دیاکو حسینی در مثلث نوشت:

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا اخیرا پیش‌بینی کرده که با نزدیک‌شدن به پایان داعش، شمار غیرنظامیان آمریکایی از‌جمله مقاطعه‌کارها و دیپلمات‌ها در سوریه بیشتر شود. درواقع این انتظار نمی‌رود ایالات متحده آمریکا که در جنگ سوریه به صورت گسترده‎ای سرمایه‌گذاری کرده بود، در این مرحله که تا اندازه‎ای پایان داعش مسجل شده است، عقب نشیند و فضا را برای ایران و روسیه باز بگذارد. نگرانی آمریکا در مقطع فعلی این است که روسیه و خصوصا ایران موفق شوند خلا حاصل از نابودی داعش را پر ‌و به نوعی جنگ سوریه را به نفع خودشان تمام کنند. بنابراین این حرکت آمریکا برای تقویت حضورش در سوریه به منظور مقابله با ایران و روسیه کاملا قابل درک است. اما این به این معنا نیست که آمریکا قصد دارد سناریوی افغانستان و عراق را تکرار کند و حضورش را در سوریه استمرار بخشد. از نظر واشنگتن جنگی که امروز در سوریه با داعش تمام شده است در کلیت خود همچنان ادامه دارد؛ زیرا موازنه قدرت را در منطقه هنوز تثبیت نکرده است. درواقع سوریه می‌تواند یک کشور کلیدی باشد برای کشورهایی که در این جنگ حضور داشتند و موازنه‎های منطقه‌ای را از این طریق تغییر دهد. بنابراین اگرچه ادامه حضور نظامی ‌آمریکا در سوریه موضوعی غافلگیرکننده نیست، اما حضور نظامی کمتر خواهد بود. به این معنا که تاکید بر حضور دیپلماتیک و اطلاعاتی آمریکا در سوریه در مقایسه با احتمال حضور نظامی به‌طور جدی‎تری مطرح است.از طرف دیگر انتظار نمی‌رود روسیه و متحدانش که در جبهه مقابل ایالات متحده و نیروهای ائتلاف قرار داشتند، حضور آمریکا در سوریه را بپذیرند و طبیعتا مخالفت می‌کنند. اما مخالفت روسیه و سایر کشورها هیچ تاثیری در اراده آمریکا بر ادامه حضور سیاسی، اطلاعاتی و نظامی در سوریه ندارد. سوریه یک عرصه رقابت برای واشنگتن و مسکو بوده و هست و در آینده نزدیک هم تا رسیدن به یک توافق کامل درباره آینده سوریه به‌گونه‎ای که همه طرف‌ها را راضی کند، ادامه خواهد داشت. بنابراین از نظر آمریکا مخالفت روسیه با حضور چندجانبه آنها اهمیتی ندارد.

به این خاطر که صحنه سوریه بسیار پیچیده و متغیر شده است، گروه‌ها مرتبا تغییر آرایش می‎دهند و طرف‎های مقابل آنها که با هم در تعاملند، تغییر می‌کنند. بنابراین با جز‌ئیات نمی‌توان گفت که آمریکا با کدام گروه‌ها و کدام شاخه‌ها در ارتباط است. اما به‌طور قاطع می‌توان گفت هدف ایالات متحده در سوریه ممانعت از سلطه کامل روسیه در آینده سیاسی سوریه و ممانعت از تشکیل کریدور ایران از سوریه به مدیترانه و بخش‎هایی از بلندی‌های جولان که اسرائیل در آن حضور دارد، است. این دو هدف اصلی واشنگتن برای حضور در سوریه است. هدف فرعی کاخ سفید نیز جلوگیری از استمرار حکومت بشار اسد و بازگشت به شرایط قبل از سال 2011 است و تا زمان تعیین تکلیف ابهامات، وضعیت در سوریه به همین شکل باقی خواهد ماند.

به نظر می‎رسد که مقامات روسیه و آمریکا در‌این‌خصوص به گفت‌وگو بنشینند، اگرچه این مذاکرات امروز هم جریان دارد. اما مساله مهم اینجاست که این مذاکرات چقدر می‎تواند نتیجه‌بخش باشد و طرفین تا چه حد می‌توانند در یک توافق به رضایت برسند و اوضاع را تثبیت کنند. به عقیده من توافق روسیه و آمریکا بسیار گسترده‌تر و فراتر از موضوع سوریه است؛ توافقی که بین روسیه و آمریکا می‌تواند شکل بگیرد باید همه جنبه‌ها در ارتباط با آینده نقش روسیه در اروپای شرقی، به‌ویژه در اوکراین و کریمه را در نظر بگیرد. همچنین باید روابط کلی‌تر و استراتژیک بین دو کشور را در ارتباط با موضوعات مختلفی که امکان همکاری بین آنها وجود دارد از‌جمله در ارتباط با کره‌شمالی را نیز در نظر بگیرد. اما در حال حاضر هیچ توافق کلی‌ای بین مسکو و واشنگتن در‌مورد موضوعات متنوعی که دو کشور می‌توانند با هم همکاری کنند، وجود ندارد. این دو کشور اکنون در وضعیت رقابت هستند و طبعا مورد سوریه هم به تنهایی نمی‌تواند وسیله‌ای برای توافق بین این دو کشور قرار بگیرد. قاعدتا آمریکا و روسیه موضوعات ساده‌تری دارند که می‌توانند روی آن توافق بکنند، اما باتوجه به سندی که به‌عنوان استراتژی امنیت ملی آمریکا منتشر شد، به نظر می‌رسد که نوع لحن دونالد ‌ترامپ در ارتباط با روسیه، سازش‌ناپذیرتر از آن چیزی است که منجر به یک توافق کلی استراتژیک بین دو کشور شود. این چشم‌انداز که روسیه و آمریکا بتوانند در این مقطع زمانی در ارتباط با سوریه به یک توافق پایدار برسند، بسیار بعید است. از سوی دیگر طبق آنچه‌ واشنگتن اعلام کرده است به چند دلیل هیچ برنامه مشخصی در ارتباط با آینده سوریه وجود ندارد؛ اولا آمریکا توانایی مطلقی در ارتباط با سوریه ندارد و باید آینده سوریه را از طریق مذاکره با ایران و روسیه و همین‌طور لحاظ‌کردن دیدگاه کشورهای متحد آمریکا مثل عربستان و ترکیه دنبال کند. این در حالی است که همه این کشورها نه‌تنها با آمریکا اختلاف دارند، بلکه با همدیگر هم اختلاف دارند. در نتیجه سوریه در وضعیتی کاملا مبهم قرار دارد و به نظر نمی‌رسد که در آینده نزدیک بتواند به یک روشنایی برسد و استراتژی آمریکا در سوریه را مشخص کند. دوما مهم‌ترین نگرانی واشنگتن در دمشق وضعیت اسرائیل است که از نگاه آمریکا می‌تواند از طریق حضور نظامی ایران در شمال سوریه و در مرزهای مشترک اسرائیل و سوریه تهدید شود. بنابراین هدف و تمرکز اصلی ایالات متحده ممانعت از استقرار ایران در سوریه است که به عقیده من این هدف، امروز جایگزین برکنار‌کردن بشار اسد و شکست داعش شده است. از طرف دیگر این موضوع را هم باید در نظر داشته باشیم که گروه‌های شورشی کوچک و همچنین جبهه النصره و شاخه‌های آن و به معنای دقیق‌تر موازنه‎های کوچک در صحنه سوریه تابعی از موازنه‎های بزرگ‌تر است که باید بین کشورهای اصلی برقرار شود. درواقع قبل از اینکه توافقی بین کشورهای اصلی و گروه‌های قدرتمندتر وجود داشته باشد، هیچ توافقی نمی‌تواند بین گروه‎هایی که توسط این کشورها تجهیز و حمایت می‌شوند، صورت بگیرد. این گروه‎های شورشی کوچک و جبهه النصره زمانی در آینده سوریه تاثیرگذار خواهند بود که بخشی از پروژه سیاسی باشند. به این معنا که در یک توافق کلی‌تر که می‌تواند در آینده در ژنو با حضور ایران و روسیه صورت بگیرد، این گروهک‌ها به یک جریان سیاسی و قانونی در درون نظام سیاسی سوریه تبدیل شوند. اما اکنون به نظر نمی‌رسد که چنین توافق کلی‌ای صورت گرفته باشد و نحوه ادغام این گروه‌ها که بعضا تروریستی هم هستند را توضیح دهد. بنابراین تا زمانی که چنین اجماعی در این کشورها ایجاد نشود، در رابطه با آینده این گروه‎ها هم نمی‌توان صحبت کرد. اگرچه عربستان سعودی و ترکیه اعتقاد دارند برخی از گروه‎هایی که اتفاقا ایران و روسیه هم نظر مطلوبی نسبت به آنها ندارند، باید در آینده سوریه نقش داشته باشند؛ اما در گفت‌وگوهای گذشته توافقی در این موضوع به دست نیامده است.