مثلث/ محمد‌مهدی اسلامی

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

فارغ از نقطه آغاز اعتراض‌های اخیر، خشونت‌های رخ‌داده و نقطه پایان آن، حمایت آشکار ‌ترامپ از این شورش‌ها، برای بسیاری غیرقابل قبول به نظر می‌رسد تا آنجا که نیویورک تایمز با تیتر « How Can Trump Help Iran’s Protesters? Be Quiet» به قلم فیلیپ گوردن دستیار پیشین وزیر امور خارجه آمریکا و هماهنگ‌کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما نوشت: «من نیز مایلم شاهد تضعیف دولت ایران، میانه‌روتر شدن آن و حتی حذف آن باشم. بنا‌بر‌این اجازه دهید یک توصیه به آقای ‌ترامپ بدهم: ساکت باش و هیچ کاری انجام نده. اما ریشه این نوع رویکرد در آمریکا که یک سوی آن حمایت آشکار از خشونت‌ها و سوی دیگرش توصیه به سکوت برای ثمربخشی است، چیست؟

 مطالعه فصل هفتم سند « Which Path to Persia?» (کدام مسیر به سمت ایران؟) با عنوان «گزینه‌هایی برای یک استراتژی جدید آمریکایی درباره ایران» که از سوی موسسه مطالعاتی بروکینگز در ژوئن ۲۰۰۹ منتشر شد و عنوان «الهام بخشیدن به شورش با حمایت از اقلیت‌ها و گروه‌های اپوزیسیون متمرکز» را دارد، شاید ما را در یافتن این پاسخ کمک کند. این سند از سوی موسسه مطالعاتی بروکینگز منتشر شد که بسیار راهبردی و مهم بود؛ خاصه آنکه همه از توجه ویژه کلینتون‌ها به این موسسه آگاه بودند. طرح اولیه این سند در ۱۶۴ صفحه در 10 ژوئن ۲۰۰۹ یعنی دو روز قبل از انتخابات 22 خردادماه 1388 رونمایی شد و تاریخ انتشار نشست اول نتیجه‌گیری در ۶۳ صفحه، ۱۳ روز بعد یعنی فردای تمدید زمان رسیدگی به شکایات انتخاباتی بود.

موسسه بروکینگز (Brookings Institution) یک سازمان غیرانتفاعی آمریکایی از نوع اتاق فکر است که خود را فراتر از احزاب می‌داند و در زمینه تحلیل مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فعالیت می‌کند. این موسسه در سال 1916 میلادی تاسیس شده و یکی از قدیمی‌ترین موسسات در نوع خود است و هم‌اینک یکی از سه اندیشکده برتر و تاثیرگذار آمریکایی‌ها به‌شمار می‌رود و به‌عنوان ابداع‌کننده سیاست تحریم مجازات علیه کشورهای مخالف آمریکا شناخته می‌شود. با چنین پس‌زمینه‌ای، بروکینگز مامور به انجام پروژه‌ای شد تا مسئولان آمریکایی بتوانند نحوه مواجهه با ایران را برای خود ‌ترسیم کنند و آن را به یکی از مراکز خود به‌نام سابان متعلق به حاییم سابان میلیاردر صهیونیسم یهودی‌تبار سپرد تا این مرکز که برای تحلیل تخصصی مسائل مربوط به خاورمیانه تاسیس شده است، از طریق 6 تن از برترین استراتژیست‌های خود نوع برخورد با ایران را طرح‌ریزی کنند؛ کنت‌ ‌پولاک، دانیل بایمن، مارتین ایندیک، سوزان مالونی، مایکل ‌اُ‌هانلون و بوروس ریدل که هر یک کارنامه‌ای سرشار از مطالعه طولانی مدت روی ایران داشته‌اند. این سند 9 فصل داشت که هر یک، یکی از راهکارهای ممکن را بررسی و نقاط قوت و ضعف هر یک را کند و کاو کرده بود. فصل هفتم که آن روزها بسیار مورد توجه قرار گرفت، درستی این گزاره را بررسی می‌کرد که «آمریکا می‌تواند به گروه‌های اپوزیسیون خارج از ایران کمک مالی و نظامی کند تا به شورش‌گران حرفه‌ای تبدیل شوند. برای نمونه می‌تواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آنها را از تحریم خارج کرده و علیه ایران تجهیز کند.» نخست تبیین می‌کند که - حمایت از شورش دو هدف متفاوت می‌تواند داشته باشد. «براندازی حکومت» یا «ایجاد فشار بر روی حکومت، به ویژه به‌عنوان اهرم فشار در هنگام مذاکره‌ آمریکا با ایران.» در مقدمه تاکید می‌شود که یکی از نقاط قوت این رویکرد آن است که «آمریکا در طول سالیان گذشته دارای تجربه قابل توجهی از حمایت از شورشیان است و از موفقیت‌های زیادی برخوردار بوده است.» اما در ادامه یادآور می‌شود، «تنها گروه غیرقومی‌ که سازمان‌یافته است، سازمان مجاهدین خلق است که حمایت مردمی‌ندارد.» و افزوده بود «آمریکا می‌تواند به گروه‌های اپوزیسیون خارج از ایران کمک مالی و نظامی کند تا به شورشیان حرفه‌ای تبدیل شوند. برای نمونه می‌تواند به گروه مجاهدین خلق کمک کند و آنها را از تحریم خارج ساخته و علیه ایران تجهیز کند.»

اصلی‌ترین جمع‌بندی این فصل این است که چون آمریکا احتمال براندازی را از طریق شورش قومیت‌ها و گروه‌ها اپوزیسیون ضعیف می‌داند در نتیجه هدف اصلی حمایت آن کشور، به خاطر داشتن برگ برنده هنگام استفاده از دیگر فصول – همچون تحریم، مذاکره یا استحاله از درون - است.  سند بروکینگز اگرچه محصول 8 سال پیش است؛ اما به نظر می‌رسد که در تمام سال‌های گذشته بند به بند آن مورد توجه دولت اوباما و سپس‌ترامپ قرار گرفته است و باتوجه به عقبه تحقیقاتی آن؛ همچنان می‌تواند معرف رویکرد واقعی دولت آمریکا باشد.

رصدی بر رسانه‌های معارض نشان می‌دهد یکی از اهتمام‌های چند سال اخیر آنها، عادی‌سازی و ضروری‌سازی به خیابان ریختن برای اعتراض به وضع معیشتی است. رادیو زمانه، دویچه وله، رادیو فردا، صدای آمریکا، رسانه‌های سازمان منافقین و ‌بی‌بی‌سی کوچکترین اعتراض‌های کارگری، صنفی و... را به خوبی پوشش می‌دادند و بر آن تاکید داشتند. بدین شکل، عادی‌سازی و ضروری‌سازی استفاده از چنین ابزاری پیگیری شد و وقتی مردم در مقطعی سعی به استفاده از حق طبیعی خود در نقد دولت داشتند، گروه‌های آموزش‌دیده ذیل فصل 7 سند بروکینگز، برای اعمال خشونت و تغییر مطالبات وارد عمل شدند.  با مطالعه این رویکرد، می‌توان دریافت اتفاقاتی همچون ترور مردم در اجتماعات، به آتش کشیدن اموال عمومی و... نه تنها در راستای پیام معترضین به وضع معیشتی نیست؛ که تنها دستاویزی برای آمریکا است تا در مصاف با ایران برگ برنده‌هایی داشته باشد؛ برگ برنده‌هایی که بر‌اساس اظهارات سندرز سخنگوی کاخ سفید، گویا این بار برای تشدید تحریم‌ها و افزایش دشواری معیشتی مردم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.