چند وقتی بود که گوشی موبایلم کار نمی‌کرد و دچار مشکل شده بود من هم آن را برای تعمیر به یکی از مغازه‌های موبایل فروشی دادم یک هفته بعد از تعمیر گوشی با پیامکی عجیب مواجه شدم ...

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

خانمی می‌گوید: وقتی که دانشجو بودم با همکلاسیم نامزد و بعد هم با او ازدواج کردم. اوایل شرایط مالی خوبی نداشتیم و مجبور بودیم که هر دو زیاد کار کنیم تا بتوانیم مخارج زندگی مان را تامین کنیم. همسرم بسیار بدبین بود و از همان ابتدا به خاطر این مسئله با او مشکل داشتم او دوست نداشت در هر محلی کارکنم و مدام مرا چک می‌کرد و از همکارانم ایراد می‌گرفت.

با وجود این من هم رفتارهای او را تحمل می‌کردم تا این که به آموزش یوگا برای خانم‌ها رو آوردم و در همین زمان نیز اختلافاتم با همسرم بیشتر شده بود تا این که دوهفته پیش گوشی موبایلم دچار مشکل شد و من آن را برای تعمیر به یکی از مغازه‌های موبایل فروشی دادم تا آن را برایم تعمیرکند. صاحب مغازه بعد از کمی تامل گفت: تعمیر گوشی شما کار زیادی می‌برد و باید چند روزی در مغازه بماند.

چند روز بعد به مغازه رفتم و گوشی موبایلم را گرفتم، اما هنوز یک هفته نشده بود که با پیامک عجیبی مواجه شدم. فردی به من پیامک زد و در آن خواستار برقراری ارتباط با من شد و تهدید کرد اگر به خواسته اش جواب مثبت ندهم عکس‌هایی را که از من به دست آورده، در اینترنت منتشر خواهد کرد. اولش فکر کردم که یک دروغ و بلوف است و برایش پیامک زدم که هرکاری می‌خواهد بکند، اما وقتی یکی از تصاویر را برای من ارسال کرد و گفت بقیه عکس‌ها هم پیش اوست به او التماس کردم و گفتم که متاهل هستم، اما او از حرفش منصرف نشد. الآن هم ولم نمی‌کند و مدام برایم پیامک می‌زند و می‌گوید صبرش تمام شده و می‌خواهد حرفش را عملی کند...

از طرفی همسرم بسیار روی من حساس شده و مدام به من شک می‌کند که مبادا با کسی ارتباط و دوستی داشته باشم نمی‌دانم با این وضعیتی که پیش آمده چه کنم و چطور خودم را از این مخمصه نجات دهم؟

منبع: روزنامه خراسان