محبوبه شریف‌حسینی د ر مثلث نوشت:

سرچشمه
محمد حسینی بهشتی که بود و چگونه فکر می‌کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

ترور سرچشمه؛ عنوان تازه‌ترین و جدیدترین فیلم محمدحسین مهدویان، کارگردان ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار است. مهدویان این روزها در جشنواره حقیقت دیده شده و به همین منظور است که مستند ترور سرچشمه بیشتر از دیگر مستندهای ارائه‌شده در این جشنواره دیده شده است.  همان‌طور که از نام این فیلم پیداست، مستند ترور سرچشمه، راوی داستان تلخی به نام انفجار حزب جمهوری است. اتفاقی که پس از گذشت سی و شش سال هنوز هم در‌ هاله‌ای از ابهام قرار دارد و البته سوالات بسیاری درباره چگونگی و جزئیات آن وجود دارد که پاسخی برای آن یافته نشده است. هفتم تیرماه سال 1360 موضوع اصلی این مستند است؛ روزی که انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی واقع در خیابان سرچشمه تهران باعث می‌شود تا دکتر بهشتی همراه با 72 تن از مسئولان درجه اول کشور و وزرای دولت به شهادت برسد‌؛ شهادتی که سرآغاز تحولات بسیاری در تاریخ انقلاب اسلامی و البته فضای سیاسی نظام جمهوری اسلامی شد که پس‌لرزه‌های آن تا ‌امروز نیز به وضوح در این فضا احساس می‌شود.

مستند ترور سرچشمه تلاشی تازه در راه پاسخ‌گویی به سوالاتی است که برای مهدویان و هم‌نسلی‌های او هنوز موجود است. از همین روست که مهدویان سراغ چهره‌های زیادی را گرفته که تا‌ امروز در جریان تاریخ‌نگاری این کشور ناشناخته مانده بودند و مراجعه چندانی به آنها نشده بوده است. در نتیجه ترور سرچشمه سعی کرده تا اطلاعاتی را از این منابع ناشناخته به مخاطب عرضه کند که تا پیش از این چندان شنیده نشده بود.

در مستند ترور سرچشمه افراد بسیاری صحبت کرده‌اند که تقریبا بیشتر آنها در فضای عمومی ناشناخته هستند. فرمانده میدان آتش نشانی در روز حادثه، مسئول حفاظت و امنیت حزب جمهوری، نماینده کمیته، نماینده دادستانی و بازپرس پرونده حزب جمهوری، آتش‌نشان‌‌های مستقر، مسئولان کمیته‌‌های مردمی، مسئول چک و خنثی‌سازی بمب‌‌ها و... بخشی از سمت‌های افرادی است که مقابل دوربین قرار گرفته‌اند و دانسته‌های خود را برای مخاطبان روایت کرده‌اند.

درباره ترور سرچشمه، هنوز چندان انتقاد و نکته‌ای گفته و شنیده نشده است‌، البته از این‌روست که اکران این مستند هنوز به صورت عمومی آغاز نشده و در نتیجه باب نظردهی در این باره بسته است. اما نکاتی چند نیز درباره این مستند گفته شده است. یکی از این نکات، تقسیم مستند ترور سرچشمه به دو نیمه مستند سیاسی و مستند پرتره است. در قسمت پرتره ما شاهد روایتی از زندگی سیاسی و فعالیت‌های انقلابی شهید بهشتی هستیم. پرتره‌ای که به علل مختلف نتوانسته روایت کاملی از زندگی شهید‌بهشتی باشد. بلکه تنها بخشی از زندگی و شهادت این مجاهد را نشان می‌‌دهد. بخشی که هرچند آسیب‌ها‌یی به قسمت نخست وارد کرده و روایت فیلم از انفجار دفتر حزب را ناقص گذاشته اما‌ از سوی دیگری نیز به مخاطب کمک شایانی کرده است. در قسمت دوم مستند ترور سرچشمه که به پرتره شهید بهشتی اختصاص دارد، مخاطب مستند به خوبی متوجه این قضیه می‌شود که چرا مجاهدین خلق یا همان منافقان در حادثه هفتم تیر سال شصت، یک بمب برای از بین بردن کل حاضران و مقامات و یک بمب اختصاصی هم برای اطمینان از شهادت دکتر بهشتی کار گذاشته‌اند. مخاطب پس از دیدن این قسمت به خوبی اهمیت شخصیت بهشتی را در‌می‌یابد و از این‌روست که می‌تواند ارتباط خوبی بین داده‌های قسمت اول و دوم مستند برقرار کند.

بخش مهم و اعظمی ‌از دستاورد ترور سرچشمه معرفی شخصیتی است که فقدانش در ادامه مسیر انقلاب همه را متاسف می‌کند. دکتر بهشتی شخصیتی، روشنفکر، دنیا‌دیده، مردمی ‌و عالمی ‌با دیدگاه‌های متفاوت معرفی می‌‌شود. یکی از نقل قول‌های مهم مستند که توسط فرزند شهید بهشتی بیان می‌‌شود، بخش زیادی از ذهنیت مخاطب مستند را راجع به شخصیت اصلی روشن می‌کند. فرزند شهید بهشتی می‌گوید: «آقای حسن روحانی برایم تعریف کرد که پیش از انقلاب جلسات مهمی ‌در حضور امام با حضور آقایان و علما برگزار می‌شد تا درباره چگونگی مدیریت ایران پس از پهلوی صحبت شود. آقای بهشتی بود که در آن جلسات، اساس جمهوریت و مردمی‌بودن نظام اسلامی را برای همه روشن و تفهیم کرد.» این یعنی بهشتی در زمان اختناق و دیکتاتوری پهلوی، چگونگی برپایی نظام اسلامی همگام با جمهوریت و اثرگذاری مردمی ‌را به خوبی اندیشیده است. ترور سرچشمه بیشتر از همه ادای احترام به انقلاب اسلامی و شاگردان مکتب امام‌خمینی(ره) است که تنها یکی از نتایج قیام مردمی‌شان، حاکمیت مردم و تشکیل جمهوری بوده است.

یکی دیگر از مواردی که در این مستند به خوبی و درستی تصویر شد و ذهنیت مخاطب را به خوبی شکل می‌دهد‌، فضای رسانه‌‌ها در سال 1360 به خوبی در مستند به نمایش درآمده است. بهشتی در آن دوران نماد و رهبر جریان راست سنتی و به‌عنوان فرمانده و بزرگ «چماقداران» و حزب‌شان معرفی می‌شود. او در جریان رسانه‌‌ای کشور متهم به ارتجاع فکری می‌شود و تهمت‌های انبوهی از حساب‌های بانکی پر پول در اروپا گرفته تا سایر موارد در زندگی‌ شخصی‌اش را تحمل می‌کند. در چنین شرایطی کار به جایی می‌رسد که شعارها علیه انقلاب اسلامی حول یک نفر متمرکز می‌شود و کار به شعار علیه بهشتی می‌رسد. شخصی در رسانه‌ها متهم به ارتجاع فکری و رهبریت جریان چماقداری و «حزب چماقداران» می‌شود که به راحتی از مبنای فکری‌اش مقابل مارکسیست‌ها و دگراندیشان در صداوسیمای ملی دفاع می‌کند. بهشتی اهل گفت‌وگو و رواداری است اما چیزی که رسانه معاند از او نشان می‌دهد با حقیقت متفاوت است. در یک ارزیابی کلی می‌توان ترور سرچشمه را مستندی با محوریت شخصیت شهید بهشتی دانست‌؛ مستندی که واقعه مهمی ‌همچون انفجار حزب جمهوری را نیز در حاشیه این پرتره می‌بیند و در نتیجه این چنین است که در دوراهی اهمیت پرداخت به این دو موضع مانده است. ترور سرچشمه؛ سرشار از افسوس برای از دست دادن شهید بهشتی است. افسوسی که در جای جای این فیلم به وضوح قابل مشاهده است و حتی در میان صحبت‌های مصاحبه‌شوندگان نیز به روشنی دیده و احساس می‌شود. همه این افراد در خلال صحبت‌هایشان و در جریان مستند معترفند که بهشتی شخصیتی تکرار‌ناپذیر است و جایش در روزهای حساس کشور خالی بوده و هست.