گفتوگوی مثلث با امیرحسین قاضی زاده هاشمی
85درصد قدرت دست رئیس جمهور است
دولت روحانی با چالشهای متعددی در عرصه سیاست خارجی و سیاست داخلی مواجه است. این دولت حل مشکلات اقتصادی را در قالب تنشزدایی بینالمللی دنبال میکرد اما بعد از خروج آمریکا از برجام، عملا به یک دولت بیبرنامه تبدیل شد. امروز منتقدان داخلیاش با صدای بلندتری حرف میزنند و حامیانش رویه سکوت پیش گرفتند. سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری و عضو هیأترئیسه مجلس میگوید: «دولت از اینجا مانده و از آنجا رانده شده است و برنامهای ندارد.»
اگر مولفههای مربوط به دولت آقای روحانی را کنار هم بگذاریم، هر مولفهای با یک دوگانهای مواجه است. یک دوگانه مربوط به نسبت دولت با حاکمیت و پایگاه مردمیاش است. به نظر شما از سال گذشته تاکنون آقای روحانی از پایگاه اجتماعیاش دورتر شده یا به آن نزدیکتر شده است؟ در مقابل آیا توانسته به نظرات حاکمیتی بیشتر سوق پیدا کند و آنها را مورد توجه قرار دهد یا خیر؟
به نظرم شما خیلی پیچیده فکر و مسائل را تحلیل میکنید. من قائل به این دوگانهها و چندگانهها نیستم. آقای روحانی و دولتش یک نمونه عینی از وعده خداست که در قرآن میفرماید: «اگر به غیر من اعتماد و توکل کنید من شما را به آنها واگذار میکنم.» این اتفاق برای دولت آقای روحانی افتاد. آقای روحانی دیالوگی را بیان کرد که البته متعلق به ایشان هم نبود. ما از اول انقلاب و بعد از جنگ گاهی میدیدیم که در مقابل آرمانهای انقلاب اسلامی، نگاه دیگری مطرح میشد و آن یک نوع ترویج لیبرالیسم و اومانیزم بود که در حوزه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی نمود داشت. همین خط را آقایان دولت یازدهم و دوازدهم نیز دنبال کردند. آقای روحانی این خط را بدون پرده فریاد زد و با صدای بلند گفت، اتفاقا فرصت تحققش را هم فراهم آورد و بالاخره توانست سر سفره آمریکاییها بنشیند و آمریکاییها هم بر همان وعده خدا، بیرونش انداختند. پس دوگانه و چندگانه ندارد.
پس به نظر شما بدنه اجتماعیاش هم نسبت به انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته ریزش پیدا کرد؟
به آرمانهای انقلابی پشت کرد و همان اتفاق مصدق افتاد. به عبارت دیگر میتوان گفت داستان آقای روحانی، تکرار داستان مصدق است.
اما گفته میشود که آقای روحانی در دولت دوم خیلی انقلابی عمل کرد؛ در مورد موشکها و مقابله با آمریکا حرف زد.
ایشان روغن ریخته را نذر امامزاده کرد. در واقع آنچه را میشد بدهد، داد. مواضع منطقهای ما همینطور که ترامپ گفت توسط دولت آقای روحانی خیلی تعدیل شد.
فکر میکنید مقصر برهم خوردن برجام خود دولت روحانی بود؟
نیتهای نادرست و جهانبینی اشتباه دولت عاملش بود.
فکر میکنید آقای روحانی همچنان بر سر برجام است تا اینکه معجزهای اتفاق بیفتد؟ نه، ایشان را خیلی ناامید میبینم. علت گسست و فروپاشیای که در اداره کشور اتفاق افتاده، به خاطر این است که خود آقای روحانی کاملا ناامید شده و همه چیز را رها کرده است. از آنجا که محور کانونی دولت را رها کرده بالطبع شیرازه دولت از هم پاشیده است. در حرفهای خصوصی هم توسط دولتمردان در سطوح بالا شنیده میشود. بهرغم شعارهایی که برای دویدن و کار کردن سر میدهند ولی وقتی رئیسجمهور همه چیز را رها کرده، چهکار میتوان کرد؟ کسی که باید موتور باشد و شلاق به دست اما نیست.
آقای روحانی اخیرا گفته بود دولت از یک طرف باید با آمریکا بجنگد و از یک طرف باید به امور داخلی برسد ولی برای پیشبرد برنامههایش همراهی لازم انجام نمیگیرد. حتی شرکتهای پتروشیمی که باید ارز حاصل از صادراتشان را به آن شبکه نیما وارد کنند، این کار را انجام نمیدهند. این عدم همراهیها عمدی است؟
همه این شرکتها که داخل دولت هستند.
مثلا مجمع تشخیص خبری را اعلام کرد که FATF خلاف سیاستهای کلی نظام است.
به نظرم این آدرس انحرافی است. برجام پدر افای تی اف است. افایتیاف یک سازمان بیندولتی نیمهرسمی است، هیچ جایگاه بینالمللی به معنی مثبت در سازمان ملل ندارد. برجام پدر افایتیاف بود و وزرای خارجه 1+5 نیز آن را امضا کرده بودند و در شورای امنیت سازمان ملل نیز به تصویب رسید. آژانس بینالمللی اتمی هم نظارت و اعلام کرد ایران انحرافی در اجرای برجام نداشت؛ عاقبت برجام چه شد که حالا افایتیاف بشود؟ بر فرض افایتیاف تصویب شود، وقتی در دلار و فروش نفت تحریم هستیم، چه اتفاقی با تصویب افایتیاف میخواهد بیفتد؟
اشکال همین است.
همه نهادهای حاکمیتی دست به دست همدیگر دادند، برجام حاصل شد و به اجرا درآمد، چرا در حال حاضر این همبستگی بین نهادهای حاکمیتی برای کمک به دولت وجود ندارد؟
85 درصد قدرت کشور دست شخص رئیسجمهور است. الان چه کسی میخواهد جلوی دولت را بگیرد؟ همه لهله میزنند و التماس میکنند که تو کار بکن ما کمکت کنیم. کجا دولت کمک میخواسته و کسی کمکش نکرده؟ بگوید چه کسی کمک نکرده؟ با صدای بلند نام او را اعلام کند. پتروشیمی که زیرمجموعه دولت است. خودروسازی که زیرمجموعه دولت است. عمده شرکتهای واردکننده موبایل و شرکتهای وابستهدولتیاند.
آقای روحانی اخیرا گفته یک نفر بعد از طرح سوال از رئیسجمهور به او گفته «که چرا این طوری صحبت کردی و کاش طور دیگری صحبت میکردی و در جواب گفتم درست میگویی اما الان کشور شرایط عادی ندارد و ما در جنگ با آمریکا هستیم.» آیا واقعا آقای روحانی در این حوزه ناگفته دارد؟
امیدواریم ناگفتههای ایشان مثل ناگفتههای روسایجمهور قبل از ایشان نباشد که بگمبگم راه انداختند و دادگاه برگزار شد و در دادگاهشان هم چیزی برای گفتن نداشتند. ما از این بگمبگمها خاطره بدی داریم. اگر کسی چیزی دارد، بگوید. مثلا چه بلایی سر مملکت میتوانستند بیاورند که تا حالا نیاوردهاند؟ اینکه ما عرضه اداره کردن کشور را نداریم و به زمین و آسمان ناسزا میگوییم، تبدیل به رفتاری برای دولتمردان ناتوان ما طی این سالها شده است. ماجرای امروز و دیروز و فردا هم نیست. تا کم میآورند شروع به فرافکنی و دشنامدادن به این و آن میکنند. آقای روحانی 6 سال است که رئیسجمهور است، مقام معظم رهبری اختیارات فوقالعادهای به ایشان دادند که از اول انقلاب بینظیر است. این شورای هماهنگی اقتصادی که رئیسش آقای روحانی است، اختیاراتش از ولی فقیه تفویض شده، میتواند جلوی ورود بعضی کالاها را بگیرد یا از صندوق توسعه ملی برداشت کند. اینها اختیارات فراقانونی است. نظام چهکار باید میکرد که نکرد؟ اگر هم دولت تا الان مشکل داشت، در این 4، 5 ماه اخیر که همه اختیارات کشور را به رئیسجمهور دادهاند، پس نباید مشکل داشته باشند.
در حوزه سیاست خارجی دولت به چه سمت میرود؟ بین اروپا با روسیه و چین چه توازنی برقرار کرده است؟ آقای روحانی از یک طرف با پوتین دیدار میکند و از طرف دیگر مذاکرات را با اروپاییها ادامه میدهد. آیا هنوز نگاه دولت به غرب و اروپاست و منتظر است تا آنها یک تصمیم ویژه بگیرند یا نگاهش اصلاح شده و به سمت شرق آمده؟
اتفاقی در سیاست خارجی دولت افتاد. ابتدا رفت و با کدخدا گفتوگو کرد، به همین دلیل با همسایهها و شرقیها به ویژه چینیها و روسها خیلی بد تا کردند و ارتباطات اقتصادی و سیاسی با آنها را کنار گذاشت. به طور واضح قراردادهای نفتی را با چینیها بههم زد و بسیاری از اقداماتی که در توسعه اقتصادی با روسیه در حال شکلگیری بود به حالت تعطیل درآورد؛ به هوای اینکه با آمریکاییها، فرانسویها و انگلیسیها به تفاهم میرسد. حالا که آمریکاییها زیر میز زدهاند و دولت به سمت روسیه و چین برگشته اما آنها نمیتوانند آن خاطره را فراموش کنند و برای کار درازمدت با این دولت تردید دارند. به همین خاطر تلاششان این است که با دولت کار نکنند و با حاکمیت کار کنند. یعنی ترجیح میدهند با مجلس و دکتر ولایتی وارد گفتوگو شوند. این بدان معنا نیست که نخواهند با ایران کار کنند، بلکه آنها هم تمایل به کار با ایران دارند و نمیتوانند از همکاری با ایران بگذرند ولی دولت دیگر برایشان قابل اعتماد نیست. آنها به دولت آقای روحانی خیلی بدبین هستند. در همین سفر اخیری که روسیه رفته بودم، احساسم این بود که میخواهند با ما کار کنند اما به طرف ایرانی اعتماد ندارند که او هم همینقدر بخواهد
با آنها کار کند.
دیدگاهی را یکی از نشریات روسی مطرح کرده مبنی بر اینکه «دولت ایران منتظر است که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برگزار و ترامپ از ریاستجمهوری برکنار شود.» به فرض این اتفاق بیفتد اما احتمالا رئیسجمهور جدید آمریکا نخواهد با دولت روحانی کنار بیاید، شاید منتظر بماند تا وضعیت ریاستجمهوری آینده در ایران مشخص شود. برخی این تحلیل را دارند که عملا دولت آقای روحانی یک دولت بدون برنامه در حوزه سیاست خارجی است چون هیچ کشوری به این دولت اعتماد نمیکند، خودش هم هیچ ابتکاری ندارد، آیا این تحلیل را قبول دارید؟
در واقع از اینجا مانده و از آنجا رانده شده، این درست است. ما چنین رابطهای با چینیها نداریم، روسها هم که دارند با ما کار میکنند، با دولت ما کار نمیکنند. البته مسیر کارشان دولت هست ولی ترجیح میدهند با کلیت نظام کار کنند تا با دولت. چون اعتمادشان سلب شده است.
اما رهبر انقلاب فرمودند موازیکاری انجام نشود و کارها باید از مسیر دولت پی گرفته شود.
بله، کارها نهایتا از مسیر دولت انجام میشود اما اینطور نیست که برای شرکای خارجی ما گفتوگو با وزیر خارجه دولت کفایت کند، بلکه میخواهند این گفتوگو را با گروههای مختلف انجام دهند تا اطمینان بیشتری به انجام و ماندگاری تصمیم اتخاذی پیدا کنند. یعنی نگران این هستند که اگر با دولت به جمعبندی برسند، دولت بعد از مدتی زیر توافقش بزند لذا میخواهند با مجلس و سایر ارکان نظام به جمعبندی برسند تا این توافق تثبیتشدهتر باشد.
یک زمانی وقتی آقای روحانی را نقد میکردند، او با ادبیات تهاجمی منتقدانش را خطاب قرار میداد اما یک تغییر رفتاری را امروز شاهد هستیم. وقتی او برای پاسخ به سوال نمایندگان وارد صحن مجلس شد، از کوره درنرفت و صحبت از وحدت و همگرایی کرد. برخی میگویند لحن آقای روحانی نسبت به مخالفانش عوض شده. آیا اینطور هست؟
والله در سوال از رئیسجمهور انتظار داشتیم که آقای روحانی به سوالات پاسخ دهد. البته ادب داشتن خوب است و اگر قبلا هم بیادبی میکرد، کار بدی میکرد. اما در سوال از رئیسجمهور بینی و بینالله انتظار داشتم که ایشان بیاید و به سوالات جواب دهد. ایشان به سوالات جواب نداد و یک منبر خوبی رفتند که قابل تشکر است. حتی لحن ایشان و نحوه پاسخدادنشان به سوالات باعث شد که بسیاری از نمایندگان رای منفی دهند. در همین انتخابات گذشته حدود 170 نفر از نمایندگان از آقای روحانی حمایت کردند و تنها 70، 80 نفر از رقبای ایشان حامی آقایان قالیباف و رئیسی بودند. خود آقای روحانی هم به زبان آورد که شما کمک کردید چون اینها رفتند و ستاد زدند ولی در سوال رای منفی دادند. دلیلش این بود که ایشان به سوالات جواب نداد. به نظرم ایشان و آقای آشنا و دوستانشان همچنان مشغول تکهپرانی هستند. اما دیگر چه میخواهند بگویند؟
رویشان نمیشود.
رابطه دولت و اصولگرایان معتدل حامی دولت با آقای روحانی چگونه است؟ آیا مرزبندی با دولت کردند و به نحوی از آقای روحانی دور شدهاند؟ احساس میشود آقای لاریجانی هم رابطه خود را با آقای روحانی به حالت نقطهچین درآورده است و دیگر قصد ندارد به صورت شفاف حمایتهای علنی از دولت و رئیسجمهور حمایت کند.
این را بدانید هرکسی که خطا زیاد بکند و عملکردش قابل دفاع نباشد، بعد از مدتی دوستانش از حمایتکردن از او خسته میشوند. حالا یکبار، دوبار، سه بار، چهار بار ولی وقتی افکار عمومی علیه آن فرد قیام و شورش میکند، دیگر طرف بیجواب میشود. این حالت به معنی مرزبندی نیست. مثلا ما خیلی از احمدینژاد حمایت میکردیم ولی بعضی از کارهایش قابل دفاع نبود و اگر دفاع میکردیم خودمان را خراب میکردیم. معمولا به آنچه باور و اعتقاد داریم، دفاع میکنیم ولی گاهی دیگر قابل توجیه نیست. بنابراین من اسمش را مرزبندی نمیگذارم، بلکه بیجوابشدن است. صحبتهای آقای جهانگیری را ملاحظه کنید که گفته «هرکس خسته است، عرضه ندارد و نمیتواند ریسک کند، برود.» حالا لازم نیست که بگوید برود بلکه میتواند عوضشان کند. او معاول اول رئیسجمهور است و باید تشخیص دهد چه کسی را عوض کند. این همه دم از عوض کردن تیم اقتصادی زدند که چنین و چنان میکنند اما نتوانستند و مجلس دست به کار شد و شروع به استیضاح وزرا کرد. سیف هم دوره ریاستش تمام شد و تغییر کرد. البته سیستمهای قضایی و امنیتی هم عراقچی و سیف را رصد میکردند و این حرف در مصاحبه خبری آقای اژهای عنوان شد.
رابطه دولت با اصلاحطلبان و رابطه اصلاحطلبان با دولت در چه وضعیتی است؟
فکر میکنم اصلاحطلبان دچار یک دوگانگی هستند. از یک طرف نمیتوانند با این دولت ادامه دهند چون برایشان روشن است که این دولت در حال سقوط است و آنها هم همراه دولت سقوط میکنند، ضمن اینکه از عملکرد دولت نمیتوانند دفاع کنند. خودشان انتقادات زیادی به عملکرد دولت دارند و به روشنی این مساله در مصاحبههایشان دیده میشود. ممکن است بعضی از عملکردهای دولت را در حوزه سیاسی قبول داشته باشند ولی عملکردهای اقتصادی و اجرایی دولت را برنمیتابند. از یک طرف نگران این هستند که برخورد با این دولت و جداکردن صفشان از این دولت موجب تقویت رقیب شود. چون بعد به آنها خرده میگیرند که شما هم با دولتیها در یک قایق نشسته بودید، بنابراین تضعیف این دولت، باعث تقویت اصولگرایان میشود و بعد مجلس و دولت آینده را از دست میدهند، همین باعث شده که دچار یک سردرگمی شوند.
در مجموع فکر میکنید تا پایان دولت دوازدهم که دو سال و نیم دیگر باقی مانده باید آقای روحانی و همکارانش کجای صحنه سیاست داخلی و خارجی بایستند تا با چالش کمتری مواجه شوند؟
ما دیگر انتظار یک اقدام ویژه در سیاست خارجی از این دولت نداریم. باید همین مسیر را ادامه و چند کار در حوزههای اقتصادی انجام دهد. این کارها راهحلهای روشنی دارد که اقتصاددانهای اصلاحطلب و طرفدار دولت هم به آن پرداختهاند. حضرت آقا هم به آن اشاره فرمودند. همان نامهای که آقای راغفر و عمدتا اقتصاددانهای اصلاحطلب امضا کردند. بهرغم اینکه با بعضی بندهای نامه مشکل داریم و آنها را نادرست میدانیم ولی اگر دولت همان را عمل کند، خیلی وضع کشور تغییر پیدا میکند. من دقیق آن نامه را خواندم که انصافا آسیبشناسیاش دقیق بود، هرچند نکاتی هم داشت اما راهحلهایی ارائه کرده بودند که عمدتا اجرایی و کمککننده بود.
میگویند دولت آقای روحانی شاید نیمهتمام بماند یا مجلس برای استیضاح رئیسجمهور دست به کار شود که یک پالسش هم سوال از رئیسجمهور بود، نظر شما چیست؟
تا آنجا که میشود باید از مردمسالاری حفاظت کنیم. مردم آمدند، رای دادند و آقا هم فرمودند که 24 میلیون به ایشان رای دادهاند و اکثریت آرا با ایشان بوده است. باید تا جایی که میتوانیم دولت را حفظ و حمایت کنیم تا دورهاش را به انتها برساند. امیدواریم مردم در انتخابات بعدی آگاهانهتر و فارغ از مسائل سیاسی رای دهند. مطالباتی که حین انتخابات از کاندیداها دارند همان را مطالبه کنند. معمولا مردم در انتخابات گرفتار شعارها میشوند و کمتر توجه به عملکردها میکنند اما بعد عملکرد همان دولت کار دستشان میدهد. به هر حال امیدواریم که این اتفاق بیفتد. الان کسی نیت تغییر دولت را ندارد، ضمن اینکه استعفا هم از صحبتهای آقای روحانی برداشت نمیشود. الان که گفته میشود مدیران ترسو کنارهگیری کنند، در واقع معاون اول رئیسجمهور افراد نقزن و ترسو را عوض کند، چرا نمیکند؟ همین که میگوید خودشان بروند، نشانه ضعف است.
دیدگاه تان را بنویسید