میرقاسم مومنی در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، وارث امپرا‌توری تزار روسیه بوده است که با انقلاب بلشویکی در سال 1917 تاسیس شد. تاسیس اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و ایدئولوژی سوسیالیستی و کمونیستی مورد حمایت رهبران آن کشور، نظام سیاسی کشورهای جهان را دچار تغییر و تحولات ژرفی کرد که هنوز بعد از 26 سال از فروپاشی نظام شوروی آثار آن در نظام بین‌الملل و حاکمیت برخی کشورهای جهان باقی مانده است.  دوره حاکمیت حدود 74 ساله ایدئولوژی کمونیستی و سوسیالیستی در شوروی به علت عدم پاسخگو بودن به نیازها و ضرورت‌های جاری و بروز آن در کشور، منجر به فروپاشی از درون گردید. در بررسی علل فروپاشی آن امپرا‌توری بایستی گفت دلایل و عوامل زیادی دخیل بودند تا این امپرا‌توری فرسوده فرو‌ریزد اما یکی از عوامل مهم این فروپاشی عامل فساد اقتصادی و فساد حکومتی به‌صورت نهادینه‌شده بود. زمانی که بعد از پیروزی ارتش سرخ در جنگ جهانی دوم توسعه حوزه نفوذ شوروی به اروپایی شرقی گسترش یافت، مقامات کرملین به‌جای استفاده از این فرصت در جهت توسعه اقتصادی و صنعت تجاری خود، درصدد رقابت با سایر کشورهای پیروز در جنگ برآمدند. ایده صدور ایدئولوژی کمونیست با هدف مقابله با کاپیتالیسم در کشورهای مختلف جهان موجب شد که شوروی وارد یک رقابت سیاسی، نظامی و امنیتی با آمریکا در کل جهان شود. این امر سبب شد این کشور به‌جای اینکه وارد توسعه اقتصادی و صنعتی در عرصه‌های جهانی شود در راستای رقابت تسلیحاتی و اطلاعاتی با اروپا و آمریکا تلاش کند. در واقع این امر موجب شد که شوروی به‌جای توسعه سرزمینی و حوزه نفوذ اقتصادی و امنیتی هر روز با صرف هزینه‌های گزاف نظامی، فرصت‌های توسعه اقتصادی را از دست بدهد و رهبران ارکان حکومتی به دلیل نگاه صرفا ایدئولوژیک به مسائل داخلی و جهانی، نگاه تهدیدمحور و تهاجمی ‌داشته‌ باشند. این موضوع در بلند‌مدت موجب گسترش فساد و بوروکراسی اداری در کل کشور شد که در نهایت به دلیل بالا رفتن هزینه‌های رقابت‌های نظامی و اطلاعاتی با آمریکا و اروپا، شوروی تمام دستاوردهای 70 ساله خود را در کمتر از یک سال از بین برد. این امر نه‌تنها موجب از بین رفتن ایدئولوژی کمونیست و سوسیالیسم در کشور شد بلکه اتحادیه جماهیر شوروی نیز فروریخت و 15 جمهوری تازه‌تاسیس با گرایش‌های سیاسی متفاوت پا به عرصه ظهور گذاشتند.

توسعه تک‌بعدی در عرصه نظامی و صنایع وابسته به آن موجب شد که توان کشور از سایر صنایع به‌روز جهان عقب بماند و درآمد آن کشور به‌جای سرمایه‌گذاری در تحقیق و سرمایه‌گذاری در بخش تکنولوژی جدید، معطوف به توسعه جنگ‌افزارهای اتمی‌ و موشکی شود. درنهایت آمریکا با شناخت از این ضعف شوروی سعی در بالا بردن رقابت در عرصه‌های مختلف کرد که مهمترین آن پروژه جنگ ستارگان رونالد ریگان‌رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود که زمینه افزایش هزینه‌های رقابت مقامات کرملین را بالا برد و فروپاشی شوروی را به‌دنبال داشت.

نبود تجارت آزاد و مالکیت شخصی و رقابت اقتصادی بزرگترین ضعف ساختار حکومتی شوروی بوده است؛ چرا‌که تجار و مردم جهت توسعه و پیشرفت شخصی و ملی انگیزه‌ای نداشتند و این حکومت بود که مسئولیت تمام بخش‌ها و فعالیت‌ها را برعهده گرفته بود. بنابراین به مرور هزینه‌های دولت و رفاه مردم، کمر اقتصاد دولت را شکست و بحران را به سقوط و فروپاشی هدایت کرد. در واقع عامل فروپاشی شوروی در خود ساختار حکومتی و قوانین جاری آن کشور نهفته شده بود.  وقتی در کشوری تجارت آزاد و رقابت و مالکیت نباشد، اختراع و رسیدن به هدف نهایی معنی ندارد؛ زیرا هرگونه تلاش و فعالیت شخصی نتیجه‌اش نصیب مقامات دولتی و سیاسی می‌شو‌د و از سوی دیگر تلاش و رسیدن به پست و مقام و رشد کاری به‌جای شایسته‌سالاری براساس میزان وفاداری به حزب کمونیست تعریف شده بود و این امر موجب شده بود که نخبگان و افراد خلاق و کارآفرین نتوانند در جامعه رشد و ‌ترقی کنند و کشور از نخبگان تهی شده بود. در چنین وضعیتی که رقابت‌های سیاسی و نظامی در عرصه بین‌الملل توسعه یافته و بیشترین بودجه کشور صرف هزینه تحقیقات نظامی و رقابت‌های سیاسی می‌شد، دیگر فرصت رقابت و توسعه اقتصادی کشور براساس معیارهای جهانی وجود نداشت و به‌رغم توسعه تکنولوژیک شوروی سابق در عرصه نظامی، این کشور در عرصه محصولات مصرفی بسیار عقب‌مانده بود. این امر موجب شد که بعد از فروپاشی شوروی، دو دهه زمان صرف شود تا روسیه جدید که وارث شوروی سابق بود بتواند در عرصه بین‌المللی خود را تطبیق دهد. هنوز هم بعد از گذشت حدود سه دهه روسیه نتوانسته است در عرصه تکنولوژی با جامعه بین‌المللی منطبق شود؛ چرا‌که ساختارهای اقتصادی و تکنولوژیک آن کشور براساس ساختار تک محصولی و تک‌محوری بوده است. با چنین وضعیتی عامل اقتصادی مهمترین عامل فروپاشی شوروی بوده است و در حال حاضر نیز روسیه از همان عامل در فشار است. چراکه تحریم‌های آمریکا و اروپا علیه روسیه به بهانه موضوع جنگ اکوراین چنان عرصه را بر مقامات کرملین تنگ کرده است که روس‌ها به‌رغم دیدگاه‌ها و مواضع قبلی به هر بهانه‌ای سعی دارند بر‌سر رفع تحریم‌ها با آمریکا مذاکره کنند. در چنین شرایطی حتی ممکن است فروپاشی دوم در جمهوری‌های روسیه اتفاق بیفتد زیرا بسیاری از این جمهوری‌ها مثل چچن، اینگوشتیا و داغستان زمینه جدایی و استقلال‌طلبی دارند و ‌بی‌شک آمریکا برای این فروپاشی برنامه‌های اجرایی در نظر گرفته است که به مرور زمان در حال پیگیری هستند. چرا که روسیه فعلی نیز کم‌کم مثل شوروی سابق سیاست‌های توسعه‌طلبانه کاخ سفید در منطقه ووهان را به چالش کشیده است. اگر نگاهی به دیدگاه‌های مقامات وقت شوروی ‌بیندازیم یک موضوع به‌عنوان عامل اصلی فروپاشی آن کشور بیان شده و آن قطع ارتباط با جهان خارج از مرزهای شوروی سابق بوده است؛ نبود تجارت آزاد و تبادلات علمی‌ و فناوری و پژوهشی موجب عقیم ماندن طرح‌ها و پروژه‌ها در مراکز علمی ‌آن کشور شده بود و متخصصین آن کشور نتوانستند با تکنولوژی امروز به تولید صنایع و کالاها بپردازند. در نهایت این سیاستمداران بودند که مسیر رشد و تولید را مشخص می‌کردند نه نیازهای مردم و کشور که این مساله در ادامه سیاستمداران را مجبور کرد که به جهت انباشت کوه‌عظیمی ‌از بدهی‌ها و مشکلات و عقب‌ماندگی‌ها، ناقوس فروپاشی شوروی را در سال 1991 به‌صدا درآورند. ‌این یک تجربه بسیار بد و پرهزینه برای مردم شوروی، جهان و بشریت بوده است.