ارتش تعاملات دیپلماتیک دارد/ با داعش به سبک خودشان جنگیدیم

 آتش توپخانه و بمب افکن‌های نیروی هوایی ارتش داعش را فراری داد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

معاون تربیت و آموزش ارتش گفت: داعش جنگجویانی نامنظم بودند که از هیچ قاعده جنگی تبعیت نمی‌کردند بنابراین ما نیز به سبک خودشان با آنها جنگیدیم.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ارتش، گسترش گروهک‌های تروریستی در منطقه غرب آسیا و تصرف بخش عظیمی از خاک کشورهای عراق و سوریه اگرچه با وحدت کشورهای محور مقاومت و حمایت‌های ایران از دولت‌های قانونی و مردم این کشورها با شکست روبرو شد، اما با گذشت زمان از این اتفاق برای بسیاری این سوال مطرح است که شیوه جنگ با گروه‌های تروریستی چه تفاوتی با جنگ تحمیلی داشت و چگونه آنها با جنگ بی قاعده و بی اصول در ابتدا به موفقیت‌های بسیاری دست یافتند.
آموزش نیرو در نیروهای مسلح و فهم شیوه مبارزه امر بسیار مهمی است و در جنگ این نیروهای کارآمد و آموزش دیده هستند که می‌توانند سرنوشت نبرد را تغییر دهند از این رو برای پاسخ به سوالاتمان در خصوص شیوه جنگ گروهک‌های تروریستی مانند داعش، با امیر سرتیپ دوم دکتر علیرضا شیخ، معاون تربیت و آموزش ارتش به گفتگو نشستیم.
امیر شیخ براین باور است که جنگ با داعش جنگ بی قاعده و نامنظم بود که همین امر سختی‌های خاص خود را به همراه داشت. سطح جنگ فرق می‌کند. داعش عنصری نامنظم است که با قاعده نمی جنگد ولی دشمن کلاسیک با قاعده می جنگد. برای مثال ما سربازان وقتی با میدان مین برخورد می‌کنیم قاعدتاً این میدان نقشه دارد و با پیدا کردن نقشه می‌توانیم تمام میدان را خنثی کنیم ولی وقتی فله‌ای مین ریزی شده و قاعده‌ای وجود ندارد کار سخت‌تر می‌شود.
وی ادامه داد: داعش جنگجویانی نامنظم بودند که از هیچ قاعده جنگی و هیچ اصول اخلاقی تبعیت نمی‌کردند و در جنگ بایستی چاقو را با چاقو برید و ما نیز به سبک خودشان با آنها جنگیدیم و در مورد داعش با قاعده‌ی مشت آهنین برخورد کردیم و با پتک گردو را شکستیم. سبک داعش جنگ نامنظم و ایجاد رعب و وحشت بود که بر خلاف قاعده بازی بود. در جریان نزدیک شدن داعش به مرزهای غربی ما، نیروی زمینی و هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با آتش توپخانه و بمب افکن‌های نیروی هوایی، بلایی بر سر آنها آوردیم که کل منطقه را ترک کردند و به فاصله یک استان از مرزهای ما فاصله گرفتند. چون داعش توپخانه و جنگنده و هواپیما ندارد و به طور نامنظم و بی قاعده می جنگد و لذا بایستی با پتک گردو را می‌شکستیم.
معاون آموزش ارتش در بخش دیگری از سخنان خود درباره اینکه چرا اقدامات گسترده ارتش در مقابله با داعش تا کنون رسانه‌ای نشده است، گفت: ارتش نهادی مأموریت محور است و در حادثه خود را نشان می‌دهد. ارتش باید مأموریت‌های ذاتی خود را بدون هیاهو انجام دهد و نقش تعریف شده و مورد انتظار خود را به گاه حادثه نمایش دهد. (آیا انجام وظیفه تبلیغ می‌خواهد و یا نیاز به هیاهو دارد؟)، شاهد مثال عرض بنده ایفای نقش ارتش در سال اول دفاع مقدس است، در سال اول فقط ارتش با همین تجهیزات و نیروهای آموزش ندیده مردمی در مقابل ارتش تا دندان مسلح صدام ایستاد و توانست در مقابل یورش لشگرهای عراق بایستد و حرکت آنها را متوقف و به اصطلاح عمل تثبیت یورش را انجام دهد، البته با گذر زمان، تاریخ این‌ها را مشخص خواهد کرد ما قاعده‌ای داریم که برای انجام مأموریت نباید تبلیغ کرد. مورخان و وجدان بیدار تاریخ نحوه انجام وظیفه را ثبت خواهند کرد. زیرا با ایمان به اینکه این تجربیات باید برای نسل آینده ثبت شود معتقدیم که اگر نسل آینده تاریخ را مطالعه نکند اجبارا باید آن را تکرار کند و این تکرار هزینه دارد. با این نگاه تبلیغ را محور قرار نمی‌دهیم.

وی ادامه داد: وقتی که نقاهتگاه احداث می‌کنیم و یا در سیل به کمک مردم می‌رویم مردمی بودن ارتش نشان داده می‌شود چون این اقداماتی که انجام داده‌ایم جز وظیفه ذاتی ارتش نیست. مأموریت ارتش در سه حوزه‌ی مختلف شامل: پاسداری از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است لذا اگر روزی دشمنی این سه رکن را به خطر بیندازد ما نباید نمایش بدهیم بلکه باید عمل کنیم و وظیفه ارتش انجام دادن مأموریت مصروحه است. امروز نسل جوان بعضاً از ما مطالبه می‌کند و می‌پرسند شما چه کرده‌اید و ما از شما چیزی در رسانه نمی‌بینیم؟ این مساله از نظر مطالبات رسانه‌ای حرف درستی است. ولی مرور زمان نقش ارتش را مشخص می‌کند. اگر محققی بدون حافظه ذهنی قبلی در مورد قبل و بعد از انقلاب نقش ارتش را بررسی کند می‌تواند حرف‌های ناگفته بسیاری را برای جوانان کشور باز گو نماید و نقش ارتش را در اقتدار امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمایان کند. باشد تا جوانان آینده و نسل چهارم انقلاب این آرزو را محقق و در حافظه تاریخ برای نسل بعد ثبت نمایند.


آهنگ لطیف رسول علیشاهی به نام حسرت عشق

عکس متفاوت سمانه پاکدل بدون روسری در جشن تولد


متن کامل گفتگو با امیر شیخ را در ادامه بخوانید:

فلسفه نامگذاری ۲۹ فروردین چیست؟

وقتی در مورد ۲۹ فروردین صحبت می‌شود از یک بسته حرف می زنیم. این روز یک اتفاق تشریفاتی و نمادین نبود، بلکه یک اقدام راهبردی و حیاتی بود که با اندیشه شگرف معمار انقلاب باعث بقای انقلاب و تثبیت آن شد. لذا نام گذاری ۲۹ فروردین به عنوان روز ارتش را باید در قالب یک بسته‌ای از جریانات بررسی و تحلیل نمود که با تاریخ انقلاب و عملکرد ارتش در تثبیت انقلاب در ارتباط است. برای پاسخ به سوال شما اجازه بفرمائید یک برگشتی به تاریخ انقلاب داشته باشیم و از ۱۹ بهمن ۵۷ آغاز کنیم. ۱۹ بهمن ۵۷ روزی بود که بدنه ارتش با حضرت امام (ره) پیمان بست و روزی شد که امید بسیاری از جریانات بیرونی را که به مقاومت ارتش در مقابل حرکت مردمی انقلاب امید بسته بودند را قطع و آغازگر ریتم جدیدی از سرعت تثبیت انقلاب گردید. ارتش با کاری نمادین آن تصویر ماندگار را در مقابل حضرت امام (ره) خلق کرد و تقریباً پایه‌های امید بیرونی و خارجی را متزلزل کرد. این یک آغاز است برای نمایان شدن نقش ارتش در آینده انقلاب که خشم دشمنان خارجی و داخلی را برانگیخت.

مورد دوم، حرکت تاریخ ساز فرماندهان ارتش که در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن، ۲۶ نفر از فرماندهان ارتش بیانیه‌ای صادر می‌کنند و حرکت انقلابی مردم را تأیید می‌کنند که با جریان مردم همراه هستند. دقیقاً ساعت دو بعد ظهر انقلاب اسلامی پیروزی خود را اعلام می‌کند. یعنی قبل از اینکه ارتش اعلام همبستگی داشته باشد انقلاب نمی‌توانست به پیروزی برسد و ان را اعلام رسمی نمائید.

وقتی فرماندهان ارتش بیانیه صادر کردند و اعلام کردند تمام یگان‌های سرتاسر کشور باید محدودیت‌های نظامی را بردارند و به داخل پادگان‌ها برگردند. یکی از نهادها صدا و سیما بود که به عنوان پایگاهی استراتژیک در اختیار ارتش بود و تا این ساعت مردم نتوانسته بودند به آن نفوذ کنند که بعد از فرمان برگشت به پادگان‌ها این مکان در اختیار نیروهای انقلابی قرار گرفت و پیروزی انقلاب اعلام شد. نقش ارتش در این مرحله بیش از همیشه دیده می‌شود و نقطه امید کشورها و سرانی که می‌خواستند انقلاب را خفه کنند بیش از همیشه از بین رفت. این نشان دومی که سبب خشم دشمنان و اندیشه تخریب ارتش و جدا نمودن آن از دامن انقلاب را کلید زد.

بعد از این ماجرا در ۲۳ بهمن ۵۷ شهید قرنی به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش معرفی می‌شود که این حرکت بزرگی بود و اقدام راهبردی حضرت امام در ترکیب قدرت سخت ارتش با قدرت نرم انقلاب و معرفی فرمانده برای ارتش انقلابی آخرین دژ امید دشمنان را نیز فرو ریخت.

وقتی دشمن متوجه این حرکات ارتش شد فوراً شروع به کوبیدن ارتش نمود و شروع به انتشار شایعات کرد و شعار انحلال ارتش با جریان سازی های بیرونی و همراهی ناآگاهانه داخلی مطرح و به تدریج به مطالبه تبدیل شد و با جریان سازی های هدفمند و با بهره گیری از احساسات انقلابی مردم و مسئولان بی تجربه و جوان شروع به دخالت در امور ارتش و بر هم زدن انسجام شکننده و ناپایدار ارتش نمودند. مرحوم شهید قرنی با توجه به تمام جریاناتی که در داخل کشور حاکم بود با قدرت در مقابل آنها ایستاد و ارتشی بهم ریخته را جمع کرد. اگر کسی ذره‌ای شم مدیریتی داشته باشد می‌تواند بفهمد جمع کردن ارتشی به هم ریخته در چنان شرایطی یعنی چه؟ ولی او با قدرت ورود پیدا کرد و پادگان‌ها و نیروهای ارتش را کنترل و شروع به فعالیت کرد.

از این طرف هم نیروهای خارجی از روی عناد و نیروهای داخلی از روی جهل شروع به کوبیدن ارتش کردند. شهید قرنی روز هفتم فروردین استعفای خود را تقدیم امام (ره) می‌کند و رسماً اعلام می‌کند جریانات داخلی به دلیل عدم شناخت ارتش فرماندهی و مدیریت صحنه را از بین می‌برند و ارتش را نابود می‌کنند و از دخالت‌های بی جای دستگاه‌ها حرف زد. این نامه معروف ایشان وجود دارد و جسارت مدیریت ایشان را در آن صحنه نشان می‌دهد. حضرت امام (ره) این استعفا را نمی‌پذیرند و مرحوم بازرگان وارد صحنه می‌شود و داستان‌هایی در این مرحله وجود دارد که نمی‌خواهیم به آنها بپردازیم محققین می‌توانند تاریخ را ورق بزنند. مع الوصف

فرماندهان جمع می‌شوند و به خدمت امام می‌روند و جریان را برای ایشان تشریح و علت استعفای شهید قرنی را تبیین می‌کنند. وقتی امام (ره) از جریانات پشت پرده برای نابودی ارتش مطلع شدند با آن فرمان تاریخی اعلام روز ارتش انقلاب را بیان می‌کنند. اقدامی راهبردی و هوشمندانه (علی رغم بعضی مخالفت‌ها) که شریان قدرت را با قلب انقلاب پیوند زد. حضرت امام (ره) در ۲۶ فروردین ۵۸ پیام تاریخی خود را در حمایت و بقای ارتش اعلام کردند که ارتش باید بماند و با ساز و برگ و ادوات نظامی خود باید در شهرهای مختلف رژه برود و مردم موظف به استقبال هستند. در روز ۲۹ فروردین همان سال ارتش با تمام تجهیزات خود در شهرها رژه رفت که با استقبال با شکوه مردم از رژه مواجه شد. این روز تاریخی روز پیوند و احیا ارتش جمهوری اسلامی ایران است. باید این روز را روز تولد ارتش در جمهوری اسلامی ایران بنمایم که نگاه نافذ و بصیر حضرت امام (ره) از برخی از جریانات جلوگیری کرد اما اگر چنین کاری صورت نمی‌گرفت تحلیل‌های دیگری مطرح می‌شد، ولی ارتش به یکی از پایه‌های پیروزی و دوام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد و اینگونه شد که شعار ارتش فدای ملت تکمیل و روز ۲۹ فروردین به فرمان امام روز ارتش نام گذاری شد.

اقدامات و نام ارتش آنگونه که باید و شاید در اخبار نمی‌آید با اینکه ارتش در جنگ و حتی در مبارزه با داعش حضور پر رنگی داشت چرا اینگونه است؟

وقتی دانشجویان و مخاطبین جوان ما چنین سوالاتی را مطرح می‌کنند برای آنها مثالی می زنیم و می‌گوئیم آیا تا به حال دیده و یا شنیده‌اید که روغن کرمانشاه را در تلویزیون تبلیغ کنند؟ چرا؟ جواب شما به سوال بنده جواب بنده به سوال شماست!!

ارتش نهادی مأموریت محور است و در حادثه خود را نشان می‌دهد. ارتش باید مأموریت‌های ذاتی خود را بدون هیاهو انجام دهد و نقش تعریف شده و مورد انتظار خود را به گاه حادثه انجام دهد. (ایا انجام وظیفه تبلیغ می‌خواهد و یا نیاز به هیاهو دارد؟)، مصداق عرض بنده ایفای نقش ارتش در سال اول دفاع مقدس می‌باشد. در سال اول فقط ارتش با همین تجهیزات و نیروهای آموزش ندیده مردمی، در مقابل یورش لشگرهای عراق بایستد و حرکت آنها را متوقف و به اصطلاح عمل تثبیت یورش را انجام دهد، البته با گذر زمان، تاریخ این‌ها را مشخص خواهد کرد ما قاعده‌ای داریم که برای انجام مأموریت نباید تبلیغ کرد مورخان و وجدان بیدار تاریخ نحوه انجام وظیفه را ثبت خواهند کرد. زیرا با ایمان به اینکه این تجربیات باید برای نسل آینده ثبت شود معتقدیم که اگر نسل آینده تاریخ را مطالعه نکند اجبارا باید آن را تکرار کند و این تکرار هزینه دارد. با این نگاه تبلیغ را محور قرار نمی‌دهیم ولی وقتی که نقاهتگاه احداث می‌کنیم و یا در سیل به کمک مردم می‌رویم نشان داده می‌شود چون این اقداماتی که انجام داده‌ایم و جز وظیفه ذاتی ارتش نیست، مأموریت ارتش در سه حوزه‌ی مختلف شامل: پاسداری از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است لذا اگر روزی دشمنی این سه رکن را به خطر بیندازد ما نباید نمایش بدهیم بلکه باید عمل کنیم و وظیفه ارتش انجام دادن مأموریت مصرحه است. امروز نسل جوان بعضاً از ما مطالبه می‌کند و می‌پرسند شما چه کرده‌اید و ما از شما چیزی در رسانه نمی‌بینیم؟ این مساله از نظر مطالبات رسانه‌ای حرف درستی است. ولی مرور زمان نقش ارتش را مشخص می‌کند. اگر محققی بدون حافظه ذهنی قبلی در مورد قبل و بعد از انقلاب نقش ارتش را بررسی کند می‌تواند حرف‌های ناگفته بسیاری را برای جوانان کشور بازگو نماید و نقش ارتش را در اقتدار امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نمایان نماید. باشد تا جوانان آینده و نسل چهارم انقلاب این آرزو را محقق و در حافظه تاریخ برای نسل بعد ثبت نمایند.

آیا فکر نمی‌کنید وقتی ارتش در جاهایی که باید حرف بزند مکث کرده و همین بین ارتش و جامعه فاصله انداخته است؟

بین ارتش و مردم فاصله‌ای ایجاد نمی‌شود ارتش در جایی که باید فعالیت انجام دهد کار می‌کند. فلسفه وجودی ارتش‌ها ۹۹% پیش بینی و ۱% وقوع حادثه می‌باشد. ما برای آن یک درصد آماده می‌شویم و کار ما در آن یک درصد خود را نشان می‌دهد. باید برای آن یک درصد خود را آماده کنیم، قدرت یک ارتش به توانمندی‌هایی است که نمی‌تواند ابراز نماید. آنچه که گفته می‌شود قدرت نیست. در حقیقت آنچه که نمی‌توانم بگویم قدرت ما است و ارتش بر این اصل معتقد است.

فاصله پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ کمتر از دو سال بود که همین موضوع فرصت به بدنه ارتش نداد تا خود را تقویت کند و ارتش هر آموزش و داده‌ای که داشت برای زمان گذشته بود با این وجود چگونه توانستیم در مقابل دشمن ایستادگی کنیم؟

کار آموزش در نیروهای مسلح کار تربیت رزمنده و مدافع از حریم کشور است. من باید یاد بگیرم که از کشور و ملت خود دفاع کنم، اصول دفاع در جهان کاملاً ثابت و کلاسیک است. هر آنچه که در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود اصول کلاسیک جهانی است. من باید این اصول را یاد بگیرم تا در حادثه و جنگ به کار بگیرم و در راه دفاع از کشور و ملت موفق ظاهر شوم. لذا آنچه در زمان گذشته آموزش داده می‌شد و آنچه امروز آموزش داده می‌شود از لحاظ فلسفه آموزشی تفاوت فاحشی با هم ندارند ولی از لحاظ اعتقادی و دینی و از نظر نگرش بر مأموریت جنگ متفاوت است همچنین تاکتیک‌ها تغییر چندانی نداشته و پایه و اساس رزم سنگین ما همان پایه و اساس جهانی است و قاعده و استانداردی جهانی دارد. جنگ علم است و بدون علم نمی‌توان وارد میدان شد. ارتش این علم را داخل دانشگاه‌ها و یگان‌ها و افراد خود داشت و در زمان جنگ علی رغم به هم ریختگی ساختار سازمانی، ارتش ورودی مؤثر داشت و توانست رخنه و نفوذ دشمن را سد کند. شاید افسر و درجه دار ما هنوز به مبانی فکری جدید (انقلابی) ورود نکرده بود و شاید حتی در زمان آغاز جنگ بعضی مبانی اعتقادی را هم رعایت نمی‌کردند ولی در دفاع از خاک جان می‌دادند تا حیثیت ندهند. گرچه در رژیم پیشین تربیت شده و آموزش دیده بودند و بر ارزش‌های انقلاب چندان مقید نبودند ولی در جنگیدن تا آخرین قطره خون خود مبارزه می‌کردند تا ذره‌ای از خاک کشور به پوتین متجاوز نچسبد مگر اینکه با خون خود آن را بشویند.

ارتش آموزش دفاع را به تمام بدنه نیروهای داوطلب مردمی تزریق کرد و تمام توان خود را بر این کار گذاشت. سه میلیون و دویست و نود و چهار هزار و نهصد و هفتاد و هفت نفر در زمان جنگ از شروع تا خاتمه آموزش دیده و با همان سبک آموزش قدیم وارد جنگ شدند. سبک آموزش، استانداردی است که طاغوتی و انقلابی ندارد و یک نفر را برای دفاع از میهن و خاک خود آماده می‌کند. لذا ورود ارتش و طراحی او و شناخت محیطی ارتش از نوار مرزی عراق حرکت گسترده و برنامه ریزی شده عراق را ناکام گذاشت و ما در سال اول جنگ دشمن را تسلیم کردیم و هجمه دشمن تثبیت شد و نتوانست پیشروی کند و بعد شروع به عقب راندن دشمن کردیم. در آغاز جنگ تثبیت یورش دشمن بزرگترین موفقیت است، با آن حجم یورش دشمن، به هم ریختگی سازمانی ارتش، اعدام‌ها، بگیر و ببندها، زندانی کردن‌ها و سایر مراتب که ذات انقلاب‌ها است می‌بایستی به مأموریت (جنگ) ورود می‌کردیم و یک سازمان به هم ریخته‌ای را تجمیع کرده و در مقابل ارتشی منظم قرار می‌دادیم این مرحله خود انقلابی بزرگ بود. ای کاش محققین کشورم روزی این صحنه‌های بدیع فرماندهی را از سینه‌ها به کتاب‌ها برای اطلاع و استفاده نسل‌های بعد ثبت کنند.

در آن زمان در امور آموزشی به چه مواردی توجه می‌شد؟

در زمینه آموزش مشکلی وجود نداشت. می‌دانیم که راز مانایی نفر در میدان رزم داشتن فن رزم و آشنایی با این فنون و مهارت در این زمینه است. لیکن برای آموزش نیروهای مردمی داوطلب جا انداختن این سیکل آموزش قدری زمان بر بود و از این جهت مشکلات زیادی وجود داشت چون تصور می‌شد جنگ یعنی رفتن به خط و جنگیدن، ولی قاعده و اصولی نیاز است و دانشگاه و اصلوب و تاکتیکی لازم بود تا رفته رفته بدنه سپاه شکل بگیرد و بسیجیان و شبه نظامیان ما شکل بگیرند و بر سر کار بیایند. ارتش در این برهه تاریخی پوست اندازی کرد. بعدها در شهرها نیز آموزش‌هایی داده شد که در حقیقت آموزش اسلحه به دست گرفتن بود و از تاکتیک سر در نمی‌آوردند و در منطقه رفته رفته یاد می‌گرفتند و می‌جنگیدند. در جایی گفته‌ام که اگر شور بسیجی و شعور (تاکتیک و هنر رزم) ارتشی در جنگ با هم ترکیب می‌شد جنگ بسیار زودتر از اینها به نتیجه می‌رسید. متأسفانه شور ترکیبی داشت که با این شعور یکجا جمع نمی‌شد این شعور حسی داشت که نمی‌توانست شور بگیرد، چون خاصیت شعور جلوگیری کردن از شور است و خاصیت شور زیر پا گذاشتن منطق است. ترکیب این دو سخت بود و اگر می‌شد چنین کرد هیچ بمب اتمی جلودار نیروی رزمندگان ما نبود و برابر یک قاعده کلی وقتی از دست دادن جان برای یک رزمنده اهمیتی نداشت و از آن استقبال کرد این رزمنده خطرناک‌ترین سلاح روی کره زمین می‌شود و ما در زمان جنگ با این مساله روبرو بودیم و با آموزش‌های ارتش چنین حسی در شخص ایجاد می‌شود. چون این آموزش‌ها چنین قابلیتی دارد. تا جایی که سرباز وقتی بخواهد درون سنگر دفاعی و در سرزمین خود سرش را پایین بیاورد گریه اش بگیرد و بگوید اینجا خاک من است دشمن نباید من را در چنین وضعیتی قرار بدهد. چنین مدافعانی محصول تربیت در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش نظامی ارتش هستند.

سطوح آموزشی در ارتش چه تفاوت‌هایی دارد؟

ما سطوح مختلف آموزشی داریم و رده‌های مختلف مدیریتی و فرماندهی داریم که در هر رده‌ای متناسب با نیاز خود آموزش می‌بینند و هر رده متناسب با نوع مأموریت و سطح کاری خود آموزش‌های خاص خود را فرا می‌گیرند. در کمتر سازمانی شاهد چنین نکته‌ای خواهید بود که مثل ما دارای ۲۴۰۰ تخصص باشد و این در ارتش جمهوری اسلامی وجود دارد. ما در ارتش ۲۴۰۰ تخصص را آموزش می‌دهیم. و این تخصص‌ها در حوزه‌ها ی مختلف و متعدد اعم از الکترونیک، مکانیک، جنگ افزار، هوافضا و… و منطبق با آخرین علوم روز دنیا و یافته‌های دانشی بشر فعالیت می‌نماید. امروز جغرافیای ایران اسلامی از قعر دریا تا اوج آسمان‌ها در سیطره فناوری‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران است که با نیروهای متخصص خود لحظه به لحظه آن را رصد می‌کند. در همین لحظه دلاوران نیروی زمینی در مرزهای شرق و غرب ایران اسلامی و مردان سفید جامه ما در نیروی دریایی در قعر آب‌های خلیج فارس و دریای عمان و چشم همیشه بیدار پدافند ما در فضای کشور و تیز پروازان نیروی هوایی در بالای سر مان به دنبال پایش جغرافیای ایران عزیز هستند تا از گزند نگاه نامحرم به دور باشد و مردم در درون مرزهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در آسایش و امنیت زندگی کنند. ولی کسی نمی‌تواند این حجم عظیم فعالیت را ببیند و این طبیعی است و این نعمت آسایش امروز در کشور نتیجه جان فشانی و از خود گذشتگی خیل سربازان ارتش ایران زمین است که بدون توقع و برگرفته از اندیشه تربیت دینی خود امروز در جای جای ایران اسلامی بدون هیاهو مشغول صیانت از مأموریت خود می‌باشد.

مقابله با داعش سخت‌تر بود یا جنگ هشت ساله؟

داعش جنگجویانی نامنظم بودند که از هیچ قاعده جنگی و هیچ اصول اخلاق جنگی تبعیت نمی‌کردند و در جنگ بایستی چاقو را با چاقو برید و ما نیز به سبک خودشان با آنها جنگیدیم و در مورد داعش با قاعده‌ی مشت آهنین برخورد کردیم و با پتک گردو را شکستیم. سبک داعش جنگ نامنظم و ایجاد رعب و وحشت بود که بر خلاف قاعده بازی بود. در جریان نزدیک شدن داعش به مرزهای غربی ما، نیروی زمینی و هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با آتش توپخانه و بمب افکن‌های نیروی هوایی، بلایی بر سر آنها آوردند که کل منطقه را ترک کردند و به فاصله یک استان از مرزهای ما فاصله گرفتند. چون داعش توپخانه و جنگنده و هواپیما ندارد و به طور نامنظم و بی قاعده می جنگد و لذا بایستی با پتک گردو را می‌شکستیم.

با تجربه جنگ ۸ ساله و داعش به نظر می‌رسد ارتش ما در آموزش به خود کفایی رسیده است؟

تجربه فوق علم و قاعده است. وقتی ارتشی داشته‌های خود را در میدان آزمایش کرده باشد نیرویی آبدیده و ارزشمند است. بسیاری از کشورهای دوست و همسایه ما درخواست کرده‌اند یافته‌های جنگ را در اختیار آنها قرار بدهیم. من در سازمان ملل در مأموریتی بودم و گزارشی از جابجایی دو نیرو در منطقه تهیه کردم و در اختیار سازمان ملل قرار دادم و چون زیر گزارش را به عنوان افسر ارتش ایران امضا کرده بودم در تجزیه و تحلیل نوشته بودند چون این افسر ایرانی تجربه جنگ دارد لذا تحلیل او قابل بررسی است. بار اعتباری تحلیل من به صرف ایرانی بودن و اینکه ایران در جنگ حضور داشته بالا رفته بود و بعد از چک کردن تحلیل را درست ارزیابی کرده و نظریه من اثبات شد. از این رو تحلیل‌های کسی که میدان دیده، واقعی‌تر خواهد بود. به طور مسلم تجربه جنگ برای ما تجربه بزرگی است و آوردگاهی بود که به نوعی ارتش گلخانه‌ای ما را در معرض آب و آتش قرار داد. ارتش‌های گلخانه‌ای در همان حد می‌مانند و جایی برای چک کردن و عرضه توانمندی‌های خود ندارند ولی ما این میدان را داشتیم. این واژه مختص ارتش‌هایی است که در پادگان‌ها محدود هستند ولی نیروی زمینی ما امروز در شرق و غرب کشور پراکنده و مستقر است و تمرین می‌کند. ما در عرصه دریا برای اینکه میدان ببینیم به جنگ دزدان دریایی رفتیم. تا عرصه عمل داشته باشیم یک نیروی نظامی هرچه با مأموریت‌ها درگیر باشد در روز حادثه موفق تر است. از این رو اگر کاری نداشته باشیم برای خودمان رزمایش درست می‌کنیم. در عرصه هوا و فضا نیز به همین صورت ثانیه‌ای تعطیلی نداریم. یک ارتش یا در عملیات است یا در حال آموزش و احراز آمادگی برای عملیات و حد وسطی ندارد.

سخت‌ترین دوران کاری شما چه زمانی بود؟

زندگی نظامی سختی ندارد چون عشق و شوری در کار است، ما لحظات بحرانی زیادی داشتیم که وقتی تعریف می‌کنید در مخیله یک انسان عادی نمی گنجد. دوره‌های مختلف نظامی گری و صحنه‌های مختلف درگیری را شاهد بودیم. ولی برای من شادترین و زیباترین لحظات آن زمان بود که انقدر حجم کارم بالا بود که قادر به اولویت بندی آنها نبودم و این دوره‌ها بهترین دوران خدمتم محسوب می‌گردد، من از این لحظات زیاد داشتم و شادترین لحظات من زمانی بود که در مراسم فارغ التحصیلی لبخند بر لب آقا می‌نشاندم و حضور پیدا می‌کردم تا این لبخند را از حضرت آقا بگیرم. سختی ذات شغل ماست. ما استرس‌های زیادی در زمینه شغلی داریم از این رو فرد نظامی باید متفاوت از بقیه باشد. امروز تمام دانشگاه‌ها تعطیل است ولی دانشجویان دانشگاه افسری باید برگردند چون ذات این شغل بحران است و فلسفه وجودی این شغل در بحران‌ها تعریف می‌شود. به فرمایش مقام معظم رهبری زمانی که همه درها به روی سیاسیون بسته می‌شود نظامیان باید در صحنه به گشودن درهای بسته اقدام کنند و مدیریت بحران انجام بدهند فلسفه زندگی ما سختی است و این ذات زندگی ماست.

در زمان جنگ می‌گفتیم، حاضر هستیم تمام حقوقمان را در منطقه عملیاتی زیر یک سنگ بگذاریم و فقط یک نفر از تهران بیاید و این پول را بردارد و ببرد خرج کند. آیا کسی حاضر به انجام این کار بود؟ این شغل با چنین ترازوهایی قابل سنجش نیست. نظامی گری حس و شور و فرهنگی است که کمتر می‌توان در جامعه تشریح کرد و توضیح داد باید در صحنه قرار بگیرید تا متوجه شوید.

با مساله کرونا چطور برخورد کردید؟

ما همواره به دنبال تبدیل تهدید به فرصت هستیم، ما کرونا را فرصتی پنداشتیم و در گام اول مدیریت کردیم و مراکز آموزشی را با کنترل فضای روانی و مرخصی کوتاه مدت تعطیلات عید نوروز مدیریت کردیم. دوره‌ها را در یگان‌های عملیاتی تقسیم کردیم و فوراً آموزش‌های مجازی را شروع کردیم و از طریق شبکه‌های زیرساختی داخلی آموزش‌ها را ارائه کردیم. به عنوان معاون آموزشی ارتش با قاطعیت عرض می‌کنم دانشجویان ما یک ساعت عقب افتاده تحصیلی ندارند. از منظر تقویت شبکه‌های آموزشی مجازی فرصتی بی نظیر به دست آمد ولی از منظر کنترلی، بهداشتی، تحقیقاتی و مطالعاتی با تمهیداتی که انجام شد امروز با اطمینان می گویم از خانواده آموزش حتی یک نفر مبتلا نداشتیم و آموزش‌ها تعطیلی ناپذیر است و همچنان در حال انجام است. در خصوص مطالعات علمی نیز نتایج خوبی داشتیم که در آینده منتشر خواهد شد. اگر به این پدیده به عنوان بیوتروریسم نگاه کنیم و یا پدیده‌ای بیولوژیک، برای هر دو وجه آن گروهای مطالعاتی در حال بررسی و ارائه راه کارند.

کدام کشورها در آموزش از ایران کمک گرفته‌اند؟

در همین لحظه دانشجویانی از کشورهای عمان، پاکستان، هندوستان، کره و… داریم. این تعاملات آموزشی برای انتقال تجربه‌ها است. آموزش نیروهای مسلح در ارتش‌های دنیا طبقه بندی ندارد. ارتش جمهوری اسلامی ایران در سازمان‌های نظامی جز اولین سازمان هاست که تعاملات دیپلماتیک دارد، دانشجو می‌فرستد و دانشجو جذب می‌کند. در خصوص برخی از کشورها ارتباط یک طرفه است به طور مثال ما از کره دریافت دانشجو داشتیم ولی ما دانشجویی نفرستادیم. این گام اول بود و رفته رفته وضعیت تغییر خواهد کرد.

قاعدتاً آموزش و پژوهش پیشانی سازمان است لذا دانش پژوهان باید در تاریخ بر مساله ارتش جمهوری اسلامی ایران واکاوی انجام دهند. من از جوانان می‌خواهم وارد حوزه‌های مطالعاتی شوند و اسناد و مدارک را بررسی کنند و به برخی از ابهامات پاسخ بدهند. با انجام همین تحقیقات اولیه و جمع آوری اطلاعات و کارهای پژوهشی مشخص گردید، متوسط حضور کارکنان و کادر ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس به ازای هر نفر ۶۰ ماه است. یعنی به طور متوسط هر نفر ۵ سال در جنگ بود هر سرباز به طور متوسط ۲۱ ماه در جنگ است. کار ما به این ترتیب نبود که برویم و کسی جای ما باشد و برگردیم. ما به طور متوسط ۵ سال در جنگ بودیم این آمار حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و مفسرین می‌توانند از این آمار تحلیل‌ها در بیاورند و لذا انتظار داریم جوانان با حضور در کارهای مطالعاتی، اطلاعات خود را تکمیل کنند. من مسئولیت بخش پژوهش سازمان را نیز بر عهده دارم و از تمام پژوهشگران دعوت می‌کنم تا در عرصه‌های این چنینی حضور پیدا کنند و شفاف سازی کنند و برای آینده تاریخ سازی کنند تا جوان‌ها پاسخ سوال‌های خود را بیابند. چه کسی می‌تواند بگوید شهید فلاحی چه کار کرد، شهید قرنی چه کرد؟ چرا شهید قرنی را در سوم اردیبهشت به شهادت رساندند؟ شهید قرنی توسط همان نگاهی حذف شد که شهید صیاد و شهید سلیمانی را حذف کرد فقط ابزارها عوض شده، لذا با نگاهی دوباره به تاریخ شاید بتوان به گونه‌ای دیگر دید و قضاوت‌هایمان عوض شود.