گفتوگوی مثلث با مهدی فضائلی
محبوبیت روحانیکم شده است
اعتماد به نفس روحانی برای حضور دوباره در انتخابات ریاستجمهوری بسیار شکننده شده است، بهطوری که حتی یک نامزد متوسط از جریان اصولگرا میتواند رقابت را برای او خیلی آسیبپذیر کند
بهنظر شما آقای روحانی در سه سال گذشته نسبت خودش را با جناحهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب چگونه تعریف کرده است؟
این بحث جدیدی نیست و از همان زمانی که آقای روحانی مطرح شد، بیان میشد. بالاخره هر کسی شناسنامهای دارد. این طور نیست که امروز کسی تازه تصمیم بگیرد و بخواهد نسبت خودش را با جناحهای سیاسی کشور تعریف کند. براساس پیشینهای که آقای روحانی داشت و تلاشی که انجام داد، بعد از ریاستجمهوری نه متعلق به جریان اصولگرا و نه متعلق به جریان اصلاحطلب محسوب میشود. اگرچه به لحاظ تشکیلاتی و ارتباطی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود یعنی یک خاستگاه در جریان اصولگرایی داشت ولی اصولگرایان هم طیفهای مختلفی دارند. آقای روحانی از زمانهای دور سعی کرد که مدل آقای هاشمی را پیادهسازی کند و در دولت یازدهم نیز همین روند را ادامه داد. امروز هم همین مشی را دنبال میکند، برای همین نه جریان اصولگرا آقای روحانی را متعلق به خودش میداند و نه جریان اصلاحطلب.
بر همین اساس هر دو جناح سیاسی کشور به دولت یازدهم انتقادهای تندی را وارد میکنند، اصلاحطلبان برای حمایت از آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 اما و اگر یا شرط و شروط میآورند، برخیشان حتی صحبت از به میدان فرستادن کاندیدای در سایه میکنند...
بله ؛ عرض کردم چون اصلاحطلبان آقای روحانی را متعلق به خودشان نمیدانند، طبیعی است اگر بخواهند از او حمایت کنند بلاشرط نیست. در واقع اصلاحطلبان از آقای روحانی سهمخواهیهایی دارند که به صراحت امروز این مساله را مطرح میکنند و هرچه میگذرد رویکرد آنها در این زمینه شفافتر و پررنگتر میشود.
از طرفی اصولگرایان سنتی هم صحبت از شرطگذاری برای آقای روحانی میکنند، این تمایل همچنان در بدنه اصولگرایی وجود دارد که با طرح یک سری شرطها و قبول آن از سمت آقای روحانی، راست سنتی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 آقای روحانی را نامزد خود معرفی کند؟
چهرههای خیلی شاخص چنین حرفی را نزدند.
آقای باهنر چنین موضعی گرفتند.
من نشنیدهام.
حتی آقای باهنر اعلام کرد نام آقای روحانی در میان گزینههای جبهه پیروان خطامام و رهبری وجود دارد.
من چنین صحبتی را از آقای باهنر نشنیدهام. صحبت آقای مصباحیمقدم در حمایت از آقای روحانی نیز از موضع سخنگویی جامعه روحانیت مبارز تهران نبود، او نظر شخصی خود را بیان کرد که محترم هم است ولی از موضع یک مجموعه اصولگرا تلقی نمیشود.
آقای مرتضی نبوی هم اعلام کرد که آقای روحانی حتما رئیسجمهور دو دورهای است و باید بر انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا متمرکز شد.از این صحبت یک حمایت غیرمستقیم از آقای روحانی برمیآید، این طور نیست؟
شاید برداشتهای متفاوتی از این صحبت آقای نبوی انجام شود ولی قطعا منظور حمایت از آقای روحانی نبود. در واقع آقای نبوی یک تحلیلی دارد که آقای روحانی رئیسجمهور دو دورهای میشود اما اینکه جریان اصولگرایی باید چه کار کند یا چه کار نکند در دل این صحبت نیست.
آقای حجاریان هم چندی پیش گفته بود که اصولگرایان نیز در نهایت از روحانی حمایت خواهند کرد، این سخن چه منطقی میتواند داشته باشد؟
منطق این حرف را باید از کسی که بیان کرده پرسید. آقای حجاریان بعضی وقتها عملیات روانی میکند، بنابراین نمیتوان برای این حرف او منطق تراشید.
یعنی مبانی ندارد که جریان اصولگرایی از آقای روحانی حمایت کند؟
جریان اصولگرایی خودش یک طیف گستردهای است. اینکه در یک بخش و طیفی از جریان اصولگرا تمایلات به آقای روحانی وجود دارد ، اتفاق جدیدی نیست و در سال 92 نیز شاهد آن بودیم. بهعنوان مثال همچون آقای اکرمی رئیس جامعه وعاظ و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز از کسانی در سال 92 بودند که از آقای روحانی حمایت کردند. امکان دارد در این دوره هم باشد اما درباره جریانهای شاخص اصولگرایی بعید میدانم کسی از آقای روحانی حمایت کند.
وقتی بررسی میشود سابقه سیاسی آقای روحانی در جامعه روحانیت مبارز تهران بود، چرا اصولگرایان پرهیز دارند که از آقای روحانی حمایت کنند؟
چون مدل آقای هاشمی است. امروز نسبت آقای هاشمی با جریان اصولگرایی چطور تعریف میشود؟ آقای هاشمی جزو بنیانگذار جامعه روحانیت مبارز تهران و جزو پیشکسوتان و استوانههای این تشکیلات بود اما امروز اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران فقط بهعنوان یک عضو قدیمی به او احترام میگذارند اما حاضرند از آقای هاشمی حمایت کنند؟ بنا بر این دلیل و دلایل بیشتر از آقای روحانی هم حمایت نخواهد کرد.
بهنظر شما هرچه از ریاستجمهوری آقای روحانی گذشت او محافظهکارتر شد یا صریحتر سخن میگوید؟ به سمت اصولگرایان آمده یا به سمت اصلاحطلبان رفته است؟
قبل و بعد از اجرای برجام آقای روحانی مقداری فرق کرده است. آقای روحانی قبل از برجام به دلیل عصبانی بودن و تحمل فشار زیاد برای به نتیجه رساندن مذاکرات دوران پرتنشی را پشتسر گذاشت و نسبت به منتقدان خودش خیلی با تندی و بد اخلاقی و تنشزایی رفتار و برخورد کرد اما بعد از اجرای برجام به نظر میآید او آرامش بیشتری پیدا کرده است و کمتر شاهد پرخاشگری از طرف او هستیم. البته علاوه بر برجام و عبور از شرایط سنگینی که آقای روحانی در آن روزگار تجربه میکرد، نقدهایی که به او شد موثر بود که آقای روحانی متوجه اشتباه و خطای رفتاری خودش بشود.
معتقدم آقای روحانی در سال آخر ریاستجمهوری تلاش میکند که یک توازنی را کماکان برقرار کند و ارتباطهای خوبی را با جریانهای مختلف داشته باشد. منظور از ارتباط خوب آن است که رابطه خود را با هیچ کدام از دو جناح به هم نزند و تلاش کند بتواند از حداکثر ظرفیت هر دو جناح استفاده کند تا در انتخابات ریاستجمهوری موفق شود. در مجموع تلاش آقای روحانی در این جهت خواهد بود، حالا باید دید با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی که پیش میآید آیا آقای روحانی همچنان آرام و خوددار رفتار میکند یا به سمت حالت بداخلاقیها و پرخاشگریهای گذشته سوق پیدا میکند. ضمن آنکه به نظر میرسد امروز آقای روحانی خیلی بیشتر متوجه واقعیتهای کشور شده است چون شعار و وعده دادن در انتخابات خیلی راحت بود.
امروز خیلی از آن شعارها و وعدهها محقق نشده است، بنابراین نمیتواند همچنان موضع قبلی را داشته باشد چون وقت شعار دادن و وعدهدادن گذشته است.مجموعه اینها باعث شده او مقداری آرام تر شود.
بهنظر شما در این مدت سه سال آقای روحانی و هاشمی به هم نزدیکتر شدند یا دورتر؛ چون در یک مقطعی آقای روحانی به جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام نمیرفت، آیا همچنان آن اختلافات وجود دارد؟
بله، اختلافات که وجود دارد ،منتها آقای هاشمی میداند غیر از آقای روحانی کسی نیست که بخواهد از طریق او منویات خودش را دنبال کند و هم آقای روحانی میداند نیازمند حمایت آقای هاشمی است، بنابراین نیاز دو طرفه باعث شده مقداری آرامش بیشتری در روابط آنها حاصل شود؛ وگرنه آن قضایا به قوت خودش باقی است چون برخی مسائل به ویژگیهای شخصیت آقای روحانی و آقای هاشمی برمیگردد نه به سلایق سیاسیشان. سلایق سیاسی آقای هاشمی و روحانی خیلی به همدیگر نزدیک است، منتها ویژگیهای شخصیتی که آقای هاشمی و آقای روحانی برای خودشان دارند منجر به یک سری تنشها و بحثهای این شکلی شده است. آقای هاشمی از موضع بالا نگاه دارد و ریاستجمهوری آقای روحانی را در پرونده خودش میداند، آقای روحانی هم خودش را رئیسجمهور میداند و توقعاتی دارد.
به نظر شما کار به آنجا میرسد که آقای هاشمی بعد از سالها به جلسات جامعه روحانیت مبارز تهران برود و برای متقاعدکردن اعضای این تشکل در حمایت از آقای روحانی تلاش کند؟
احتمال دارد تلاش کند ،حالا این تلاش چقدر موثر باشد، بحث دیگری است.
آقای مسیح مهاجری گفته آقای روحانی تردید داشت که برای دوره آینده نیز نامزد انتخابات ریاستجمهوری شود اما خیلی تلاش صورت گرفت تا او راضی شد، به نظر شما این تردید از کجا ناشی شده است؟
طرح بحث یکدورهای شدن ریاستجمهوری برای اولین بار بعد از انقلاب خیلی بی مبنا نبود. یکی از دلایل آن بود که خود آقای روحانی نیز خیلی به لحاظ روحی آمادگی ندارد چون او توفیق زیادی در دوره اول ریاستجمهوری نداشت، در واقع توفیقات او خیلی کم بود. وعدههای مهمی که او داده بود تقریبا درصد خیلی اندکی از آنها چه در حوزه روابط بینالملل و چه در موضوعات هستهای، اقتصاد و معیشت مردم تحقق پیدا کرد. این مساله نمره خوبی در کارنامه او محسوب نمیشود. طبیعتا آن انرژی و اعتماد به نفس لازم را برای اینکه بخواهد مجددا در انتخابات دوره آینده شرکت کند، نداشت. الان هم همین طور است، یعنی آقای روحانی به دلایل مختلف اعتماد به نفس بالایی برای حضور دوباره در انتخابات ریاستجمهوری نخواهد داشت چون در دور اول که شرایط خیلی بهتر بود با فاصله چند صد هزار رای از حدنصاب لازم توانست رئیسجمهور شود، یعنی پایینترین رایی که یک نفر در ایران برای ریاستجمهوری کسب کرد. در دور دوم به خاطر اینکه وعدههایش محقق نشده و نظرسنجیهای دستگاههای مختلف یا موسسات خارجی نشان میدهد موقعیت و میزان محبوبیت آقای روحانی بهشدت تنزل کرده است و موقعیت آسیبپذیری
نزد افکار عمومی دارد. یعنی در صورتی که یک نیروی نه خیلی آن چنانی از رقیب بلکه حتی نیروی متوسطی بتواند به رقابت آقای روحانی بیاید آقای روحانی خیلی در رقابت آسیبپذیر است.
یعنی شما میگویید آرای آقای روحانی نسبت به سال 92 ریزش کرده است؟
بحث میزان مشارکت مهم است، اگر قدرمطلق آرا را بگیریم بله، آرای آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 96 نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال 92 ریزش خواهد داشت. یعنی اگر در همان مرحله اول آقای روحانی رای بیاورد و به دور دوم کشیده نشود، حتما قدرمطلق آرای آقای روحانی پایینتر از دوره قبل خواهد بود .سال 92 نیز 7/50 درصد آرا را به دست آورد اما قدر مطلق آرایش کاهش قابل توجهی خواهد داشت.
بهنظر شما اصلاحطلبان نامزد آلترناتیو برای آقای روحانی معرفی میکنند یا خیر؟
اصلاحطلبان خیلی علاقهمند هستند که از آقای روحانی عبور کنند اما شرایطشان الان آن طور نیست که این کار را انجام دهند. طرح صحبتهایی از این دست بیشتر نوعی تهدید برای سهمخواهی بیشتر است.
چه بخشهایی از اصلاحطلبان میخواهند از آقای روحانی عبور کنند؟
تقریبا همه اصلاحطلبان چنین رویکردی دارند، منتها میزان انگیزهشان متفاوت است. طبیعتا طیف کارگزاران تمایلش کمتر است و هرچه به بخشهای طیف مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب برویم، این انگیزه پررنگتر میشود. آخرین خبرهایی که ما از درون جریان اصلاحات داریم، جمعبندیشان آن است که از آقای روحانی حمایت کنند منتها با اما و اگرها و خواستن امتیازات و تعیین شرایطی برای آقای روحانی این کار را انجام میدهند.
دیدگاه تان را بنویسید