در مواجهه با اقدام از سوی همسر به ترک منزل محل زندگی مشترک، مرد می‌تواند به منظور حفظ حقوق و منافع خود، اقدامات قانونی انجام دهد. برای این منظور، او می‌تواند به دادگاه مراجعه کرده و طرح دعوای الزام به تمکین را در قالب یک درخواست قضایی نشان دهد. این طرح دعوای الزام به تمکین، به عبارت دیگر، نوعی اظهارنامه است که به موجب آن مرد از همسر خود خواستار بازگشت به منزل محل زندگی مشترک می‌شود.

مطالعه رای صادره از دادگاه خانواده با وکیل متخصص
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 

 

در این طرح، مرد می‌تواند از همسر خود خواسته وی را به منزل دعوت کند و در صورتی که همسر از این دعوت عدول نماید، مرد می‌تواند دادخواست الزام به تمکین را به دادگاه تقدیم کند. این دادخواست به عنوان ابزاری قانونی برای اجبار همسر به بازگشت به منزل مورد نظر مطرح می‌شود.

در صورتی که همسر ترک منزل را ادامه دهد و از دعوت مرد عدول نماید، و اگر هیچ عذر موجهی برای ترک منزل مطرح نشود و همچنین همسر نتواند ادعای مبانی محتمل خود برای وجود خوف از ضرر بدنی، مالی یا حیثیتی را به ثابت برساند، دادخواست الزام به تمکین به عنوان راه‌حل قانونی مطرح می‌شود.

در اینجا لازم به ذکر است که همیشه دادخواست الزام به تمکین از سوی آقایان بر علیه همسرانشان، باید با حسن نیت و به منظور حل و فصل مسائل خانوادگی صادقانه تدوین شود، و استفاده از این ابزار قانونی باید به منظور حفظ حقوق و منافع هر دو طرف صورت گیرد.در برخی موارد، ممکن است با مواجهه با افرادی که اصلاً خانه ندارند و با اعلام یک نشانی در مکان‌های پرت و دورافتاده از زنان، به دادگاه مراجعه کرده و از طریق دعوای تمکین، تلاش کنند تا حق تعیین اقامتگاه خود را اعمال کنند. این اقدامات ممکن است به نظر برسد که برنده دعوای تمکین مردان باشند، اما در واقعیت، این راه‌حل برای مقابله با اقدامات فریبکارانه توصیه نمی‌شود.

ارائه مدارک و دلایل قانع‌کننده

بهترین راه برای مقابله با اینگونه وضعیت‌ها به نظر مشاوره حقوقی خانواده، تلاش برای ارائه مدارک و دلایل قانع‌کننده در دادگاه است تا با ارجاع تحقیق به مددکار مستقر در دادگاه خانواده یا ارائه توضیحات و مدارکی که نشان دهنده مناسب نبودن محل معرفی شده برای زندگی باشند. این اقدامات می‌توانند به دادگاه کمک کنند تا در صورت عدم اثبات مناسب نبودن محل اقامت، حکم تمکین صادر نشود.

به همین دلیل، زنان تحت تأثیر اینگونه اقدامات باید با دقت و با تامین مدارک و مستندات کافی، در جلسه دادرسی حاضر شوند تا به موفقیت در مقابله با ادعاهای مردان و جلب توجه دادگاه برسند. این امر، علاوه بر جلوگیری از اقدامات نامناسب، می‌تواند به حفظ حقوق و منافع زنان کمک کند و به اعمال عدالت در دادگاه کمک کند.

عدم تمکین به وضعیتی اشاره دارد که زن به وظایف و مسئولیت‌های زناشویی خود در قبال شوهر خود عمل نکند. در واقع، تمکین زن به معنای انجام وظایف و تکالیف زناشویی است که بر اساس ماده 1102 قانون مدنی، پس از انعقاد عقد نکاح، بین زوجین برقرار می‌شود. این اقدامات و وظایف شامل مسائلی مانند سکونت در مکانی که شوهر انتخاب کند، انجام وظایف خانگی، و فراهم کردن شرایطی که شوهر بتواند به راحتی به زن دسترسی داشته باشد، می‌شود.

تمکین عام

تمکین عام به معنای سکونت زن در مکانی است که شوهر انتخاب کرده و متناسب با شرایط زن و شوهر باشد. در صورتی که در عقد نکاح شرط سکونت در مکان خاصی تعیین شده باشد، زن باید این شرط را اجرا کند. اما حتی اگر شرایط مسکن در عقد نکاح مشخص شده باشد، زن باید پس از انتخاب مسکن، تمکین عام از شوهر داشته باشد تا از عدم تمکین محسوب نشود.

ماده 4 قانون حمایت خانواده که در سال 1391 مصوب شده است، به تمکین اشاره کرده و این مسئله را تا حدودی توضیح داده است. این ماده بر تامین شرایطی که زن بتواند به عنوان یک زناشویی در منزل مشترک خود سکونت کند، تأکید می‌کند و از طرفی، مرد نیز باید شرایطی فراهم کند که زن بتواند وظایف خود را به طور مطلوب انجام دهد. این اقدامات به منظور حفظ تعادل و عدالت در روابط زناشویی اجتناب‌ناپذیر است.

ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی ایران به روشنی بیان می‌کند که در روابط زناشویی، ریاست خانواده از خصوصیات شوهر است. این به این معناست که به عنوان یکی از ویژگی‌های اساسی شوهر، انتظار می‌رود که او نقش رهبری و ریاست در خانواده را بر عهده داشته باشد. این نقش رهبری شامل تصمیم‌گیری در موارد مختلف از جمله امور مالی، تربیت فرزندان، و تدبیر امور خانه است.

بنابراین، زن باید در منزلی که شوهر تعیین کرده، سکونت نماید، مگر اینکه در عقد نکاح شرایط دیگری تعیین شده باشد که اجازه سکونت در محل دیگری را به زن می‌دهد. این امر به نوعی نشان از این دارد که تمکین زوجه از شوهر، یکی از وظایف و مسئولیت‌های زناشویی است که بر عهده‌ی او است.

2

تمکین خاص

تمکین خاص به برقراری رابطه جنسی و زناشویی اشاره دارد. این مسئله به معنای اطاعت پذیری زن از مرد در مسائل جنسی است و به طور متعارف انتظار می‌رود که زن از مرد در این امور اطاعت کند.

دادخواست الزام به تمکین به وسیله‌ی که زوج یا وکیل او، در صورت عدم تمکین زوجه از شوهر، می‌تواند اقدام به اعمال قانونی کند. این اقدام شامل تقدیم دادخواست به دادگاه مختص در شهر محل سکونت زوجه می‌شود. این دادخواست به وسیله‌ی ثبت در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی صورت می‌پذیرد و سپس دادگاه خانواده، پرونده را مطالعه و بررسی کرده و به تصمیم مناسب دست می‌زند.

قبل از تقدیم و تنظیم دادخواست الزام به تمکین، به منظور ایجاد فرصتی برای بازگشت زوجه به منزل و تحقق تمکین، بهتر است که شوهر اظهارنامه‌ای را به زن ارسال کند که در آن به لزوم بازگشت زوجه به منزل و تهیه مسکن متناسب برای زن اشاره شده است. این اقدام به منظور ایجاد فرصتی برای حل و فصل مسائل خانوادگی و جلوگیری از ادامه تنش‌ها و مشکلات در روابط زناشویی می‌باشد.

با تقدیم دادخواست الزام به تمکین به دادگاه خانواده، رویه دادگاه‌ها در موارد مختلف متفاوت است. به عنوان مثال، در دادگاه خانواده تهران، زوج باید قادر به اثبات این باشد که مقدمات تمکین مانند تهیه مسکن مناسب و اثاثیه منزل را برای زن فراهم کرده است. این اثبات می‌تواند از طریق ارائه مدارک و شواهد متنوع انجام شود.

پرونده الزام به تمکین دارای دو مرحله است، به این معنا که هر یک از زوجین که رای دادگاه برایشان مختص به ضرر باشد، می‌توانند در فرجه ۲۰ روزه پس از ابلاغ رای، اعتراض و تجدید نظر خواهی در دادگاه تجدید نظر استان را درخواست نمایند. این اعتراض و تجدید نظر می‌تواند از طریق ثبت در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی صورت گیرد.

پس از قطعیت حکم و صدور رای به نفع شوهر، اجرائیه حکم الزام به تمکین باید بر اساس تقاضای شوهر از دادگاه بدوی درخواست شود. مهم است که آقایان توجه داشته باشند که صرفاً گرفتن رای تمکین کافی نیست و لازم است که درخواست صدور اجرائیه از دادگاه نیز ارائه شود تا پرونده اجرایی تشکیل شود و حکم دادگاه اجرا گردد. این اقدامات به منظور اطمینان از اجرای موفقیت‌آمیز حکم دادگاه و تحقق حقوق شوهر در خصوص تمکین است.

یک نکته حائز اهمیت در این زمینه این است که افراد نباید به زور و قوه قاهره زنی را که به خانه شوهر محکوم شده است، آورده و مجبور به بازگشت به منزل شوهر کنند. این اقدام مخالف با حقوق بشر و قوانین مربوط به حقوق زنان است. به طور کلی، زوجی که رای دادگاه را اجرا نمی‌کند و تبعیت از شوهر خود را انجام نمی‌دهد، به عنوان ناشزه محسوب می‌شود و زوج می‌تواند از مزایای مرتبط با این وضعیت استفاده کند.

ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی ایران نیز مصوباتی را در این زمینه تعیین کرده است. به طور واضح آمده است که اگر زن بدون مانع مشروع از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود. این ماده نشان‌دهنده اهمیت ادای وظایف زوجیت از سوی هر دو طرف در یک رابطه زناشویی می‌باشد و بیانگر این است که تعهد و تکالیف هر طرف در این رابطه حائز اهمیت است.

الزام به تمکین در دوران عقد

در مواردی که دادخواست الزام به تمکین در دوران عقد صورت می‌گیرد، برای زوجه باکره، یک حق به نام حق حبس در نظر گرفته شده است. به این معنا که اگر زوجه باکره اعلام کند که می‌خواهد از حق حبس خود استفاده کند و تمکین نکند تا تمام مهریه به او پرداخت نشده باشد، دادگاه مجبور است به دادخواست او رد کند. این حق حبس به زن فرصت می‌دهد تا از حقوق خود در خصوص مهریه بهره‌مند شود.

همچنین، باید توجه داشت که اگر زن از زوج تمکین عام کرده باشد، حتی اگر باکره باشد، نمی‌تواند به حق حبس خود استناد نماید. به عبارت دیگر، اعلام تمکین عام از طرف زن به معنای قبول تمامی وظایف زوجیت و عدم انجام این اقدام به نام حبس نیست.

موارد موجه عدم تمکین زوجه (زن) از شوهر

موارد موجه عدم تمکین زوجه (زن) از شوهر، در قوانین مدنی مختلف، به منظور حفظ حقوق زنان، تعریف شده‌اند. این موارد شامل موارد زیر می‌شود:

1. دوره عادت ماهانه یا دوره نفاس: زن در این دوره‌ها ممکن است به دلایل فیزیولوژیکی یا به دلیل نیاز به استراحت، از رابطه زناشویی با شوهر امتناع کند. این امتناع مورد قبول قرار می‌گیرد و مشروط به تامین نیازهای زن در این دوره‌ها است.

2. بروز امراض مقاربتی در شوهر: زن در صورتی که شوهر به یکی از امراض مقاربتی مبتلا شود، مانند بیماری‌های جنسی، حق دارد که از نزدیکی با او امتناع کند. این حق به زن اعطا می‌شود تا امنیت و سلامت خود را حفظ کند و امتناع او مانعی برای دریافت نفقه نیست.

3. استناد به حق حبس برای زوجه باکره: زوجه باکره، در صورتی که از تمکین عام خود صرف نظر کند، می‌تواند به حق حبس خود اعتراض کند و از انجام وظایف زوجیت امتناع نماید. این حق به زن فرصت می‌دهد تا حقوق و مصالح خود را در خصوص مهریه و دیگر امور مالی و اقتصادی دفاع کند.

4. وجود خطرات جدی برای زن در منزل شوهر: اگر زن موفق به ثابت کردن این است که بودن در منزل شوهر برای او موجب خطرات جدی از نظر بدنی، مالی یا شرافتی است، می‌تواند از مسکن علیحده اختیار کند. در این صورت، دادگاه نمی‌تواند حکم بازگشت زن به منزل شوهر را صادر کند و شوهر موظف است نفقه زن را تامین کند تا زمانی که زن قادر به بازگشت به منزل مزبور نباشد.

درباره بار اثبات در دادخواست تمکین از جانب زوج و مطالبه نفقه از جانب زوجه، باید توجه داشت که مسئله اثبات و مدعا در قوانین مرتبط با خانواده ممکن است موجب ابهام شود. در اینجا، می‌خواهیم مسائل مرتبط با اثبات تمکین و مطالبه نفقه را بررسی کنیم:

1. مطالبه نفقه از جانب زوجه:

در ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی مصرح است که در عقد دائم، نفقه زن به عهده شوهر است. این بدان معناست که شوهر موظف به تامین هزینه‌های زن و خانواده است. اما در این مورد، نیازی به اثبات تمکین توسط زن نیست؛ بلکه واجب است که شواهد و مستندات لازم برای مطالبه نفقه توسط زن ارائه شود.

2. دادخواست تمکین از جانب زوج:

اثبات تمکین در دادخواست تمکین از جانب زوج، نیاز به ارائه شواهد و دلایل محکم دارد. اگر زن تمکین خاص یا تمکین عام را اثبات کند، مرد موظف به احترام حقوق زن خواهد بود و ممکن است دادگاه به او اجازه بازگشت به منزل را بدهد. در اینجا، بار اثبات بر عهده زن است تا ادعای خود را در مورد تمکین اثبات کند.

از اینجا نیز مشخص است که در هر دو موارد، یعنی مطالبه نفقه و دادخواست تمکین، اثبات و مدعی به عهده طرف مربوطه است و بر اساس قوانین و مقررات مربوط به خانواده باید عمل کرد.