مقامات کاخ سفید مکررا از تشدید سیاست فشارحداکثری بر تهران جهت تامین امنیت منطقه و مقابله با بی ثباتی سخن می گویند اما در عمل سودای دیگری در سر می‌پرورانند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش ایرنا، واپسین روزهای مردادماه مقامات کاخ سفید باز هم کوشیدند تا در موضع گیری‌های ضدایرانی خود موجی تازه را به راه اندازند و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی خود علیه تهران را یک گام دیگر جلو ببرند.

همزمان با چانه زنی های واشنگتن با برخی کشورهای همسو نظیر استرالیا و نیز گروهی از دولت های عربی نظیر بحرین برای جلب همکاری عملی در پروژه ضدایرانی ایجاد ائتلاف دریایی و نیز اعمال فشار جهت توقیف دوباره نفتکش حامل نفت ایران یعنی «آدریان دریا»ی کنونی و «گریس یک» سابق، «دونالد ترامپ» بار دیگر مدعی شد که تهران زیر فشار تحریم های اقتصادی، مجدانه به دنبال مذاکره با واشنگتن است اما راه آن را نمی داند.   

رئیس جمهوری آمریکا افزود که فشارهای اقتصادی به ویژه تحریم های نفتی حتی بیش از حد انتظار کاخ سفید کارایی داشته و اقتصاد ایران را به سوی فروپاشی سوق می دهد.

پس از ترامپ، نوبت به «برایان هوک» مسوول امور ایران در وزارت امور خارجه آمریکا رسید تا باز هم روی داعیه نقش تهران در بی ثباتی منطقه انگشت بگذارد و در جمع خبرنگاران، تلاش مجامع بین المللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل جهت ایجاد اطمینان از تحریم های تسلیحاتی و ممنوعیت سفر مسولان نظامی از جمله فرمانده سپاه قدس را خواستار شود.

موضع گیری ها و مطالبات هوک، در کوتاه ترین زمان ممکن از سوی «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا تکرار شد؛ جایی که پمپئو از شورای امنیت خواست تا نقشی مهم را برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران که بر اساس قطعنامه 2231 این شورا منقضی خواهد شد، برعهده گیرد.

وزیر امور خارجه آمریکا در گفت وگو با شبکه «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» همچنین گفت که کشورش موفق شده جلوی صادرات 2.7 میلیون بشکه ای ایران را گرفته و شریان درآمدی ایران را مسدود سازد.

فصل مشترک اظهارات این سه تن طی روزهای اخیر، تکرار این مکرر بود که جمهوری اسلامی ایران طی سال های گذشته به خصوص پس از توافق هسته ای بخش مهمی از درآمدهای نفتی خود را صرف ایجاد بی نظمی در خاورمیانه و حمایت از گروه هایی کرده که از دید واشنگتن تروریستی محسوب می شوند.

از این منظر، قطع این درآمدها به منزله کاهش توان تهران در ایجاد پشتوانه مالی ایجاد بی نظمی و ناامنی در خاورمیانه است. با این حال، مقامات دولت ترامپ همچنان بدون پرده پوشی هدف اصلی خود از فشارهای اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران یعنی حضور پای میز مذاکره را علنا و مکررا بر زبان می آورند.

پیش از این یعنی چند روز بعد از اعلام خروج آمریکا از برجام، مایک پمپئو شروط دوازده گانه ای را برای آغاز مذاکره با ایران اعلام کرد که بخش اصلی این شروط به خودداری تهران از ادامه برنامه های مشروع دفاعی و موشکی و توقف سیاست های منطقه ای اختصاص داشت. البته آمریکایی ها بارها در تناقض گویی هایی آشکار اعلام کردند از گفت وگوی بدون پیش شرط استقبال می کنند.

همین امر باعث شد تا برخی از تحلیلگران تعیین شروط دوازده گانه را پیامی خطاب به کشورهای عربی و به اصطلاح تابلویی برای نمایش سیاست خاورمیانه واشنگتن قلمداد کنند و نه پیش شرط های واقعی برای شروع گفت وگو با تهران.

نکته بسیار مهمی که در این میان توجه اغلب ناظران و تحلیلگران را برانگیخته، ناهمسازی یا به عبارت بهتر نامشخص بودن اولویت سیاست های آمریکا در قبال ایران است. آنچه مشخص است ترامپ در حوزه سیاست خارجی به شدت برای نشستن پای میز مذاکره با ایران بی تابی می کند اما در عمل اولویت خود را حتی برای متحدان غربی و عربی خود نمایان نمی سازد که فرجام سیاست «فشار حداکثری» کسب یک توافق بدیل برجام است یا تغییر اساسی سیاست های تهران در خاورمیانه.

هر چند ممکن است برخی بیان دارند که این دو هدف در یک راستا قرار می گیرند اما این پرسش مهم بی پاسخ می ماند که کسب یک توافق تازه و بدیل برجام به سود کمپین انتخاباتی ترامپ و به قیمت تداوم نفوذ منطقه ای ایران ارجحیت دارد یا ادامه فشارهای خردکننده اقتصادی که عملا سودی برای کاخ سفید ندارد و بیشتر نظر و منافع رقبای خاورمیانه ای جمهوری اسلامی ایران را تامین می کند.

نگاهی به کش و قوس های مناسبات و مذاکرات واشنگتن و پیونگ یانگ طی نزدیک به دو سال اخیر تا حدی ترجیحات کاخ سفید در خاورمیانه را هم آشکار می سازد.

مواضع و سیاست های دولت ترامپ در شبه جزیره کره به گونه ای بوده که هم رهبر پیونگ یانگ را متعهد به حضور پای میز مذاکره نگاه دارد و هم با برجسته ساختن تهدید نظامی کره شمالی برای ژاپن و کره جنوبی پشتوانه باجگیری امنیتی رئیس جمهوری آمریکا باشد.

ترامپ با تعیین خط قرمزی برای امنیت آمریکا موفق شده تاکنون «کیم جونگ اون» را از انجام آزمایش هسته ای و موشک های بالستیک دوربرد که قادر به تهدید قلمرو ایالات متحده است، بازدارد. اما عملا و تعمدا در برابر انجام آزمایشات موشکی تهدیدکننده امنیت متحدانش در شرق آسیا سکوت کرده است.

از سوی دیگر کره شمالی با درک این خط قرمز، هم مانع از تشدید تحریم های آمریکا شده و هم عناصر تهدیدزا و نگران کننده برای کره جنوبی و ژاپن را در دست خود نگاه داشته و بارها پس از گفت وگوهای مستقیم کیم و ترامپ دست به آزمایش موشکی زده است.

در این شرایط، ترامپ خرسند از رفع تهدیدات کره شمالی و نگاه داشتن کیم پای میز مذاکره بارها در گفت وگو با رسانه ها و در توییت های خود مدعی شده، از طریق دگرگونی در سیاست های ناکام دولت دموکرات «باراک اوباما» در قبال پیونگ یانگ، کشورش را از یک جنگ اتمی نجات داده است.

سویه دیگر بازی ترامپ در شرق آسیا، مطالبه هزینه های امنیت سازی در این منطقه و به عبارت دیگر اخاذی از سئول و توکیو است که خود را ایمن از موشک های پیونگ یانگ نمی بینند.

به همین ترتیب به نظر می رسد رئیس جمهوری آمریکا ایجاد چنین مدلی را در خاورمیانه نیز دنبال می کند. بی تردید مطلوب ترین رخداد برای ترامپ آمدن ایران پای میز مذاکره است؛ مذاکره ای که همچون مدل کره شمالی قرار نیست به اعطای امتیازی چون لغو تحریم ها بیانجامد اما به معنای پایان نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران نیز نخواهد بود زیرا جلب نظر و حمایت لابی های صهیونیستی و نیز تداوم خریدهای چندصدمیلیارد دلاری دولت های عربی در شرایط پذیرش شروط دوازده گانه پمپئو از سوی ایران میسر نخواهد بود.

مقامات دولت ترامپ بارها اعلام کرده اند که می خواهند ایران را به یک بازیگر متجانس در خاورمیانه و در سطح بین المللی مبدل سازند. این در حالی است که این هدف اعلانی عملا همه معادلات و معاملات تسلیحاتی، موقعیت متحدان افراطی ترامپ در اراضی اشغالی و برخی رهبران کشورهای عربی را به هم خواهد زد.

البته سوی دیگر ماجرا هم این است که برخلاف تصور ترامپ، جمهوری اسلامی ایران راه مقاومت و رویگردانی از مصالحه با دولت پیمان شکن کاخ سفید را در پیش گرفته و این وضعیت کارنامه سیاست خارجی رئیس جمهوری آمریکا را شدیدا به خطر انداخته است تا جایی که می تواند به عنوان مولفه ای مهم در انتخابات سال آینده این کشور نقش آفرینی کند.

با توجه به موقعیت پیش آمده، ادعای دولت آمریکا مبنی بر تشدید سیاست فشار حداکثری برای ایجاد امنیت در منطقه بیش از هر زمانی دیگری با تناقضات و تردیدهای اساسی روبرو است؛ وضعیتی که متحدان ترامپ را هم تا حدی در پیروی از سیاست های او مردد ساخته و نشانگانی از تغییر را در رویکردهای ضدایرانی برخی از کشورهای منطقه به وجود آورده است.