گفتوگوی مثلث با محمدسعید احدیان
فضای سیاسی مشهد در مورد حسن روحانی تغییرکرده است
محمدسعید احدیان که از چهرههای خوش نام رسانه است و مدیرمسئولی روزنامه خراسان را برعهده دارد، دبیر کل یک تشکل سیاسی هم هست
جناب احدیان در این گفتوگو بنا داریم در مورد فضای سیاسی مشهد صحبت کنیم. گویا شما یکی از طیفهای تاثیرگذار سیاسی را در آنجا تشکیل دادهاید. به نظرم مصاحبه را از همین جا آغاز کنیم.
جبهه آرمانخواهان واقعبین، مبتنی بر این نگاه تشکیل شده که بتواند جمعی از بدنه اجتماعی نیروهای انقلاب را جذب خودش کرده و یک جریان اجتماعی ایجاد کند که بتواند در جهتگیری افکار جامعه تاثیرگذار باشد. این کلیت فرآیند ماست. نقطهای که روی آن تمرکز داریم این است که جریان اجتماعی ایجاد شود. تمرکز بر ترویج گفتمان امام و انقلاب داریم، منتها با رویکرد آرمانخواهی واقعبینانه. آرمانها بهعنوان هدف اصلی، مبنای فعالیت و حرکت و کنش قرار میگیرند ولی در رسیدن به آرمانها که همه هدف این تشکل است، واقعیتهای حقیقی موجود قطعا قرار است مدنظر و مورد توجه قرار گیرند. تاکید داریم که راهبریهای ولیفقیهمان را فعالانه، عالمانه و البته بهطور خاص و غیرگزینشی مدنظر قرار دهیم. میخواهیم ارتباط تنگاتنگ با قاطبه مردم داشته باشیم چون بخشی از جریانهای انقلاب از مردم فاصله گرفتهاند و بهگونهای سخن نمیگویند، رفتار نمیگویند و حرکت نمیکنند که عموم مردم را جذب خودشان کنند. یکی از مشکلات اصلیمان همین ماجرای ارتباط تنگاتنگ با قاطبه مردم است.
در واقع شما جبهه هستید نه حزب؟
یک تشکل هستیم که هم عرصههای فرهنگی، هم اجتماعی و هم سیاسی در برنامه ما تحت پوشش و توجه قرار میگیرد.
از چه زمانی تشکیل شدهاید؟
فعالیتمان را رسما از اواخر سال 93 شروع کردیم اما عملا از ابتدای 94.
یعنی در مجلس حضور داشتید؟
بله، یک فرآیند جدیدی را در مجلس پیاده کردیم. اولا جریان تشکلی ما اصولگراست و ما خودمان را اصولگرا میدانیم. معتقدیم که جریان ما باید همگرا با جریان اصولگرایی باشد اما اختلافسلیقههای داخل جریان اصولگرایی هم باید پذیرفته شود. چون بالاخره داخل جریان اصولگرایی هم اختلافسلیقههایی وجود دارد و ما این اختلافسلیقهها را به رسمیت میشناسیم.
الان دبیرکل کیست؟
من هستم.
شما در مجلس لیست هم دادید؟
بله، ما در انتخابات مجلس، سیاستمان حمایت از لیست اجماعی بود. فرآیندی که انجام دادیم برای انتخاب لیست، یک کار متفاوت و جدید بود که شاید در ایران انجام نشده بود. شاخصهایی را تعیین کردیم و از بین تمام کاندیداهایی که موجود و نزدیک به این تفکر و جریان بودند، تعداد 3 برابر نیاز انتخاب شدند. جلسات مداوم آشنایی اعضای جبهه و تشکلمان را با این کاندیداها برگزار کردیم و بعد از آن توسط بدنه جوانان مومن و انقلابی جبهه، انتخابات درونتشکیلاتی برگزار شد و آنها انتخاب نهایی و اعضای خروجی را تعیین کردند. در واقع اینطور نبود که چند نفر عضو شورای مرکزی به تنهایی تصمیمگیر باشند و بقیه اعضا از آنها صرفا حمایت کنند. ما تطبیق مصادیق با شاخصها را به عقل جمعی واگذار کردیم و معتقدیم وقتی عقل جمعی به بدنه وارد میشود، آفتهای مختلفی از بین می رود؛ آفتهایی مثل اینکه الان یک گروه مینشینند و برای بقیه تصمیمگیری میکنند، ممکن است به شرکت سهامی تبدیل شود و کسی بخواهد از کسی وامداری یا طرفداری کند. این خروجی کار ما بود. الان 4 نفر از نمایندگان مجلس افرادی هستند که ما معرفی کردیم. مشهد5 نماینده دارد که 4 نفر در لیست ما بودند.
البته لیستمان را کلا 4 نفره اعلام کردیم و نفر پنجمی اعلام نکردیم چون نمیخواستیم اجماع را بشکنیم.
از بعد جامعهشناسی سیاسی در مشهد، احزاب و تشکلهای سیاسی چقدر موثرند؟ یعنی مردم چقدر به احزاب یا تشکلهای سیاسی نگاه میکنند؟
اولا تعریف احزاب محل بحث است. بگوییم جریانهای سیاسی و تشکلهای مختلف. در مشهد هم مثل بقیه جاها، تشکلها، جریانها و احزاب به آن گستردگی که باید نقشآفرین باشند، نقشآفرین نیستند. به این دلیل که بدنه قوی ندارند. احزاب و تشکلها معمولا نخبگانی هستند منتها برخی تشکلهای مردمی و اجتماعی که ما هم یکی از آنها هستیم، وقتی از حزب دور شدند و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی دارند ولی بدنه اجتماعی دارند، نقششان قابلتوجهتر میشود. بنابراین تاثیرگذاری تشکلهایی که بدنه مردم را دارند، بالاخره در انتخابات مشهد بیتاثیر نبوده و نیست. ما در انتخابات مختلف دیدیم که اینها تاثیرگذارند. در انتخابات شورا چنانچه توجه کنید یا انتخابات مجلس، رای اصلی با این لیستها بوده است. ولی واقعیت قضیه اینکه بخشی از این تاثیرگذاری نتیجه ایجاد فضاهای دوقطبی است. زمانهایی که فضای دوقطبی تشکیل نمیشود، نقش جریانها و تشکلها کمتر میشود. مثلا در انتخابات مجلس تهران که یک فضای دوقطبی ایجاد شد، لیست جریان اصلاحات رای آورد.
اما در مشهد دقیقا برعکس شد!
بله! جریان دوقطبی ایجاد شد و لیست جریان اصولگرایی رای آورد.
چرا اینگونه است؟ میخواهم بپرسم چرا مردم مشهد خلاف مردم تهران عمل کردند؟
به خاطر اینکه فضای سیاسی تهران با کل کشور فرق میکند و البته با مشهد خیلی فرق میکند. در انتخابات ریاستجمهوری سال 88، تنها جایی که آقای موسوی رای آورد، تهران بود و در سایر جاها رای نیاورد. فاصله تفاوت تهران با کل کشور فرق دارد و این یک واقعیت است. الان هم سرجمع مجلس یک جریان اصولگراست ولی در تهران کاملا اصلاحطلبان رای آوردند.حالا این فاصله مشهد تا تهران از میانگین کشور هم بیشتر است. مشهد شهر مذهبیتری است.
یعنی مردم مشهد اصولگراترند؟
نمیشود گفت که اصولگراترند، میتوان گفت ارزشیتر و مذهبیترند. مخصوصا وقتی جریان مقابلشان در فضای ارزشهای فرهنگی مواضعی میگیرد که این مواضع تعارضی با مذهب و اعتقادات مردم و خط زندگی مذهبی دارد، فاصلهشان بیشتر میشود. یعنی حتی بدنه مذهبی که خیلی اصولگرا نیست اما آنها هم به جریان اصولگرا رای میدهند چون میدانند که اینها مذهبیتر از رقیبشان هستند. این فاصله در همه شهرهای مذهبی هست و در تبریز هم معمولا این اتفاق میافتد و فاصلهاش با تهران بیشتر است. یک بخشی ناشی از ماجرای مذهبیتر و بخشی ناشی از ضریب نفوذ ادبیاتی است که جریان انقلابی دارد. بالاخره فضای انقلابی در یکسری استانها و شهرها بیشتر است.
اما ما یک پدیده هم در انتخابات ریاستجمهوری داشتیم. آقای روحانی در همین مشهد نفر اول شد؟
بله !آقای روحانی در مشهد نفر اول بود و فاصلهاش با بقیه کاندیداها زیاد بود. تقریبا شبیه بقیه کشور بود.
که البته این هم از نکات متفاوت مشهد است.
چرا؟
شاید از مشهد با گرایشی که الان دارد انتظار میرفت که آقای جلیلی یا آقای قالیباف نفر اول باشد.
اگر مبنای حرف را توجه کنید، میبینید که این تحلیل اشتباه است. نگفتم که مردم مشهد اصولگراترند یا مثلا به تعبیری انقلابیترند بلکه گفتم که مذهبیترند. آیا آقای روحانی ادبیات غیرمذهبی ارائه کرد؟ یا یک روحانی...
یعنی شما معتقدید که وجه روحانیبودنش کمکش کرد؟
بخشی البته نه همهاش. بالاخره مشهد هم مثل بقیه کشور یک جریان سیاسی اصلاحطلبی، اعتدالی و اصولگرایی دارد. اگر اشتباه نکنم نظرسنجیها را که نگاه کنید حدود 30 درصد از کسانی که به روحانی رای داده بودند، مجموع رای کسانی بود که یا به خاطر اصلاحطلبی بودن یا به خاطر حمایت خاتمی و هاشمی بوده است و بقیه دلایل دیگری بود. البته 30 درصد از افراد به خاطر وجه سیاسی به ایشان رای داده بودند و بقیه به خاطر روحانی بودنش و بحثهای دوران انتخابات که سیاستورزی خوبی ارائه داده بود.اما اگر همین آقای روحانی یک ادبیات غیرارزشی پررنگی را عمل میکرد در مشهد بهشدت رایشان میشکست.
الان بهعنوان فردی که هم در رسانه حضور دارید و هم فعالیت سیاسی میکنید، به نظرتان فضا به همان شکل است؟ اگر امروز هم بخواهند رای بگیرند همین اعداد بیرون خواهد آمد؟
نه، مسلما اعداد تغییر خواهد کرد.
یعنی اوضاع آقای روحانی به لحاظ اجتماعی افت کرده است؟
بله، صد درصد. براساس نظرسنجی یک روز مانده به انتخابات 30 درصد رای آقای روحانی به دلیل مسائل، نگاه و عقبه سیاسی آنها بود اما مابقی دلایل دیگری داشتند که تصویری از آقای روحانی در ذهن من مردم ایجاد شده بود که بخش مهمیاز این تصویر الان دچار چالش شده است. مثلا در سیاست خارجی و ادعای چرخاندن چرخهای سانتریفیوژ با چرخهای اقتصاد که نچرخیده است. یا بخشی از مواضع خاص آقای روحانی در بحثهای انقلابی و فرهنگی.
فکر میکنم چالش اصلیشان در مشهد بحث فرهنگ است.
نه، در مشهد هم مثل همه جای کشور چالش اصلی بحث اقتصاد است. چون ایشان همچنان مواضع ارزشی پررنگی نگرفته است. مواضع و نکاتی دارد ولی اینطور نیست که دغدغه پررنگی باشد. برای کسانی که آقای روحانی را در امتداد رهبری بهطور جدی تعریف میکردند، نظرشان نسبت به آقای روحانی تغییر کرده و دچار چالش شدهاند. چون در انتخابات خیلیها بودند که آقای روحانی را در امتداد رهبری تلقی میکردند اما برخی از مواضع آقای روحانی این تصور را دچار چالش کرده و درصدی از رای ریزش کرده است. اما تاکید میکنم عمده مشکل مثل بقیه کشور بحث اقتصاد است.
وضعیت در شورای شهر چگونه است؟
الان که گرایش کاملا اصولگرایی است چون اصلاحطلبان اصلا در انتخابات فعال نبودند. یعنی اصلا اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر حضور جدی نداشتند و طبیعتا همه اصولگرا هستند.
دیدگاه تان را بنویسید