکا صورت بگیرد و به همین دلیل جدای از مساله هسته‌ای، این عده در هیچ زمینه دیگری حاضر نشدند کوچک‌ترین گامی درجهت فاصله گرفتن از سیاست ‌آمریکاستیزی بردارند.

در برهه فعلی نیز با یک رئیس‌جمهور رادیکال و تندرو به نام ترامپ در ‌آمریکا مواجه شده‌ایم که او به صورت خیلی خلاصه به ایران و مسئولان جمهوری اسلامی می‌گوید که آنها دیگر نمی‌توانند سیاست‌های گذشته را در خصوص ‌آمریکاستیزی، نابودی اسرائیل، خروج از برجام یا غنی‌سازی دنبال کنند و دولت واشنگتن این مسائل را تحمل نخواهد کرد. این صورت مساله است و در این شرایط این مساله که چه کسی چه حرفی زده و چه پیغامی داده خیلی اهمیتی ندارد.

  چشم‌انداز تشدید لفاظی‌ها میان تهران و واشنگتن به کجا ختم خواهد شد؟

   به نظر من در ماه‌‌های آتی ایران به این مساله پی خواهد برد که آیا صحبت‌های ترامپ صرفا یک تهدید است یا آنها را عملیاتی خواهد کرد.  ما باید دست‌کم تا آبان ماه که رئیس‌جمهور ‌آمریکا اعلام کرده تحریم‌ها را خیلی جدی علیه ایران اعمال خواهد کرد، منتظر بمانیم و ببینیم که این تحریم‌های جدید تا چه حد جدی است. در آن صورت است که ایران نیز احتمالا برگه‌های خود را رو خواهد کرد، لذا فعلا نمی‌توان پیش‌بینی کرد که روابط دو کشور به چه سمتی

 خواهد رفت.

آقای روحانی در صحبت‌های اخیرشان به این موضوع اشاره کردند که ایران به دنبال اصلاح روابط با عربستان، ‌امارات و بحرین است. به نظر شما آیا در شرایطی که این کشورها در صف‌بندی‌ها در کنار ‌آمریکا و مقابل ایران قرار گرفته‌اند ‌امکان‌ بهبود فضای روابط

 وجود دارد؟

   آقای روحانی نمی‌تواند از یک سو شاخه زیتون به سمت عربستان،‌ امارات، بحرین و دیگر متحدان ‌آمریکا در منطقه بگیرد و از سوی دیگر از بستن تنگه هرمز در شرایطی خاص صحبت کند. لذا این مساله که رئیس‌جمهور ایران در یک دستش شاخه زیتون بگیرد و در دست دیگرش کلاشینکف، ‌امری است ناشدنی. برای اعراب مسلم است اگر چراغ سبزهایی از سوی ایران به سمت آنها نشان داده شود، این چراغ سبزها درحقیقت از روی اجبار است و واقعی نیست و لذا به مجر‌د اینکه ایران بتواند بحران با ‌آمریکا را پشت سر بگذارد، باردیگر وارد فاز غیردوستانه با کشورهای عربی خواهد شد.

 در مقطع کوتاه‌مدت روابط تهران-واشنگتن به چه سمتی خواهد رفت؟

   فعلا لفاظی‌ها میان ایران و ‌آمریکا ادامه پیدا خواهد کرد ‌اما باید توجه داشته باشیم که این جنگ سرد به ضرر منافع ملی ایران است. همچنان که ما شاهد هستیم که از زمان شروع لفاظی‌ها میان تهران و واشنگتن و در حالی که هنوز هیچ گلوله‌ای در خلیج‌فارس شلیک نشده، قیمت دلار در حال بالارفتن است، قیمت سکه از مرز سه میلیون تومان عبورکرده و شمار ایرانیانی که به فکر خروج از کشور هستند افزایش پیدا کرده است، لذا اگر این بحث دشمنی میان ایران و ‌آمریکا از توئیت‌کردن و تهدید لفظی نیز فراتر برود و ناوگان کشتی‌های جنگی‌ ‌آمریکایی به سمت خلیج‌فارس حرکت کنند و در مقابل ایران نیز اقداماتی انجام بدهد و به عنوان مثال برخی کشتی‌های ‌آمریکایی را مورد حمله قرار دهد یا تاسیسات نفتی متحدان ‌آمریکا در منطقه را مورد هدف قرار دهد، کشور در شرایط بسیار بد و خطرناکی قرار خواهد گرفت و ناامنی کل کشور را فرامی‌گیرد.

  در چنین فضایی ‌امکان مذاکره بین دو کشور وجود دارد؟

   به نظر من ‌امکان مذاکره میان ایران و ‌آمریکا وجود ندارد چرا که دشمنی با ‌آمریکا و ‌آمریکاستیزی بخشی از ایدئولوژی و هویت جمهوری اسلامی است و در این شرایط، مذاکرات اصلا معنا و مفهوم ندارد.

 ممکن است به صورت پنهانی در راستای منافع کشور گفت‌وگوهایی میان مقامات ایران و ‌آمریکا صورت بگیرد؟

   من از این مساله مطلع نیستم و ممکن است چنین مذاکرات پنهانی‌ای نیز انجام بگیرد اما نکته مهم این است که از سوی ‌آمریکایی‌ها هیچ‌چیز نمی‌تواند مخفی بماند؛ نظام ‌آمریکا و غرب به گونه‌ای است که چیزی را خیلی مخفی نگه نمی‌دارند. همین داستانی که در زمان انتخابات ‌آمریکا میان ترامپ و روسیه پیش‌ آمد، کمی بعدتر کاملا آشکار شد و ‌امروز به یک مساله مهم تبدیل شده است.

بنابراین نظام ‌آمریکایی یک نظام باز است و هرگونه تماس‌ یا مذاکره‌ای پنهان نخواهد ماند. یعنی شاید در ایران چنین موضوعاتی مدت طولانی‌تری مخفیانه باقی بماند ‌اما در ‌آمریکا بعد از چند هفته یا چند ماه این مساله افشا و علنی خواهد شد.

 در آبان ماه تحولات مهمی اتفاق می‌افتد؛ احتمالا ‌آمریکا تحریم‌هایی که تهدید کرده را اعمال خواهد کرد و برای اروپا نیز زمانی که برای ارائه بسته پیشنهادی به ایران داشت پایان می‌یابد. به نظر شما در آن مقطع مساله روابط ایران و اروپا یا مساله برجام چه سرنوشتی خواهد داشت؟

   یک نکته مهم در این رابطه که نباید از نظر دور داشت این است که شانس جمهوری اسلامی ایران این است که اروپایی‌ها دل‌خوشی از ترامپ ندارند. البته این مساله فقط به دلیل خروج رئیس‌جمهوری ‌آمریکا از توافق هسته‌ای نیست، بلکه بسیاری از مسائل دیگر مانند مساله محیط‌زیست، تغییر تعرفه‌ها، مساله ناتو، نگاه نژادپرستانه ترامپ، حمایت بی قید و بند وی از اسرائیل و بسیاری از مسائل دیگر نیز سبب شده که نگاه دو سوی آتلانتیک نسبت به هم خوشایند نباشد.

لذا این یک شانس برای ایران قلمداد می‌شود که ترامپ علاوه بر تهران با متحدان غربی و اروپایی‌اش نیز اختلاف دارد. منتها ایران باید از این اختلاف استفاده کند نه اینکه فضا به سمتی برود که برخی که مخالف روابط با اروپا هستند این فضا را نیز از بین ببرند. اگر ایران از فرصت مذاکرات با اروپا بهره نبرد و حتی در شرایطی از برجام خارج شود، در این صورت ما خودمان، اروپا را به ترامپ نزدیک خواهیم کرد.