تلاقی نمادهای شکست در تل‌آویو / واقعیت دیدار نتانیاهو و بولتون چه بود؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دیدار اخیر مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی از ابعاد مختلف قابل تامل و تحلیل است.  اخیرا بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی پس از ورود جان بولتون، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهوری آمریکا به سرزمین‌های اشغالی با وی دیدار کرد‌. این دو، در بیانیه مشترک خود اعلام کردند: ما درباره چگونگی متوقف ساختن پیشرفت‌های موشکی و و هسته‌ای ایران گفتگو کرده‌اند. در خصوص بیانیه مشترک مشاور امنیت ملی ایالات‌متحده و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد: نخست اینکه وجه اشتراک نومحافظه‌کارانی مانند بولتون و سیاستمدارانی مانند نتانیاهو، تجربه سنگین شکست آنها در برابر «ایران قدرتمند» است. همگان به یاد دارند که در سال 2003 میلادی، جان بولتون به‌عنوان یکی از اعضای شورای دوازده‌نفره نومحافظه‌کاران آمریکا، جورج واکر بوش را نسبت به جنگ عراق ترغیب کرد. از آن پس، نام بولتون با شکست آمریکا در عراق عجین شده است. نتانیاهو نیز نماد شکست تل‌آویو در منطقه و نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. شکست‌های متعدد رژیم صهیونیستی در برابر جبهه مقاومت، حاکی از همین حقیقت است. هم‌اکنون تل‌آویو و واشنگتن درصددند به هر نحو ممکن سیاست «مهار ایران» را عملیاتی کرده و به قول خود، در حوزه‌های  هسته‌ای و موشکی کشورمان را زمینگیر سازند. این تلاش مذبوحانه در حالی صورت می‌گیرد که در سال 2017 میلادی و در حاشیه  نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نتانیاهو و ترامپ ملاقات‌های فشرده‌ای را با یکدیگر با موضوع تحدید توان موشکی و هسته‌ای ایران داشتند. حتی آنها از تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه ) نیز خواستند تا به این برنامه مشترک بپیوندند... واقعیت امر این است که تل‌آویو و واشنگتن امروز بیش از هر زمان دیگری در برابر «ایران قدرتمند» مستاصل مانده‌اند. به قول زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا در دوران کاتر و یکی از مطرح‌ترین استراتژیست‌های این کشور، تنها راه چاره ایالات‌متحده، شناسایی قدرت ایران در منطقه و یاد‌گرفتن قواعد زندگی در کنار این بازیگر قدرتمند (جمهوری اسلامی ایران) است. «ایران قدرتمند» کلیدواژه‌ای است که باید تمرکز زیادی روی‌‌ آن داشت. به عنوان مثال، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه این کشور، اخیرا خواستار مذاکره با جمهوری اسلامی ایران  شده‌اند. حتی ترامپ یک گام فراتر نهاده و از «مذاکرات بدون پیش‌شرط» با ایران سخن گفته است! موضوعی که مورد‌توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل بین‌الملل قرار گرفته است. فارغ از اینکه در ماورای رفتار پارادوکسیکال اخیر مقامات آمریکایی چه رویکرد و هدفی نهفته است، در اینجا کلید‌واژه‌ای وجود دارد که نمی‌‌توان در تحلیل مناسبات 40 ساله اخیر ایران و آمریکا از کنار آن گذشت: «ایران قدرتمند.» «ایران قدرتمند» نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه خروجی و محصول یک محاسبه رئالیستی تمام‌عیار از سوی اکثر استراتژیست‌های آمریکایی محسوب می‌شود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که پارادوکس رفتاری ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی در قبال ایران، معلول سردرگمی آنها در مواجهه با «ایران قدرتمند» ‌است. به عبارت بهتر، ترامپ از یک‌سو بر تقابل با جمهوری اسلامی ایران اصرار می‌ورزد و از سوی دیگر، نسبت به عواقب و تبعات این مواجهه به‌شدت نگران است. اظهارات و هشدارهای اخیر مقامات کشورمان به ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی در این خصوص موثر بوده است.  در راستای درک بهتر مفهوم «ایران قدرتمند» لازم است در این خصوص گریزی به اظهارات برژینسکی در زمان حیات وی بزنیم. برژینسکی در ابتدای هزاره سوم میلادی و در حالی که جرج واکر بوش، رئیس‌جمهور اسبق ایالات‌متحده در حال رجزخوانی برای ایران بود، به کاخ سفید هشدار داد که آمریکا ناچار است ضمن شناسایی قدرت ایران، قواعد بازی در کنار کشورمان را بیاموزد. برژینسکی در جای دیگر می‌گوید: «ایران همواره در این منطقه وجود خواهد داشت و چه خوش‌مان بیاید، چه نیاید در منطقه مهم خواهد بود. این به نفع ماست که در درجه اول از هرگونه درگیری اجتناب ورزیم؛ زیرا درگیری ایران و آمریکا چه تعمدی باشد، چه تصادفی، آمریکا را درگیر کشمکشی می‌کند که هم ایران و هم عراق را در بر می‌گیرد. من نمی‌خواهم آمریکا خواهان نزاع با ایران باشد؛ چرا که به نظر من آمریکا بدون جنگ با ایران حال و روز بهتری خواهد داشت.»  بدیهی است که هر اندازه واشنگتن از این نسخه دور شود، با هزینه‌های بیشتری در مواجهه با ایران رو‌به‌رو خواهد شد. بولتون و نتانیاهو هر دو تلاش زیادی در راستای «سلطه گروه‌های تکفیری بر سوریه»، «تجزیه عراق»، «پیروزی جریان ضدمقاومت در انتخابات عراق و لبنان» و... نموده‌اند. تلاش‌هایی که یک به یک با شکست مواجه شده است. از این رو دیدار اخیر دو سیاستمدار آمریکایی و صهیونیستی، مصداق عینی تلاقی دو نماد شکست و ناکامی با یکدیگر است. بدون شک، در آینده‌ای نزدیک، بولتون و نتانیاهو بیشتر از گذشته در برابر قدرت ایران در منطقه و نظام بین‌الملل زمینگیر خواهند شد. حضور بهنگام و مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه نه‌تنها مانع از تحقق تاکتیک‌های مشترک محاسبه‌شده از سوی واشنگتن و تل‌آویو شده است، بلکه استراتژی‌ها و اهداف کلان آنها را نیز هدف قرار داده است. خشم افرادی منفور مانند نتانیاهو و بولتون از ایران، آن هم در شرایطی که نقشه‌های آنها در منطقه نقش بر آب شده‌، کاملا طبیعی و قابل درک است! در نهایت اینکه خروجی دیدار بولتون و نتانیاهو، چیزی جز استمرار شکست و استیصال واشنگتن و تل‌آویو در برابر ایران نخواهد بود. درماندگی و استیصالی که هر اندازه زمان سپری می‌شود، بر شدت و دامنه آن اضافه خواهد شد. اقدامات مشترک تل‌آویو و واشنگتن در مواجهه با ایران، نه‌تنها سودی برای این دو نخواهد داشت، بلکه هزینه‌های شکست این دو در برابر ایران را به‌صورت تصاعدی افزایش خواهد داد؛ موضوعی که بسیاری از استراتژیست‌ها و سیاستمداران آمریکایی، خود نیز نسبت به آن معترف هستند.