بازسازی جمنا؛ این ایده برخی اعضای جبهه مردمی نیروهای انقلاب است. می‌گویند می‌توان نقدها را شنید و ساختار جمنا را سامانی دوباره داد. این یعنی اینکه انتخابات آتی می‌تواند دوباره از همین سیستم پیگیری شود

بازسازی جمنا
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اصولگرایان سازوکار تشکیلاتی و سیاسی خود را باید تحکیم کنند. یک قدم در بحث جمنا پیش آمدند، حالا باید این را کامل‌تر  کنند. البته همیشه مشکلات وجود دارد. باید یکی از ویژگی‌های رفتاری اصولگرایان دوری از ریاست‌طلبی و پذیرش تصمیم جمعی باشد و حرکتی انفرادی نباید داشت. این بنای بد حرکت فردی در انتخابات‌های ریاست جمهوری و بحث‌های کلان سیاسی را در میان اصولگرایان چه کسی گذاشت؟ معتقدم آقای احمدی‌نژاد این کار را انجام داد. آن موقع همه تلاش کردند که به یک وحدتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 برسند، خیلی‌ها هم جمع شدند و به آقای احمدی‌نژاد گفتند شما نیایید. ایشان اول بیانیه داد که من شهردار و مشغول خدمت به مردم هستم اما بعد رفت و ثبت نام کرد. همه احزاب جریان اصولگرا هم رفتند پیش آقای احمدی‌نژاد و خواستند که او نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشود، ولی حرف کسی را قبول نکرد. حال آنکه همین عقبه سیاسی جریان اصولگرا او را روزی شهردارش کرده بود، مهندس باهنر چقدر تلاش کرد تا احمدی نژاد شهردار شد؟ این‌که یک نفر بیاید تمام گذشته را به تدریج کنار بزند و رئیس‌جمهور شود، بعد انتظار داشته باشد همه از او تبعیت کنند درست نیست. ما باید تعارف نداشته باشیم. در جریان اصولگرا باید به جایی برسیم که یا بگویند تشکیلاتی به‌نام تشکیلات اصولگرا نیست و هر فردی مستقلا خودش بیاید یا اگر بنا است جمعی تصمیم گرفته شود، این جمع یک جمع فراگیر باشد که همه طیف‌ها را در بر بگیرد و سراغ افراد بروند و فردی که لایق‌تر است، انتخاب و معرفی کنند. این مشکل باید حل شود.

   مساله نظرسنجی

حالا برخی می‌گویند «در نظرسنجی‌ها آقای قالیباف بالاتر بود، اما در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی تصمیم گرفتند آقای رئیسی در میدان بماند». معتقدم سازوکار تصمیم‌گیری جمنا باید یک مقدار تشکیلاتی‌تر شود؛ سازوکار قبلی تشکیلاتی نبود، یک مقدار حالت شیخوخیت داشت. البته یک بحث اصلی انقلاب محوریت علما و بعد بالاتر از آنها، محوریت رهبری است که این در رابطه با اصل نظام و انقلاب است و یک مقوله هم حرکت حزبی و تشکیلاتی و گروهی و سیاسی و انتخاباتی است. این‌جا باید سازوکار تشکیلاتی پاسخگو باشد. سازوکار تشکیلاتی باید کامل‌تر شود؛ معتقدم می‌شود یک طراحی انجام داد که همان روال گذشته جمنا کامل‌تر شود و به تصمیم‌های مناسب‌تری رسید.  در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 واقعیت کار را به جایی کشید که نه فقط آقای قالیباف بلکه چند نفر از اصولگرایان به صحنه آمدند. یعنی کسی نبود به آنها بگوید، کاندیدای اصلی کیست. اگر بنا بود جریان تصمیم‌گیر در جریان اصولگراها به یک نقطه مشخصی برسند، قبل از ثبت‌نام باید به این تصمیم می‌رسیدند، ولی وقتی یک شخصیتی مثل آقای رئیسی را به میدان آوردند چون خود ایشان هم نمی‌خواست بیاید، در چنین حالتی دیگر نمی‌شود به او بگویند انصراف دهد؛ این اصلا امکان‌پذیر نیست. من قبل از عید چون دانشگاه رساله دکترا می‌نوشتم، یکی از اساتید مشاورم هم آقای رئیسی بود، برای همین کار پیش آقای رئیسی رفتم و با هم صحبت می‌کردیم، دیدار من بعد از موقعی بود که مجمع عمومی جمنا در اولین انتخابات اسم ایشان را به‌عنوان نفر اول انتخاب کرد. ایشان صراحتا به من گفت «اصلا احساس این‌که برای ریاست جمهوری بیایم، ندارم و حتی رفتم در حرم هم دعا کردم که این‌ها به یک نفر دیگری برسند». تا این‌جا ایشان که جنبه اخلاقی و معنوی این قضیه هم در او برجسته است، چنین اعلامی کردند. معتقدم در آن انتخابات باید یک فردی را انتخاب می‌کردند تا بقیه تکلیف‌شان را بدانند و دیگر کار به این‌جا نرسد که بگویند دو نفر به میدان بیایند تا بعد ببینیم اقبال برای کدامشان بیشتر است. بعضی از علما که جزو پدران معنوی جریان انقلاب و اصولگرا محسوب می‌شوند، این‌ها دیگر جزو حزب خاصی نیستند، در واقع رهنمودهای کلان می‌دهند. اگر یک فرد اصولگرا، یک جریان سیاسی در انقلاب منحرف شد و مسیرش غلط رفت، آن‌جا هشدار و نظر می‌دهند. علما باید کارهای تشکیلاتی را به دست جوان‌ها دهند. این نیروهای جوان حزبی باید بنشینند و در قالب یک ساختار مشخص تصمیم بگیرند و اینطوری نباشد که سران تصمیم بگیرند. در یک تحلیل جامع، رده‌های پایین جریان اصولگرایی تقلیدی عمل می‌کنند و مطیع هستند، در حالی که اگر به یک جمع تشکیلاتی و سیاسی که شفاف باشد برسند، حالت تصمیم‌گیری فرق خواهد کرد. البته باز دوباره تکرار می‌کنم که افراد اصولگرا نباید انفرادی عمل کنند. یک نفر در خودش احساس می‌کند که من می‌توانم رئیس‌جمهور شوم، چهار سال کار کند، هشت سال کار کند، فردا اگر آن جمع او را انتخاب نکردند، جدا می‌شود؛ یعنی باید این مجموعه جریان اصولگرا به جایی برسند که بگویند یکی از اصول مورد قبول همه این است که تصمیم جمعی باشد نه تصمیم فردی؛ هر کس تصمیم فردی گرفت، دیگر جزو تشکیلات اصولگراها نیست.از طرفی همان‌طور که اشاره کردم تصمیم گیری تشکیلاتی نیز باید شفاف باشد، چون این‌جا یک حزب نیست که باید تصمیم بگیرد، یعنی یک جبهه است بنابراین اگر ساختارش مشخص باشد، آن موقع تصمیم‌گیری‌ها شفاف است.  ما مشکل‌مان این است که یک حزب جامع نداریم، حتی در جریان چپ هم نداریم که کاندیداها مثلا در مجلس عضو آن حزب باشند و بعد هم وقتی به مجلس وارد شدند پاسخگو باشند. خیلی جاها افراد به صورت فردی شعار می‌دهند، خود را مطرح می‌کنند، گفتمان ایجاد می‌کنند و بعد هم کسی از آنها پاسخگویی را پیگیری نمی‌‌کند. در جمنا هم همین مشکل بود. الان در بازسازی جمنا علاوه بر ضلع نیروهای انقلابی غیرحزبی، دو ضلع احزاب و کانون‌های تخصصی مثل فرهنگیان، دانشگاهیان، کارگران، انجمن جوانان، اقشار و غیره نیز تقویت می‌شوند.  

     تجربه موفق

در مجموع تجربه جمنا را به طور نسبی موفق می‌دانم، یعنی در اولین قدم موفق عمل کرد، اما نه کامل و صددرصد، بلکه به صورت نسبی عملکردش موفقیت‌آمیز بود. بالاخره تجمیع 16 میلیون رأی و رسیدن به کاندیدای واحد در گذشته اتفاق نیفتاد؛ این‌ها موفقیت‌هاست. در گام جدید این دو ضلع هم اگر به‌صورت کامل بیاید، می‌تواند همان شورای عالی را تشکیل دهند. این‌ها می‌آیند مجمع عمومی را شکل می‌دهند، مجامع عمومی دوباره شورای مرکزی را انتخاب می‌کنند. شورای مرکزی‌ای که مقلد نیست و تصمیم‌گیر است.  احساس یأس هیچ موقع نباید داشته باشیم و نداریم. شرایط دقیقا برمی‌گردد به زمانی که از مجلس هفتم و قبل از آن شوراها که آبادگران در تهران پیروز شدند، بعد از آن، مجلس هفتم و هشتم و بعد همین‌طور دولت تغییر کرد. یعنی ما هر 8 سال تا10 سال، یک تغییر ذائقه سیاسی در کشور داریم. الان هم این احتمالش است و پیش‌بینی‌اش وجود دارد چون زمینه‌اش را می‌بینیم، اما نباید خوش‌بین باشیم. باید یک تغییراتی در رفتارها، در گفتمان و در اقدامات و برنامه‌هایی که جریان انقلابی و اصولگرا در جامعه می‌خواهد ارائه کند، حتما داشته باشیم. یعنی اگر با همان پیشینه، با همان شعارها، با همان چارچوب و برنامه‌ها بیاییم، معلوم نیست نتیجه بگیریم. یکی از موارد همین است که به مطالبات واقعی مردم توجه کنیم، راهکارهایی برای تامین مطالبات مردم در نظر بگیریم، خوی و رفتار مردمی را در عمل نشان دهیم، نه به صورت تصنعی و حزبی. ما می‌بینیم که بعضی از چهره‌های سیاسی، چهره‌های معنوی و روحانی، با کمترین هزینه‌ها یک محبوبیتی در میان مردم پیدا می‌کنند. این نشان می‌دهد که مردم دنبال چه هستند. وقتی مسئولی یک رفتار مردمی نشان می‌دهد، مردم اقبال می‌کنند. در راهپیمایی‌ها هم مردم برای اصل انقلاب و نظام و این‌ها حضور پیدا می‌کنند، البته در شعارهایشان می‌خواهند بگویند که ما از رفتار مسئولان ناراحت هستیم. این‌که با نوشته آمده‌ایم، برای انقلاب آمده‌ایم، یعنی شما مسئولان خودتان را باید برگردانید به مسیر انقلاب، به ارتباط با مردم. یکی از این‌ها بحث همان رفتار ساده‌زیستی است، دوری از رفتار و خوی‌های اشرافی‌گری است، این‌که مسئولان خودشان را بالاتر از مردم ندانند. حقوق‌های نجومی، پاداش‌های نجومی؛ همه بهره‌مندی‌های انقلاب به این‌ها برسد، مردم هم سختی‌هایش را بکشند. اگر بناست مشکل داشته باشند، همه باید داشته باشند. جوان های مردم بیکار هستند. اگر انتخاب‌ها براساس شایستگی و عدالت و انصاف باشد و اصولگرایان عدالت اجتماعی را در تصمیم‌گیری‌ها و در رفتارهای خود نشان دهند و اصلاحات لازم را در ساختار تشکیلاتی خود ایجاد و برنامه‌های شفاف و روشنی برای رسیدن به این اهداف به مردم ارائه کنند، طبعا در انتخابات آینده تغییرات سیاسی را در ذائقه جامعه شاهد خواهیم بود.