مثلث خوانی ؛
نقدی بر نوشته حسام الدین آشنا ؛ فرمانده خوب، فرمانده غیرسیاسی است؟
مطلبی که اخیرا مشاور حسن روحانی در صفحه اجتماعیاش منتشر کرده با تحلیلهای متفاوتی روبهرو شده است.
حسامالدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور با انتشار فیلمی از سخنرانی حاجقاسم سلیمانی در صفحه شخصی فیسبوکش نوشت: «بگذاریم حاج قاسم در قله اسطورهای دفاع از حریم و حرم بماند؛ نگذاریم او را چون محسن و باقر به کارزار کلید و گازانبر بکشانند.»
مشکل از آنجا آغاز میشود که همیشه پای یک آشنا در میان است. مساله این است که مشاور فرهنگی رئیسجمهور، بیش از اینکه دغدغه فرهنگی داشته باشد، در حال دغدغهسازی و مسالهسازی سیاسی است.
و اما مساله من، نه باقر است و نه محسن؛ مساله من قاسم است. امروز، حاج قاسم، نماد ناموس امنیتملی است.
تا کنون دستم علیه آقای آشنا به قلم نرفته بود، اما این بار، بحث غیرت است و معتقدم که سکوت... و البته روا نمیدانم، من، آن باشم که علامه جوادیآملی فرمودند. حرمتشکنی و زخمزبان زدن به ناموس امنیتملی، از هر شخصی، از هر جناحی، چه از جانب مشاور رئیسجمهور محترم باشد، چه از جانب خود رئیسجمهور محترم، چه اگر شخصی دیگر رئیسجمهور میشد، اصلا اهمیتی ندارد و به هر ترتیب محکوم بود؛ مهم این است که هیچ کس نباید به خود اجازه دهد که به عنصر پرخیر و برکتی مانند حاج قاسم سلیمانی، اهانت کند.
و من متعجم از آقای آشنا! متعجبم که ایشان به جای اینکه بهعنوان مشاور فرهنگی رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی ایران، خدا را شاکر باشد که سربازی مانند حاج قاسم سلیمانی، از قهرمانان نسل جوان امروز ما شده به او میتازد.
و نمیخواهم ساحت حاج قاسم را خلط کنم با مباحث مناظراتی، کلیدمآبانه و گازانبرانه؛ نمیخواهم به آقای آشنا یادآوری کنم که عذاب وجدان به رئیس ایشان امان نداد و بعد از همان مناظره، پیش آقای قالیباف رفت و از ایشان حلالیت طلبید. چون دغدغه و عامل انگیزانندهام برای نگاشتن این نوشته، اصلا نه مناظرات است و نه بحث زرد عوامفریبانه کلید و گازانبر. تکرار میکنم؛ دغدغه من، ناموس امنیت ملی است و باز هم تکرار میکنم، من از سرباز وطن دفاع میکنم چون ناموسم وطن است، ناموسم امنیت ملی کشورم است، مثل هر شهروند باغیرت مملکتم.
و اگر دیگری انگیزهاش حفظ منافع رئیسش است، انگیزه نگارنده، دفاع از سربازی است که هر لحظه اگر خبر شهادتش را بشنویم، حقا ایران عزادار میشود.
میپرسم از آقای مشاور، که آقای مشاور، شمایی که با وفاقت و عرفان بیگانه نیستید، شمایی که خود را فراجناحی میدانید و نه یک اصلاحطلب جناحپرست رادیکال؛ مساله حاج آقای آشنا! اگر همین فردا، خدای ناکرده، خبر رسد که حاج قاسم به جمع یاران و فرماندهان شهیدش پیوست، واقعا، انصافا، میتوانید خودتان همین یک توئیت توهینآمیز بیارزشتان را هضم و فراموش کنید؟
فراموش نمیکنم که اولین بار، کلیدواژه دلواپسان را اکثر قریب به اتفاق مردم، در سال ۹۳ از زبان شمایان و رسانههایتان شنیدند؛ اصلا کسی خبر نداشت که دلواپسی هست و دلواپسان جشن گرفتهاند، این شما بودید که دلواپسان را برجسته کردید. من نه دلواپسان را قبول دارم و نه دخلی به آنان دارم، اما فرضا که دلواپسان را در پروژه غیریتسازیتان نهادینه کردید و فرضا که اصلا حق داشتید و آنها برای شما، غیر و دیگری محسوب میشدند؛ اما مسلمان! حاج قاسم سلیمانی هم برای شما شد غیر؟ شد دیگری؟ او را هم باید در پروژههای غیریتسازیتان خرج کنید؟ غیرتتان اجازه میدهد؟
امثال همین مواضع حضرتعالی است که باعث میشود پیر و جوان نسبت به سیاست و سیاستمدار، احساس انزجار پیدا کنند و بالای صفحاتشان بنویسند «به جای مردان سیاست بنشانید درخت، تا هوا تازه شود». آقای آشنای عزیز! این رفتار شما خودزنی است! شما رسما دارید میگویید که حاج قاسم خوب، یا حاج قاسم مرده یا شهید است، یا حاج قاسم دور از سیاست!
آقای مشاور! آقای مجتهد! امروز روز افتتاح مجلس دهم است و رواست به یاد آن جمله زرنشان شهید آیتالله سیدحسن مدرس بیفتیم که چقدر دقیق و عمیق فرمود: «دیانت ما عین سیاست ماست و سیاست ما عین دیانت ماست.» شما که بهتر باید ابعاد و منظرهای مختلف و متنوع مد نظر این جمله را فهم کرده باشید؛ آیا جز این است که این جمله یعنی یک سرباز، هر جا که باشد، چه در حوزه و چه در مجلس، چه در جبهههای خارجی نبرد حق علیه باطل و چه در عرصه خدمت در قالب داخل مرزها، یک سرباز و خادم ملت است؟
شما در خلوص حاج قاسم شک دارید یا اینکه عرصه سیاست ایران را لجنزاری میدانید که دون شأن حاجقاسم میدانید وارد این فضا شود؟ نکند خود معترفید که با چه دغلها و سمفشانیهایی در کارزار انتخابات و سیاست، بسیاری مردان سیاست، رقبا را به در میکنند، آری؟ این گونه است؟ آیا این نگاه شما- البته اگر چنین است که ذکر شد- به معنای همان نگاه بعضی عوامالناس نیست که میگویند «سیاست پدر و مادر ندارد»؟ یعنی شما هم تلویحا معتقدید که کلا هر کس وارد سیاست شود، لباساش به شذوذات و نجاست سیاست آغشته میشود؟ این گونه است نگاه شما به عرصه سیاست؟ این قدر آن را سیاه میبینید؟ پس خود چگونه اکنون تا مرفق، دست در سیاست داخل کردهاید؟
آقای آشنا! حاج قاسم سلیمانی، حاج قاسم است، رستم دستان نیست! او یک سرباز است، نه فسانه است و نه اسطوره! تکرار میکنم! فسانه و اسطوره، هرکول هستند و رستم دستان! قاسم سلیمانی، سربازی است که هر جا لازم باشد حسب تکلیفش ورود میکند و دست خدا هم همواره به همراه بندگان مخلصش هست.
توئیتهای تکمیلی عملا همان نگاهی که در بالا توضیح داده شد را تایید کرد. یعنی شما دون شأن یک قهرمان میدانید که وارد سیاست داخلی شود. این توئیتها به شرح زیر است:
«تقدیم به برادرانی که احساس تکلیف کردند؛ لطفا اصل پست بنده را در فیسبوک بعد از دیدن کلیپ سخنرانی حاج قاسم بخوانید.»
«آن پست دلنوشتهای است حاصل تاثر از سخنرانی آسمانی حاجقاسم و دلسوزی مشفقانهای است در مورد آقا محسنها و آقا باقرها.»
«ما همه مدیون رشادت سردارانمان هستیم اما جفایی بزرگتر از آن نیست که شخصیتهای فراملی خود را به کشاکش سیاستورزیهای روزمره بکشانیم.»
حال سوال اینجاست که با نگاه فوق، تکلیف مراجع که شخصیتهایی معنوی و غیرسیاستزده هستند اما هرگاه احساس تکلیف کنند وارد حوزه سیاست داخلی میشوند، چیست؟ تکلیف شخص ولیفقیه که فقیهی جامعالشرایط و از باتقواترین مسلمانان است اما ورود میکند به مسائل داخلی و سیاستهای روزمره چیست؟
همه اینها را گفتم، تا برسم به این دو نکته؛
اولا مبادا فکر کنیم که آن کلام امام به معنای ممنوعیت ورود نظامیان به عرصه مدیریت کشور است، بلکه امام خمینی(ره) ورود و حضور همزمان نظامیان و سپاهیان را به سیاست درست نمیدانستند که درست هم نیست. وگرنه کیست نداند که رئیس شما، از امنیتیترین نظامیان و از ژنرالهای امنیتی پشتپرده و مقابل پرده بوده است؟ که البته بر این باورم که آن هم هیچ اشکالی ندارد؛ آقای روحانی هم پریروز امنیتی-اطلاعاتی بوده، دیروز دبیر شورای عالی امنیت ملی و امروز هم رئیسجمهور، هیچ ایرادی هم ندارد.
ثانیا، مشکلم با موضع شما، از باب زاویه دید شما و ایدئولوژیک بود، وگرنه خودمانیم، واقعا باورتان شده که حاج قاسم نامزد ریاستجمهوری میشود؟ اگرچه اگر بخواهد هم حق مسلمش است اما از هول حاجقاسم، مواضع شاذ اتخاذ نکنید؛ از شما توقع نمیرود. نه محبوبیت فرا ریاستجمهوری حاج قاسم ترس دارد و نه باید از محبوبیت بیش از رئیسجمهور ظریف به هراس افتاد. به نظر شما بیشتر مفید است که در حال به راه انداختن دعواهای سیاسی باشید یا دغدغهمند مسائل فرهنگی-اجتماعیای باشید که رهبری به واسطه حل آن، اخیرا کمیتهای ویژه و فراقوهای تشکیل دادهاند؟ قدری هم متمرکز بر عرصه یتیم فرهنگ باشید، هم خدا را بیشتر خوش میآید و هم خلق خدا را.
دیدگاه تان را بنویسید