یکی از دلایلی که پرونده هفتم تیر در این سال‌ها کنار گذاشته شده به خاطر فرار کلاهی بود و اینکه مدام درباره هفتم تیر با یک رویکرد حماسی و ادبیاتی صحبت می‌شود. این رویکرد حماسی باعث شده بود تاثیر این حادثه بر وضعیت جامعه سیاسی آن روز و امروز ما کشف نشود

هاشمی و بهشتی رقیب نبودند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 اکران مستند ترور سرچشمه، یکی از خبرهای مهم سینمای مستند ایران، در هفته‌های اخیر بود. اتفاقی که منجر به موضع‌گیری‌های فراوانی از سوی اهالی سینما و تاریخ در این باره شد و فضای جدیدی از تحلیل‌ها را درباره این فیلم پیش روی مخاطبان و منتقدان قرار داد. فضا‌یی که برای تبیین و بررسی بهترِ آن، باید سو‌یی از ‌تریبون را به سازندگان و عوامل تهیه این فیلم واگذار کرد.

موضوع انفجار دفتر حزب جمهوری در سال 1358، یکی از ناب‌ترین و جذاب‌ترین سوژه‌های تاریخ سیاسی کشور است که تاکنون پرداخت چندانی به این موضوع نشده است. مهدویان و تیم همراه او در تهیه این مستند دست بر یکی از موضوعاتی گذاشته‌اند که توانا‌یی بسیاری برای همراهی مخاطبان با خود دارد.

عوامل ترور سرچشمه درباره این سوالات توضیحات بیشتری داده‌اند که شما را به مطالعه آن دعوت می‌کنیم.

 

محمد‌حسین مهدویان؛ کارگردان ترور سرچشمه درباره فضای بازجو‌یی‌گونه که در برابر میهمانان این مستند برقرار شده، به مثلث می‌گوید: «‌ایده اصلی کار همین بود، چون با یک پرونده باز مواجه بودیم؛ پرونده‌ای که هیچ گاه مختومه نشد‌ اما به یک معنا فراموش شد. وقتی ما سراغ این پرونده رفتیم، تصمیم گرفتیم، فیلم به‌گونه‌ای یک بازخوانی دوباره پرونده باشد با آدم‌های واقعی. مانند این پرونده‌های بایگانی‌شده‌ای که ناگهان باز می‌شوند و دوباره آدم‌ها را خبر می‌کنند برای اینکه به سوالاتی از نو جواب بدهند تا تکلیف بعضی موضوعات روشن شود‌. چون ایده اولیه ما این بود، تصمیم گرفتیم طراحی را به این صورت انجام دهیم. می‌خواستیم این حالت بازجویی به‌گونه‌ای از طرف تماشاگر باشد و مصاحبه‌شونده‌ها رو به دوربین درباره این موضوع حتما حرف بزنند.»

مهدویان فضای بازجو‌یی را برای مخاطب یک المان واقعی به حساب می‌آورد. المانی که کارگردان از درنظر آوردن آن در فیلم، ایده‌ای داشته و آن ایده برای همراهی بیشتر مخاطب با جریان واقعی این مستند برقرار شده است.

کارگردان ترور سرچشمه درباره یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که به مستند وارد شده، یعنی کمرنگ بودن نقش محمدرضا کلاهی، عامل اصلی ترور حزب جمهوری اسلامی ایران در مستند ترور سرچشمه توضیحاتی ارائه کرده است. مهدویان در این‌باره این چنین گفته: «ما می‌توانستیم پرونده فیلم را از طریق دنبال‌کردن مجرم ادامه دهیم یا اینکه جایی که بعد از کشف بمب دوم، فهمیدیم آیت‌لله بهشتی هدف اصلی عملیات بوده به‌دنبال این برویم که چرا او را هدف قرار داده بودند. واقعیت این است که در پژوهش، مساله کلاهی به تدریج برای من کم‌اهمیت شد، به خاطر اینکه احساس کردم او هم آدمی ‌بوده که کاری انجام داده و بقیه حرف‌هایی که درباره او زده می‌شود در حد  داستان‌هایی با چند واسطه است. خیلی هم روشن نیست کلاهی در ۳۰ سال گذشته کجا بوده و چه کارهایی انجام داده است، ولی از این طرف یک سوال مهم وجود داشت که می‌شد درباره آن حرف زد و آن اینکه چرا آیت‌ا‌لله‌ بهشتی چنین هدف مهمی‌ بود؟ به نظرم آمد پاسخ دادن به این سوال، فیلم را جدی می‌کند چراکه با زندگی امروز ما ارتباط برقرار می‌کند. فیلم به این ترتیب از قالب اثری متعلق به گذشته درمی‌آید و موضوع حادثه را زنده می‌کند.»

مهدویان دلیل اهمیت حادثه انفجار حزب جمهوری در جریان اتفاقات مشابه آن در طول عمر انقلاب اسلامی را توضیح داده است. او این دلیل اهمیت را مرتبط با برداشتش از متهم اصلی پرونده انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی می‌داند و در این باره می‌گوید:‌«یکی از دلایلی که پرونده هفتم تیر در این سال‌ها کنار گذاشته شده به خاطر فرار کلاهی بود و اینکه مدام درباره هفتم‌تیر با یک رویکرد حماسی و ادبیاتی صحبت می‌شود. این رویکرد حماسی باعث شده بود تاثیر این حادثه بر وضعیت جامعه سیاسی آن روز و امروز ما کشف نشود.»

کارگردان این اثر، دلیل پرداخت به شخصیت شهید بهشتی در قسمت دوم و به تبع آن فاصله گرفتن از معمای کلاهی در این مستند را شرح داده و در این باره می‌گوید:«‌وقتی ماجرای بمب دوم را در پژوهش کشف کردم و بحث استراتژی ‌بی‌‌آینده‌کردن را در تحلیل‌های بعد از واقعه هفتم تیر دیدم، احساس کردم موضوع، موضوعی زنده است و الان اگر بعد از ۳۰ سال قرار است درباره آن کار کنیم باید در بخش مهمی ‌از فیلم بگوییم چرا شهید بهشتی هدف قرار گرفت و تصویری از ایده‌های مقتول پرونده بدهیم که تماشاگر فکر کند برخی حوادث تاریخی چه تاثیری روی زندگی امروز ما داشته است. در نتیجه یک مقدار از شخصیت کلاهی فاصله گرفتم، اما بعد از یکی، دو نمایش احساس کردم تماشاگر دوست دارد سرنوشت کلاهی را بداند. ما از آنچه بر او گذشته خیلی اطلاعی نداریم‌ اما سرنوشت او را کمابیش می‌دانیم. در نتیجه احساس کردم چون این سوال در ذهن تماشاگر می‌ماند که کلاهی چه شد، در حد یک کپشن پایانی به آن جواب دهم. چون در نهایت، کلاهی عامل یک طرز فکر بود و اگر او نبود کس دیگری آن کار را انجام می‌داد و انگیزه‌های شخصی زیادی برای این کار نداشت.»

  همه‌چیز برنامه‌ریزی شده بود

مهدویان در ادامه تحلیلی که از ماجرای هفتم تیر ارائه می‌دهد، به نکته تازه‌ای در مورد فضای معمایی و حادثه تروریستی هفتم تیر اشاره می‌کند. او اهمیت شخصیت شهید بهشتی را در صورت دادن به این ترور، محور می‌داند و البته از سو‌یی دیگر درباره افراد درگیر در جریان این ترور نیز رویه‌ای ‌بی‌جهت پیش می‌گیرد و می‌گوید:«‌درباره واقعه هفتم تیر، نمی‌دانم چه لایه‌های دیگری می‌توانسته داشته باشد و شاید هیچ گاه فهمیده نشود؛ چراکه پدیده بسیار پیچیده‌ای در این روز رخ داده بود. این واقعه مثل یک فیلم است که در آن همه چیز دقیق طراحی شده است. این قدر همه چیز منظم است که اگر همه این اتفاقات واقعا تصادفی باشد، یکی از تصادف‌های عجیب تاریخ است. شما فرض کنید چنین جلسه‌ای برگزار می‌شود. ساختمان آنجا کاملا مستعد این است که چنین تلفاتی را بگیرد. بمب‌هایی که به دقت کار گذاشته شده و در لحظه درست منفجر شده است. ساختمانی که به همان دقتی که طراحان بمب در نظر گرفته بودند، تخریب می‌شود. به نظر من اینها مسائلی است که ماجرا را هیجان‌انگیز می‌کند. نمی‌توانم نظر درستی بدهم که چه کسانی خودآگاه در آن دخیل بوده‌اند. چیزی که به نظر من می‌رسد حادثه هفتم تیر، مهم‌ترین حادثه تروریستی بعد از انقلاب بوده و به‌شدت در سرنوشت جمهوری اسلامی تاثیر داشته است. خیلی‌ها در دوره‌ای که من کار می‌کردم تلاش می‌کردند بگویند نه این گونه نبوده و انقلاب راه خود را پیدا کرده و آدم‌ها آمده و رفته‌اند، اما به نظر من شخصیت دکتر بهشتی کاملا با همه شخصیت‌های دیگری که در آن زمان حضور داشتند، متفاوت است. حضور یا عدم حضور چنین فردی کاملا در شکل‌گیری وقایع بعد از هفتم تیر می‌توانست موثر باشد. من به‌جد به این موضوع قائل هستم‌ اما اینکه این حادثه چه ابعاد دیگری دارد فهمیدن آن خیلی سخت است، چون ما نمی‌دانیم در دل آدم‌ها چه می‌گذشته و چگونه فکر می‌کردند.»

  هاشمی‌ و بهشتی رقیب نبودند

مهدویان درباره برخی از انتقاداتی که به مستند ترور سرچشمه درباره رقیب جلوه‌دادن مرحوم هاشمی و شهید بهشتی گفته می‌شود، نیز به نکاتی اشاره کرده است. مهدویان با انتقاد از برداشت‌ها‌یی که تلاش کرده‌اند تا این دو چهره انقلابی را به نوعی در جریان انقلاب رقیب جلوه دهند، گفت: «درباره عکس آقای ‌هاشمی، واقعیت این است که خود من چنین برداشتی ندارم. درباره مقصر بودن ایشان که اصلا چنین تصوری ندارم و فیلم هم چنین داعیه‌ای ندارد. آن موقع البته جریاناتی شروع به گفتن حرف‌هایی کرده بودند و ما هم در فیلم آن را توضیح می‌دهیم. من اصلا احساس نمی‌کنم که آقای ‌هاشمی، یکی از رقیبان شهید بهشتی باشد. شهید بهشتی در مقطع اول انقلاب و در طیف همفکران خود ‌بی‌رقیب بوده و با فاصله برجسته‌ترین بوده است. اصلا فکر نمی‌کنم درون خود حزب و در میان شخصیت‌های اصلی بتوان برای کسانی چنین جایگاهی تصور کرد که با شهید بهشتی رقابت کنند. هم به لحاظ سوابق علمی ‌و مطالعاتی و هم به لحاظ انقلابی، رقیب خیلی جدی‌ای در طیف همفکران خود نداشت.»

کارگردان ترور سرچشمه، فضای پلیسی حاکم بر مستند خود را نیز یک حقیقت و البته خواسته مطلوب و اجراشده از سوی تیم کارگردانی این اثر می‌داند و می‌گوید:«‌ما فیلمی ‌با فضای پلیسی ساخته‌ایم و چهره‌های معروفی را در یک موقعیت بازجویی قرار داده‌ایم و آنها در معرض سوال و اتهام هستند. این فضاسازی فیلم است که می‌خواهد جذاب باشد و فضایی از‌ تردید و شک که در آن دوران وجود داشته را القا کند. همه تلاش ما به‌عنوان فیلمساز این است که اتمسفر حاکم بر داستان را در فیلم ایجاد کنیم. برای تقویت این فضای سوءظن، روش‌های مختلفی وجود دارد که در فیلم استفاده شده است. یکی از متریال‌ها هم عکس‌ها بود که از عکس‌هایی استفاده کنیم که این احساس سوءظن و پیچیدگی در آنها زیاد باشد.»

  هفتم تیر در‌ هاله‌ای از ابهام است

مجید رجبی‌معمار؛ تهیه‌کننده مستند ترور سرچشمه درباره انگیزه این تیم مستندساز از پرداخت به ماجرای انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیرماه این چنین می‌گوید:«‌در مستند بلند ترور سرچشمه تلاش بر این است شرایطی که در دهه ۶۰ ایجاد شد تا منجر به حادثه تروریستی هفتم تیر و شهادت دکتر بهشتی و تعداد زیادی از مسئولان و بزرگان نظام جمهوری اسلامی در سال‌های اولیه انقلاب- در شرایطی که انقلاب و اصول و پایه‌های نظام شکل می‌گرفت‌- به تصویر کشیده شود. این عزیزان در یک حادثه برنامه‌ریزی شده و پیچیده به شهادت رسیدند. این مستند، علل انجام این اقدام تروریستی و اینکه چه کسانی در این حادثه تروریستی مسئول و مسبب بودند را مورد بررسی قرار می‌‌دهد و به چرایی این حادثه می‌‌پردازد.»

 وی درباره منابع اطلاعاتی که در جریان تهیه این مستند از آنان استفاده شده، این چنین می‌گوید:«‌دوستان و همکاران من مدتی تحقیق کرده‌اند و مصاحبه‌‌های مختلف با افرادی که در آن ایام حضور داشتند و دست‌اندرکاران حزب جمهوری و افرادی که در آن ایام مسئولیت‌هایی داشتند انجام دادند و با انجام این مصاحبه‌ها و با اتکا به اسناد و مدارک و عکس‌هایی که از منابع مختلف گردآوری شده، این پروژه را انجام داده‌اند.»

رجبی‌معمار همچنین ابهام حادثه هفتم تیر را یکی از مهم‌ترین ابعاد این حادثه تاریخی دانست و درباره سوالات مبهمی ‌که در همان زمان درباره این ماجرا مطرح بود و هیچ گاه پاسخ درستی به آن داده نشد، می‌گوید:«‌به هرحال ما اطلاعات‌‌مان محدودیت‌هایی دارد، اصولا موضوعات تاریخی این گونه است. وقتی بعد از ۳۶ سال به سراغ سوژه‌ای به این مهمی می‌رویم طبعا به جوانب مختلف می‌پردازیم، اما ممکن است برخی سوالات و ابهامات باقی بماند. آقای مهدویان و تیم تحقیق تلاش کردند حتی‌الامکان بتوانند صریح‌ترین و مستندترین پاسخ را به سوالات مطرح‌شده ارائه دهند.»

  یک قابِ تازه از مستند

هادی بهروز؛ فیلمبردار مستند ترور سرچشمه، درباره قالب جدید این مستند در مصاحبه‌ها‌یی که با افراد مختلف داشته، این چنین می‌گوید:«‌مستند ترور سرچشمه در قالب مصاحبه است ولی اجرایی کردن شکل مصاحبه در آن بسیار متفاوت و خاص است و حتی می‌توان گفت این مدل مصاحبه برای اولین بار در ایران اجرا شده است.

این شکل از فیلمبرداری و اجرا در ایران برای اولین بار تجربه می‌شود اما در پروژه‌های مستند خارجی این اتفاق رخ داده است. البته می‌دانم قرار بود که در ایران نیز چند نفر این مساله را تجربه کنند اما نتوانستند شرایط آن را فراهم کنند.»

او در توضیح این نوع از مصاحبه که برای نخستین بار جلوی دوربین آورده شده، می‌گوید:«‌کسانی که برای مصاحبه در این مستند دعوت شده‌اند وارد اتاق می‌شوند و با دوربین صحبت می‌کنند، اما ماجرای اصلی این است که فرد مصاحبه‌شونده اصلا لنز دوربین را نمی‌بیند زیرا وسیله‌ای شبیه اتوکیو ساخته شده یعنی یک مونیتور جلوی لنز قرار گرفته است و رفله تصویر محمدحسین مهدویان روی یک شیشه شکل می‌گیرد. در چنین شرایطی زمانی که مصاحبه شونده به تصویر کارگردان نگاه می‌کند، در واقع به لنز دوربین خیره شده است.»

او همچنین درباره وجه ممیزه این اثر که البته تاثیر زیادی بر مصاحبه‌شوندگان دارد، می‌گوید: «‌زمانی که مصاحبه‌شونده وارد اتاق می‌شود و با تصویر صحبت‌ می‌کند، دیگر با دوربین و نفرات پشت دوربین مواجه نمی‌شود و همین مساله سبب می‌شود احساس راحت‌تری داشته باشد تا اینکه مستقیم به دوربین نگاه و درباره یک خاطره صحبت کند.»