یادداشت عبدالرضا داوری برای هفته نامه مثلث؛
اصولگرایان دو دسته میشوند
تلقی من این است که دولت تلاش دارد صحنه سیاسی کشور را حول مساله توافق به دوقطبی موافقان و مخالفان تبدیل کند.
تلقی من این است که دولت تلاش دارد صحنه سیاسی کشور را حول مساله توافق به دوقطبی موافقان و مخالفان تبدیل کند و تصور آنها بر این است که با این شیوه میتوانند آرای مردم را در سبد خود نگه دارند اما با روندی که در مساله توافق طی شد نهایتا مجلس و شورای امنیت ملی در مساله توافق تصمیمگیر شدهاند و در عین حال رفتارهای طرف غربی در موضوع توافق رفتار قلدرمآبانهای بود و رهبر معظم انقلاب هم با حمایت کامل از تیم مذاکرهکننده پاسخ این گردنکشی غربیها را دادند. به نظر میرسد این تلقی که دولتیها از این مساله نتیجه و ما به ازای اجتماعی نخواهد داشت، کما اینکه ما در شب توافق وقتی که دولت تلاش کرد با سازماندهی در سطح خیابانهای تهران و مراکز استانها جشن هستهای شکل بگیرد اما مشاهدات میدانی نشان داد که مردم هم از چیزی که از آن بهعنوان توافق نام بردند استقبال نکردند و باتوجه به رفتار طرف غربی مردم هم منتظر نتیجه نهایی هستند یعنی این موضوع را یک پارامتر درونزا و متکی به نیروهای سیاسی داخل نمیبینند و مردم فهمیدهاند در موضوع هستهای پارامتر برونزایی به نام 1+5 وجود دارد که با رفتارها و زیادهخواهیهای خود به توافق شکل
میدهند. از همین رو ما در انتخابات بعدی هرچند بهنوعی طرفداران دولت و اصلاحطلبان را در کنار هم خواهیم دید و یک دو قطبی بین حامیان و منتقدان دولت شکل خواهد گرفت اما مساله توافق خیلی در کیفیت این دوقطبی موثر نیست.
از این به بعد یک اتحادی بین دولت و اصلاحطلبان و نیز دولت و نیروهای لاریجانی شاهد خواهیم بود، یعنی دولت از درون بخشی از جریان موسوم به اصولگرایی هم یارگیری خواهد کرد چرا که جریان دولت به جهت نیروی سیاسی در فقر قرار دارد و به لحاظ بافت سیاسی بسیار ضعیف است از همین رو برای تقویت بافت سیاسی حامیدولت هم از درون اصلاحطلبان و هم از میان اصولگرایان یارگیری میکند که این افراد در اصولگرایان از نزدیکان آقای لاریجانی و در اصلاحطلبان با محوریت کارگزاران و نیروهای نزدیک به هاشمی خواهند بود.
به نظر من در انتخابات مجلس دهم شانس این بافت سیاسی حامی دولت با همراهی بخشی از اصلاحات و اصولگرایان بیشتر است. در واقع میتوان گفت جریان اصولگرایی بعد از انتخابات ریاستجمهوری به یک فروپاشی درونی رسیده است و همین موضوع سبب میشود تا آن همراهی بین بدنه اجتماعی اصولگرایان به این زودی ترمیم نشود. تصور من بر این است که در انتخابات مجلس دهم بافت سیاسی حول دولت شانس بیشتری برای به دست گرفتن اکثریت مجلس را دارد. مجلس دهم را مجلس حامی جریان دولت میبینم و نه یک مجلس اصولگرا. در مورد شخص احمدینژاد هم بعید میدانم او کنش و موضعگیری سیاسی داشته باشد و حتی بعید است در زمینه توافق وارد عرصه کنشگری سیاسی شود، بنابراین به نظرم جریان حامی احمدینژاد در انتخابات بعدی نوعی راهبرد مشارکت غیرفعال را در دستورکار خود خواهد داشت. یعنی در اصل انتخابات و دعوت عموم به مشارکت در انتخابات حتما ورود خواهند کرد اما اینکه بخواهند برای انتخابات لیست داشته باشند بعید است به این شکل در انتخابات مجلس وارد شود. جریان موتلفه و گروههای سیاسی از این دست در صورتی که موضوع بررسی متن توافق در مجلس وارد فضای نقد رادیکالی شود ورود خواهند
کرد. برای مثال موضوع دسترسیها که در ضمیمه 1 آمده است، اینها با خطوط قرمزی که رهبر معظم انقلاب برای نظام در بحث هستهای ترسیم کردند مغایرت دارد و آنچه در ضمیمه یک در بحث دسترسیهای آژانس آمده است فضای نظامی را هم بنا دارد روی بازرسان آژانس باز کند که مفادی از این دست میتواند زمینه نقد رادیکال این توافق را فراهم کند. کمااینکه
رهبر معظم انقلاب در نامه خودشان خطاب به آقای روحانی هم به ملاحظه دقیق متن توافق تاکید کردند.
این بدان معناست که فضای بررسی متن توافق در هفتههای آینده باز خواهد شد و این روند جریان موتلفه و امثال آن را در کنار منتقدین توافق قرار میدهد و فضا را فضای نقد جدی میدانم. البته فعلا متن جمعبندی است و هنوز توافق صورت نگرفته است.
فکر میکنم این متن جمعبندی مورد نقد جدی قرار میگیرد و این روند جریانهای میانهرو به جهت روحیه درونی و نوع تعاملاتشان درباره نظام و رهبری در کنار جریان منتقد متن جمعبندی قرار خواهد گرفت.
متنی که الان بهعنوان توافق منتشر شده، دارای چند ضعف درونی است، خصوصا در حوزه اعتمادسازی و شفافیت فعالیتهای ایران و نحوه مدیریت آژانس در زمینه این شفافسازی و برخی موارد آن با قانون اساسی ما کاملا در تضاد است و نه تنها جریان اصولگرا که هر جریانی که بخواهد از بعد قانونی به این موضوع نگاه کند حتما با بخشی از مفاد این توافق مخالفت خواهد کرد.
مخالفت و انتقاد با بخشهایی از این متن جمعبندی منحصر در نیروهای اصولگرا نیست. در حوزه تحریمها نیز براساس متن جمعبندی صورتگرفته تحریمها چه در بخشهایی که لغو شده یا توقف برخی تحریمها از سوی آمریکا همه اینها منوط به این است که به سازوکار اعتمادسازی آژانس عمل شود و درواقع منوط شده به تائیدیههای آژانس. این هم با آن خطوطی که در متن مذاکره از سوی رهبری تعیین شده در تضاد است و ما با وضعیت مبهمی در این متن با آن مواجه هستیم. موضع ایران در این مورد در حوزه شفافسازی و اعتمادسازی کاملا روشن و مشخص و قابل ارزیابی است، در مقابل تعهدات 1+5 در موضوع رفع و لغو تحریمها کاملا هویت مبهم و نامشخص دارد.
از همین رو این مکانیسم درونی و این متن جمعبندی متناقض است که حقوق و تکالیف ایران متناسب نیست و همین تضادی را ایجاد میکند که قطعا بسیاری از گروهها و افراد به آن انتقاد دارند. البته در بحث این جمعبندی هم ممکن است برخی اصولگرایان و نیروهای فعلی درون مجلس در تصویب این متن با دولت همراهی کنند اما در دوره تصویب متن بخشی از چالشهای سیاسی را خواهیم داشت و بعید میدانم نیروهایی که حول جمعیت ایثارگران، رهپویان، موتلفه و جبهه پایداری سازماندهی میشوند با تمامیت متن جمعبندی موافق باشند و قاعدتا در بخشهایی با آن مخالف هستند.
حتی بخشهایی از جریان اصلاحطلب که به منافع ملی فکر میکنند و دغدغههای انقلاب را دارند با تمامیت این متن مخالفت میکنند و حتما انتقاداتی به آن دارند.
دیدگاه تان را بنویسید