حشمت الله فلاحت پیشه می گوید: خیلی‌ها هستند که مجلس را مزاحم می‌دانند و به همین دلیل از این‌که مجلس در رأس امور باشد، ناراحت هستند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

سیاستمدار و پارلمانتاریست ۴۸ ساله، آنطور که می‌گوید تنها ۲۲ سال داشته که پایش به عرصه سیاست باز شده، آنهم با قلم زدن در روزنامه رسالت و نوشتن تحلیل های بین المللی. او چند سال بعد در ۳۰ سالگی راهی پارلمان شد و حال سابقه چند دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.

روزگار پارلمانی حشمت‌الله فلاحت‌پیشه از یک سال پیش به دو دوره قبل از ریاست بر کمیسیون امنیت ملی و پس از آن تقسیم شد. همان روزی که او به ریاست 14 ساله بروجردی در کمیسیون امنیت پایان داد تا شوک بزرگ در انتخابات هیات رئیسه کمیسیون های آن سال اینگونه رقم بخورد اما عمر ریاستش بیشتر از یکسال دوام نیاورد و به قول خودش چرچیل‌های مجلس او را از کرسی ریاست حذف کردند.

او که چندی پیش مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین شد، از تصمیمش برای کاندیدا نشدن در انتخابات اسفندماه گفت و درباره چرایی این تصمیم هم گفت« مجلس روز به روز دارد ضعیف‌تر می‌شود، روز به روز دارد به عنوان یک حوزه خطر تعریف می‌شود. تکان که می‌خوری، از شما شکایت می‌شود، تکان که می‌خوری، به شما توهین می‌شود.»

او به ماجرای دوتابعیتی ها هم پرداخت و گفت لیست منتشر شده توسط کریمی قدوسی توسط اطلاعات سپاه در اختیار او قرار نگرفته بود. او گریزی نیز به تنش های بین ایران و آمریکا از یک سو و بلاتکلیف بودن لوایح مرتبط با  FATF در مجمع تشخیص هم زد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

*****

آقای فلاحت‌پیشه! گفتگویمان را از همین دعوای اخیر بر سر دوتابعیتی‌ها شروع کنیم، ماجرا چه بود؟ این لیستی که آقای کریمی قدوسی منتشر کرد از کجا آمد؟

یکی از مسائلی که در مملکت ما باید حل شود، بحث دوگانگی در سامانه اطلاعاتی کشور است. من خیلی سعی کردم که مسوولین اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات با هم بنشینند و به یک نقطه اشتراک برسیم. حداقل در مواردی که به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارجاع شده بود مانند همین موضوع دوتابعیتی‌ها تلاش شد یک هماهنگی صورت بگیرد که متاسفانه این کار صورت نگرفت، یعنی عزمی برای این‌که این تطبیق (نمی‌گویم یگانگی) صورت بگیرد، وجود نداشت و همین یکی از محل‌های اختلاف است که درمورد موضوع دوتابعیتی‌ها شکل گرفت. 

ماجرای دوگانگی اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در ماجرای دوتابعیتی ها

اتفاقی که در مجلس افتاد، یک لیست ۱۰۰ نفره در زمان ریاست آقای بروجردی در کمیسیون امنیت قرائت شد؛ از آنجا که سوالات درباره این موضوع از زاویه دیگری ادامه پیدا کرد و دوستانی مانند اقای رحیمی و ... سوالاتی را مطرح کردند، من (به عنوان رئیس کمیسیون) درخواست کردم که یک تطبیقی در این رابطه صورت بگیرد که وزارت اطلاعات بخش اعظم آن لیست را رد کرده بود، حتی از آن ۱۰۰ نفر حدود چهار نفر را آن هم بر اساس حدس و گمان گفته شد ممکن است دوتابعیتی باشند. در نهایت سپاه هم نامه‌ای را خطاب به بنده نوشت و گفت این لیست را ما در اختیار آقای کریمی قدوسی قرار ندادیم، نامه را هم بنده رسما برای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی قرائت کردم، ولی دوباره دیدیم در صحن هم قرائت شد. به عبارت دیگر این مسئله دوگانگی میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه باعث شد چنین موضوعی که نباید به یک بحث تبدیل می شد مشکل آفرین شد و دیدید حتی در آخرین سال مجلس هم چالش ایجاد کرد.

وقتی که فردی به راحتی می‌گوید برای ریاست کمیسیون از تیم بنده این افراد  به شما رأی می‌دهند، بعد همان موقع رأی ندادند و من دیدم که در لابی پشت پرده چه کارهایی دارند پیش می‌برند این‌ها همان چرچیل‌ها هستند. البته من می‌خواهم اینجا از چرچیل عذرخواهی کنم چون ایشان(چرچیل) حداقل در خدمت جایگاه خودش و دولتش عمل می‌کرد. کاش این چرچیل‌ها مجلس را قوی می‌کردند اما متاسفانه مجلس را تضعیف می‌کنند

خب این لیست از کجا آمده بود؟ آقای کریمی قدوسی از کجا این لیست را آورده بود؟

بروید از خودشان بپرسید. بالاخره سپاه به صورت رسمی اعلام کرده که ما چنین لیستی به کسی  ندادیم.

نکته ای که درباره وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه مطرح کردید را قبلا آقای مطهری هم به نوعی دیگر مطرح کرده بود. یا گفته می‌شود در پرونده‌هایی مانند پرونده‌های محیط زیستی و ... یک نوع تداخل وظیفه میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه وجود دارد چقدر  کمیسیون امنیت توانست در این مسائل ورود کند تا لااقل به رفع این دوگانگی کمک کند؟

پاسخ را اول دادم؛ واقعا رغبتی ندیدیم که تطبیقی میان این دو نهاد صورت بگیرد و به نظرم اساسا محل این تطبیق هم مجلس نیست. درباره پرونده‌هایی هم که مطرح می‌شد مانند بازداشت‌ها و... واقعا مجلس و کمیسیون در جایگاهی نبودند که این موضوع را حل کنند. لذا متاسفانه کماکان محل اختلاف باقی ماند.

لابی عربی - صهیونیستی به ترامپ تحمیل کرده بود که نقاطی را در ایران بمباران و موشک باران کند

آقای فلاحت پیشه‌! شما مدتی قبل موضوعی را تحت عنوان «مدیریت تنش» مطرح کردید که حتی منجر به آن بحث شکایت دبیرخانه شورای امنیت ملی از شما هم شد. اما سوال این‌جاست ما چه بخواهیم چه نخواهیم در موقعیتی پر التهاب قرار داریم، مانند همین ماجرای توقیف نفتکش‌ها که نوعی نمایش قدرت بود. آیا ما برای این قدرت‌نمایی یا مانور قدرتی که در خلیج فارس دارد شکل می‌گیرد، خط قرمزی داریم؟

من اعتقادم بر این است که سقوط پهپاد آمریکایی یک نقطه عطفی در تاریخ تقابل گزینه‌های ایران و آمریکا بود. همیشه طرفین به ویژه آمریکا از روی میز بودن و زیر میز بودن و توی کشو بودن گزینه‌های مختلف صحبت کردند.  در مقطعی که رئیس کمیسیون بودم (حدودا سه ماه قبل از سقوط پهپاد آمریکایی) یک جلسه‌ای را با دوستان هوا فضای سپاه داشتم وقتی از جلسه بیرون آمدم خبرنگاران از من درباره جزئیات جلسه پرسیدند به آنها گفتم توصیه‌ام به آمریکایی‌ها این است که بدانند هیچ پرنده آمریکایی در مقابل سامان پدافندی جمهوری اسلامی ایران مصون نیست. حتی یکی از خبرنگاران پرسید حتی B۵۲؟ گفتم حتی B۵۲. یعنی به صورت فنی در کمیسیون امنیت ملی توضیح داده شد که سیستم پدافند هوایی همه پرنده‌هایی که طراحی کرده و ساخته یا خریداری کرده توانایی مقابله با آمریکا را دارد. همان جا هم گفتم که ۲۸ سال است که توان و قابلیت‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با آمریکا شکل گرفته؛ چه خرید، چه مهندسی معکوس، چه تولید خوداتکاء و چه رزمایش مانور همه در این مسیر بوده است لذا نتیجه‌اش را هم در سقوط پهپاد آمریکایی دیدیم که یک نقطه عطف بود.

خیلی‌ها هستند که مجلس را مزاحم می‌دانند و به همین دلیل از این‌که مجلس در رأس امور باشد، ناراحت هستند. در گذشته هم بعضی‌ها این را به زبان آوردند، بعضی‌ها هم که به زبان نمی‌آورند، در رفتارشان مشخص است و من به‌عنوان کسی که سه دور در مجلس بودم و یک دور هم به‌عنوان نماینده ادوار، مجلس را رصد می‌کردم دارم  روز به روز روند تضعیف مجلس را می‌بینم.

بنده یکی از کارهایی که همیشه انجام می‌دهم، رصد رسانه‌ها و اتاق فکرها و مواضع سیاستمداران کشور رقیبمان یعنی آمریکا است. تا آن زمان ما دیدیم هم آمریکایی‌های طرفدار جنگ و همینطور برخی لابی‌های متحجرین عرب و لابی صهیونیست‌ها سیاستی را در پیش گرفته بودند که بر اساس آن داشتند جنگ را به آقای ترامپ تحمیل می‌کردند. آنها بحث‌هایی را تحت عنوان نقطه‌زنی در ایران  را مطرح می‌کردند و قرار شده بود نقاطی را در ایران بمباران و موشک‌باران کنند.

تا جایی که امکان مذاکره است باید از جنگ پرهیز کنیم

سقوط پهپاد باعث شد که عملا این پرونده از روی میز برداشته شود و آمریکایی‌ها با یک چالش مواجه شدند که من آن را  «مواجهه مولفه‌های جنگ روانی با دفاع واقعی» می‌دانم. به عبارت دیگر زمانی که مولفه‌های جنگ روانی با دفاع واقعی مواجه شوند، این جنگ روانی است که دچار فروپاشی می‌شود و علت سردرگمی آمریکایی‌ها در شرایط کنونی نیز همین است. اما آیا این صحبت به معنای این است که ما از جنگ استقبال کنیم؟در پاسخ باید بگویم قطعا اینطور نیست. من معتقدم ما بهترین تجربه‌ای که از جنگ عراق گرفتیم، این است که ما هیچ‌گاه آغازگر جنگ نبودیم و هیچ وقت هم جنگی‌ را آغاز نخواهیم کرد اما همه مولفه‌های لازم برای دفاع را تقویت کردیم و این نجنگیدن به معنای ترس نیست، به معنای این است که ما آمادگی کامل داریم. با این وجود تا جایی که امکان مذاکره است، باید از مولفه‌های جنگ پرهیز کنیم این نظر شخصی من است و به آن اعتقاد راسخ دارم؛ حال اگر می‌خواهند می‌توانند باز هم شکایت کنند.

در طرح «بازگشت برای بازگشت» امکان مذاکره با آمریکا می تواند فراهم شود

آن چیزی که الان در دنیا وجود دارد این است که تمام بازیگران نشان دادند حتی در مذاکره هم بازیگر واقعی  نیستند. آن چیزی که واقعی است چالش بین ایران و آمریکا است. اینکه  ایران و آمریکایی‌ها به سمت تنش می‌روند یا به سمت مذاکره مشخص نیست؛ البته یک طرحی هم از سوی فرانسوی‌ها مطرح شد با عنوان «توقف در برابر توقف» که من معتقدم اگر به این طرح یک چیزی اضافه شود تحت عنوان «بازگشت در مقابل بازگشت» آن موقع می‌شود قابل مذاکره باشد، یعنی آمریکایی‌ها بازگشت از تحریم‌ها داشته باشند. اگر بازگشت از تحریم‌ها صورت بگیرد، امکان مذاکره هم فراهم است.

در عملیات‌هایی مانند توقیف نفتکش‌ها، چقدر کمیسیون امنیت از قبل در جریان این نوع تصمیم گیری ها است؟ اصلا این موضوعات با کمیسیون امنیت ملی در میان گذاشته می‌شود؟

نه. کمیسیون امنیت ملی در جریان امور عملیاتی نیست. بعد از انجام عملیات ممکن است برای توضیحی در کمیسیون حضور پیدا کند، ولی قبلش در جریان نیست.

چرا این کار اتفاق نمی‌افتد؟

دلیلش این است که آقای لاریجانی عضو شورای امنیت ملی کشور است. اگر این مباحث در شورای امنیت وجود دارد، آقای لاریجانی نماینده مجلس در شورای امنیت است و هیچ کسی دیگر از مجلس عضو شورای امنیت کشور نیست.

متاسفانه روز به روز این مجالس دارند آب می‌روند 

آقای فلاحت پیشه! انتقادات زیادی به این مجلس می‌شود که مهمترین آن این است که مجلس دیگر در آن شان و جایگاه خود قرار ندارد. به نظر شما چرا مجلس در راس امور نیست؟ 

در کشور ما خیلی‌ها نمی‌خواهند مجلس در رأس امور باشد.

یکی از مسائلی که در مملکت ما باید حل شود، بحث دوگانگی در سامانه اطلاعاتی کشور است. من خیلی سعی کردم که مسوولین اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات با هم بنشینند و به یک سامانی برسیم.متاسفانه این کار صورت نگرفت، یعنی عزمی برای این‌که این تطبیق (نمی‌گویم یگانگی) صورت بگیرد، وجود نداشت

 چه کسانی؟

 مشخص است؛ هم در موضع‌گیری‌ها و هم در رفتارها. به هر حال مجلس یک بُعد قانون‌گذاری دارد و یک بُعد نظارتی‌. خیلی‌ها هستند که مجلس را مزاحم می‌دانند، به همین دلیل از این‌که مجلس در رأس امور باشد، ناراحت هستند. در گذشته هم بعضی‌ها این را به زبان آوردند، بعضی‌ها هم که به زبان نمی‌آورند، در رفتارشان مشخص است و من به‌عنوان کسی که سه دور در مجلس بودم و یک دور هم به‌عنوان نماینده ادوار، مجلس را رصد می‌کردم دارم  روز به روز روند تضعیف مجلس را می‌بینم.

 مثلا در مجلس هفتم، زمانی که آقای احمدی‌نژاد موضوع هولوکاست را مطرح کرد و آن چالش‌ها شکل گرفت، در کمیسیون سوالاتی مطرح شد؛ همان زمان رفت برای ریاست جمهوری جلسه گذاشت، جلسه چند ساعتی هم بود، خیلی هم مفصل همه صحبت کردند.

در مجلس هشتم یادم است کمیسیون امنیت ملی با حضرت آقا دیدار کرد. مثلا یک جلسه چندساعته خدمت آقا بودیم و بحث‌ها آن‌جا مطرح شد. اما این اتفاقات را امروز مشاهده نمی‌کنیم. متاسفانه روز به روز این مجالس دارند آب می‌روند و من همین را از کمیسیون‌های دیگر هم می‌شنوم.

بهرحال دلیلی باید وجود داشته باشد؟

 به‌شخصه اعتقادم بر این است که بخشی از موضوع به نظام انتخاباتی در ایران بر میگردد، به همین دلیل هم من پنج دور طرفدار استانی‌شدن انتخابات در کشور بودم. سه دور نماینده بودم که هر سه دور در صحن علنی مجلس آن را مطرح کرد. یک دور هم نماینده ادوار بودم که به بعضی نمایندگان مدافع  این طرح کمک کارشناسی می‌کردم. در آن دورانی که نماینده نبودم هم در مقام تحلیلگر و استاد دانشگاه مقالات و مطالب زیادی می‌نوشتم.

من معتقد بودم در جریان استانی شدن انتخابات یک مقدار شأن مجلس از گیر و دار بخشی‌گری و شهرستانی‌بودن فراتر می‌رود و حداقل ایالتی می‌کند. به انتخابات پارلمان‌ها در دنیا که نگاه کنیم می‌بینیم اغلب انتخابات‌ها ایالتی است؛ یعنی فقط در ایران است که انتخابات مجلس شهرستانی برگزار می‌شود. به هر حال من فکر می‌کنم به میزانی که یک نماینده به یک محوطه جغرافیایی سیاسی کوچک‌تر به همان میزان نماینده کوچک‌تری را ما به مجلس می‌فرستیم.

برخی براین اعتقادند نحوه بررسی صلاحیت کاندیداها از سوی شورای نگهبان در نزول جایگاه مجلس تاثیرگذار بوده است. اینکه گاها چهره های شاخص از ورود به پارلمان باز می مانند و کاندیداهای درجه دو و سه راهی پارلمان می شوند.

من فکر می‌کنم روز به روز حوزه آزادی نمایندگان در حال  محدود شدن است که بخشی از آن ضعیف شدن مجلس هم ناشی از همین است. به هر حال خیلی از افراد هستند اصلا نمی‌دانیم چرا رد صلاحیت می‌شوند، ولی به‌شخصه می‌گویم سیاستمداران قوی‌ای هستند، که رد صلاحیت می‌شوند. شاید شورای نگهبان هم توضیحاتی برای این ردصلاحیت‌ها داشته باشد؛ من نه می‌خواهم تایید کنم و نه می‌خواهم این موضوع را رد کنم، ولی جای این افراد در مجلس خالی است؛ کسانی که به جایگاه نمایندگی شان می‌دهند نه آنکه شان از آن بگیرند.

متاسفانه یکی از مشکلات مجالس ما، رواج نظام نوچه‌پروری است. نوچه‌پروری به این معنا است که یک سیاستمدار شأن کوچکی برای خودش تعریف می‌کند و وقتی مجموعه این افراد زیاد شود آن زمان است که با این گرفتاری روبه رو می‌شویم. در جاهایی که نظام حزبی وجود دارد، حزب اجازه نمی‌دهد این نوچه‌گی شکل بگیرد. به هر حال حزب شأن و جایگاهی برای خودش دارد و مجبور است افراد قوی را به صحنه بیاورد.

 واقعیت قضیه این است که الان روز به روز این حوزه آزادی محدود می‌شود. من به‌شخصه خودم را  مثال بزنم؛ بنده کسی هستم که از ۲۲ سالگی اولین مقاله‌ از بنده در روزنامه رسالت، تحت عنوان روابط آمریکا و ژاپن و اثراتش بر ایران را نوشتم و منتشر شد. من آن زمان ندیده بودم از یک نماینده برای تحلیلش از اوضاع شکایت شود ولی الان ما می‌بینیم روز به روز دارد شکایت‌های بیشتری از نماینده صورت می‌گیرد و عملا به نوعی در تلاش هستند تا بر خلاف قانون اساسی نماینده را محدود کنند و به او این احساس را القا کنند که دارد در یک حوزه پرخطری کار می‌کند.