احسان موحدیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: سیر تحولات پس از پایان جنگ ۴۴ روزه ارمنستان و آذربایجان و نحوه نقش آفرینی برخی کشورهای همسایه به خصوص ترکیه، روسیه و رژیم صهیونیستی نشان می دهد همه این کشورها برای تامین منافع خود طرح های بلندمدتی را در دست اجرا دارند که برخی از آنها با منافع امنیتی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تضاد جدی داشته و برای کشور مشکلات طولانی مدتی را ایجاد خواهند کرد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در هفته های اخیر به طور مکرر اخباری در مورد مزاحمت سربازان جمهوری آذربایجان برای وسایل نقلیه عبوری ایرانی که از مناطق مورد مناقشه این کشور با جمهوری ارمنستان عبور می کنند، در رسانه ها منتشر می شود. سوالی که در این میان مطرح می شود، آن است که آیا این رفتارها مقطعی است یا نشانه تحولات و رخدادهایی جدی تر در آینده است که باید از سوی جمهوری اسلامی ایران جدی تر گرفته شده و برای مقابله با آنها چاره اندیشی شود؟

سیر تحولات پس از پایان جنگ 44 روزه ارمنستان و آذربایجان و نحوه نقش آفرینی برخی کشورهای همسایه به خصوص ترکیه، روسیه و رژیم صهیونیستی نشان می دهد همه این کشورها برای تامین منافع خود طرح های بلندمدتی را در دست اجرا دارند که برخی از آنها با منافع امنیتی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تضاد جدی داشته و برای کشور مشکلات طولانی مدتی را ایجاد خواهند کرد.

بر مبنای توافقنامه آتش بس سه جانبه روسیه، ارمنستان و آذربایجان قرار بود نیروهای باکو و ایروان در آخرین محل حضور خود متوقف شده و از پیشروی بیشتر پرهیز کنند. اما آذربایجان بارها پیشروی هایی در مناطق مورد مناقشه داشته که یکی از این پیشروی ها به حضور در جاده ترانزیتی سوق الجیشی گوریس به قاپان و ایجاد مزاحمت برای کامیون ها و اتوبوس های عبوری ایران انجامیده است. 

انگیزه های آذربایجان از مسدود کردن جاده ترانزیتی

روال اقدامات آذربایجان در این جاده روالی تهاجمی و خصمانه است. در ابتدا ارتش این کشور برای ساعت های متمادی جاده مذکور را مسدود و سپس طی مذاکراتی آن را بازگشایی کرد. در مرحله بعد با ایجاد ایست های بازرسی از وسایل نقلیه ایرانی حق ترانزیت دریافت شد و در نهایت کار به بازداشت و دستگیری دو راننده ایرانی کشید که هر دو آذری بوده و یکی از آنها با اعضای خانواده در حال تردد در این مسیر بود. علیرغم رایزنی های فراوان و اصرار ایران بر تمرکز بر روش های دوستانه و مسالمت آمیز، دولت باکو حاضر به آزادی رانندگان ایرانی نیست. در صورتی که آذربایجان تمایل به حل مسالمت آمیز این مساله داشت، می توانست ضرب الاجلی تعیین کند تا ارمنستان بتواند برای تعریض، آسفالت کردن و تکمیل مسیر جایگزین اقدام کند و سپس به حل و فصل اختلافات خود با طرف ارمنی در مورد این جاده می پرداخت. اما به نظر می رسد به علت تعلل و سکوت مقامات ارمنستان در این زمینه و کندی ایران در زمینه واکنش قاطع  نشان دادن به این موضوع، طرف آذربایجانی دچار اشتباه محاسباتی شده و تصور کرده می تواند امیال خود را به راحتی پیگیری کند.

جمهوری آذربایجان در شرایطی برای اثبات مالکیت خود بر این جاده به اسناد تقسیمات کشوری داخلی و اداری شوروی سابق متوسل می شود که ملاک قرار دادن همین اسناد دوره شوروی سابق را برای تعیین رژیم حقوقی دریایی کاسپین را رد می کند تا به منافع بیشتری دست یافته و از سهم ایران در این دریاچه بکاهد. لذا مقامات باکو تمایلی به اتکا به روش های مسالمت آمیز در عرصه حقوق بین الملل ندارند. این عدم وحدت رویه مقامات جمهوری آذربایجان چندان مورد توجه مقامات کشورهایی همچون ایران، روسیه و ارمنستان قرار نگرفته است. 

علاوه بر اختلال در ارتباط ترانزیتی ایران با ارمنستان و سپس گرجستان و کشورهای اروپایی، این کشور بر ایجاد کریدوری بین نخجوان و آذربایجان از طریق خاک ارمنستان نیز اصرار دارد. بدیهی است که ایران با ایجاد چنین کریدوری مخالف است، زیرا در صورت تحقق این هدف ارتباط این دو منطقه بدون نیاز به ایران ممکن بوده و این امر علاوه بر مضرات اقتصادی باعث از بین رفتن اشراف امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در منطقه و تسهیل فعالیت های دشمنان قسم خورده ایران همچون صهیونیست ها می شود. بنابراین جمهوری آذربایجان با آزار اتباع ایرانی در جاده گوریس به قاپان به دنبال تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی به منظور موافقت با ایجاد کریدور زنگه زور است. 

نقش بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای

اما برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دیگر نیز ایجاد چنین کریدوری و تهدید منافع ملی ایران سود می برند. با ایجاد این کریدور و نیز محروم شدن ایران از دسترسی به مسیر ترانزیتی جمهوری ارمنستان، کشور از مزایای بسیار مهم جغرافیایی و ژئوپلتیک محروم می شود و دسترسی آن به اروپا مختل خواهد شد. با ایجاد این کریدور هم ایران دیگر مهم ترین مسیر اتصال آذربایجان به نخجوان نخواهد بود و هم زمینه حذف ایران از مسیرهای ترازیت از چین به اروپا و آسیا در قالب ابتکار عمل کمربند و جاده، کنار گذاشتن ایران از مسیرهای انتقال انرژی و خط لوله های گاز صادراتی و بی اثر شدن کریدور شمال – جنوب از بندر چابهار به شمال غرب ایران فراهم می شود که ایران را از میلیاردها دلار درآمد سالانه محروم کرده و رشد و توسعه اقتصادی کشور را کند خواهد کرد.

باید توجه داشت که هم اکنون سه مسیر برای دسترسی زمینی ایران به اروپا از طریق ارمنستان، آذربایجان و ترکیه وجود دارد. آذربایجان و ترکیه قصد دارند با هزینه زا کردن تردد از ارمنستان برای ایران، استفاده از این مسیر را به طور کامل از دستور کار ایران خارج کنند و در این صورت شرایط مناسبی برای احداث کریدور زنگه زور فراهم آورند. در نتیجه دو مسیر برای دسترسی زمینی ایران به اروپا از طریق ترکیه و آذربایجان باقی خواهد ماند که در حال حاضر نیز این دو کشور از این مسیرهای ترانزیتی برای اعمال فشار بر ایران به شیوه های گوناگون استفاده می کنند. از یک سو آذربایجان با معطل کردن کامیون های ایرانی به شیوه های مختلف و اخذ عوارض گمرکی فراوان موجب فاسد شدن مواد غذایی صادراتی ایران به روسیه می شود و از سوی دیگر دولت ترکیه بارها تعرفه تردد رانندگان ایرانی از این کشور را افزایش داده و این تحولات نشانگر خطرات جدی و درازمدت برای منافع بلندمدت ایران و ارمنستان است.

از سوی دیگر تلاش های ایران برای دسترسی زمینی به اروپا و آب های آزاد از مسیر عراق، سوریه و لبنان نیز با کارشکنی ها و مزاحمت های ترکیه و تروریست های وابسته به این کشور در برخی نقاط سه کشور مذکور و به خصوص سوریه مواجه بوده است. ترکیه بارها از طریق گروه های تروریستی تحت حمایت خود بازگشایی گذرگاه مرزی قائم ــ بوکمال را به تاخیر انداخت و از مطامع ارضی خود در عراق و سوریه و اشغال بخشی از خاک این کشورها به بهانه تامین امنیت خود دست برنمی دارد.

این کشور قصد دارد محاصره ایران را در منطقه آسیای میانه و شرق کشور نیز از طریق روابط حسنه با ترکمنستان و تلاش برای حضور نظامی در افغانستان به بهانه اداره فرودگاه این کشور و همکاری های گسترده نظامی با پاکستان تکمیل کند و مانور نظامی سه جانبه آنکارا، باکو، اسلام آباد نشانه این امر است. از سوی دیگر، ترکیه برای بازسازی روابط تخریب شده خود با کشورهای عربی مانند امارات و عربستان سعودی در تلاش است و چندی قبل پذیرای رئیس دستگاه اطلاعات امارات در آنکارا بود. بنابراین در شرایطی که امریکا بر روی مهار چین متمرکز شده و در حال کاهش حضور نظامی خود در منطقه غرب آسیا است، برخی وظایف خود را به کشورهای دیگری مانند ترکیه محول کرده و این کشور با هدف افزایش قدرت و کسب هژمونی منطقه ای در رقابت با ایران، محاصره اقتصادی، امنیتی و اطلاعاتی ایران را در دستور کار خود قرار داده است.

اما تحولات قفقاز تنها منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را به خطر نمی اندازد. این تحولات در کنار قدرت گرفتن طالبان در افغانستان و افزایش دخالت پاکستان در این کشور و نیز در منطقه قفقاز می تواند منجر به تهدید منافع چین و روسیه شود که منطبق بر برنامه های ایالات متحده و ناتو برای تضعیف این رقبای نوظهور است. در صورت ایجاد دالان زنگه زور راهی مطمئن و سریع برای انتقال نیروهای نظامی این کشورها و تروریست های مورد حمایت ترکیه و نیز عوامل وابسته به رژیم صهیونیستی، انگلیس و آمریکا به قفقاز و از این طریق به مرزهای چین و روسیه به وجود می آید و مشخص نیست آیا روسیه قادر یا علاقمند به مقاومت در برابر این تحولات هست یا خیر و آیا اصولا این کشور چنین درکی از تحولات منطقه دارد یا تهدیدی را متوجه خود نمی داند. ایران باید روسیه و چین را در مورد پیامدهای این اقدامات که با هدف زمین گیر کردن آنها انجام می شود مطلع کند. با توجه به آنچه بیان شد نباید تصور کرد که احداث یک جاده جایگزین ترانزیتی بین ایران و ارمنستان موجب حل این مشکلات می شود. زیرا ماجرا بسیار فراتر از یک اختلاف ارضی بین ارمنستان و آذربایجان است و هدف برطرف کردن هرگونه مانع بر سر راه ایجاد کریدور زنگه زور می باشد.

راه حل چیست؟

ایران در اولین گام باید راهبردی مناسب برای منطقه قفقاز تدوین کرده و از واکنش های مقطعی و رفتارهای تاکتیکی در این منطقه پرهیز کند. واکنش های ملایم و منفعلانه در برابر باکو که فعالان سیاسی آن به طور بی وقفه در رسانه های و شبکه های اجتماعی این کشور، ایران را به واکنش نظامی، تجزیه، خرابکاری و غیره تهدید کرده و به تمسخر  مقامات سیاسی و مذهبی کشورمان می پردازند، باعث اشتباه محاسباتی جمهوری آذربایجان شده و این رویه باید اصلاح شود. حاکمان باکو باید بدانند جمهوری اسلامی  از ظرفیت های فراوانی برای مقابله به مثل برخوردار است و پایان خویشتن داری نظام برای این کشور کوچک بسیار گران تمام خواهد شد.

در همین راستا ایران باید رایزنی های جدی را با همسایگان خود برای همراه کردن آنها و ایجاد درک مناسب از شرایط منطقه انجام دهد. مهم ترین گام آگاه ساختن روسیه از تحولات پیش رو است. کرملین در جریان جنگ 44 روزه حاضر به حمایت جدی از پاشینیان غربگرا نشد و به نوعی آن را تنبیه کرد و حالا به عنوان اصلی ترین بازیگر منطقه قفقاز در هر دو کشور حضور دارد و خواستار کنترل منابع انرژی آذربایجان نیز هست. این کشور با رفتارهای خود امتیازهای زیادی به آذربایجان داده تا آن را به عضویت در اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز ترغیب کند. به نظر می رسد تداوم این امتیازدهی و سکوت در برابر برخی اقدامات آذربایجان و ترکیه مانند برگزاری مکرر مانورهای نظامی، فروش پهپادهای ترکیه به اوکراین، اعلام رسمی عدم پذیرش نتایج انتخابات دومای روسیه در منطقه کریمه باعث گستاخی بیشتر آنکارا خواهد شد و برای کرملین تبعات ناگواری خواهد داشت. 

ایران باید روسیه را از خطرات نگرش های پان ترکی و نوعثمانی گری آنکارا کاملا آگاه کند و از سپردن قفقاز به روسیه و تسلیم شدن در برابر نگرش روسی خودداری کند تا بتواند منافع خود را تامین کند. روسیه باز ماندن دالان لاچین را تضمین کرده و چندی قبل از تحرکات و شیطنت های آذربایجان برای مسدود کردن این دالان جلوگیری کرد. اما چنین واکنشی را در قبال مسدود کردن جاده قاپان به گوریس نداشت که شاید علت این مساله آن باشد که روسیه بر طبق توافق سه جانبه وظیفه ای برای تامین امنیت جاده های ترانزیتی ارمنستان ندارد، اما وظیفه این کشور برای تامین امنیت دالان لاچین به صراحت در توافقنامه آتش بس ذکر شده است. در واقع ابهام در بند نهم توافقنامه آتش بس سه جانبه که تنها به مناسبات ترانزیتی و حمل و نقل کالا بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان اختصاص دارد و اختلافات حاکمیتی دو طرف را تعیین تکلیف نشده رها کرده از جمله عوامل اصلی تداوم تنش هاست. می توان حدس زد این ابهام به طور عمدی توسط روسیه به وجود آمده تا به تداوم دخالت های آن در این منطقه کمک کند.

علاوه بر روسیه، ایران باید گفتگوهای انتقادی و جدی با ارمنستان داشته باشد و خواستار توقف عقب نشینی های این کشور در برابر زیاده خواهی های جمهوری آذربایجان شود. مواضع غیرسازنده برخی مقامات این کشور که مزاحمت های باکو برای کامیون های ایرانی را مشکلی میان جمهوری آذربایجان با ایران می دانند، قبل از هر چیز استقلال و تمامیت ارضی ارمنستان را تهدید خواهد کرد. کم تحرکی ایران برای تقویت روابط با ارمنستان، موجب سواستفاده ترکیه شده و پرواز هواپیمایی از ترکیه به ایروان در جمعه گذشته و انتشار اخباری در مورد مذاکرات غیرمستقیم پاشینیان و اردوغان با میانجیگری گرجستان نشان می دهد ترکیه قصد دارد با توجه به عدم قاطعیت پاشینیان در برابر ترکیه و آذربایجان، با دادن امتیازهایی وی را راضی به همراهی و عملیاتی کردن ایجاد کریدور ارتباطی میان نخجوان و آذربایجان کند. 

علاوه بر این ایران باید سیاست خارجی خود در برابر ترکیه را تغییر دهد و تصورات قدیمی را در قبال آنکارا کنار بگذارد. ترکیه در سال های اخیر سیاست تهاجمی و خصمانه ای را در قبال ایران در پیش گرفته و علاوه بر نکات فوق الذکر با اقداماتی مانند سدسازی های مکرر بر روی سرمنشا رودهای ارس و دجله و فرات امنیت آبی ایران و عراق را تهدید می کند. دیوارکشی ترکیه در مرز با ایران نیز ارتباط اقوام مختلف کشور با اقوام کرد، ترکمن، عرب و ... در کشور عراق را دشوارتر کرده ، موجب گسست منطقه ای شده و از نفوذ منطقه ای ایران و امکان استفاده از همراهی اقوام گوناگون برای مقابله با مطامع ترکیه خواهد کاست. در مقابل، این کشور در حال سرمایه گذاری های گسترده در جمهوری آذربایجان برای افزایش نفوذ و تاثیرگذاری قومی و تحریک ترک های ایران برای تحقق اهداف تجزیه طلبانه و ایجاد آشوب و فتنه در سه استان شمال غربی ایران است که البته با واکنش قاطعانه و میهن پرستانه مردم قهرمان آذربایجان ایران مواجه شده است. باکو و آنکارا پای رژیم صهیونیستی را نیز به مرزهای شمالی ایران باز کرده اند و در حالی که اجازه حضور هیچ شرکت ایرانی را برای بازسازی مناطق تازه آزادشده نداده اند و حتی به تجار و بازرگانان ایرانی ویزا نیز نمی دهند، صهیونیست ها را به ایجاد دهکده های هوشمند در مرزهای شمالی ایران و تاسیس پایگاه های اطلاعاتی و امنیتی در پوشش راه اندازی کارخانه لبنیات و غیره تشویق کرده اند. بنابراین باید ائتلاف سازی با رقبای منطقه ای و فرامنطقه ای ترکیه و منتقدان سیاست های تهاجمی این کشور مانند فرانسه، مصر، قبرس، هند و غیره جدی گرفته شده و انفعال فعلی پایان یابد. همچنین باید به ترکیه تفهیم شود که با توجه به سرکوب اقوام غیرترک در این کشور و سیاست خارجی تهاجمی و غیردوستانه آن در قبال بسیاری از کشورهای همسایه و منطقه پتانسیل های فراوانی برای تادیب حاکمان آنکارا وجود دارد.

تا به امروز آذربایجان و ترکیه تصور کرده اند در قبال رفتارهای تهاجمی خود پاسخ متقابل و مقتضی دریافت نمی کنند. علت این مساله گره خوردن منافع اقتصادی برخی افراد، گروه ها و سازمان ها در داخل ایران با مراکزی در این دو کشور و به خصوص ترکیه است که باعث ریشه دواندن تفکرات قومیتی و پان ترکی در آنها و سکوتشان در این شرایط حساس شده است. تشویق ایرانیان به سفرهای توریستی به ترکیه و هزینه کردن میلیاردها دلار در این کشور از سرمایه های ملی برای خرید ملک اقدامی ضدامنیتی است و باید متوقف شود. پیش از این چنین رویه ای در قبال امارات در پیش گرفته شد که نتایج تلخ آن را در سال های بعد شاهد بودیم. ایران باید از اهمیت و جایگاه تاریخی و ژئوپلتیکی خود آگاه باشد و جایگاهی به عنوان بازیگری کوچک در قفقاز برای خود در نظر نگیرد. ایران با کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی اشتراکات فرهنگی، تمدنی، اقتصادی و امنیتی فراوانی دارد و نباید با تمرکز بیش از اندازه برای نقش آفرینی در برخی کشورهای عربی از این منطقه مهم غفلت کند تا شاهد نفوذ صهیونیست ها در چند کیلومتری مرزهای خود باشد.