تهمینه میلانی؛ نویسنده و کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران این روزها با آخرین ساخته خود، ملی و راه‌های نرفته‌اش، در سینماهای ایران میهمان است. مرور آثار میلانی و کارنامه سینما‌یی او در طی سالیان فعالیتش، نشان از آن دارد که توجه همیشگی او به مسائل زنان و خانواده بوده است. مسائلی که اغلب از حیث مشکلات و آسیب‌ها زیر ذره‌بین نگاه میلانی رفته‌اند و نهایت تبدیل به سوژه فیلمسازی این‌چنین شده‌اند. اکران ملی و راه‌های نرفته‌اش و اختصاص موضوع این فیلم به خشونت خانگی، بهانه‌ای شد تا در فضای شلوغِ کاری میلانی، گپ‌و‌گفتی در‌این‌باره داشته باشیم.

آدم سیاست نیستم
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به‌خاطر دارم که چند سال پیش، در جریان مصاحبه‌ای در جشنواره‌ای در برلین گفته بودید که فمینیست هستید! فمینیستی که معنای تعادل درون چارچوب آن نهفته و قصد دارد چارچوب‌های مردسالاری را به سوی تعادل و آزادی زنان دگرگون کند. از نظر شما حد و مرز این تعادل و آزادی برگرفته از چیست؟! تهمینه میلانی برای رسیدن به یک الگوی مطلوب و ارائه آن به ‌جای الگوی موجود مردسالار، به کجا می‌نگرد؟

   یادم نمی‌آید در برلین چه گفتم؛ اما در مصاحبه‌های متعددی که با رسانه‌های داخلی داشته‌ام همواره عرض کرده‌ام که فمینیسم هم مثل همه ایسم‌ها، بر‌اساس موقعیت مکانی و زمانی تغییر مفهوم می‌دهد، بنابر این اگر ساختن فیلم درباره مسائل زنان کشور، جهت رسیدن به تعادل اجتماعی نامش فمینیسم است، با این تعبیر من و همسرم فمینیست هستیم. تلاش ما این است که به خانواده‌ای دست بیابیم که روابط افراد آن مبتنی بر عشق است. ما نقد جدی به روابط فر‌ادست و فرودست در خانواده داریم و معتقدیم این نگرش، باتوجه به رشد تصاعدی وسایل ارتباط جمعی، به ویرانی نهاد خانواده منجر خواهد شد.

جرقه فیلمسازی با محوریت مسائل زنان در وجود تهمینه میلانی از چه زمانی زده شد؟ آیا پرداخت به مسائل زنان در شما مقدم بود یا شکستن ابهت مردسالاری؟!

   مرد‌سالاری در این زمانه، ابهتی ندارد که کسی قصد شکستن‌ ‌آن را داشته باشد، تنها ویرانگر است. ما برای رسیدن به حقوق برابر انسانی، در جهت ایجاد تعادل اجتماعی این فیلم‌ها را می‌سازیم. سیاست‌های فرهنگی و قوانین حقوقی کارشناسی نشده‌ و مشاهده مجموعه رفتارهای نامناسب با دخترها و زنان، ما را به ساختن فیلم‌هایی با محوریت زنان می‌کشاند. شاید از آنجایی که به‌طور فردی نمی‌توانستم کاری برای این قبیل زنان و دختران بکنم و از دیدن رنج‌هایشان رنج می‌بردم به این نتیجه رسیدم که باید برای آنها کاری بکنم. تاثیرگذاری در بخشی از جامعه‌ای که در حال تغییر است و کاهش صدمه انتقال جامعه از سنت به مدرنیسم از دغدغه‌های اصلی‌ام بوده ‌است. سعی می‌کنم جامعه را نسبت به این نوع مسائل حساس کنم و صدای کسانی باشم که در کنج خانه‌ها رنج می‌کشند و صدایشان به جایی نمی‌رسد.

و همین آدم‌ها می‌شوند قهرمان فیلم‌های شما؟

   نه! حرف‌های آنها را می‌شنوم و با تحقیقات گسترده‌ای که روی آسیب‌های مطرح‌شده انجام می‌دهم قصه‌ها را می‌نویسم و شخصیت‌ها را شکل می‌دهم. در مجموع به این نتیجه رسیده‌ام که ادامه این موقعیت؛ یعنی حال نامساعد بانوان در همه طبقات – که واقعا نگران‌کننده است - پیامد‌های بدی برای کل جامعه خواهد داشت. یکی از این مسائل و مشکلات عمومی که بانوان مطرح می‌کنند، مساله خشونت خانگی پشت دیوارهای بسته خانه است که به چشم نمی‌آید. از جمله نکات تلخی که در تحقیقات خود به آن رسیدم میزان این خشونت است‌. طبق نظر کارشناسان ایرانی حداقل دو‌سوم خانم‌هایی که وارد ارتباط زناشویی می‌شوند مورد خشونت؛ از خشونت کلامی‌ تا فیزیکی قرار می‌گیرند. خب! نمی‌توانم نسبت به این مسائل ‌بی‌تفاوت باشم. باید کاری کرد و در حیطه شغلی ما، باید فیلم بسازیم.

دغدغه فیلمسازی درباره زنان برای شما مشکلات زیادی به همراه داشته است. مشکلاتی که سال‌های سال امتداد یافته، اما انگیزه میلانی را از وی نگرفته است! ماحصل این تلاش ‌30ساله از دیدگاه شما چیست؟

   آگاه‌سازی جامعه. آگاهی یک کلید برای رسیدن به تعادل است و من و همسرم در این جهت گام بر‌می‌داریم. مسائل زنان در جامعه ایرانی شقوق مختلفی را شامل می‌شود که می‌توان آنها را به دو دسته کلی مطالبات سلبی و ایجابی تقسیم کرد‌؛ مطالباتی مثل توقیف خشونت‌های اجتماعی علیه زنان به‌عنوان یک خواسته سلبی و از سوی دیگر ایجاد حقوق جدید برای آنان که در بخش مطالبات ایجابی باید به آن اشاره کرد.

مساله ما فقط خشونت اجتماعی نیست. زیر‌ساخت خشونت اجتماعی، خشونت در خانواده است. تربیت پایه و چرخه خشونت را جدی بگیرید. بچه‌های ما شکل خود ما می‌شوند. سیامک در فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» از کودکی کتک خورده و شاهد کتک‌خوردن خواهرها و مادر خود بوده است. خشونت در رفتار او نهادینه است و باید تلاش بسیاری کند و مشاوران کارکشته‌ای را به کار بگیرد تا اطلاعاتی که در کودکی در ذهن او نقش بسته، پاک شود و اطلاعات جدیدی بر پایه یک زندگی توام با عشق و مهر در او شکل بگیرد.

مَلی هم مثل سیامک، قربانی یک سیستم مرد‌سالار خشن است و اتکا به نفس او به دلیل دختر‌بودنش از همان طفولیت آسیب دیده و نوعی ریاکاری که در همه زنان ما به دلیل نبود شرایط دموکراتیک در خانواده شکل می‌گیرد، در او وجود دارد. او همواره برای رسیدن به چیزی که حق خود می‌داند باید پنهانکاری و حتی ریا کند؛ چون چاره‌ای جز این ندارد. ملی خانواده‌ای دارد که به او اجازه رشد اجتماعی و اقتصادی نداده است؛ بنابراین او اتکا به نفس کافی ندارد. این همان پاشنه‌آشیل اوست..

مرور آثار شما اما نشان از آن دارد که همواره دغدغه مطالبات سلبی را داشته‌اید. چرا به بخش ایجابی این حوزه ورود نکرده‌اید؟ در واقع جریان‌سازی یک مطالبه اجتماعی که می‌تواند با تولید و پخش یک فیلم سینما‌یی آغاز شود، هیچ‌گاه در ذهن شما بوده؟

   در خانواده‌ای به دنیا آمده‌ام که نسبت به بسیاری از خانواده‌های ایرانی از شرایط مناسب‌تری برخوردار بود. البته منظورم این نیست که پدر و مادرم بر‌اساس تئوری‌های مدرن روانشناسی و نظریات اریک برن، فرزندان خود را بزرگ کرده‌اند، اما شاید بتوان گفت صدمه کمتری نسبت به بسیاری از بانوان هم‌نسل خود دیده‌ام. از سوی دیگر در تشکیل زندگی مشترک هم آزادی انتخاب داشتم و ازدواجم با عشق و علاقه صورت گرفته و با میل و علاقه و همفکری با همسرم تصمیم گرفته‌ایم که فرزند داشته باشیم. با این اوصاف، گرچه رنجی را که زنان فیلم‌هایم می‌کشند تجربه نکرده‌ام، اما با این وجود انسانم و نمی‌توانم چشمم را به روی بسیاری از حقایق جامعه و آسیب‌های اجتماعی ببندم.

 زنان زیادی در جامعه می‌بینم که از مشکلات اقتصادی و فرهنگی رنج می‌برند، خصوصا در ارتباط مستقیم با افرادی که به دفترم مراجعه می‌کنند حقایق بسیاری را در‌می‌یابم. آنها به دلیل فیلم‌هایی که در مورد زنان ساخته‌ام؛ مثل «دوزن»، «واکنش پنجم» و «زن زیادی» به من اعتماد می‌کنند و حقایقی را که شاید برای حفظ آبرو برای کسی بازگو نمی‌کنند با من مطرح می‌کنند. حقایقی که اغلب دردناک و گاه حتی خطر‌ناک است! و گفتن آنها می‌تواند پیامد بسیار بدی برای آنها داشته باشد. در‌واقع وقتی این انسان‌ها با من به درددل می‌نشینند، مسئولیت اجتماعی مرا زیاد می‌کنند. در مجموع آدم سیاست نیستم، هنر‌مندم و کارم نقد و نمایش کاستی‌های جامعه است.  

تلویزیون یکی از مهم‌ترین رسانه‌های عمومی است که هنوز در بین اقشار متوسط و ضعیف شهرستان‌ها و روستاها جایگاه قابل‌توجهی دارد. دلیل پرهیز شما از استفاده از این‌ تریبون چیست؟ عدم تمایل شما یا رویگردانی تلویزیون از پرداخت به مسائل و آسیب‌های زنان؟

   تلویزیون ما کاملا سیاسی و تحت کنترل یک جناح خاص است که بدون هیچ شناختی مرتبا آدم‌هایی شبیه مرا قضاوت می‌کنند. می‌بینید که در میان ‌10فیلم اکران شده، تنها تیزر‌های تبلیغاتی فیلم ما را پخش نمی‌کنند! این دوستان از پذیرش ما حتی در یک برنامه ساده سینمایی اکراه دارند، چه رسد که دعوت به ساخت فیلم کنند. ای کاش مسئولان تصمیم‌گیر، فضایی ایجاد کنند تا ‌آدم‌هایی شبیه من که خوشبختانه در جامعه ما کم نیستند، اما دستشان از رسانه‌های جمعی کوتاه است، حرف بزنند.

اگر در سال‌های گذشته این اتفاق می‌افتاد، ما امروز شاهد این همه ناهنجاری و آسیب در سطح جامعه نبودیم‌ اگر همانند‌سازی جای خود را به رسمیت‌شناختن هویت فردی انسان‌ها می‌داد، امروز شاهد رشد جامعه در همه زمینه‌ها بودیم. اگر سیاست جمع‌گریزی وجود نداشت، امروز هر فردی تنها به‌فکر خود نبود و در همه امور، از جمله اداره شهر و کشور مشارکت می‌کرد. این وضعیت ‌آشفته، این تظاهر برای نفع شخصی، حاصل سیاست‌های غلط است که کسی حاضر نیست مسئولیت آن را بپذیرد!

هنگامی‌که زنان‌جامعه عنوان می‌کنند به‌دنبال حقوق برابر و یکسان با مردان هستند با زدن انگ‌های سیاسی و اخلاقی به حاشیه رانده می‌شوند. این نوعی نگاه مردسالارانه به مشکلات و مسائل زنان توانمند ایران است‌؛ برخلاف سریال‌های تلویزیون که با نگاهی کاملا سنتی زنان را منفعل و گاه کوته‌فکر و ریاکار نشان می‌دهند. فیلمسازانی شبیه من، در فیلم‌هایمان به زنان کشور به‌عنوان یک انسان توانمند که توانایی‌اش به‌دلیل نگرش غیر‌علمی ‌نادیده گرفته می‌شود، نگاه می‌کنیم. طبیعی است که نگرش سنتی در مقابل دیدگاه ما بایستد، اما ‌آیا حاضر به پذیرش عواقب و آسیب‌های عمل خود هم هست؟ جامعه ما دچار مشکلات فرهنگی بسیاری است. فرهنگی که تبلیغ می‌شود جوابگوی زندگی و روابط مردم نیست. برای همین هم مردم راه خود را می‌روند و رسانه‌های ارتباط جمعی با انکار ایشان، راه خود را‌!

یعنی پیشنهادی از طرف صدا‌و‌سیما به شما نشده است؟!

   نه به‌صورت جدی. فیلمنامه‌هایی با محوریت بانوان، به‌ویژه بانوانی که شخصیت‌های پیچیده و بلند‌پرواز دارند، در همان برخورد اول از طرف شورای فیلمنامه سیما رد می‌شوند. گویی اصلا این خانم‌ها در ایران زندگی نمی‌کنند. سریال‌های ما را ببینید؛ اغلب زنانی که رویاهایشان را دنبال می‌کنند، شخصیت‌های منفی و ویرانگر نشان داده می‌شوند. در طول این سال‌ها تنها از دو بار از طرف سیما‌فیلم دعوت به همکاری شد‌ه‌ام که با وجود نگارش فیلمنامه برای ایشان، با تغییر مدیریت ساخت آنها متوقف شده است.

موضوع فیلمنامه‌هایی که نوشتید، چه بود؟!

   شش فیلمنامه درباره ایدز برای سیما فیلم نوشتم که کارگردان‌های دیگر بسازند. یکی از آنها که بسیار مورد علاقه‌ام بود را می‌خواستم خودم بسازم که مجوز نگرفت. داستان زوج جوانی که با عشق ازدواج کرده بودند، اما مرد خانواده معتاد‌ و از طریق سرنگ آلوده به بیماری ایدز شده بود‌ و متاسفانه همسر بی‌گناهش را هم ‌آلوده می‌کرد. فکر کنید چه تعداد زن نجات پیدا می‌کرد اگر از طریق این نوع فیلم‌ها پیشگیری را می‌آموخت و مبتلا نمی‌شد.

 چون فیلم به ‌آنها نشان می‌داد که حتی اگر شوهر شما مردی خوشگذران نباشد و عاشق شما هم باشد می‌تواند از طریق سرنگ آلوده، ایدز بگیرد و به شما منتقل کند. اما مدیران سیما فیلم گفتند این موضوعات جامعه را می‌ترساند و قبح ماجرا از بین می‌رود. شک ندارم که اگر 15 سال قبل این فیلمنامه‌ها ساخته می‌شد الان میزان ایدز در جامعه ما به‌شدت پایین‌تر بود. اما چه کسی حاضر است مسئولیت فیلم‌های ساخته‌نشده را بپذیرد؟! چه اشکالی داشت که این فیلم‌ها ساخته می‌شد؟ چرا مدام روی این آسیب‌ها سرپوش می‌گذارند؟ یعنی با کتمان کاستی‌ها از میزان آن کاسته می‌شود؟ یا هر روز اوضاع از روز پیش بدتر می‌شود؟

در مصاحبه‌ای گفته بودید که پس از انقلاب بنا بر این شد که الگوسازی همسانی در میان افراد جامعه صورت پذیرد. الگوسازی که تفاوت‌ها را در نظر نمی‌گرفت! امروز که ‌40سال از انقلاب گذشته اما، شاهد رخ‌دادن چنین اتفاقی نیستیم.

   با سیاست همسان‌سازی، هویت فردی آدم‌ها مخدوش شده است، حتی اگر این سیاست امروزه منسوخ شده باشد. برای ایجاد تعادل در جامعه در قدم اول، ‌‌‌باید هویت فردی و انسانی زنان ‌به آنها برگردانده شود. هر انسانی باید براساس طبیعت و هویت خود زندگی کند و نباید همه زنان جامعه را به یک چشم دید. در قدم دوم باید در تمامی‌ قوانین حقوقی درباره زنان تجدید‌نظر شود تا حقوق از‌دست‌رفته زنان به آنها بازگردانده شود. تغییر در نگرش تربیت بانوان هم ضروری است. تا دیر نشده باید اتکا به نفس دختران و زنان جامعه را بالا ببریم و در آنها خودباوری را رشد بدهیم.

به آنها بباورانیم که می‌توانند هر کاری را درست انجام دهند می‌توانند تا هر مقطعی که می‌خواهند تحصیل کنند، که حق انتخاب همسر خود را دارند. که شیئی نیستند که معامله شوند و باید به‌عنوان یک انسان از حق طبیعی یک انسان برخوردار باشند. اگر معتقدیم که زنان در نقش مادر «قلب» خانواده هستند، باید قلب خانواده سالم باشد تا خانواده سالم بماند.

طبعا هنگامی‌ که حال قلب خانواده خوب نباشد، نمی‌تواند فرزندان صالح  تربیت کند. نمی‌تواند همسر خوبی برای همسرش باشد. پس مرد خانواده هم صدمه می‌بیند و خانواده‌گریز می‌شود. به جای یافتن خوشی در خانه، آن را بیرون از خانواده جست‌وجو می‌کند و باز‌هم آسیب روی آسیب پدیدار می‌شود...

 نسلِ تربیت‌‌شده پس از انقلاب یا والدین‌شان را الگو قرار داده‌اند و یا الگوی مقابل والدین را برای زندگی برگزیده‌اند. گزینشی که در برخی وجوه به افراط‌ها و آسیب‌های جبران‌ناپذیری مثل خیانت و روابط نامشروع در مواردی انجامیده است. نظر شما در این‌باره چیست؟

   زندگی دوگانه فرزندان ما در خانه و جامعه در آنها خصو‌صیات‌های پیچیده‌ای به‌وجود ‌آورده است. ‌آموزه‌های خانواده در بیشتر خانه‌ها تفاوت اساسی با خواست و آموزه‌های حکومت داشته است. مثلا داشتن دوست پسر و یا دوست‌دختر در برخی از خانواده‌ها فعل قبیحی به حساب نمی‌آید، اما به‌ویژه در دوره‌ای این روابط به‌شدت کنترل و سانسور می‌شد، برای همین روابطی که قرار بود در حد خوردن یک قهوه در کافی‌شاپ باشد، برای حفط امنیت به خانه‌ها کشیده شد‌ و موجب روابط جنسی زودرس شد و در پیامد آن بسیاری از ارتباطات انسانی که به آهستگی شکل می‌گرفت، تبدیل به روابطی زود‌رس و ‌بی‌سرانجام و آسیب‌زا شد.

شخصیت نیره در فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش، مصداق شخصیتی معارض با الگوی نسل قبل زن ایرانی است‌؛ زنی که خیانت را برگزیده و در این بین نه‌تنها پایه‌های زندگی خودش را خراب کرده بلکه به زندگی زنی دیگر هم لطمه می‌زند. هدف شما از گنجاندن او در این فیلم چیست؟ انتقاد از شرایط تربیتی و رشد خانواده او؟

   جامعه امروز ما در زمینه ارتباط انسانی بسیار پیچیده است و مرحله بحرانی و خطرناکی را تجربه می‌کند. یکی از این نوع ارتباطات، داستان نیر است که در فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» به آن اشاره می‌شود. نیر در جامعه امروز ما پدیده‌ای است که اغلب در خانواده‌های طبقه متوسط سنتی دیده می‌شود.

منظورم اقشار صرفا مذهبی نیست؛ بلکه اقشار سنتی است. نیر و نیرها در خانواده خود دایره بسته‌ای از ارتباطات دارند و اگر در زندگی زناشویی خود موفق نباشند، ممکن است در همان حریم بسته ارتباطات خانوادگی، ابتدا به‌دنبال فردی برای رفع نیازهای عاطفی بگردند و در ادامه حتی ممکن است این رابطه به ارتباط پیچیده‌تر هم منتهی بشود. البته همیشه و در هر زمان این نوع ارتباطات ویرانگر در خانواده‌ها به شکل محدود وجود داشته اما در این روزگار و تحت تاثیر بسیاری از عوامل از جمله وسایل ارتباط جمعی ساده و گسترده چون اینترنت و سر‌یال‌‌های به‌ویژه ترک، تبدیل به یک آسیب مهم اجتماعی شده است.

اغلب این زنان شوهردار که وارد ارتباط با مردی متاهل یا مجرد می‌شوند، در زندگی زناشویی خود دچار مشکل هستند، اما به هر دلیلی قادر به ترک خانه و همسر خود نیستند. گاه پیش می‌آید که این زنان از طریق فامیلی و خواستگاری ازدواج می‌کنند، ولی وقتی وارد زندگی زناشویی می‌شوند، همسر آنها مردی نیست که در رویاها و تخیل‌شان تصور می‌کردند. این امر در مورد مردها هم صادق است.

آشنایی و ایجاد علاقه‌مندی میان این زنان و مردان، ابتدا با درد‌دل، شوخی و حرف‌زدن آغاز می‌شود و کم‌کم به علاقه می‌رسد. البته این نوع علاقه‌مندی‌ها گاه صرفا عاطفی و برقراری دیالوگ است؛ یعنی شنیدن کلام خوش از مردی دیگر یا تعریف و تمجید از آشپزی از طرف همان مرد. این تعریف و تمجید چون هیچ‌گاه از جانب شوهر زن مورد‌نظر اتفاق نمی‌افتد، طبعا این زن، به‌سادگی تحت تاثیر مردی که از او تعریف می‌کند قرار می‌گیرد. اغلب این نوع ارتباط از همین رفتار ساده شروع می‌شود و لزوما با قصد و نیت خیانت نیست.

وضعیت این نوع روابط در جامعه چگونه است؟

   امروزه موبایل و اینترنت ارتباط بین انسان‌ها را گسترده و بسیار آسان کرده است؛ خصوصا افراد خانواده‌های بسته و سنتی به دلیل محدودیت‌های ارتباطی بیشتر از این امکانات بهره می‌گیرند.

توجه به ارتباط غیرمعمول در این نوع دایره‌های بسته خانوادگی برای اولین بار در فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» مطرح می‌شود. شورای تصویب سناریو اصرار داشتند که ما این موضوع را حذف کنیم تا قبح ماجرا در جامعه نریزد، اما ما با سماجت آن را ساختیم؛ چون فکر کردیم اگر امروز به این مساله توجه کافی نشود و راهکاری برای آن یافته نشود، ممکن است در آینده با مصائب و آسیب‌های بیشتری دست به گریبان شویم. اغلب انسان‌هایی که در این دایره گرفتار می‌شوند تصوری از آینده ندارند و با این منطق که مگر چه اشکالی دارد با یک مرد از آشنایان گپ بزنم و درد‌دل کنم، وارد این بازی خطرناک می‌شوند و در ادامه با این منطق که: حالا چه اشکالی دارد بیشتر با هم حرف بزنیم، چه اشکالی دارد یک قهوه هم با هم بخوریم و همین‌طور چه اشکالی دارد‌های دیگر، یک‌دفعه چشم باز می‌کنند و می‌بینند به هم دل بسته‌اند. نیر هم در فیلم ملی و راه‌های نرفته‌اش دقیقا همین راه را رفته و در نهایت دلبسته مسعود شوهر خواهر همسر خود شده است.

جریان روشنفکری یکی از مهم‌ترین پرچمداران رسیدگی به مسائل زنان در ایران است. ادعایی که ماحصل چندانی در این سال‌ها نداشته است. ماحصلی که حتی در برخی موارد منجر به بروز ‌آسیب‌های بیشتر در میان زنان ایرانی شده است. نظر شما درباره عملکرد روشنفکران و نسبت ‌آنان با مسائل زنان در ایران چیست؟

   متاسفانه کنترل بیش از حد برخی نهاد‌ها موجب شده است که جریان مهمی ‌برای احقاق حقوق بانوان از طرف روشنفکران شکل نگیرد. اغلب متفکرین این نوع تفکر، به‌دلیل کنترل و مشکلات امنیتی به خارج از ایران رفته‌اند که در عین پراکندگی، عملکرد بدی ندارند. اما در داخل کشور حرکت جدی که بتوان آن را ارزیابی کرد، وجود ندارد.

به‌نظر شما دغدغه‌های تهمینه میلانی که امروز ملی و راه‌های نرفته‌اش را ساخته، با تهمینه میلانی که روزی دو زن را کارگردانی کرده بود، چه تفاوتی کرده؟ برخی از منتقدین براین باورند که افت سطح دغدغه‌ها در کیفیت آثار شما نمایان است.

   دغدغه‌های من فرقی نکرده است، فقط قصه‌ها و کانسپت‌ها متفاوت است. شاید حق با منتقدینی باشد که می‌فرمایید؛ البته برای قضاوت کمی زود است. ما، یعنی من و همسرم فکر می‌کنیم فیلم «مَلی و راه‌های نرفته‌اش» یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما‌ست که ما ساخته‌ایم. نا‌گفته نماند که فضای فرهنگی این روزگار نسبت به زمانی که فیلم دو زن ساخته شد، تنگ‌تر و سانسور بیشتر شده است.

ده‌ها فیلمنامه من که با موضوع زنان نوشته‌ام،  به‌دلیل رد‌شدن از طرف شورا‌‌های متنوع، در انبار خاک می‌خورند. فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» هم ‌بی‌توجه به اصلاحات ارشاد ساخته شد، وگرنه همین فیلمی‌که شما می‌فرمایید به نسبت فیلم «دوزن» افت سطح دغدغه‌ها را دارد، که البته من آن را قبول ندارم، را با فشارهای عصبی و روانی بسیار ساخته‌ام. فراموش نکنید شخصیت «فرشته» در فیلم «دوزن» تفاوت بسیاری با شخصیت «ملی» در فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» دارد. «مَلی» دختر معصومی ‌است با سقف آرزوهای کوتاه که یک عمر حرف نزده و کوپن‌های خشم در او انباشته شده و باید در جایی آنها را خرج کند! و «فرشته» زنی آگاه با رویاهای بزرگ است که قصد تغییر و رشد خانواده خود را دارد.

 او می‌خواهد در تعیین آینده جامعه خود نقش داشته باشد، برای همین قادر است عقایدش را مطرح کند. فرشته فیلم «دو زن» زنی است که قادر است حرف بزند و کینه روی کینه انبار نمی‌کند، بنابر این با تمام فشارهایی که روی او وجود دارد، قادر نیست شوهرش را بکشد. چون کوپن‌های خشم در وجود او جمع نمی‌شود. درحالی که مَلی در فیلم «ملی و راه‌های نرفته‌اش» به‌دلیل اتکا به نفس صعیف و نداشتن مهارت زندگی، کوپن‌های خشم را روی هم انبار می‌کند تا در لحظه‌ای که جان خود را در خطر می‌بیند تمامی ‌آنها را خرج ‌‌کند و دست به قتل بزند. فرشته زنی آگاه است.

او ناهنجاری رفتاری همسرش را می‌فهمد، گرچه برای خواسته‌هایش می‌جنگد، فریاد می‌زند، اما روی خودش کنترل دارد، حال آنکه مَلی براساس غریزه عمل می‌کند. او مهارت‌های زندگی را یاد نگرفته است و خودش هم به‌دلیل کنترل بیش از حد خانواده تلاش زیادی نکرده است.

زنانی که نمی‌توانند طلاق بگیرند یا اگر طلاق بگیرند جایی برای زندگی بعد از طلاق ندارند، گاه معشوقه‌ می‌گیرند و با کمک او دست به قتل می‌زنند. آنها در خیال خود با این عمل هم از مزاحمت‌های همسر خشونت‌گر خلاص می‌شوند و هم بچه و خانه را در اختیار خواهند گرفت. چون بر طبق قوانین، طلاق مساوی با از‌دست‌رفتن همه‌چیز برای یک زن خانه‌دار یا زنی که در‌آمد کافی ندارد، است. زنانی هم هستند که همانند مَلی تنها از خود دفاع می‌کنند و هیچ قصد قبلی برای کشتن همسرانشان ندارند.

 به نظر شما نقطه اعتدال مراقبت از خانواده کجاست؟

   آگاهی، یک کلید است. شما وقتی بچه بودید ممکن است اتفاقات زیادی برایتان افتاده باشد؛ مثلا ممکن است مورد ظلم واقع شده باشید. اما اگر بعدها در سایه مطالعه و رشد آگاهی، نسبت به اینکه چرا چنین اتفاقاتی افتاده آگاه شوید می‌توانید خشم خود را کنترل کنید و انسان نیکی بشوید و چه‌بسا برای کاستن از این قبیل اتفاقات آسیب‌زا دست به عمل بزنید. اگر زمانی مادرتان کتک می‌خورد، رنج و درد او را حس کنید و معنی اشک او را بفهمید ‌بی‌شک هرگز زنی را مورد خشونت قرار نخواهید داد، اما اگر داده‌های شما این باشد که زن را باید کنترل کرد یا کتک زد تا خانواده دوام بیاورد این چرخه ادامه خواهد داشت. بنابراین تلاش همه ما باید این باشد که درک درستی از ناهنجاری‌های خانوادگی و اجتماعی بیابیم و با آگاهی ‌از آنچه پیرامون ما رخ می‌دهد راهکار بیابیم و یا اگر خود ما در چنین چرخه‌ای گرفتار آمده‌ایم از یک حقوقدان و روانشناس مشاور بهره بگیریم.