مشرق | باید از سفر کاری رئیس‌جمهور به مسکو چهارچوب بندی جدیدی در روابط و هم‌افزایی آن ایجاد کنیم. فراموش نکنیم که هیچ رابطه استراتژیکی بر اساس ضعف یک‌طرف پایداری نخواهد داشت.

رونمایی از پشت پرده سفر سید ابراهیم رئیسی به مسکو
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

من کارت بازی دیگران نمی‌شوم! این جمله ای است که زمستان سال ۱۳۸۳حسن روحانی پس از دیدار با پوتین در سرسرای کاخ کرملین با صدای بلند بر زبان آورده تا نشان دهد دیدارش با رئیس جمهور روسیه رضایت بخش نبوده است. در آن دیدار پوتین از رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران خواسته بود که تعلیق کوتاه مدت برنامه هسته ای را نپذیرد؛ زیرا غربی ها کمربند اجماع ضد ایرانی را محکم تر خواهند کرد. روحانی در آن دیدار گفته بود که خاتمی روی اجرای این طرح اصرار دارد و باید این مسیر را پیش برویم. در انتهای آن دیدار پوتین به روحانی گفته بود از شما که مرد سیاست و پخته ای هستید این دست سخنان بعید است!

برخی می‌گویند در تمام هشت سال دولت روحانی دو طرف (دولت ایران و روسیه) به هم بد بین بودند. سال ۹۲ سند مقدماتی برای همکاری‌های مشترک میان ایران و روسیه تهیه شد. پس از آن در دی‌ماه سال ۹۶ روحانی به مسکو سفرکرده و ۱۵ سند همکاری دوجانبه را امضا کرد، اما آن اسناد به دلیل تفکرات حاکم بر دو طرف بی‌نتیجه مانده و راه به‌جایی نبرد. روایت است که پس از امضای قراداد همکاری در حوزه انرژی، الکساندر نواک به تهران سفرکرده تا مقدمات اجرای آن را با همتای ایرانی‌اش بررسی کند. اما در کمال تعجب بیژن زنگنه در آن جلسات شرکت نکرده و به بهانه واهی از گفتگو با طرف روس سرباز زد! همین ماجرا باعث شد اعتماد میان دولت روحانی و پوتین هیچ‌گاه به حد قابل‌قبول نرسد. بعدها یک دیپلمات سابق در وزارت خارجه در شرح آن ماجراها گفت: دولت روحانی اعتقادی به کار با روسیه نداشت. فضای عجیبی میان دولت روحانی و روس‌ها وجود داشت، جاگاریان سفیر روسیه در تهران به من گفته بود که دولت روسیه در تعاملات بین‌المللی ایران را در اولویت ششم خود قرار داده است.

هفته گذشته سفیر ایران در مسکو اعلام کرد قرار است سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان به روسیه سفر کند. این سفر به دعوت ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری این کشور انجام می‌شود. این دیدار کاری با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی کنونی و نیز تحولات جهانی و منطقه‌ای، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و می‌تواند نقطه عطفی در روابط دو کشور به شمار آید.

سفر رئیسی به روسیه در شرایطی انجام می‌شود که دولت سیزدهم رویکرد چندجانبه گرایی و توسعه پیوندهای منطقه‌ای، به‌ویژه با کشورهای همسایه را به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین راهبردهای حوزه سیاست خارجی در دستور کار قرار داده است؛ رویکردی که در ماه‌های اخیر نقش پررنگی در رفت‌وآمدهای دیپلماتیک مقام‌های کشورمان داشته و پیام آن برای همه بازیگران بین‌المللی قابل‌فهم است.

به نظر می‌رسد با روی کار آمدن دولت سید ابراهیم رئیسی بار دیگر فضای تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و دولت روسیه به سطح قابل‌قبول رسیده است. در حال حاضر هر دو کشور یکدیگر را فرصتی برای ایجاد کریدور راهبردی و شراکت برابر تلقی می‌کنند، اما باید پذیرفت که چالش‌های گذشته باعث شده است که رابطه تهران و مسکو از انسجام لازم برخوردار نباشد. به اعتقاد کارشناسان سفر رئیس‌جمهور به روسیه می‌تواند سطح کیفی روابط دوجانبه را چندین پله بالابرده و تا مرز شریک استراتژیک هم سو کند.

روسیه از بالای برج میلاد تهران را چگونه می‌بیند؟

شاید اولین سؤال پیش از سفر سید ابراهیم رئیسی به روسیه آن است که دیپلمات‌های روس در حال حاضر چه برآوردی نسبت به ایران داشته و چگونه به آن نگاه می‌کنند؟ در دیپلماسی معروف است که می‌گویند اگر می‌خواهید بدانید مهمان شما نسبت به مواضع کشورتان چه نظری دارد، او را به بالاترین ساختمان شهر برده و نظر او را از وضعیت آنجا بپرسید. به نظر می‌رسد که روسیه نسبت به تهران نگاه پراگماتیستی هوشمندانه دارد؛ برای روسیه به‌صورت هم‌زمان نوع نگاه تهران به رژیم صهیونیستی؛ رابطه جمهوری اسلامی ایران با ترکیه و نیز رویکردهای اعمال‌شده در خلیج‌فارس (با اولویت عربستان و امارات) از اهمیت ویژه برخوردار است. این نگاه نشان می‌دهد که روابط دوجانبه میان تهران و مسکو هنوز به بلوغ کافی نرسیده و دو کشور در دیپلماسی زنجیره یکدیگر نشده‌اند.

در روابط بین‌الملل، مناسبات کشورها را زمانی می‌توان استراتژیک توصیف کرد که هر دو طرف در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی دارای بالاترین سطح مناسبات باشند. به عبارتی، صِرف همکاری گسترده و ایجاد رابطه بین دو کشور حول یک محور خاص نمی‌تواند مناسبات دو کشور را واجد جنبه‌های استراتژیک کند. شاید نوع نگاه آندره کورتونف، مدیر شورای امور بین‌الملل روسیه مثالی قابل‌تأمل در تشریح روابط بین تهران و مسکو باشد. او در مقاله‌ای می‌نویسد: رابطه استراتژیک  مستلزم آن است که دو طرف در طیفی از مسائل اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی منافع مشترک و پایدار داشته باشند. او در بخش دیگری در مقاله خود به این موضوع اشاره می‌کند که استراتژی مشترک، نیازمند اهداف مشترکی است که دستیابی به آن‌ها تلاش‌های پایدار و درازمدت مشترک را ایجاب کند، و همین تفاوتِ مناسبات راهبردی با اتحاد تاکتیکی است.

تحلیل راهبرد روابط ایران و روسیه

شواهد نشان می‌دهد که ایران و روسیه در زمینه‌های دوجانبه (روابط اقتصادی، نظامی-امنیتی)، منطقه‌ای (نقش آن‌ها در نظم جدید امنیتی منطقه خاورمیانه) و بین‌المللی (برجام و مقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا) اشتراک منافع راهبردی دارند.

** همکاری در حوزه دفاعی- نظامی

قراردادهای نظامی- دفاعی و همچنین برگزاری رزمایش‌های مشترک روسیه با ایران یکی از پویاترین نشانه‌ها و نماد همکاری بین این دو کشور تبدیل‌شده است. سال ۲۰۲۰ روسیه باوجود مخالفت‌های بین‌المللی پایان تحریم تسلیحاتی ایران را اعلام کرده و فرصت برای ارزیابی و تقویت همکاری‌های فنی و نظامی مسکو و تهران پس از پایان تحریم تسلیحاتی ایران را تقویت شد. واقعیت آن است که روسیه مایل به همکاری با ایران است و این فرصت می‌تواند روسیه را در نقش یک تأمین‌کننده سیستم‌های سلاح پیشرفته، تجهیزات نظامی و فن‌آوری در نگاه تهران بالا بیاورد.

** مشارکت دوجانبه در نظم جدید خاورمیانه

از سال ۲۰۱۱ خاورمیانه وارد یک نظم جدید امنیتی شده است. منافع مشترک این دو کشور در مهار و جلوگیری از رشد و تکثیر گروه‌های تروریستی و همچنین مقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا، نزدیکی و هماهنگی خوبی را بین آن‌ها برقرار کرده است. شاید مهم‌ترین نمونه تغییرات در روابط ایران و روسیه، همکاری‌های دو طرف در منطقه بحران‌زده خاورمیانه، به‌ویژه در پرونده سوریه و عراق است. با تحولات ایجادشده در سوریه و عراق و ایجاد خلأ قدرت در منطقه، ایران و روسیه توانسته‌اند با موفقیت آن را پر کنند. واقعیت آن است که ما در سوریه توانستیم روس‌ها را وارد کریدور مورد نظر طرفین کرده و با آن‌ها تقسیم بازی کنیم. تا پیش از آن روسیه در مدیترانه توسط فرانسوی‌ها حذف‌شده و تنها بندر طرطوس برای آن‌ها باقی‌مانده بود. حضور روسیه در جنگ سوریه یک آزمون مهم برای رسیدن به رابطه راهبردی با مسکو بود. همکاری‌ها در مهار داعش به‌خوبی پیش رفته و به اعتقاد کارشناسان عدم استفاده از ظرفیت روسیه به دلیل سلایق حاکم بر دولت وقت بعدها به‌خوبی پیش نرفت و با سنگ‌اندازی‌هایی روبرو شد.

** همسویی مسکو-تهران در مقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا

در سطح ژئوپلیتیک، ما در یک دوره گذار هستیم که از دهه دوم قرن بیست و یکم آغازشده است. جهان از تک‌قطبی به دوقطبی یا چندقطبی در حال حرکت است، که احتمالاً در این قرن تبلور خواهد یافت. مدل جدید دوقطبی ژئوپلیتیک دارای دو قطب بزرگ خواهد بود که با یکدیگر رقابت می‌کنند. قطبی متشکل از ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا که در حال حاضر ضعیف است و قطب قوی، متشکل از چین و روسیه تحت حمایت اوراسیا که نفوذ آن‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود. در این میان، مشارکت روسیه و ایران نیز در راستای منافع مشترک آن‌ها و تقابل شدید با هژمونی آمریکا است. روسیه و ایران هر دو تعهد خود را برای ایجاد شبکه‌های همگن و سازمان‌های چندجانبه در سطح منطقه‌ای به‌منظور ایجاد وزنه کارآمد در مقابل تک‌قطبی ایالات‌متحده (مانند شورای همکاری شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا یا توافق‌نامه ۲۵ ساله اخیر ایران با چین و ۲۰ ساله با روسیه) نشان داده‌اند.

سایه؛ روشن روابط در هنگامه یک سفر دیپلماتیک

سفر سید ابراهیم رئیسی به روسیه با دعوت رسمی از جانب پوتین می‌تواند بار دیگر روابط تهران و مسکو را از حالت تعلیق خارج کرده و به آن کیفیت استراتژیک (Strategic Partner) دهد.

۱-  سفر رئیسی به مسکو می‌تواند کیفیت دیپلماتیک تهران را به رخ روس‌ها کشیده و آن را  به‌عنوان ابزاری برای چانه‌زنی تبدیل کند. بازدید رئیس‌جمهور از استان آستراخان و بندر بزرگ سالیانکا و شعبه میربیزنس بانک (Мир бизнес банк) با سرمایه ایرانی و مرکز تجاری ایرانیان در این بندر نیز ازجمله نقاطی است که می‌توان برای آن برنامه‌ریزی کرد.

۲- با توجه به اهمیت جاده ابریشم (یک جاده- یک کمربند) لازم است بتوانیم نقطه هاب را به حوزه تأثیرگذاری خودمان منتقل کرده و وارد استراتژی البرز روسیه شویم. با درک دقیق از شرایط می‌توان کریدور شمال به جنوب و استفاده از موقعیت ولگا ۲ سیاست‌های حمل‌ونقل و ترانزیت را دوباره بازسازی کنیم.

۳- رفع مالیات مضاعف در دوزبلاغ؛ برداشتن مالیات جاده‌ای و فعال شدن سالیانکا می‌تواند از محور گفتگوهای دوجانبه باشد.

۴- لغو روادید یا آسان‌سازی آن ازجمله مسائلی است که باید به آن توجه شود. فعال شدن کریدور شمال به جنوب بدون لغو روادید اثر ندارد. باید نتیجه مذاکره با روسیه را ملموس کرده و کانال صادراتی را تسهیل شود.

۵- توسعه محور ایران؛ روسیه و چین و نیز فعال کردن محور ایران؛ هند و روسیه در غالب کریدور. توافق دوجانبه چین و ایران و مشارکت جامع چین و روسیه شرایطی را برای مشارکت سه‌ضلعی بین هر سه کشور ایجاد می‌کند که می‌تواند ساختار امنیتی منطقه را تعیین کند.

۶- در سطح منطقه؛ ایران و روسیه به‌صورت سنتی خود را یک نیرو تثبیت‌کننده در برابر چالش‌ها و تهدیدات مشترک مانند؛ تروریسم؛ جنایت فراملی و قاچاق مواد مخدر می‌دانند. البته در این میان خطوط مکمل و تضاد میان دو طرف وجود دارد. می‌توانیم روابط راهبردی میان ترکیه و روسیه را به‌عنوان الگوی سازگار دراین‌باره مورد ارزیابی قرار دهیم. آنکارا و مسکو باوجود خطوط موازی در سوریه؛ لیبی و مدیترانه ما به ازای مشترکی در دادوستد در قفقاز پیداکرده‌اند. جمهوری اسلامی ایران و روسیه نیز می‌توانند با تکیه‌بر اعتماد سازنده دوطرفه به یک راهبرد استراتژیک و متوازن رسیده و آن را پرورش دهند.

تدوین برنامه مشترک همکاری‌های راهبردی میان تهران و مسکو باعث شده است که آمریکایی‌ها به‌عنوان بازنده میدانی به تکاپو بیافتند. در روزهای گذشته ایجاد فشار روانی کاذب از نقش روسیه در مذاکرات وین را باید فراتر از یک اقدام رسانه‌ای تفسیر کرد. جریان غرب‌گرا در قزاقستان با مسلح کردن تروریست‌های فرا منطقه‌ای راهبردهای مشترک محور آنکارا- مسکو را هدف گرفته و سویه‌های آن را به سفر رئیس‌جمهور کشورمان به روسیه امتداد داده است. این جنگ چندوجهی با ایجاد یک رابطه ملموس و مؤثر میان تهران و مسکو دچار شکست خواهد شد. این روزها نقش روسیه در مذاکرات وین فراتر از بازیگری آن در هنگام امضای قرارداد ۲۰۱۵ نیست؛ آمریکایی‌ها بااحساس خطر شدید از ایجاد یک پیمان همکاری مشترک میان ایران و روسیه سعی کرده‌اند فضای داخلی را مسموم کرده تا با اختلاف‌افکنی؛ زنجیره‌های مستحکم منطقه‌ای را دچار گسست کنند.

باید از سفر کاری رئیس‌جمهور به مسکو چهارچوب بندی جدیدی در روابط و هم‌افزایی آن ایجاد کنیم. فراموش نکنیم که هیچ رابطه استراتژیکی بر اساس ضعف یک‌طرف پایداری نخواهد داشت. هرقدر اقتدار ما بیشتر باشد؛ احتمال پذیرش آن از سوی دیگران بالاتر است، رابطه با مسکو نیاز به هوشمندی و ظرافت‌های خاص خود را دارد، لازم است در دوران گذار وزن اضافه کنیم!