مواضع اخیر روس‌ها در رابطه با مالکیت جزایر سه‌گانه، بازتاب‌های منفی بسیاری را به دنبال داشته است. مسلما بحث‌هایی که از هر جهت به مسئله تمامیت ارضی ایران ختم شود مورد بازتاب‌های شدید از سوی افکار عمومی قرار خواهد گرفت. اما برخی بر این باور‌اند که روس‌ها اگرچه چنین ادعای نادرستی را مطرح کرده اند اما آن‌ها به دنبال حفظ منافع ملی خود اقدام به بیان چنین صحبت جسارت‌آمیزی کرده‌اند. مسلما ایران نیز می‌تواند در مقابل برای حفظ منافع ملی خود اقداماتی انجام دهد که شاید چندان به نفع روسیه نباشد.

سفیر سابق ایران در شوروی: موضع روسیه درباره جزایر سه‌گانه، استراتژیک و البته قابل حدس بود
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مواضع اخیر روس‌ها در رابطه با مالکیت جزایر سه‌گانه، بازتاب‌های منفی بسیاری را به دنبال داشته است. مسلما بحث‌هایی که از هر جهت به مسئله تمامیت ارضی ایران ختم شود مورد بازتاب‌های شدید از سوی افکار عمومی قرار خواهد گرفت. اما برخی بر این باور‌اند که روس‌ها اگرچه چنین ادعای نادرستی را مطرح کرده اند اما آن‌ها به دنبال حفظ منافع ملی خود اقدام به بیان چنین صحبت جسارت‌آمیزی کرده‌اند. مسلما ایران نیز می‌تواند در مقابل برای حفظ منافع ملی خود اقداماتی انجام دهد که شاید چندان به نفع روسیه نباشد.

در ادامه گفتگو کردیم با ناصر نوبری، دیپلمات و سفیر سابق ایران در شوروی، که مشروح آن‌را می‌خوانیم:

باتوجه به سیاست های موجود، موضع اخیر روسیه در کنار اعراب تا چه حد قابل حدس بود؟

این یک اقدام مهم استراتژیک و جدید و البته قابل حدس بود. تداوم این رویه خطر امنیتی سرزمینی برای‌مان خواهد آورد. شیوخ این رویه که با چین شروع کردند و اکنون با روسیه پی گرفتند را ادامه خواهند داد تا آنرا جهانی کنند. روس‌ها مانند چینی‌ها با توجه به عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه و تلاش اعراب برای جبران خلا حاصل، بدنبال نزدیک شدن به شیوخ و اعراب هستند. در این مسیر روسها، مانند چینیها برای اعتماد سازی با شیوخ، از ایران هزینه کردند. این حرکت روسها قابل پیش بینی بود. روسها وقتی در اینخصوص برخورد ضعیف و انفعالی ایران در برابر چین را دیدند، مطمئن شدند که می‌توانند مانند چینی‌ها از منافع امنیتی استراتژیکی ایران برای شیوخ هزینه کنند و ایران هم کمی هیاهو می‌کند اما نهایتا آن‌را هضم می‌کند. آنها دیدند که پس از این اقدام چینی‌ها،  ایران با اعزام یک هیات اقتصادی چینی راضی شد و متعاقب آن رئیس‌جمهور ایران به چین سفر کرد و هیچ صحبت یا بیانیه ای ترمیمی در این خصوص نشد و موضوع فیصله یافت و ایران این تعرض امنیتی استراتژیکی را هضم کرد. این‌بار روسها یک خال بالاتر از چینی‌ها زدند و افزون بر گفتگو برای سه جزیره، ارجاع دادگستری بین المللی را هم مطرح کردند.

روس‌ها و چینی‌ها وقتی دیدند ایران راه به غرب و آمریکا ندارد و برای نیازهای امنیتی و اقتصادی‌اش تنها به شرق و روس و چین راه دارد، مطمئن شدند که ایران متقابلاً صرفاً یک مقدار هیاهو خواهد کرد؛ اما اجباراً نهایتاً آنرا هضم خواهد کرد. در برابر چینی‌ها چنین شد و اکنون در برابر روس‌ها هم نهایتاً همین‌طور خواهد شد؛ بنابراین در شرایط و وضعیت کنونی برای ایران اقدام متناسبی وجود ندارد و لذا یک مقدار هیاهو خواهد کرد و نهایتاً آنرا هضم خواهد کرد. اینکه ما صبح تا شب به شیپور بدمیم و مرتب از اتحاد با روس و چین سخن بگوئیم به‌قول‌معروف با حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود. برای همه کشورها نه فقط روس و چین، اخلاقیات و معرفت در روابط بین‌الملل مطرح نیست؛ بلکه تعیین‌کننده فقط و فقط منافع ملی کشورهاست. چینی‌ها و روس‌ها وقتی صدها میلیارد دلار شیوخ را در برابر ایران محاصره شده و ناچار شده می‌بینند من و شما هم در کاخ کرملین و یا کاخ چین نشسته باشیم همین اقدام آن‌ها را می‌کنیم و بعد به ایران هم می‌گوئیم نگران نباشید برای اینکه آمریکا را از خلیج فارس بیرون کنیم با این مواضع داریم با شیوخ عرب اعتماد سازی میکنیم! اینکه مرتب گلایه از خیانت چینی‌ها روس‌ها انگلیسی‌ها و آمریکا و ترامپ بکنیم در واقع ما بیسوادی و نادانی و اشتباهات استراتژیک‌مان در دیپلماسی را به حساب خیانت بیگانگان می‌گذاریم در حالیکه آنها همه ملی و وطن‌پرست و نه خائن بلکه وفادار به ملت و منافع ملی کشورشان هستند. در حقیقت ایراد اصلی از خودمان است که بدلیل استضعاف دیپلماتیک و عقب‌ماندگی سیاسی و نا آشنائی با معادلات حاکم بر روابط بین‌الملل مرتب از این و آن ضربه می‌خوریم و به‌جای اینکه ریشه‌یابی کنیم علل این ضربات و لطمات را، به‎راحتی به‌گردن این و آن و دیگران می‌اندازیم. یک روز می‌گوئیم ترامپ خیانت کرد یک روز می‌گوئیم شی خیانت کرد اکنون هم می‌گوئیم پوتین خیانت کرد و صف خائنین همچنان ادامه دارد. این بیسوادی و استضعاف دیپلماتیک هم منحصر به این دولت و آن دولت نیست بلکه ریشه‌ای و ذاتی بین ما ایرانی‌ها اعم از خواص و عوام شده است و همه دولت‌ها بدان مبتلا هستند.

آیا راه مقابله با روی ها از مسیر متوازن سازی سیاست خارجی و ارتباط همزمان با شرق و غرب می گذرد؟ نزدیکی همزمان به غرب تا چه حد می تواند این رفتارها را خنثی کند؟

بدترین دیپلماسی دیپلماسی نوسانی و انفعالی است. اینکه یک روز از سر نیاز به‌سمت شرق برویم و روز دیگر از روی استیصال به سوی غرب و مرتب بین آن‌ها نوسان کنیم. همان رویه‌ای که متاسفانه بنا به استضعاف و بیسوادی دیپلماتیک بدان مبتلا هستیم و موجب شده مثل دوران قاجار فضای کشور رقابت بین طرفداران روس و انگلیس و شرق و غرب امروز شود. دو دهه اخیر را نگاه کنید هشت سال گرایش به غرب بعد هشت سال گرایش به شرق بعد مجددا هشت سال گرایش به غرب و حالا دوباره چرخش به شرق در پیش است. در این مدل دیپلماسی ما هم منافع اساسی در قبال غرب و هم منافع اساسی در قبال شرق را از دست می‌دهیم و برعکس، طرف‌های مقابل غربی و شرقی سوء استفاده حداکثری را از موقعیت و امکانات و منافع ما به‌عمل می‌آورند. همینطور که به‌وضوح در ده سال اخیر شاهد آن بودیم.

لازم است  هم روابط بسیار گسترده و استوار با شرق داشته باشیم و همزمان هم روابط متوازن با غرب داشته باشیم و استراتژی سیاست چند جانبه گرائی اتخاذ نمائیم. با پرهیز از هر نوع روابط انحصاری با هر بلوک قدرتی در جهان روابطی متوازن و متعادل بین بلوک‌های قدرت جهانی بر اساس منافع ملی مان برقرار کنیم.

اساسا ما با این هدف و استراتژی در ابتدای انقلاب به برقراری روابط گسترده با شرق روی آوردیم تا با روابط گسترده با غرب به ارث رسیده از رژیم سابق تعادل برقرار کنیم. در این راستا الگوی مناسب برای روابط خارجی ما الگوی کشور هند است. اکنون نه می‌توان گفت هند کشوری شرقی است و نه کشوری غربی، در حالیکه روابط گسترده همه جانبه هم با شرق دارد و هم با غرب و یک کشور غیر متعهد واقعی در تمام وجوه بدون وابستگی به هیچ قدرتی میباشد.

جهان کنونی جهان در حال گذار از تک قطبی به چند قطبی است، خصلت جهان در حال گذار سیالیت ساختارها و بنیادهای جهانی است که امکان جایگاه سازی های نوین فراهم میکند. بر این اساس شرایط کنونی بین المللی بهترین فرصت برای جمهوری اسلامی ایران است که مدلی مانند هند در صحنه جهانی برای خود جایگاه سازی کند. در این مدل با سیاست چند جانبه گرائی، اساسا روس‌ها وچینی‌ها از ابتدا جرئت نمیکردند منافع امنیتی سرزمینی ما را نادیده بگیرند چون مطمئن بودند که آنگاه ما قادر هستیم اهرم متقابل به‌کار بندیم و مشابه آنها منافع امنیتی سرزمینی آنها را در کریمه و تایوان نادیده بگیریم.

این استراتژی نافی اتحاد ایران و روسیه و چین نمی‌باشد برعکس، تقویت کننده آن است، مگر چین و روسیه برای مشارکت در این اتحاد، راه خود و روابط خود با آمریکا و غرب را قطع کرده و بسته‌اند؟ حتی روسیه که اکنون در اوکراین در جنگ با غرب است همچنان روابط خود با غرب و آمریکا را حفظ کرده است. روابط بین‌الملل مانند طبیعت جهان، مجموعه ای پیچیده از انواع رنگ‌ها از طیف سیاه تا طیف سفید است و فقط منحصر به دو رنگ سیاه و سفید نیست.

امروزه روابط بین الملل بسیار پیچیده و متنوع شده است و ما نباید در همان نگاه قدیمی سنتی دوران جنگ سرد در جا بزنیم. کشوری نوکر مآب حلقه به گوش آمریکا چون عربستان و شیوخ عرب اکنون بدنبال برقراری توازن و تعادل بین آمریکا و چین و روسیه یعنی بدنبال جایگاه سازی جدید برای خود بین بلوک‌های قدرت شرق و غرب هستند. آنگاه ما در چنین شرایط سیال و پیچیده اوضاع جهانی همچنان در مدل صف بندی قدیمی دو رنگی سیاه و سفبد جنگ سرد نباید باقی بمانیم و تمام دیپلماسیمان بر این معطوف و امیدوار باشد که روسها و چینی‌ها را نصیحت کنیم که سادگی نکنند! این اشتباه بزرگ استراتژیک است که تصور کنیم ما بیشتر به روسها و چینی‌ها وابسته‌ایم تا آن‌ها به ما و بر این اساس با آنها مواجه شویم. برعکس است، این چینی‌ها و روس‌ها هستند که برای ورود خلیج فارس و ارتباط امن و پایدار با شیوخ به همکاری ما نیاز دارند. بدون همکاری امنیتی ما، چگونه آنها می‌توانند صدها میلیارد دلار در نزد شیوخ سرمایه‌گذاری کنند و پایشان به آب‌های گرم خلیج فارس باز شود؟ ما ارباب بزرگ‌ترشان، آمریکا را از آنجا فراری دادیم که اکنون برایشان خلا فراهم شده است.

برای استقلال ایران، اتحاد با چین و روسیه و روابط گسترده و مستحکم با شرق ضرورت استراتژیک است اما از موضع قدرت! نباید اجازه دهیم تا جرئت کنند ذره‌ای منافع ملی ما را نادیده بگیرند و بر سر آن با رقبای ما معامله کنند. ما در دیپلماسی با چین و روسیه دچار خود کم‌بینی هستیم.