جماعت احساساتی/ مسئولان برای پرهیز از شکاف قومیتی همین امروز تدبیری‌بیندیشند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

شعارهایی که برخی متعصبان قومی امروز در ورزشگاه‌ها سر می‌دهند، بیشتر جنبه تبعیض دارد. یعنی این افراد احساس می‌کنند جامعه نسبت به آنها در مقابل بخش دیگری از مردم خط‌کشی‌های خاصی دارد.

مثلث/ امان‌الله قرایی‌مقدم : این افراد همچنین معتقدند در بخش حاکمیتی افراد بیشتری از سوی پایتخت جذب شده‌اند تا دیگر شهرها. اما این یک بعد ماجرا است. باید از دیگر جهات هم به ماجرای اختلافات قومیتی نگاه کنیم. ما می‌گوییم شعارهای سیاسی در ورزش ممنوع است. اما این واقعیت را باید بدانیم که سیاست همواره با ورزش عجیب بوده. چرا این همه استادیوم ساخته می‌شود؟ دلیلش جدا از همه مواردی که ورزشی‌ها به آن اشاره می‌کنند این است که مردم در جایی جمع بشوند و برای ساعتی سرگرم شوند. البته این خاصیت یا بهتر بگویم کاربری سرگرم کننده بودن فوتبال بیشتر مخصوص کشورهای جهان سومی است. ریشه قومگرایی اما در تاریخ ما بارها تکرار شده. از مساله مهاباد در دوره پهلوی گرفته تا مساله شیخ خزعل در جنوب. در دوره چریک‌های چپ هم خیلی‌ها از خوزستان آزاد صحبت می‌کردند و مساله‌شان این بود که تاکید می‌کردند نفت و گاز برای این منطقه است و نباید به شهرهای دیگر داده شود. همه اینها و البته تبلیغاتی که در درون و بیرون از این مملکت انجام می‌شد باعث شد تا مساله قومیت‌ها و تعصبات قومیتی در ایران تشدید شود. قوم‌گرایی حاصل اتفاقات مختلفی است که در ایران در طول دهه‌های مختلف رخ داده و گاها این مملکت را با شکاف‌های بدی مواجه

 کرده است.

 مساله ترکمن صحرا، مساله کومله در کردستان، مساله‌های قومیتی در سیستان و برخی دیگر از ماجراهایی که خیلی‌ها می‌دانند باعث شده تا شرایط در ایران حساس باشد. همواره این تبلیغات وجود داشت. در نتیجه برخی جوانان احساسی از سر ناآگاهی تحت تاثیر این تبلیغات قرار می‌گرفتند. تا اینجای بحث را نگه دارید تا تکلیف خودمان را با قشر علاقه‌مند به فوتبال روشن کنیم. اصولا ورزشکاران و یا بهتر بگویم فوتبال‌دوستان از قشر بالای جامعه نیستند. اینها در واقع بخش‌های متوسط و حتی ضعیف جامعه هستند. برخی از اختلاف‌ها میان هواداران تیم‌های تهرانی با هواداران تیم‌های تبریزی یا خوزستانی در اثر تبلیغاتی است که برخی دشمنان در داخل ایران و برخی نیز در خارج از مرزهای ایران انجام می‌دهند یا به آن دامن می‌زنند اما بخش مهم‌تری هم وجود دارد که نباید از کنار آن ساده عبور کنیم. امروز اگر شاهد شعارهای جدایی‌طلبانه هستیم و شعارهای سیاسی تندی در ورزشگاه‌ها سر داده می‌شود باید یقه مسئولانی را بگیریم که با ندانم‌کاری و بی‌تدبیری کار را به اینجا رسانده‌اند. برنامه‌ریزان آموزشی و تربیتی باید در این‌باره پاسخگو باشند. 

طی این چند سال اخیر برخی مسئولان با بی‌تفاوتی یا ندانم‌کاری خود برخی جوانان را به سمت و سویی سوق داده‌اند که آنها با هویت واقعی‌شان بیگانه شوند. من حدود 20 سال قبل در مقاله‌ای نوشته‌ام که در ایران بیگانگی با فرهنگ واقعی ایرانی از همان دوران کودکی آغاز می‌شود و فرد هر چقدر که بزرگ‌تر می‌شود این بیگانگی با فرهنگ هم در او تشدید می‌شود. ما هویت‌های ملی مان را فراموش کرده‌ایم. تاریخ ایران را برخی از واقعه تنباکو به بعد ورق می‌زنند و نمی‌خواهند به دورانی اشاره کنند که ایران در نقش صادرکننده فرهنگ در بین جهانیان زبانزد بود. در نتیجه جوان ایرانی با بسیاری از ارزش‌های واقعی بیگانه شده است. امروز ما در جامعه شاهد بی‌هویتی هستیم. در نتیجه بنده اعتقاد دارم استراتژیست‌های جامعه در این‌باره مسئول اصلی هستند و باید پاسخگو باشند. چرا عده‌ای باید به تشخیص خودشان این شرایط و وضع کنونی را برای اعلام اعتراض‌های خودشان انتخاب کنند. این درست نیست. این عین سوءاستفاده کردن از وضعیت کلی جامعه است. ایران با مشکلات و بحران عمیق اقتصادی مواجه است آن وقت عده‌ای شعار جدایی‌طلبی سر می‌دهند و خوزستان و تبریز و برخی دیگر از شهرها را وارد حواشی خطرناک می‌کنند. این جماعت باید نسبت به کاری که انجام می‌دهند به درستی آگاه شوند. باید به این افراد آگاهی بدهیم و آنها را از تبعات و عاقبت کاری که انجام می‌دهند مطلع کنیم. جماعت تعریف مشخصی دارد. 

در جامعه‌شناسی می‌گوییم جماعت به جمعیتی گفته می‌شود که به طور موقت بر اثر حادثه‌ای دور هم جمع می‌شوند و ممکن است از چند دقیقه تا نهایتا چند ساعت در‌کنار هم باشند. استادیوم‌ها جایی است که جماعتی در آن جمع می‌شوند. باید این جماعت که گاهی به شدت احساساتی می‌شود را آگاه کنیم. ببینید راهی که امروز برخی‌ها انتخاب کرده‌اند به آشوب منجر خواهد شد. اگر این هواداران خودشان را کنترل نکنند و شعارهای جدایی‌طلبانه سر بدهند یا تعصبات قومیتی‌شان را در دستور کار قرار بدهند این مملکت روی آرامش به خودش نخواهد دید. این تعصبات قومیتی و این شکاف‌ها در برخی کشورها هزاران هزار کشته داده. بزرگترین ضربه‌ای که می‌توانیم به این مملکت بزنیم این است که به جای همدلی شعارهای تفرقه افکنانه سر بدهیم و یکدیگر را تخریب و تحقیر کنیم. کشورمان در این صورت تکه‌تکه خواهد شد. این انصاف نیست که ما با این مملکت که هزاران جوان پاک خون‌شان را پای حفظ تمامیت ارضی داده‌اند و برای دفاع از اسلام و وطن جان باختند چنین کنیم و خودمان به خودمان ستم روا بداریم. این مسائل شوخی نیست. کشور از بین می‌رود. افرادی که آگاهانه و از روی عمد شعارهای جدایی‌طلبانه سر می‌دهند و مقاصد سیاسی خاصی را دنبال می‌کنند به‌طور کلی شخصیت‌هایی خائن هستند و نمی‌شود از طریق مدارا با آنها رفتار کرد. من این موضوع را از لحاظ علمی هم ثابت کرده‌ام که شخصیت این افراد مشکل دارد. یک زمانی است که شما می‌خواهید از حاکمیت انتقاد کنید یا مشکلی با نظام دارید یا اصلا فراتر از اینها نسبت به برخی سیاست‌های آن معترضید و این اعتراض یا مطالبات خودتان را در قالبی مشخص و شکلی جدی مطرح می‌کنید. یک زمانی هم هست که شما همین اعتراض را در قالبی خطرناک و آن هم به شکل شعارهای سیاسی تند یا جدایی‌طلبانه فریاد می‌زنید. این دیگر شوخی نیست. شما وارد حیطه‌ای شده‌اید که مملکت را به خطر انداخته اید و در هر جامعه‌ای با این گونه رفتارهای تند برخورد صورت می‌گیرد. 

فراموش نکنیم یک روزی در این مملکت زنان ما گوشواره از گوش خود باز کردند و فروختند تا به جبهه‌ها برای دفاع از وطن مهمات و ادوات جنگی برسد. اینجا دیگر مساله شخص در‌کار نیست. کشور ما در شرایط خاصی قرار دارد و جوانان و ورزش‌دوستان ما باید بدانند که نباید هر گونه رفتاری از خودشان بروز بدهند. امروز حفظ تمامیت ارضی باید به وظیفه‌ای ملی برای همه ما تبدیل شود. ما همه ایرانی هستیم. دسته‌بندی‌ها را باید کنار بگذاریم. قصد آنهایی که به جوانان ما اطلاعات غلط می‌دهند تا آنها را علیه مصلحت کشور بسیج کنند کمک به ایران نیست. حتی قصدشان کمک به آن قومیتی نیست که ادعای دفاع از آن را دارند. امروز خیلی از کشورها به شهرهای ایران که اسیر این ماجرای تعصبات قومیتی هستند چشم طمع دارند و تاریخ پر از این هشدارهاست. با این حال باز هم تاکید می‌کنم که مسئولان باید هرچه سریع تر برای این اتفاقات

 فکر و تدبیری اساسی بیندیشند.