مستند قائم‌مقام این روزها تبدیل به یکی از مهم‌ترین اخبار حوزه تاریخ سیاسی در کشور شده و واکنش‌های سیاسی زیادی را نسبت به خود برانگیخته است. از این‌رو ما در گروه فرهنگی مثلث گفت‌وگویی مفصل با کارگردان و تهیه‌کننده این اثر داشتیم و جوانب مختلف این مستند را در کنار هم نقد و بررسی کردیم. علی صدری‌نیا؛ کارگردان و مهدی صفارهرندی؛ تهیه‌کننده این اثر توضیحات روشنی درباره قائم‌مقام ارائه کرده‌اند. ماحصل این گپ‌و‌گفت پیش‌روی شماست.

سانسورچی‌ها ناراحتند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

نخستین سوال من درباره علت انتخاب موضوع نخستین کار جدی شماست. دغدغه ورود شما به بحث آقای منتظری چه بود؟

  صفارهرندی: حدود 3سال است که استارت این پروژه خورده شده و ما در حال کار روی آن هستیم. یکی از اهداف جمع ما از ورود به حوزه تاریخ، پرداختن به نقاط تاریک است نقاطی که درباره شخصیت‌ها و دیدگاه‌ها و... در تاریخ انقلاب اسلامی تاریک مانده است. یکی از موضوعاتی که شاید پر‌فراز‌و‌نشیب‌تر از دیگر موضوعات در تاریخ انقلاب اسلامی بوده، ماجرای آقای منتظری و قائم‌مقامی ‌ایشان بوده است. سن این ماجرا هم البته کم نبوده و چیزی در حدود عمر انقلاب بوده است؛ ماجرایی که از ابتدای پیروزی انقلاب آغاز شده و تا زمان فوت ایشان ادامه داشته است. در برخی از فرازهای این دوران، سکوت محوریت داشته و اما لابه‌لای برخی وقایع سیاسی شاهد کنش‌ها از سوی ایشان نیز بوده‌ایم. پس پرداخت به موضوع آقای منتظری به خودی خود جذابیت داشته و دارد.

بحث قائم‌مقامی، رهبری، مهدی‌هاشمی، اعدام منافقین در دهه60، حصر و ماجرای فتنه88 موضوعات جذابی هستند که در تولید یک مستند پرتره از سیاستمداری همچون ایشان قابل فکر و تامل است.

برخی به ما می‌گویند که محرک اصلی ورود به این ماجرا، فایل صوتی است که آقای احمد منتظری چندی پیش منتشر کرد. ما کار را آغاز کرده بودیم و زمانی قریب به یک‌سال از مصاحبه ما با احمد منتظری می‌گذشت که این فایل صوتی منتشر شد. در نتیجه این مساله تاثیر زیادی بر ما نداشت.

تفاوت این مستند با مستندهای مشابهی که درباره موضوعات تاریخ انقلاب و خصوصا شخصیت‌های انقلابی ساخته شده، از دیدگاه شما چیست؟ نقطه ضعف یا قوتی که برای این اثر قائلید، کدام است؟

  صدری‌نیا: مساله‌ای که شاید در ابتدای راه برای ما اهمیت داشت، چالشی‌بودن موضوع منتخب‌مان بود. موضوعی مهم از تاریخ انقلاب که رعایت جوانب انصاف در ارائه آن به مخاطب برای ما اهمیت زیادی داشت. وقتی کارهای موافق و مخالف در مورد همین موضوع خاص یعنی آقای منتظری را نگاه می‌کنید، هرکدام یک بعد از زندگی ایشان را گرفته و به آن پرداخته بودند. جریان موافق صرفا به نقاط مثبت پرداخته و اسطوره‌سازی ایجابی از ایشان کرده بودند. جریان منتقد نیز بیشتر دست روی نقطه‌ضعف‌ها گذاشته بودند. مثلا کارهایی که در طی این سالیان از صداوسیما درباره آقای منتظری پخش شده، گزارشی مختصر بوده که در زمان‌های کوتاهی قصد نشان‌دادن ماجرای ایشان را داشته و دارد. مخاطب در‌این‌باره سوالات زیادی دارد که نمی‌توان در چند دقیقه به این سوالات پاسخ گفت. از سوی دیگر نمونه‌های مشابهی که در شبکه‌هایی مثل ‌بی‌بی‌سی پخش شده، نیز به همین صورت است. این آثار چند مقطع را برش زده و به آنها اشاره کرده بود. در واقع پرداخت جامعی به این موضوع در هیچ‌یک از آثار دیده نشده است.

این‌طور شد که ما احساس کردیم باید روایت منصفانه‌ای از زندگی این شخصیت ارائه دهیم؛ شخصیتی مهم از چهره‌های دوران انقلاب که زندگی‌اش با انقلاب و تاریخ پیوند خورده و فراز‌‌و‌فرودهای آن به مثابه فراز و فرودهای این تاریخ است. در نتیجه این روایت تا حد ممکن باید قوی و مستند به مدارک و اسناد درست تاریخی باشد. به‌علاوه اینکه تلاش کنیم پیشداوری‌ها را تا حد ممکن کنار بگذاریم و بدون سوگیری به سمت موضوع برویم. در خیلی از مواقع هم به موضوعاتی می‌رسیدیم که در طی این سالیان از زبان جریانات سیاسی گوناگون گفته شده بود مسائلی که ما به‌رغم جستار درباره آنها، سندی از صحت و سقم‌شان به دست نمی‌آوردیم و در نتیجه اصلا چنین مواردی را وارد مستند نمی‌کردیم.

مثلا؟!

  صدری‌نیا: مثلا یکی از این مشهورات بحث نفوذ منافقین در بیت ایشان است که مواردی نیز برای آن ذکر می‌شود. ولی ما در مصاحبه‌هایی که با افراد داشتیم، مثلا مصاحبه‌ای که با آقای اژه‌ای به‌عنوان مسئول وقت داشتیم، ایشان اذعان کردند که ما سندی دال بر این نفوذ پیدا نکرده‌ایم. ممکن است نفوذ به‌وسیله رابطه و افراد واسط در بیت آقای منتظری صورت داده شده باشد، اما سندی درباره مستقیم‌بودن آن از سوی منافقین یا حضور مستقیم‌شان وجود ندارد. این یکی از نکاتی بود که در‌این‌باره گفته می‌شد اما در مستند نیامده است.

برخی از مخاطبان حتی در اکران‌های خصوصی درباره نیامدن این موضوع تذکراتی به ما می‌دادند و ما هم نبود سند را دلیل اصلی کار می‌دانستیم.

جریان موافق آقای منتظری هم البته مواردی را ذکر می‌کنند که اگر ما اسناد تاریخی را کنار هم بگذاریم، با این مدعا جور نمی‌شود. مثل اینکه ادعا می‌کنند نامه شش فروردین امام را، احمد آقای خمینی جعل کرده است. اما وقتی به اسنادی مثل خاطرات مرحوم هاشمی یا آقای امینی مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که این افراد به بیت امام مراجعه کرده و نامه را دیده بودند. آنها حتی نقل می‌کنند که صحبت‌های زیادی با امام درباره پخش یا عدم پخش نامه داشته‌اند. درنتیجه می‌توان فهمید که این روایت صحیح نیست.

این نکته یکی از نقاط سختی کار مستند ما بود. افراد غالبا حب و بغض‌های شخصی را در روایت وارد می‌کردند و نمی‌توانستیم به راحتی این حب و بغض‌ها را بشناسیم مثلا آقای باقی می‌گویند که آقای منتظری پس از انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انقلاب، نخستین فردی بودند که نامه تبریک برای ایشان فرستادند. ایشان در تعریف از شخصیت آقای منتظری به این نکته اشاره کرده بودند اما وقتی ما تاریخ نامه و اظهارات ایشان را تطبیق دادیم، متوجه یک فاصله 9یا10 روزه در این بین شدیم. در این بازه زمانی البته پیام‌های تبریک و نامه‌های زیادی نوشته شده که نشان می‌دهد این روایت چندان صحیح نیست.

همین مساله است که منجر به دیده‌‌شدن مستند قائم‌مقام شده. اینکه این مستند تلاش کرده به روایت منصفانه و دقیق نزدیک شود، اطلاعات و خاطرات مختلف را تطبیق دهد و سپس در کنار هم قرار دهد و به مخاطب عرضه کند.

امروز حدود 20روز از مستند گذشته و ما از ابتدای اکران اعلام کرده‌ایم که آماده پاسخگویی به هر انتقاد مستندی در‌این‌باره هستیم. در طی این روزها اما هیچ نقد جدی به مستند نرسیده است. اما فضاسازی و تخریب سیاسی به‌وفور در این روزها دیده شده است. افرادی که پای مستند نشسته‌اند، آن را قابل توجه ارزیابی کرده‌اند.

قدر متیقن این است که روایت مستند نسبت به دیگر آثار منتشرشده، منصفانه است. سوال من اما درباره جامعیت این اثر است. مثلا شما وقتی به بحث نهضت‌های آزادی بخش ورود می‌کنید، اسمی ‌از محمد منتظری به میان نمی‌آید. پرونده این موضوع در دقایق ابتدایی با نریشن خاصی بسته می‌شود و شما قضاوت‌تان را با این سمت‌و‌سو که این مدل از نهضت مدنظر امام نبود، ارائه می‌دهید.

آیا در‌این‌باره قصد خاصی مد‌نظر بوده؟

  صدری‌نیا: برهه‌هایی از زندگی برخی از شخصیت‌های تاریخ انقلاب، حساس است و یک مقطع در طول این سال‌ها برجسته است. برجستگی‌ای که وقتی قصد پرتره‌سازی از این افراد می‌شود، کار را راحت‌تر می‌کند.

زندگی آیت‌الله منتظری اما در بخش‌های مختلف نقاط مهم و برجسته زیادی دارد. این اتفاقات شاخ‌و‌‌برگ زیادی دارد. شما وقتی در حال نوشتن روایت مستند هستید، مدام در حال فلش بک‌زدن و پرانتز باز کردن هستید. تعدد این موضوعات منجر به اولویت‌بندی موضوعات برای گم‌نکردن خط روایت اصلی می‌شود. شما باید این خط را ادامه دهید و ممکن است برخی از موضوعات در 100دقیقه زمان مستند نگنجد برخی از این مسائل در نسخه اولیه 200دقیقه‌ای مستند ما وجود داشت. اندکی به بحث محمد منتظری پرداخته شده بود. حدود 25دقیقه به مجاهدت‌های قبل از انقلاب آقای منتظری پرداخته شده بود. اعدام منافقین در دهه 60 زمان زیادی را داشت. اما ما می‌دانستیم که این کار سریال نیست و یک نسخه واحد است در نتیجه با کاهش زمان مستند از همه این موارد نیز کاسته شد. محور تصمیم‌گیری ما در نقل روایاتی که مثلا درباره سید‌مهدی هاشمی داشتیم؛ ارتباط آن با آقای منتظری بود. اینکه کدام روایت یا موضوع با آقای منتظری و داستان ایشان بیشتر مربوط است. پس باید از این زاویه نگاه می‌کردیم. مستند مهدی هاشمی و... باید به صورت مستقل ساخته و پخش شود.

ما فکر می‌کنیم در این روایت مهم‌ترین بخش‌های زندگی آیت‌الله منتظری که منجر به برخی اتفاقات شده را گفته‌ایم.

احساس نمی‌کنید این کوتاه کردن ماجرا در برخی موارد مثل سخن نگفتن از شهید جاوید یا محمد منتظری به کار ضربه زده؟! وقتی از زاویه نگاه فردی که مبانی یکسانی با شما ندارد به موضوع نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این حذفیات قانع‌کننده نیست

  صدری‌نیا: قصه شهید جاوید و نهضت‌ها و تفاوت نگاه سید‌مهدی هاشمی در صدور مسلحانه انقلاب، در نسخه اولیه دیده شده بود. ولی عرض من این است که شاخ و برگ‌ها در برخی کارهای مستند زیاد است. هرجمله‌ای پرانتزی طولانی دارد و در واقع همین منجر به گم شدن خط اصلی می‌شود. مستند باید یک خطی را بگیرد و اشاراتی به موضوعات دیگر داشته باشد. روایات اصلی را نقل کرده و در برخی موارد نیز فاکتور بگیرد مستند باید این حساسیت را در ذهن مخاطب برانگیزد که او در پژوهش‌های پسینی به این موارد برسد. سازندگان برخی از مستندها احساس می‌کنند که باید به تمام شبهات ذهنی مخاطب پاسخ دهند. اما ما درصدد بازگشایی گره‌های اصلی بوده ایم اما ممکن است برخی از مخاطبان سوالاتی درباره سید‌مهدی هاشمی و قتل‌ها داشته باشند که این خود داستان مفصلی است؛ داستانی که در دوران پس از مستند باید حل شود.

آگاهی مخاطب از تاریخ او را در برابر مستند در مکان‌های مختلفی قرار می‌دهد. توضیحات ما باید باتوجه به جایگاه میانه این آگاهی ارائه شود. اگر در  همه مسائل مثل حصر، اعتراضات نجف‌آباد و... به مخاطب آگاهی بدهیم، کار جذابیت مستندی را از دست می‌دهد و تبدیل به پژوهشی می‌شود که بیشتر جذابیت محتوایی دارد.

صفار: نکته‌ای که من در اینجا اضافه باید بکنم این است که‌ در همان نسخه 200دقیقه‌ای خیلی از این نکات مورد اشاره واقع شده است. منتها ما احساس کردیم جذابیت کمرنگ شده و کار طولانی و گسترده است. پرداخت به شهید جاوید و بسیاری موارد درباره مهدی ‌هاشمی، مستلزم توضیحات زیادی بود که کار را بسیار وسیع و مبسوط می‌کرد. حتی می‌توان گفت بسیاری از این توضیحات را در خود نداشت بنابراین ما کلیت ماجرا را در تایمی آوردیم و شمایی کلی از زندگی آیت‌الله را به مخاطب تحویل داده‌ایم. برخی از مخاطبین حتی درباره مک‌فارلین و ماجرای حذف فیزیکی رقبا توسط سید‌مهدی ‌هاشمی، این انتقاد را به ما داشته‌اند. تمام این انتقادات مجموعه ما را به سمت و سوی انتشار قسمت‌های سریالی این ماجرا سوق داده است.

ما در تمام کار تلاش کردیم که از زبان راویان دست اول سخن بگوییم. اگر از دفتر آقای منتظری سخن می‌گوییم، از اعضای دفتر ایشان، درباره سید‌مهدی هاشمی از اعضای وزارت اطلاعات و دادگستری و... فکت آورده باشیم. در خیلی از موارد ما با محدودیت‌هایی درباره منابع مواجه بودیم. افرادی که حاضر به سخن گفتن درباره موضوعات نبودند و همین منجر به طولانی شدن پروسه تولید شد. مثلا از اقدام ما برای مصاحبه با آقای ری شهری تا روز مصاحبه، حدود هشت ماه طول کشید. ایشان هم وقتی پای کار آمدند و عزم بچه‌ها را مشاهده کردند، چیزی حدود هشت ساعت پای کار ماندند و مصاحبه‌ها را ترتیب دادند.

موضوع دیگری که شاید سوال شما نیز باشد، ارتباط چپ‌های خط‌امامی ‌با آقای منتظری است. موضوعی که در نسخه 200دقیقه‌ای نیز وجود دارد. اما به این دلیل که راویان آن زمان پای صحبت نیامدند، تبدیل به نریشن شد و در نتیجه ما کامل کنار گذاشتیم. ‌ترجیح ما این حذف بود و دلیل آن‌هم نبودن این راویان در جریان ضبط مستند بود؛ موضوعی که شاید در نسخه سریالی دوباره به مستند اضافه شود.

 برداشت من از این صحبت‌ها این است که نظام ذهنی شما درباره آقای منتظری مشخص بوده و مبتنی بر اولویت‌ها پرداختی به موضوعات داشته اید. مهم‌ترین مناقشه‌ای که قائم‌مقام بدان پرداخته کدام است؟

  صدری‌نیا: ما با یک داستان پر‌فراز و نشیب از زندگی یک نفر مواجهیم که خود مناقشه‌برانگیز است. دوم اینکه در طی این 30 سال مناقشات پینگ پنگی صورت داده شده که مدام هر طرف به طرف دیگر پاسخی داده‌اند. بنابراین مستند ما باید به تمام این مناقشات پاسخ می‌داد.

بنابراین موضوعات مختلفی را شامل می‌شد. اما اصلی‌ترین مساله مستند، چگونگی انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی‌رهبری و چگونگی عزل ایشان از این مقام بود.

برخی معتقدند که مستند به درستی نامه 6فروردین را مورد توجه قرار نداده است. مثلا شما در مستند صحبت از این نامه می‌کنید. آقای احمد منتظری می‌گویند که مشخص است چنین نامه‌ای دستخط آقای سید‌احمد خمینی است و در صحنه دیگری آقای ناطق نوری این ادعا را رد کرده و از گریه مرحوم هاشمی پس از نوشته شدن نامه صحبت می‌کند.

فکر می‌کنید نوع پرداخت مستند به این نامه که در واقع تیر خلاص امام به جریان آقای منتظری بود، در اقناع مخاطب چه تاثیری دارد؟

  صدری‌نیا: ما می‌توانستیم به دو صورت سراغ یک روایت برویم. شبهات را به صورت موردی مطرح کنیم و جواب آنها را نیز ارائه کنیم. مثلا درباره مک فارلین. یا درباره نامه 6فروردین ابتدا اصلیت داشتن دستخط‌امام را مطرح کنیم و بعد به آن پاسخ دهیم. اما ما این سبک روایت را انتخاب نکردیم. دلیل هم اینکه ما تصمیم داشتیم روایت اصلی را از صدر تا ذیل برای مخاطب روایت کنیم. وقتی مخاطب این روند را می‌بیند، قانع می‌شود. مثلا وقتی روند اصرارهای امام به آقای منتظری یا دعوت خبرگان برای سفر به تهران که در خاطرات آیت‌الله امینی آمده یا رفت و آمدهای مرحوم هاشمی و روایت ایشان را می‌بیند، یا ماجرای ان قلت مسئولان درباره محتوای نامه در شب 6 فروردین که امام قصد ارسال نامه به رادیو را دارند، می‌بیند، متوجه می‌شود که پاسخ چیست. این شواهد وقتی در کنار هم قرار می‌گیرد به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توان نامه امام را جعل کرد و در عین حال این مسیرها را پیمود. این همان نکته‌ای است که آقای ناطق نوری نیز به آن اشاره کرده‌اند.

در چنین شرایطی عیار شبهه به درستی مشخص می‌شود.

  صفارهرندی: در همین‌جا ما راوی داریم که باید صحبت کند اما نمی‌آید. راوی ای که باید از سوی موسسه حفظ و نشر آثار امام پای کار بیاید و اما نمی‌آید.

می‌خواستم به همین نکته اشاره کنم. در اینجا باید موسسه حفظ و نشر آثار امام توضیحاتی ارائه کند. موسسه بارها و بارها تاکید کرده که این دستخط مربوط به امام است اما جای این تاییدیه در مستند خالی بود.

صفارهرندی: ما می‌توانستیم برای انتقال این پیام نریشنی بنویسیم و این نکته را به مخاطب بگوییم. اما وقتی راوی پای کار نیامد، ما نیز به این چیدمان اکتفا کردیم و همین ذهنیت را برای مخاطب چیدیم. ماجراها طوری نبوده که امام از آن بی‌خبر باشد. امام قطعا محتوای نامه را می‌دانسته‌اند. پس به توضیح این شکل از ماجرا ورود نکردیم.

 شما در این مستند به افرادی از دو طیف مراجعه کرده‌‌اید. مصائب این مراجعه چطور بود؟

  صدری‌نیا: استفاده از روایت افراد مختلف برای ما اهمیت زیادی داشت. بسیاری از مسائل وجود دارد که فردی غیر از احمد منتظری نمی‌تواند آنها را روایت کند. چه از این‌رو که اینها خاطرات خود ایشان است. یا روایت‌های عمادالدین باقی و اژه‌ای و ری‌شهری و... نیز به همین صورت است.

لیست مصاحبه اولیه ما حدود 20نفر از افرادی بود که باید برای تکمیل این روایت به سراغ آنها می‌رفتیم. نگاه سیاسی یا تغییر نگاه سیاسی بسیاری از افراد این لیست، منجر به این شده بود که برخی پای کار نیایند و این تولید را مشکل می‌کرد.

 شاید برای مخاطب جالب باشد که مصادیق این موضوع را بداند.

  صدری‌نیا: شاید نتوان از افراد به صراحت اسم برد، اما این نگاه در میان عده‌ای وجود دارد که این ماجرا تمام شده و مصلحت نیست که دوباره سخن از آن گفته شود. روایت تاریخ در سینه‌های این افراد باقی می‌ماند. در مسیر تولید این مستند چند نفر از لیست ما به رحمت خدا رفتند و در نتیجه روایت‌شان ناگفته باقی ماند. این یعنی بخشی از تاریخ موجود نیست. آقای هاشمی رفسنجانی، آیت‌الله خزعلی، آقای باریک‌بین، خانم دباغ و...

از سوی دیگر برخی از افراد در طی زمان دچار تغییر جبهه سیاسی شده‌اند. در این جریان این افراد احساس می‌کنند که به صلاح نیست خاطرات‌شان را بازگو کنند. یا اگر بازگو می‌کنند به‌صورت دیگری از سال‌های پیش روایت‌گری می‌کنند یا اینکه خاطرات خود را حذف می‌کنند این یکی از معضلات مهم ما بود که برخی افراد را از دسترس خارج می‌کرد.

اما افرادی که پای کار ما آمدند، برای تاریخ احترام زیادی قائل بودند و ما تشکر ویژه‌ای از این افراد داریم. افرادی که شاید در طی رایزنی‌های طولانی پای کار آمدند، اما آمدند مثلا آقای باقی نگرانی زیادی درباره تقطیع گفته‌هایشان داشتند که ما با اطمینان پخش نسخه کامل صحبت‌های ایشان و چک کردن نسخه مصاحبه با ایشان، نگرانی را از میان برداشتیم. ایشان هم محبت کردند و با وجود اختلاف نگاه با ما، در طول پروژه همکاری خوبی با ما داشتند.

مسیر مستندسازی سیاسی درباره تاریخ انقلاب مصائب زیادی دارد که افراد را پس از صورت دادن یک کار جدی، نیازمند استراحت طولانی می‌کند و حتی برخی از کار کردن در این حوزه برای مدتی فارغ می‌شوند.

 از بین طرف‌های مصاحبه تا جریان مستند، آیا فردی به برداشت‌های خود اعتراض داشت؟!

  صفارهرندی: تا بدین‌جا چنین چیزی نبوده است. قبل از اکران مستند، ما تیزری از کار پخش کردیم. تیزری جذاب که نزدیک به یک میلیون بار در فضای مجازی دیده شد. البته کار بعد از آن چند بار بازبینی شد. به‌خاطر دارم که همان زمان برخی از افرادی که در مستند حضور داشتند ابراز نگرانی از محتوای مستند کردند. اینها خیلی نگران بودند و خوشبختانه بعد از اکران کار این نگرانی از میان رفت.

صدری‌نیا: یکی از مشکلات ما در مستند قائم‌مقام جریانی است که به نام حمایت از آیت‌الله منتظری سال‌هاست در تلاش برای سانسور ابعادی از زندگی ایشان است. این سانسور عامدانه است. وقتی قائم‌مقام اکران شد، مخاطبین از برخی سخنرانی‌های آیت‌الله منتظری که در مستند آورده شده تعجب می‌کردند. دلیل این تعجب هم آن است که یک جریان تلاش کرده روایت مطابق میل خود و نفعش را به مردم عرضه کند. مخاطب باید همه مواضع و تغییر مواضع را بداند این اتفاق ناراحت‌کننده‌ای است که بیت ایشان درب‌های آرشیوش را بسته نگه داشته است. ما آمادگی استفاده از این آرشیو را داریم اما این آرشیو به صورت گزینشی و در مقاطع مختلف تنها کارکرد داشته؛ کارکردی به نفع یک جریان خاص سیاسی، ما می‌گوییم که مستندسازان داخلی نیز باید به همان اندازه‌ای که ‌بی‌بی‌سی به این آرشیو دسترسی دارد، امکان استفاده از آن را داشته باشند. چرا باید در یک دوره خاص یک فایل صوتی از ایشان پخش شود و پس از آن دوباره سکوت پیشه شود؟!

صفارهرندی: مثلا ما به تصویر سخنرانی 13رجب ایشان نیاز داشتیم. اما بیت این فیلم را در اختیار ما قرار نداد و ما این تصاویر را از اینترنت پیدا کردیم

صدری‌نیا: من به جرات می‌گویم که یک فریم هم از بیت آیت‌الله منتظری به ما داده نشده است. ما در خیلی از موارد نیاز مبرم به فیلم و عکس داشتیم اما دسترسی محدودی داشتیم و این موجب مضیقه ما بود.

این جریان که سال‌هاست سانسور خودخواسته‌ای را در دستورکار دارد، امروز از انتشار مستند قائم‌مقام ناراحت است. از اینکه روایتی تازه و مستند از آیت‌الله به مردم ارائه شده است. تصور ما این بود که وقتی مستند منتشر شد، نقدهای جدی و تاریخی به آن وارد می‌شود اما افراد این جریان تنها فضاسازی سیاسی را در دستور دارند.

مثلا آقای مصطفی ایزدی که از علاقه‌مندان متعصب آیت‌الله منتظری هستند، به دیدار آقای ناطق و افراد دیگری رفته‌اند و تلاش کرده‌اند که برچسب‌های سیاسی به مستند بزنند و فضاسازی ذهنی برای آقای ناطق داشته باشند. ایشان از جلسه‌ای که با آقای ناطق داشتند روایتی بیرون آورده‌اند که حاکی از نارضایتی ایشان از قرار دادن مصاحبه‌های آرشیوی‌شان در مستند است.

روی دیگر ماجرا اینکه ما مستند را به محضر آقای ناطق‌نوری بردیم و ایشان از مستند راضی بودند و تعریف بسیاری از کار داشته‌اند! البته ایشان از استفاده ما از فیلم مصاحبه آرشیوی‌شان انتقادی داشته‌اند و مدل نشستن‌شان را نامناسب دانسته‌اند اما درباره کلیت مستند نظر منفی نداشتند. ما فیلم این دیدار و اظهارات آقای ناطق را به زودی منتشر خواهیم کرد.

ایشان اعلام آمادگی داشتند که همین صحبت‌ها را در فرم مصاحبه بازگو خواهند کرد و این کار به زودی در دست اجرایی شدن است.

این تعاملی است که بین ما و بدنه بازمانده و راوی شکل گرفته اما جریانی که به آن اشاره کردم در پی دو چیز است؛ یکم آنکه به فضای سانسورها ادامه دهد و دوم اینکه جریان مستندساز را تخریب کند. من با خودم فکر می‌کردم که روزی این جریان چطور دور و بر آیت‌الله منتظری بودند و برای ایشان نسبت به اتفاقات روز و سیاسی فضاسازی می‌کردند!

به‌نظر من این اعترافاتی که آقای ایزدی در روایت‌شان داشتند اعترافاتی ماندگار از این جریان شد که به برکت این مستند اتفاق افتاد.

 شما در این مستند به بحث اعدام‌های67 پرداخته‌اید.  سکوت عجیبی در این باره بر فضای کشور حکمفرماست. کار جالبی که شما در تطبیق آمار کشته‌شده‌های عملیات مرصاد و افراد آزاد شده از زندان داشتید! گویا یک پنجم افرادی که در جریان مرصاد کشته شده‌اند، آزادشدگان آنها از زندان‌های آن زمان بوده‌اند.

چرا این اقوال باید در تاریخ ناگفته باقی بماند؟

  صدری‌نیا: تیم پژوهشی ما با تطبیق اسامی ‌به این آمار رسیدند. پژوهشی که قبل از ساخت مستند هم منتشر شده بود و ما در جریان ساخت مستند از آن استفاده کردیم. اما نکته مهمی ‌که در اینجا باید اشاره کنم اینکه نوع نگاه غلطی در دستگاه‌های سیاسی ما درباره افکار عمومی وجود دارد و نهادهای مختلفی در آن دخیل هستند. اگر مساله افکار عمومی جدی گرفته می‌شد باید به شبهات پاسخ داده می‌شد و درباره آنها چاره‌اندیشی می‌شد. مثلا در جریان زلزله کرمانشاه، نهادها و اشخاصی که به صورت خصوصی برای امدادرسانی به محل حادثه رفتند، خود را متعهد می‌دانستند که به صورت آنلاین روند کمک‌رسانی را به مخاطبان گزارش دهند. آنها اخبار لحظه به لحظه و عینی از اقدامات شان را به مردم ارائه می‌دادند و به این صورت اعتماد عمومی را به سمت خود جلب می‌کنند. اما هلال احمر که همین اقدامات‌مشابه را صورت می‌دهد، از چنین روش‌هایی استفاده نمی‌کرد و در نتیجه نمی‌توانست اعتماد افکار عمومی را به خود و اقداماتش جلب کند. این چنین می‌شود که منابع خارجی به شبهات مردم پاسخ می‌دهند. اعدام‌های 67 هم به همین صورت است. نهادها و افراد مربوطه گاهی می‌گویند که سکوت در برابر این شبهات بهتر از روشن‌گری است. یا حتی برخی با دفاع بد و بدون توجه به افکار عمومی وارد بحث می‌شوند. خیلی از افراد میدان را خالی می‌کنند و سکوت می‌کنند. همه این موارد می‌تواند آسیب زیادی به جریان وارد کند. این در حالی است که به‌نظر من همه مقاطع و حوادث تاریخ انقلاب قابلیت روایتگری برای مردم را دارد. ابهامات تاریخ انقلاب را می‌توان برای جامعه روایت کرد و اگر تا به‌حال روایت نشده، این نشان‌دهنده ضعف ما در این باره بوده است. شاید اینطور به ذهن افراد رسیده که سکوت این شبهات را از بین می‌برد اما پرداخت نکردن به آنها منجر به شبهات بیشتر و اطلاعات غلط شده است. اگر این مسائل با ریز و جزئیات شفاف‌سازی می‌شد، بسیاری از شبهات از بین می‌رفت.

ما در مستند قائم‌مقام خیلی محدود و اندک به این مساله پرداخته‌ایم. پرداختی که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و به برخی شبهات پاسخ داده شده است. همین پرداخت 15دقیقه‌ای اما بسیاری از افراد را وارد فضای دهه60 می‌کند و روایت درست و رسمی را به آنها منتقل می‌کند.

نظر من نسبت به پایان‌بندی مستند اینگونه است که پایان مستند کمی تندتر از بقیه دقایق آن است. مثلا نریشن آخر که از پای ثابت شدن آیت‌الله در ‌بی‌بی‌سی سخن می‌گوید، مصداق این تند شدن است. این در حالی است که روند منطقی اینطور می‌گوید که باید جهت‌گیری‌ها در پایان یک اثر، شیب ملایم‌تری بگیرد.

نظرتان درباره این نکته چیست؟

  صدری‌نیا: در ابتدا روند مستند به همین صورت بود. مثلا قصه بهاییان باز شده بود و کامل مورد پرداخت شده و در نتیجه سرعت نقد کمتر از الان شده بود. اما مساله این بود که جذابیت مستند نسبت به نسخه فعلی کم شده بود. مخاطب ظرفیت باز شدن پرونده جدید را در پایان نداشت. او یک روندی را گذرانده و در پایان به یک جمع‌بندی رسیده است. این نریشن در واقع فقط به یک جمع‌بندی مشترک میان مستند و مخاطب رسیده است. جمع‌بندی که نشان‌دهنده تندترین مواضع آیت‌الله منتظری مثل ایستادن در برابر امام و... شده بود. در اینجا بود که دیدیم آیت‌الله حتی در مقابل گذشته خودش نیز ایستاده است. این همان جملات پایانی مستند است. جملاتی که به تفاوت‌های آیت‌الله در ابتدای انقلاب و در دوران پایان عمرش اشاره می‌کند. مثلا می‌گوید که ایشان در ابتدای انقلاب درباره ‌بی‌بی‌سی چه می‌گفت و حالا به راحتی با ‌بی‌بی‌سی مصاحبه می‌کند! تعددی که در پایان مستند روایت می‌شود.

سوال آخر من این است؛ برنامه بعدی شما برای سبکی که در قائم‌مقام به آن پرداخته‌اید به‌عنوان گام بعدی چیست؟ آیا این کار را ادامه می‌دهید؟ در مورد خود این مستند، آیا 200دقیقه را منتشر می‌کنید؟

  صفارهرندی: خیلی از تلاش‌های دوستان را نمی‌توان توضیح داد. طی این دو سال خیلی از روزها دوستان تیم ما به‌شدت درگیر بوده‌اند و حتی روز و شب پای کار مستند بوده‌اند.

صدری‌نیا: این کار واقعا و به تمام معنا یک کار تیمی بوده است. سناریوی کار بارها بازنویسی شده و بارها تیم پژوهشی پای آن نشسته است.

بازخوردهای مختلفی که درباره مستند داشتیم ما را به این رسانده که شاید روزی به سریال شدن آن فکر کنیم.  همچنین نکته بعد اینکه شاید به زودی مستند دیگری از همین تیم رونمایی شود. مستندی که موضوع چالشی سیاسی و نزدیک‌تری به زمان حال دارد.

قائم‌مقام هنوز برای ما تمام نشده است. به‌نظر من این مستند یک شروع است. شروع فضای گفت‌وگو و دیالوگی که در مستند پرداخت شده و هم اینکه خیلی از موضوعات و محتواهای تولید شده در این جریان، قرار است برای کمک به تاریخ منتشر شود. ما هنوز درگیر این پروژه و پیوست‌های پس از آن هستیم.

قائم‌مقام به‌صورت روزانه در نقاط مختلفی اکران شده و می‌شود. بعد از این اکران‌ها به سمت فروش اینترنتی و... خواهیم رفت. در مورد پخش نسخه دویست دقیقه‌ای نیز در حال تصمیم‌گیری هستیم که چگونه آن را تکمیل یا پخش سریالی کنیم.