نصرت‌الله تاجیک سفیر سابق ایران در اردن‌:در پی ناآرامی‌های دو هفته گذشته در لبنان، سعد حریری Saad Hariri، نخست‌وزیر این کشور روز سه‌شنبه، هفتم آبان از سمتش استعفا کرد.

نظام طایفه‌ای علیه دولت مدرن در لبنان
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

نصرت‌الله تاجیک سفیر سابق ایران در اردن‌ در مثلث نوشت: وی در سخنانی گفت که ما تلاش کردیم کشور را از خطرات نجات دهیم اما این تلاش‌ها به بن‌بست کشیده شد و سرانجام دولت لبنان lebonan gaverments به آخر خط رسید. لبنان از روز پنج‌شنبه، 25 مهر شاهد اعتراضات علیه اوضاع اقتصادی است. این استعفا در شرایطی رخ می‌دهد که پیش‌تر در روزهای اولیه اعتراضات، سیدحسن نصرالله با آن مخالفت کرده بود و خواستار مسئولیت‌پذیری مقامات دولت شده بود.
اگرچه در حال حاضر قضاوت در مورد روند تحولات در لبنان زود است و نمی‌توان پیش‌بینی دقیق و جامعی از روند این تحولات داشت اما به نظر نمی‌رسد که بعد از استعفای سعد حریری شعله اعتراضات در لبنان کاملا خاموش شود، یعنی صحنه اعتراضات در لبنان به‌گونه‌ای نیست که انتظار داشت بعد از این استعفا معترضان به خانه‌های خود بازگردند زیرا آنچه در لبنان دیده می‌شود برآیند دو مولفه است: 1- ناکارآمدی دولت و فساد در کشور و خواست مردم برای برخورداری از خدمات رفاهی و اولیه‌ای که یک شهروند باید از آن برخوردار شود و 2- وجود سناریوی به‌هم ریختن اوضاع لبنان از سوی برخی از جریانات داخلی لبنان و حامیان خارجی آنها برای کشاندن پای ایران به مسائل این کشور و رویارویی با سیاست خارجی ایران و در قالب همان فشار حداکثری بر ایران از سوی آمریکا که در بیرون این کشور طراحی شده است. در واقع آنها برنامه‌ریزی‌شان به نحوی است که به‌واسطه این اعتراضات، تغییراتی در چینش نیروهای سیاسی در این کشور به وجود آورند و ایران را از استفاده از مزیت نسبی‌اش در سیاست خارجی بی‌بهره کنند؛ لذا سرنوشت این دور از اعتراضات مردم لبنان که نسبت به اعتراضات ضد‌اشغال چند سال پیش از سطح گسترده‌تری برخوردار است به این بستگی دارد که کفه کدام‌یک از این دو مولفه سنگین‌تر شود. اگر وجود فساد در این کشور و ناکارآمدی دولت که باعث ایجاد مشکلات عدیده‌ای برای مردم شده است، از سناریوی دوم سنگین‌تر شود، طبیعی است با تغییر دولت شاید بتوان امیدوار بود اقدامات دولت جدید تا حدی باعث آرامش شود اما این مساله را نیز باید در نظر داشته باشیم که لبنان فاقد منابع طبیعی و بیشتر کشوری با اقتصادی خدماتی در امور مالی و بانکی است که بیشتر اموراتش را با کمک‌های کشورهای عربی و اروپایی و مجامع مالی بین‌المللی می‌گذراند؛ همچنین به دنبال اوضاع اقتصادی جهان این کمک‌ها کاهش یافته و لذا دولت بعدی هم امکان اتخاذ سیاست‌های انبساطی را ندارد زیرا لبنان حدود ۹۰ میلیارد دلار بدهکار است و این بار سنگینی بر دوش نظام اقتصادی و مالی لبنان است. کمک‌های عربستان و صندوق بین‌المللی پول برای انجام اصلاحاتی در لبنان صورت گرفته و آمریکا هم سالانه میزانی کمک و قرض به این کشور داشته است. همچنین کشور‌هایی مانند فرانسه بوده‌اند که به لبنان تاکنون کمک می‌کردند ولی در حال حاضر به خاطر وضعیت اقتصادی خود یا برای قطع همکاری بین ایران و لبنان این کمک‌ها را قطع کرده‌اند؛ از جمله عربستان و آمریکا. با قطع کمک‌ها به لبنان طبیعی است سیستمی که به قرض گرفتن از مجامع بین‌المللی و خصوصی عادت دارد، دچار مشکلاتی شود و نتواند بودجه‌بندی سالانه خود را انجام دهد.
در واقع فعالیت‌های زیرساختی است که ایجاد شغل می‌کند و اجازه می‌دهد که ثروت در کشور گردش یابد و خانوار‌ها از آن استفاده کنند، اما در این کشور ثروت بیشتر در دست سرمایه‌داران است که نقش عمده‌ای در احزاب لبنان دارند؛ این‌ها عواملی است که لبنان با آن روبه‌رو است.ضمن آنکه در کنار این موضوع باید به این مساله توجه کرد که در لبنان متاسفانه ساختار واقعی دولت مدرن بر نظام طایفه‌ای آن کشور حاکم نشده و حتی احزاب که جزئی از دموکراسی آن هستند بر پایه همین تقسیم‌بندی طایفه‌ای و با گرایش حمایت مذهبی شکل گرفته‌اند؛ چنان‌که مسیحیان، سنی‌ها، شیعیان، دروزی‌ها و علوی‌ها هر کدام احزاب خودشان را دارند اما از آنجا که شمار مسیحیان، سنی‌ها و شیعیان در لبنان تقریبا برابر است؛ لذا ساختار سیاسی چنان چیده شده که هیچ‌ مذهب و هیچ‌ جریان سیاسی نتواند در این کشور اکثریت را به دست بیاورد و قدرت را به‌تنهایی صاحب شود؛ بنابراین این کشور به‌صورت شرکت سهامی اداره می‌شود و نه شایسته‌سالاری؛ یکی از مهم‌ترین ریشه‌های مشکلات لبنان نیز همین مساله است.
این یعنی احزاب در لبنان به‌جای اینکه وسیله تصمیم‌سازی و گردش قدرت باشند به دنبال حفظ منافع فرقه‌‌‌ای خود هستند و نه منافع ملی. حزب‌الله و جنبش امل برای تأمین منافع شیعیان با یکدیگر هم‌پیمان هستند و از این رو، شیعیان فقط بخش منسجم در ساختار سیاسی-اجتماعی لبنان به شمار می‌روند. سرنوشت سیاسی سنی‌مذهب‌ها را چند خانواده سرمایه‌دار رقیب تعیین می‌کنند، مانند حریری Saad Hariri، میقاتی، کرامی و سلام و مسیحیان میان عونی‌ها و فالانژها تقسیم شده‌اند که دشمن یکدیگر هستند. همگی اینها به دنبال جلب حمایت قدرت‌های خارجی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و یکی از معضلات اساسی جامعه امروز لبنان همین است که بعید است با استعفای نخست‌وزیر بتوان به چنین معضلاتی فائق آمد.
اما اگر کفه سناریوهای خارجی برای برهم‌ریختن لبنان سنگین‌تر شود، نباید انتظار داشت که استعفای حریری تغییر چندانی در اوضاع به‌وجود آورد و شاید شاهد دور جدیدی از طولانی‌شدن انتخاب دولت و احتمالا شروع درگیری‌های داخلی باشیم و لذا ممکن است لبنان آبستن یک سلسله حوادث باشد، یعنی در یک جمع‌بندی نهایی می‌توان گفت مردم لبنان خواسته‌های بحقی دارند اما اینکه آیا امکان تحقق این خواسته‌ها با توجه به ساختار قدرت در لبنان وجود دارد یا نه جای سوال است؛ زیرا یک‌سری خواسته‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای وجود دارد که سردمداران آنها تلاش می‌کنند بر این خواسته‌ها سوار شده و اوضاع را بر ضد ‌سیاست خارجی ایران در منطقه هدایت کنند. موضوع دیگر اینکه به نظر می‌رسد تحولات اخیر در لبنان و عراق را در همین چارچوب می‌توان ارزیابی کرد زیرا با توفیقاتی که درخصوص نقش‌آفرینی ایران در منطقه در سال‌های اخیر به‌ وجود آمده و باعث دست برتر ایران در سیاست خارجی‌اش شده، باید توجه کرد که طی سال‌های اخیر نفوذ ایران در منطقه یک مزیت نسبی برای سیاست خارجی کشورمان بوده است و این در حالی است که در جریان تحولات اخیر در منطقه برخی از دولت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تلاش دارند که این مزیت را تبدیل به ضرر برای ایران و هم‌پیمانانش کنند به نحوی که ایران مجبور شود در سیاست خاورمیانه خود تجدیدنظر کند.