روابط ایالات متحده و تایوان در طول جنگ سرد به واسطه خصومت ایدئولوژیک با پکن، تا 1979 بر نزدیکی جدی به تایپه به منظور اعمال فشار بر پکن استوار بود. عدم شناسایی جمهوری خلق چین و پیمان دفاعی متقابل از مصادیق بارز این قرابت به شمار می ‌‌رود.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مقدمه

یکی از موضوعات مهمی که در حین مذاکرات هسته‌‌ ای میان ایران و قدرت‌‌ های بزرگ مطرح می‌‌ شود تأثیر تشدید تنش‌‌ ها میان چین و آمریکا بر سر موضوع تایوان بر مواضع چین است. به عبارت دیگر، فرض این است که این مناقشه حتی ممکن است به جنگ میان آمریکا و تایوان نیز منجر شود. در چنین شرایطی، از یک سو چین نقش حمایتی گسترده ‌‌تری را در قبال ایران در پیش خواهد گرفت و از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا نیز چاره ‌‌ای جز افزایش تمرکز بر مناطق پیرامون چین ندارد. این ادراک به نظر می ‌‌رسد در نوع نگاه به گفتگوها و انتظارات از چین در این مذاکرات تأثیر جدی بر جای می‌‌ گذارد. بر همین مبنا، درک واقعیت کنونی مناقشه تایوان اهمیت دارد. در این گزارش نیز تلاش خواهد شد این موضوع تبیین شود.

 وضع کنونی مناقشه تایوان: نگاهی تاریخی

تایوان یکی از نقاط برجسته در روابط آمریکا و چین از بعد از فرار ناسیونالیست ‌‌های چینی به این جزیره تبدیل شده است. اگرچه به لحاظ تاریخی، جزیره تایوان متعلق به چین به شمار می‌‌ رود اما جدایی آن به دست ژاپنی ها و سپس حضور ملی‌‌ گراهای چینی در آن از جنگ جهانی دوم، این منطقه جغرافیایی را به یکی از نقاط کانونی بحران در نظام بین ‌‌الملل بدل کرده است. تاکنون سه بحران جدی در تنگه تایوان به وقوع پیوسته است؛ بحران اول تایوان در 1955-1954 منجر به امضای پیمان دفاع متقابل میان جمهوری چین (مستقر در تایپه) و آمریکا شد. بحران دوم در 1958 نیز با آتش بس خاتمه یافت. بحران سوم در سال 1996-1995 نیز تا پیش از مناقشه جاری، آخرین بحران در تنگه تایوان به شمار می رود.  

روابط ایالات متحده و تایوان در طول جنگ سرد به واسطه خصومت ایدئولوژیک با پکن، تا 1979 بر نزدیکی جدی به تایپه به منظور اعمال فشار بر پکن استوار بود. عدم شناسایی جمهوری خلق چین و پیمان دفاعی متقابل از مصادیق بارز این قرابت به شمار می ‌‌رود. اما عیان شدن اختلافات پکن و شوروی هم در مسائل ایدئولوژیک و هم در مسائل مرزی (که به برخورد مرزی در سال 1969 انجامید) سبب شد آمریکا بر اهمیت روابط با پکن در مهار شوروی واقف شود. در نتیجه، دیپلماسی مثلثی منجر به تغییر روابط در مثلث تایپه- پکن-واشنگتن شد. در سال 1979، پیمان دفاعی آمریکا – تایوان ملغی و «قانون روابط با تایوان» جایگزین آن شد. این موضوع به معنای خاتمه حمایت واشنگتن از تایپه نبود، بلکه از این زمان نیز آمریکا به روابط با تایوان به عنوان ابزاری برای فشار بر چین نگریسته است. با این حال، سیاست غالب آمریکا، سیاست «ابهام» بوده تا از این طریق پکن نتواند به طور دقیق واکنش آمریکا را در صورت اقدام علیه تایپه بسنجد.

 از سوی دیگر، جمهوری خلق چین نیز همواره بر الحاق نهایی تایوان به سرزمین اصلی چین تأکید کرده است. در عین حال، پکن با وجود برخی تنش‌‌ ها سعی بر حفظ و توسعه روابط با تایپه داشته است. به نظر می ‌‌رسد حداقل این منطق که توسعه روابط اقتصادی می‌‌ تواند ضمن وابسته کردن تایوان، به هدف نهایی پکن یعنی وحدت مسالمت‌‌ آمیز دو سوی تنگه، منتهی شود بنیان این سیاست را تشکیل داده است؛ به گونه ‌‌ای که چین بزرگترین شریک تجاری تایوان به شمار می ‌‌رود و 26.3 درصد از کل تجارت تایپه و 22.2 درصد از واردات آن را در سال 2020 به خود اختصاص داده است.

نگاهی به امکان تبدیل مناقشه حاضر به برخورد نظامی

مناقشه اخیر بر سر تایوان که با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا آغاز و تاکنون نیز استمرار پیدا کرده گواهی بر حساسیت پکن و واشنگتن نسبت به این موضوع است. آمریکا در چند سال گذشته روابط خود با تایوان را تقویت کرده که در حوزه های مختلف متجلی است. برگزاری مانور نظامی، فروش تسلیحات (در آخرین مورد تصویب انتقال 750 میلیون دلاری سلاح)، و حمایت‌‌ های دیپلماتیک با واکنش‌‌ های منفی از سوی چین همراه شده است. اوج اقدامات عملی پکن نیز پرواز گسترده جنگنده‌‌ های این کشور در منطقه شناسایی دفاع هوایی تایوان بوده است. اما این تشدید تنش ها به دلایل زیر نمی‌‌ تواند به معنای برخورد و مواجهه نظامی آمریکا و چین در موضوع تایوان باشد:

مسئله تایوان در روابط چین و آمریکا می ‌‌تواند در مسیر آینده نظام بین ‌‌الملل تعیین کننده باشد. منازعه بر سر تایوان، توانمندی‌‌ های چین و آمریکا در ابعاد هنجاری ارزشی (به ویژه در مورد نظام سیاسی حاکم)، نظامی، اقتصادی و غیره را به نمایش می ‌‌گذارد. بنابراین، شکست هریک می‌‌ تواند به معنای تسلیم در برابر دیگری باشد. در چنین شرایطی به نظر می ‌‌رسد در حال حاضر حفظ وضع موجود مطلوب هر دو کنشگر باشد. برای آمریکا شکست به معنای پذیرش برتری و تسلط چین در آسیاپاسیفیک و برای چین نیز شکست می‌‌ تواند به معنای پذیرش برتری آمریکا در آسیاپاسیفیک و خط بطلان بر الحاق تایوان تا مدت زمانی نامعلوم خواهد بود.

به نظر می ‌‌رسد چین در موضوع تایوان بیش از آن‌‌که به دنبال الحاق نظامی در مقطع کنونی باشد خواهان ارائه هشداری به آمریکا و تایوان مبنی بر عدم عبور از خطوط قرمز چین است. این خطوط قرمز می‌‌ تواند شامل حضور بیش از حد نیروهای نظامی آمریکا در تایوان و یا پیشبرد و کمپین ‌‌های استقلال طلبی در تایوان و مسائلی از این دست شود. در تأیید این مدعا، جنگنده ‌‌های چینی با وجود ورود به منطقه شناسایی دفاع هوایی تایوان، وارد حریم هوایی تایوان نشده ‌‌اند.

یکی از اهداف پکن در شرایط کنونی آزمودن جدیت آمریکا در حمایت از تایوان است. در بحران های قبلی تایوان نیز پکن چنین هدفی را دنبال کرده و در آن‌‌ها نیز آمریکا جدیت خود در دفاع از تایوان را به نمایش گذاشته است. البته اگر حتی اقدامات پکن ناشی از تصور ضعف آمریکا در آسیاپاسیفیک باشد نوع واکنش آمریکا به نوعی توان و اراده این کشور را نیز به نمایش می ‌‌گذارد.

در عین حال وضعیت سیاست داخلی چین نیز در سخت شدن مواضع چین تأثیرگذار بوده است. به عنوان مثال، بحران خارجی در تلاش شی جین پین برای تمدید دوره ریاست جمهوری نقش کمکی خواهد داشت. اما این امر به معنای ورود به منازعه نظامی نخواهد بود. طبق برخی گزارش ‌‌ها، رسانه های دولتی چین خواهان کمرنگ کردن گمانه ‌‌زنی ‌‌ها مبنی بر قریب ‌‌الوقوع بودن درگیری با تایوان بوده ‌‌اند. در ماه نوامبر یک حساب کاربری در شبکه‌‌ های اجتماعی نزدیک به روزنامه ارتش خلق چین، این شایعات را ساختگی(malicious fabrication) خواند.

آمریکا نیز از طریق افزایش سطح تنش در موضوع تایوان می ‌‌تواند بیش از گذشته متحدان منطقه‌‌ ای را همراه کرده و شبکه اتحادی آسیاپاسیفیکی خود را در مهار چین منسجم‌‌ تر سازد.

مناقشه تایوان و تأثیر آن بر رویکرد چین در گفتگوهای هسته ای ایران

با توجه به توضیحات ذکر شده در بالا اولین نتیجه این است که اگرچه تنش‌‌ های آمریکا و چین در موضوع تایوان بالا گرفته اما به نظر نمی ‌‌رسد دو کشور خواهان ارتقای آن به سطح نظامی هستند که دلایل آن در بالا ذکر شد.

همین تشدید تنش‌‌ های دو کشور در موضوع تایوان و دیگر موضوعات در رویکرد نسبتاً حمایتی چین نسبت به مواضع جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار بوده اما نباید در این نقش چین اغراق صورت گیرد. با وجود این تنش‌‌ ها، پکن و واشنگتن به دنبال «مدیریت رقابت ‌‌های» خود هستند؛ اصطلاحی که به کرات از سوی مقامات دو کشور تکرار شده است.

پکن با وجود آنکه خواهان ایفای نقشی نوین در موضوعات مختلف است اما همچنان حامی رژیم منع گسترش هسته ‌‌ای به شمار می‌‌ رود و به نظر می‌‌ رسد در صورتی که تصور کند ایران روندی خلاف آن را در پیش بگیرد با طرف‌‌ های غرب همراه‌‌ تر خواهد بود.