پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دونالد ترامپ در توئیتی نسبت به احتمال کاندیدا شدن جان کری، وزیر خارجه پیشین آمریکا و مسئول مذاکرات هسته‌ای برجام واکنش نشان داد و نوشت: «می‌بینم که جان کری، پدر توافق خاتمه‌یافته هسته‌ای با ایران، به ریاست‌جمهوری فکر می‌کند. باید خیلی خوش‌شانس باشم.» 

این در حالی است که اخیرا جان کری در صحبت‌هایی کاندیداتوری‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری  2020 ایالات متحده آمریکا و حراست از دستاوردهایش یعنی برجام و قرارداد آب و هوایی پاریس را مطرح کرده است. درواقع جان کری یکی از چهره‎های درخشان حزب دموکرات و افراد برجسته حوزه سیاسی در ایالات متحده آمریکا شناخته می‌شود. به عبارت دیگر اگر جمهوریخواهان جان مک‌کین را به عنوان یک فرد برجسته در چارچوب حزب جمهوریخواه  با جهت‌گیری نظامی‎گری و موضع‎گیری‎های مستقل قبول داشتند، جان کری نیز که یکی از سیاستمداران و وکلای معروف آمریکایی است که در میان دموکرات‎ها دارای همین جایگاه ویژه است. اگرچه وی در انتخابات سال 2004 میلادی در برابر جورج بوش پسر شکست خورد، اما باید توجه داشت که وی در آن زمان برای مقابله با تحرکات رادیکالی نئوکان‎های آمریکایی  پا به کارزار رقابت‌های انتخاباتی گذاشت. کری که از سناتورهای برجسته آمریکا محسوب می‌شود به عنوان شصت و هشتمین وزیر امور خارجه کاخ سفید در دولت دوم باراک اوباما و سناتور دموکرات ایالات ماساچوست، زمانی به باراک اوباما پیوست که هیلاری کلینتون خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 آماده می‌کرد تا به عنوان کاندیدای دموکرات‎ها بتواند فرصت ریاست‌جمهوری را برای اولین بانوی آمریکایی فراهم کند؛ اما در نهایت دیدیم که هیلاری کلینتون دربرابر ترامپ شکست خورد. اکنون نیز سخن از کاندیداتوری جان کری برای ریاست‌جمهوری در مطبوعات و رسانه‎های آمریکا مطرح است و این موضوع حتی واکنش دونالد ترامپ را نیز به همراه داشته است.

کری از نوادگان اجداد مشهور آمریکایی از جمله توماس کرنل و یوریس-جورج وولسی است و اجداد وی از جمهوری چک امروزی به آمریکا مهاجرت کردند.

 در ابتدای جنگ ویتنام بود که کری مدال شجاعت گرفت و درخشید. او توانست پس از پایان جنگ به جنبش ضد جنگ بپیوندد و سخنرانی وی در کنگره، دولت آمریکا را تحت فشار قرار داد تا به حضور نیروهای آمریکایی در ویتنام پایان دهند. از این رو است که ‌وی ‌میان نودموکرات‎ها همان جایگاهی را دارد که مک‌کین میان جمهوریخواهان داشت. همچنین کری رابطه خوبی با بزرگان حزب دموکرات و خانواده‎های اصیلی که اساسا در میان حزب دموکرات و مردم آمریکا دارای جایگاه مناسبی از نظر اجتماعی و سیاسی هستند، دارد. درواقع روابط حسنه وی با خانواده کندی یکی از نکات مهمی است که می‌تواند به او در ارتباط با جهت‌گیری دموکرات‎ها در انتخابات آینده کمک کند. درعین حال سناتور پیشین آمریکایی در دانشگاه ییل در رشته علوم سیاسی به تحصیل پرداخت؛ از این جهت و با توجه به علاقه به سیاست‎های صلح‌طلبانه و جهت‌گیری وی برای ایجاد یک رویکرد همگرایانه با کشورهای اروپایی جهت حل و فصل بحران‎های بین‌المللی، می‌توان گفت سیاست خارجی او به ویلسون رئیس‌جمهور سابق آمریکا در جنگ جهانی اول نزدیک است. فعالیت‎های ضدجنگ وی سبب شد تا سال‎ها او به عنوان یکی از رهبران صلح‌خواه جامعه آمریکایی معرفی شود. اگرچه در زمانی که او زمینه‎های جهت‌گیری ضدجنگ خود را در جنگ ویتنام مطرح کرد، مورد توجه محافل سیاسی قرار گرفت و خشم برخی از سران آمریکایی در همان زمان را نسبت به خود برانگیزاند؛ تا جایی‌که این خشم به بالاترین مقام آمریکا در آن زمان یعنی ریچارد نیکسون نیز تسری پیدا کرد. اما این مساله در پرونده جان کری می‌تواند خود را در برابر رادیکالیسم جنگ‌طلبانه ترامپ دررابطه با موضع مصالحه و ایجاد فضای صلح و همکاری میان دو سوی اقیانوس مطرح کند. از سوی دیگر پیشینه وی در مجلس سنا که از دهه 80 شروع شد، توانست رای مردم  را در ایالت ماساچوست جذب کند و او وارد مجلس سنا شود. او با دو دهه حضور در سنا بارها ازسوی مردم ماساچوست به عنوان نماینده برگزیده شد که این سابقه درخشان منجر به گرایش مردم نسبت به او شده است. لذا باید گفت تا حدود زیادی جان کری دارای مولفه‎های قابل توجه است که می‌تواند ترامپ را نگران کند‌ نباید از نظر دور داشت که جان کری همواره در زمان‎هایی کاندیدا می‌شود که دور دوم رئیس‌جمهور مستقر آمریکا محسوب می‌شود و پیروزی برای وی تا حدودی مخاطره‌آمیز می‌گردد. زیرا به هر جهت رئیس‌جمهور مستقر در کاخ سفید آن هم در دوره اول، شانس بیشتری را برای پیروزی به خود اختصاص می‌دهد؛ درواقع مردم در آمریکا و کشورهایی مانند ایران ‌چهار سال را برای پیاده‌سازی دیدگاه‎ها و عملکرد کامل کاندیدای خود فرصت اندکی می‌دانند. لذا این منطق را در  جامعه گسترش می‌دهند که باید به رئیس‌جمهور فعلی زمان بیشتری داد تا به شعارهای انتخاباتی دور اول خود جامه عمل بپوشاند. اکنون نیز در خصوص ترامپ علی‌رغم تمام انتقاداتی که علیه وی وجود دارد و حتی مساله استیضاح، اما به دلیل عملکردش در حوزه اقتصادی و احیای ناسیونالیسم آمریکایی،  جذابیت ترامپ‌ نزد مردم نسبت به برخی روسای‌جمهور در نیمه‌های دور اول ریاست‌جمهوری نسبت به ابتدای آن کمتر کاهش یافته و حتی در برخی جهات افزایش نیز داشته است. لذا از این بابت جان کری تا حدود زیادی با چالش مواجه خواهد بود. نکته قابل توجه دیگری که در خصوص احتمال کاندیداتوری جان کری مطرح است برخورد ترامپ با وی در دو سال آینده است. در اینجا منظور برخورد شخصی ترامپ با کری نیست، بلکه مقصود این است که آیا ترامپ  در برابر فشار افکار عمومی به ناگهان واکنش‎های شدید از خود نشان خواهد داد و برای رهایی از فشار، جنگی را در منطقه خاورمیانه شکل می‌دهد تا با ورود به این جنگ به گونه‌ای عمل کند که مردم آمریکا به این نتیجه برسند که ترامپ باید بماند تا خود بتواند مساله جنگ را سامان دهد؛ به این معنا که آنچه را که خود آغاز کرده به پایان رساند. در حقیقت برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باور هستند که فشار به ترامپ موجب می‌شود که او در سیاست‎های رادیکالیستی خود در عرصه بین‌الملل با محدودیت مواجه شود‌ اما سناریوی بدیل این موضوع این است که فشارهای داخلی بر ترامپ اگر از حد معینی بیشتر شود باعث می‌شود که وی و تیمش برای رهایی از آن وارد عرصه سیاست خارجی و ایجاد تنش بزرگ میان آمریکا و کشورهای هدف شوند، تا بدین‌ترتیب زمینه توجه افکار عمومی‌ایالات متحده را به بیرون مرزها و جنگ جدید کشاند. لذا دور از تصور نیست عقلانیت سیاسی در حوزه واقع‌گرایی، ملت آمریکا را به سمت و سویی خواهد برد که علی‌رغم میلی که به جان کری یا سیاست‎های صلح‌طلبانه کاندیداهای دیگری مانند وی دارند، رای به باقی ماندن ترامپ دهند و او یک بار دیگر در کاخ سفید مستقر شود.

مساله‌ای که در این بین مطرح می‌شود موضوع برجام و تاکیدی است که شخص کری در جهت حراست از این توافقنامه بیان داشته است. به هرجهت جان کری بیش از اوباما و حتی پیشتازتر از او در ارتباط با ایران و انجام مذاکرات سازنده در جهت اجرای برجام حرکت کرد. لذا برخلاف هیلاری کلینتون که در حزب دموکرات رویکردهای کلاسیک دموکرات را نیز مد نظر قرار می‌دهد و به نوعی کبوتر قرمز محسوب می‌شود، کری یک کبوتر آبی و معتقد به جهت‌گیری‎های نودموکراتانه باراک اوباما بود. به همین خاطر نه از لحاظ حزبی بلکه بر اساس تفکر و قرابت فکری و فلسفی به اندیشه‎های اوباما با او همراه شد. از این جهت می‌توانیم بگوییم انتخاب احتمالی جان کری به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌تواند در صورت تداوم همین وضعیت موجبات امیدواری برای ایران باشد که خواهان حفظ برجام است. زیرا برخلاف تمام انتقادهایی که از سوی دلواپسان مطرح می‌شود اکنون دیگر اغلب سیاستمداران و مردم دریافته‌اند که برجام در صورت تعهد کامل همه اعضا به آن یک توافق‌نامه مثبت در تاریخ سیاسی ایران تلقی می‌شود و ایران می‌تواند از آن در جهت منافع ملی خود بهره‌برداری کند.

 بنابراین در وضعیت احتمالی آینده اگر ترامپ از جان کری بر اساس فعالیت‎هایی که انجام می‌دهد شکست بخورد و در کاخ سفید شاهد حضور جان کری بر مبنای احتمالات موجود باشیم، می‌تواند این قطعیت را از همین الان شکل دهد که وضعیت روابط ایران و آمریکا در چارچوب برجام بسیار سازنده‌‌تر و مثمرثمرتر خواهد شد. اما همه این موارد به یک شرط منتهی می‌شود که جان کری بتواند در انتخابات آینده بر ترامپ پیروز شود. ضمن اینکه  انتخابات آینده کنگره آمریکا می‌تواند نشانگان بسیار مثبتی در صورت پیروزی قابل توجه دموکرات‎ها بر جمهوریخواهان برای جان کری باشد. اگر در این انتخابات دموکرات‎ها نتوانند پیروزی چشمگیری نسبت به حزب حاکم موجود در کنگره آمریکا یعنی مجلس نمایندگان و سنا به دست آورند، می‌توان گفت که جان کری بار دیگر ریسک بزرگی را برای کاندیداتوری و رودررویی با ترامپ به جان خریده و ممکن  است کابوس سال 2004 میلادی و شکست در مقابل بوش، این بار در برابر ترامپ برای وی تکرار شود.