تاکتیک اصلاح‌طلبان بر ایجاد دوقطبی «پیشرفت-بازگشت به عقب» است

دست خالی اصلاح‌طلبان ؛ سرمایه اجتماعی جناح چپ از دست رفته است
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اگر ادوار مختلف انتخابات مجلس را بررسی کنیم، می‌بینیم مردم بین دو جریان اصلی کشور همواره تلاش کرده‌اند ارزیابی کنند و به یک انتخاب برسند. مجلس سوم جریان چپ، مجلس چهارم جریان راست، مجلس پنجم ترکیبی از دو جناح، مجلس ششم اصلاح‌طلبان، مجلس هفتم و هشتم و نهم اصول‌گرایان و مجلس دهم ترکیبی از دو جناح مدیریت پارلمان را در دست داشتند.

در واقع مردم روز انتخابات براساس عملکردها، نامزدهای مطلوب خود را انتخاب می‌کنند و به آنها رأی می‌دهند؛ بنابراین وقتی مجلس مستقر نتواند انتظارات جامعه را برآورد کند، رأی‌دهندگان به جناح رقیب متمایل می‌شوند.

مردم با توجه به حمایت اصلاح‌طلبان از این مجلس و این دولت، نوع رأی خود را در انتخابات اسفند مشخص می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که مردم از عملکرد دولت و مجلس رضایت ندارند و این واقعیت بر کسی پوشیده نیست.

فراکسیون امید با وجود داشتن تعداد قابل‌توجهی عضو نتوانست در پارلمان به نفع مردم جریان‌سازی کرده و مطالبات جامعه را مطرح کند. اعضای فراکسیون امید در این دوره از مجلس عموما عملکرد ویژه‌ای نداشتند یا خنثی بودند و واکنش‌های مناسبی به موضوعات روز کشور نشان ندادند.

وضعیت دولت هم روشن است. آقای روحانی با حمایت قاطع اصلاح‌طلبان در سال 96 توانست اکثریت آرای مردمی را به‌دست آورد و رئیس‌جمهور شود.

سنت و تجربه ادوار گذشته نشان می‌دهد که چون مردم از عملکرد دولت و فراکسیون امید رضایت ندارند به لیست مورد حمایت اصلاح‌طلبان رأی نمی‌دهند اما از طرف دیگر امکان دارد در آستانه انتخابات یک وضعیت دوقطبی در عرصه سیاسی کشور به‌وجود آید که متأثر از این دوقطبی، فضا و معادلات انتخاباتی تغییر کند، به‌طوری‌که نتیجه با آنچه‌ ماه‌های قبل از انتخابات پیش‌بینی می‌شد، متفاوت باشد؛ بنابراین از الان نمی‌توان نتیجه رقابت اسفند را پیش‌بینی کرد.

البته معادلات انتخابات مجلس با انتخابات ریاست‌جمهوری فرق می‌کند. در انتخابات مجلس، حوزه انتخابیه داریم و رقابت اصلی در هر حوزه انتخابیه بسته به معادلات منطقه‌ای، قومی، محلی و قبیله‌ای شکل می‌گیرد؛ بنابراین نمی‌شود با دیدن وضعیت رقابتی در یک حوزه انتخابیه درباره سایر مناطق نیز نظر داد. 

بررسی میزان تغییر بین ادوار مختلف مجلس نشان می‌دهد که 70 تا 80درصد نمایندگان از یک دوره به دوره دیگر تغییر می‌کنند، یعنی 20 تا 30درصد نمایندگان کنونی به مجلس آینده راه خواهند یافت؛ بنابراین ترکیب اکثریت کرسی‌ها عوض خواهد شد اما اینکه تغییرات به کدام سمت‌و‌سو متمایل شود، بستگی به گفتمان‌های رقابتی دارد.

در کل اگر از الان بخواهیم تحلیل کنیم، دست جریان اصلاحات به‌لحاظ داشتن موتورهای جذب رأی در انتخابات مجلس خالی است. برجام، تعامل با دنیا و حذف تحریم‌ها، موضوعاتی هستند که روزی وعده انتخاباتی اصلاح‌طلبان بودند و حالا می‌توان گفت هیچ خروجی‌ای نداشتند.

اصلاح‌طلبان برای خروج از این وضعیت تحرکات خود را شروع کرده‌اند و سعی دارند به جریان کاملا منتقد دولت و مجلس تبدیل شوند. این روزها اصلاح‌طلبان خیلی شفاف، صریح و بی‌پرده خط جدایی از دولت را طی می‌کنند و ابایی هم از پیامدهایش ندارند. اگر روزی از روی‌کارآمدن دولت آقای روحانی و مجلس دهم منتفع شدند، حالا برای ماندن در قدرت، موضع اپوزیسیون نسبت به دولت و مجلس می‌گیرند و می‌کوشند نزد مردم پرچمدار انتقادات در این حوزه تلقی شوند. هدف‌شان هم این است که بگویند اگر لیست آنها در انتخابات مجلس توفیق پیدا کند و نامزد مطلوب‌شان در انتخابات ریاست‌جمهوری راهی پاستور شود، آینده کشور متفاوت از وضع موجود خواهد بود.

اما آیا اتخاذ این نوع ادبیات از سوی بزرگان جریان اصلاحات به‌ویژه آقای خاتمی می‌تواند پاسخی قانع‌کننده به سؤالات مردم باشد؟ من معتقدم ایستادن ایشان در جایگاه منتقد وضع موجود و استفاده از یک پروژه سوخته نمی‌تواند جاذب رأی باشد. مردم امروز از اصلاح‌طلبان می‌پرسند اگر واقعا از عملکرد دولت و مجلس راضی نیستید چه اقدامی برای اصلاح وضعیت انجام دادید؟

البته اصلاح‌طلبان فقط یک تاکتیک ندارند؛ تاکتیک دیگر آنها انتقاد به نظارت استصوابی شورای نگهبان و نشان‌دادن عزم و تلاش‌شان برای صحبت و گفت‌وگو با شورای نگهبان است. حال آنکه شورای نگهبان هیچ‌گاه وارد مذاکره سیاسی نمی‌شود چون خود را طرف انتخابات نمی‌داند. این نهاد وظیفه نظارت را برعهده دارد؛ بنابراین اگر تلاشی هم از این جهت صورت گیرد بی‌معنی و بی‌اثر خواهد بود اما مذاکره با شورای نگهبان برای دادن اطلاعات صحیح با هدف تسهیل روند بررسی صلاحیت‌ها می‌تواند انجام شود، کمااینکه همیشه بوده است.

سومین تاکتیک اصلاح‌طلبان ایجاد دوقطبی «پیشرفت-بازگشت به عقب» است. ایجاد دوقطبی یک‌جاهایی نتیجه داده اما در مواردی هم به ضد‌خودش تبدیل شده است. انتخاب موضوع خیلی در نتیجه ایجاد فضای دوقطبی مؤثر خواهد بود. سال 84 یادمان هست که اصلاح‌طلبان آن سال می‌گفتند اگر احمدی‌نژاد بیاید و رئیس‌جمهور شود، ایران مثل افغانستان و حاکمیت طالبان می‌شود که در خیابان‌ها دیوار می‌کشند. آن‌سال این دوقطبی جواب نداد اما دوقطبی جنگ و صلح، مذاکره-مقاومت، حجاب و آزادی اجتماعی و... در ادوار دیگر جواب داد. آقای روحانی برخلاف سال 96 از چنین دوقطبی‌هایی استفاده کرد. او در دقیقه 90 انتخابات وقتی دید وضعیت خوبی ندارد، رو به مباحث انفجاری آورد و مسائلی را درباره نهادهای مختلف گفت که واقعیت نداشت.

ایجاد دوقطبی انتخاباتی یک روش و ابزار از نظر اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود. حالا برخی مواقع از به‌کارگیری این روش جواب گرفتند و گاهی نیز جواب نگرفتند. امروز نیز آنها در موضوع حجاب و آزادی‌های اجتماعی دارند مقدمات ایجاد دوقطبی انتخاباتی را فراهم می‌کنند اما اینکه چقدر نتیجه بگیرند بستگی به معادلات اجتماعی ‌ماه‌های بعد دارد که چقدر حائزین شرایط رأی‌دهی احساس خطر کنند و برای تغییر اوضاع پای صندوق‌های رأی بیایند.

در مجموع شاید اوضاع اقتصادی و معیشتی معیار مهمی برای رأی‌دهندگان باشد اما تنها فاکتور لازم برای مشخص‌کردن نتیجه انتخابات نیست. باید منتظر ماند و دید معادلات دیگر در حوزه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در کدام جهت رقم می‌خورند.