محمدقلی یوسفی معتقد است: «ساده‌ترین جواب برای عامل وضعیت کنونی اقتصاد کشور این است که بگوییم عاملش وخیم‌شدن بحران اقتصادی و درآمیختن این بحران با مسائل اجتماعی و سیاسی است.

هیچ‌وقت از رکود خارج نشدیم
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

‌شرایط خاص و ویژه‌ای بر اقتصاد کشور حاکم است و مردم به بازارهای خودرو، سکه، ارز و مسکن هجوم بردند، قیمت‌ها به واسطه این اتفاق روند صعودی دارد، به نظر شما ریشه‌های وضعیت کنونی اقتصاد کشور در کجاست؟

   ساده‌ترین جواب این است که بگوییم عاملش وخیم شدن بحران اقتصادی و درآمیختن این بحران با مسائل اجتماعی و سیاسی است. یعنی به هر حال یک جایی باید این مشکلات خود را نشان دهد، وقتی سالیان سال مسئولان همه چیز را کوتاه، مقطعی و زودگذر می‌دیدند و در نظر نمی‌گیرند که متانت مردم نیز حدی دارد و بدون توجه به اینکه درختی بکارند برای نسل‌های آینده تا آنها  ثمره‌اش را ببینند، همواره در تلاش برای سرگرم‌کردن مردم بوده‌اند. نتیجه این مساله از‌بین‌رفتن کشاورزی، صنعت و تولید است بنابراین فقر و بیکاری گسترش یافت و نارضایتی زیاد شد. مردم این مشکلات را به هر حال تا یک حدی می‌توانند تحمل کنند، بعد نارضایتی خود را به اشکال مختلف نشان می‌دهند، بنابراین وضعیت کنونی اقتصاد ایران اتفاق جدیدی نیست. اتفاقا کاملا قابل پیش‌بینی بود، وقتی که ثروت‌های عظیم خدادادی کشور به هدر رفت و در جهت تولید و اشتغال مردم به کار گرفته نشد، بالاخره مردم را گرفتار حداقل‌های معیشت کرد. در چنین اوضاعی، مسلما نتیجه‌ای بهتر از وضعیت کنونی حاصل نمی‌شود. ما از یک طرف تعامل با دنیا را از دست دادیم و از طرف دیگر داخل را. یعنی از یک طرف نتوانستیم تعامل سازنده با دنیا داشته باشیم و شرایطی را فراهم آوریم که در سطح بین‌المللی ایران به عنوان کشور متمدن، تاریخی، مسئولیت‌پذیر و مشارکت‌جو در حل مسائل بین‌المللی معرفی کنیم، از طرف دیگر در داخل نیز بحران‌های اجتماعی و اقتصادی دست به دست هم می‌دهند تا مشکلات فزونی یابند. زمانی که پول نفت بود، این مشکلات خیلی نمایان نمی‌شد اما الان که تحریم‌ها دارد بیشتر می‌شود و برجام نتیجه‌بخش نبود، مشکلات خود را نشان می‌دهد و مردم احساس می‌کنند که این درآمد اندک‌شان برای آینده فرزندان‌شان کافی نیست و به هر شکلی تهیه کنند نمی‌خواهند آن را از دست بدهند در نتیجه برای خرید طلا، ارز و مسکن هجوم می‌آورند تا بتوانند دارایی اندک‌شان را حفظ کنند و اجازه ندهند که از دست برود.

‌راهکار چیست؟ مقصر این وضعیت را خیلی‌ها آقای سیف، رئیس‌کل بانک مرکزی معرفی می‌کنند و معتقدند تا آقای طیب‌نیا وزیر اقتصاد بود با اتخاذ تئوری‌های مناسب اقتصادی مدیریت می‌کرد تا جلوی بروز و ظهور‌های بحرانی در حوزه اقتصادی گرفته شود اما او وقتی کنار رفت، آقای کرباسیان نتوانست راهکار ارائه بدهد، آقای سیف هم کفایت لازم را نداشت و در نتیجه بحران‌ها خود را نشان داد، نظر شما چیست؟

  ‌اتفاقا سیف بهترین کار را برای دولت انجام داد. برخی مسئولان دولتی که نمی‌خواهند کشور را درست کنند که دنبال شایسته‌سالاری باشند، بلکه می‌خواهند اوضاع همین طوری باشد تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند. کسانی را هم که به کار می‌گیرند، مشخص است. تیم اقتصادی دولت آقایان نیلی و دیگران هستند. اتفاقا سیف خیلی خوب کار می‌کند، اگر بد کار می‌کرد و مسئولان نگران بودند تا الان یک تغییری می‌داند. حضور او در این جایگاه برای یکی‌، دو سال نیست بنابراین اگر واقعا هدف‌شان اصلاح بود جلوی قضایا را می‌گرفتند. این نشان می‌دهد که بدشان نمی‌آید اوضاع همین‌طوری پیش برود. برای مسئولان دغدغه نیست که مردم مشکل دارند. مردم هم چه‌کار می‌توانند بکنند، یک نق می‌زنند و بعد آرام می‌شوند.

‌الان دوباره به شرایط رکود تورمی‌ برگشتیم، اگر بخواهید خودتان راهکار ارائه دهید چه نسخه‌ای را تجویز می‌کنید؟

   از اول هم در شرایط رکود تورمی ‌بودیم و هیچ‌گاه خارج نشدیم. متأسفانه وضعیت رکود تورمی ‌همواره در اقتصاد ایران حاکم بوده است و کسانی هم که می‌گویند چنین نیست، درکی از مشکلات اقتصاد کشور ندارند. متأسفانه هیچ راهی وجود ندارد و این باید سال‌ها قبل فکر می‌شد. اینکه بخواهیم به معنای واقعی برای وضع موجود بدون تغییر در ساختار نظام تصمیم‌گیری و راه‌حلی ارائه دهیم باید بگویم چنین راه‌حلی وجود ندارد، یا من عقلم نمی‌کشد؛ شاید نیاز به شعبده‌بازانی دارند که دولت نیز آنها  را دارد. ما یکسری شعبده‌باز در دستگاه دولتی داریم که هرچه دوست دارند آن را در‌می‌آورند. رشد اقتصادی را در می‌آورند، تورم را پایین می‌آورند، با نقدینگی هم بازی می‌کنند. معتقدم الان نیاز به افراد لایق نداریم بلکه نیاز به شعبده‌باز داریم که بتواند تفسیر کند و مردم را به حیرت وادارد و بگوید اقتصاد در حال رشد و همه چیزمان ایده‌آل است و مردم نمی‌دانند وضع‌شان خوب شده است و در چه بهشتی زندگی می‌کنند.

‌آقای روحانی در دیدار با اصحاب رسانه گفت کسانی که می‌گویند شرایط ناامیدکننده است و مردم خسته هستند دارند جنگ روانی راه‌می‌اندازند، اما شما می‌گویید مسئولان دولتی نیز دارند چنین نگاهی را پیش می‌برند؟

   آقای روحانی می‌گوید مشکلات اقتصادی ما روانی است، من نمی‌فهمم این اصطلاح روانی را از کجا آوردند؟ آیا از جایی آمده و ‌یا سیاست‌های غلط دولتمردان، مردم را ‌آشفته کرده است. اگر واقعا بپذیریم حرف آقای رئیس‌جمهور را که مشکلات ما روانی است، این نشان می‌دهد چه کسانی بانی و باعث شدند که مردم به‌گونه‌ای رفتار کنند که مشکلات روانی ایجاد می‌کنند. اتفاقا همین حرف خودش به مسئولان بر‌می‌گردد. چرا کاری کردند که فشارهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دست به دست هم دهند، جامعه ما را به شکل یک جامعه حساس و روانی تبدیل کنند که همه متغیرها روانی می‌شود. نرخ ارز روانی، تورم روانی، اعتراضات روانی، مسئولان ما فقط روانی نیستند، گویا اینها از جای دیگری آمده‌اند. من فکر می‌کنم باید برگردیم و ببینیم چه مسائلی‌ باعث شده که آقای رئیس‌جمهور از یک طرف اعلام می‌کند توقعات مردم را بالا برده‌اند و به آنها  خط می‌دهند. آقای رئیس‌جمهور می‌گوید نباید توقعات مردم را بالا برد، گویی ‌مردم از دولت انتظار دارند همه سوار شورولت آمریکایی شوند یا پورشه سوار شوند یا با هواپیما بروند کره‌مریخ بگردند، خب طبیعی است که دولت چنین توقعاتی را نمی‌تواند برآورده کند اما مردم بدبخت ما سال‌ها دارند با مشکلات و سختی‌ها دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، تعداد فقرا و بیکاران روز به روز دارد زیادتر می‌شود، این نجابت مردم به قدری زیاد است که باعث سوءاستفاده سیاسیون شده است. مسئولان متوجه نیستند که به هر حال ظرفیت مردم حدی دارد تا چه زمانی می‌توانند این وضعیت را ادامه دهند. مسئولان نباید از این وضعیت سوءاستفاده کنند، مشکلات مردم را باید چاره‌اندیشی کرد وگرنه مصداق سر در برف فرو کردن است، با این فکر که مردم نیز از وضعیت کنونی اقتصاد کشور اطلاعی ندارند.

‌آیا دولت آقای روحانی از پس کنترل اوضاع بر‌می‌آید و می‌تواند شرایط بازارهای مختلف را به حالت عادی برگرداند؟

   اگر وارد سیرک شویم و شعبده‌باز بیاوریم، می‌شود که یک سرگرمی ‌ایجاد کرد ولی راه‌حل برای دنیای واقعی نیست. مشکلات دنیای واقعی ما به قدری در هم انباشته شده که به هیچ عنوان امکان حل آنها  با این وضعیت و ساختار وجود ندارد. این اصل قضیه است. حالا اگر کسی بخواهد تلاش کند و بی‌خودی امید دهد، کاری را کرده که قبلا انجام دادیم. کسی دوست ندارد اوضاع کشور را بد جلوه دهد ولی خیلی انسان باید اخلاق را زیر پا بگذارد تا فشارهایی را که بر مردم می‌آید نادیده بگیرد و شروع به تعریف و تمجید کند. برای ما فرق نمی‌کند که دولت دست چه کسی است، مهم آن است که سیاست‌هایی که تا الان دنبال شده و مردم را به قهقرا برده، فقر ‌را تشدید کرده است، مشکلات اقتصادی و اجتماعی را چند برابر کرده، در تمام سطوح این تبعیض‌ها و نابرابری‌ها را می‌بینیم‌؛ مردم باید چه کار کنند؟ یعنی چه انتظاری از مردم است تا زمانی که مشکل دارند، نمی‌توانند لبخند بزنند. حالا دائم مسئولان در تلویزیون برنامه بگذارند و بگویند مردم ناراحت نباشید و اعتراض نکنید، مگر چنین چیزی می‌شود؟ کسی که مجبور است برای تأمین معاش خانواده‌اش دست به هزار کار بزند یا کسی که برای ازدواج بچه‌اش به هزار نفر متوسل می‌شود آن هم در یک کشور ثروتمند و قدرتمندی مثل ایران، واقعا دیدن چنین صحنه‌هایی تأسف‌بار است. به نظر من تاریخ ایران هیچ‌گاه برخی مسئولان را

نخواهد بخشید.