ایالات متحده از ابتدای دهه نود، یعنی از فردای روز سقوط اتحاد جماهیر شوروی تا کنون، یک روز هم از گسترش ناتو به شرق دست نکشیده است. ناتو که برای رویارویی با شوروی تشکیل شده بود، بعد از فروپاشی شوروی سیاست تک بعدی برتری بر جهان را پیش برد و دو هدف را تعریف کرد، اول محاصره روسیه و از بین بردن استیلا و برتری روسیه حتی در محیط پیرامونی‌اش، طوری که هیچ گاه نتواند ادعای قدرت در برابر غرب، چه به لحاظ سیاسی چه به لحاظ نظامی و امنیتی، داشته باشد؛ هدف دوم، گسترش به سمت خاورمیانه و خنثی کردن تهدید کشورهای غیرهمسو مثل ایران بوده که هنوز هم در جریان است.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

جنگ اوکراین، به اعتقاد بسیاری، صرفا یک حمله نظامی صرف روسی به اوکراین نیست، نگاه استراتژیست ها به این جنگ از جنگی بزرگتر و رویارویی عظیم تر حکایت دارد. به اعتقاد آنها، روسیه این جنگ پیشدستانه را آغاز کرد تا بعدا – که چه بسا زیاد هم دور نباشد – متحمل هزینه های سنگین حتی به قیمت استقلال، تمامیت ارضی و حیاتی خود نباشد. به اعتقاد برخی از استراتژیست ها، روسیه به انجام این جنگ مجبور شد چرا که ایالات متحده، ناتو و کلا غرب، به هیچ کدام از وعده هایی که به روسیه، به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، داده بودند، عمل نکردند؛ بارزترین آن عدم گسترش ناتو به شرق بود که در ابتدای دهه نود میلادی، جورج بوش پدر و سپس بیل کلینتون، روسای جمهوری وقت ایالات متحده، به روسیه تعهد داده بودند، تعهدی که هیچ وقت عملی نشد و پیش بینی هم نمی شود هیچ اراده ای برای عملی شدن آن به وجود آید.

یکی از چهره های برجسته اقتصادی ایرانی – آلمانی مقیم آلمان که ارتباطات گسترده ای دارد و به پشتوانه این ارتباطات در اتحادیه اروپا صاحب نفوذ است و از سیاست های پشت پرده جاری در اروپا خبر دارد، در این باره می گوید: «ایالات متحده از ابتدای دهه نود، یعنی از فردای روز سقوط اتحاد جماهیر شوروی تا کنون، یک روز هم از گسترش ناتو به شرق دست نکشیده است. ناتو که برای رویارویی با شوروی تشکیل شده بود، بعد از فروپاشی شوروی سیاست تک بعدی برتری بر جهان را پیش برد و دو هدف را تعریف کرد، اول محاصره روسیه و از بین بردن استیلا و برتری روسیه حتی در محیط پیرامونی‌اش، طوری که هیچ گاه نتواند ادعای قدرت در برابر غرب، چه به لحاظ سیاسی چه به لحاظ نظامی و امنیتی، داشته باشد؛ هدف دوم، گسترش به سمت خاورمیانه و خنثی کردن تهدید کشورهای غیرهمسو مثل ایران بوده که هنوز هم در جریان است. ایده تشکیل ناتوی عربی که به اعتقاد من امکان تحقق آن فعلا کم رنگ است، به همین دیدگاه باز می گردد. موضوعی که در زمان دولت دونالد ترامپ مطرح شد و حالا هم توسط دولت جو بایدن همچنان دنبال می شود.»

وی درباره جنگ اوکراین می گوید: «جنگ اوکراین دیر یا زود رخ می داد. شکی در آن نبود. می دانید چرا شکی در آن نبود، چون این جنگ عملا از سال 2014 آغاز شده بود. جنگی که اکنون می بینید، مکمل فرایندی است که از سال 2014 آغاز شده است. موضوع هم فقط اوکراین نیست، فراتر از اوکراین است. البته باید اذعان کنیم، ایالات متحده زودتر از همه دنبال این جنگ بوده است. امریکا روسیه را تحریک کرد که به اوکراین حمله کند. هدف ایالات متحده ورود روسیه به جنگ برای اعمال تحریم هایی است که اکنون شاهدیم علیه روسیه اعمال شده است.»

این اقتصاددان تاکید می کند: «اشتباه نکنید، هدف امریکا فقط روسیه نیست، هدف امریکا خود اروپا و در راس آنها آلمان هم هست. آلمان می رفت تا از یک‌سو بیش از پیش به روسیه نزدیک شود و از سوی دیگر با قدرت اقتصادی بالایی که دارد به قدرت اول اروپا تبدیل شود. وابستگی انرژی و اقتصادی آلمان به روسیه این دو را در کنار هم قرار می داد و خواه ناخواه آلمان را با قدرت صنعتی که برخوردار است، تبدیل به غول سیاسی – اقتصادی اروپا می کرد که در کنار روسیه‌ی سرشار از منابع انرژی و مواد اولیه و پهناور، کابوسی برای ایالات متحده و غرب می شد.»

وی همچنین می گوید: «چرا انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شد؟ چه زمانی انگلیس تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا گرفت؟ وقتی که دید آلمان به قدرت اقتصادی اول اتحادیه اروپا تبدیل شده است و می رود تا با استفاده از ابزار اقتصادی فرمان سیاسی اروپا را نیز در دست بگیرد. به ویژه که دیگر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، سوئد، ایتالیا، اسپانیا و دیگر کشورهای دیگر با بحران های شدید اقتصادی مواجه هستند و عملا می روند به انقیاد آلمان تن دهند. بدهی سوئد 900 میلیارد دلار و بدهی ایتالیا و فرانسه به بیش از یک تریلیون دلار رسیده است. اقتصاد اسپانیا از این دو هم بدتر است، این کشور علاوه بر بدهی سنگین نرخ بیکاری بیش از 20 درصد هم دارد. وضعیت کشورهای کوچکتر مثل یونان که از اینها هم بدتر است.»

  

این چهره پرنفوذ ایرانی – آلمانی سپس تاکید می کند: «کسانی که می گویند احداث لوله گاز بالای 2500 کیلومتر صرفه اقتصادی ندارد، دروغ محض می گویند، آنها یا درکی از مناسبات استراتژیک اقتصاد جهانی ندارند یا صرفه اقتصادی را درک نمی کنند یا تعمدا در زمین غرب یا دیگران بازی می کنند. روسیه به اروپا 19 خط لوله دارد و شبکه گازرسانی اروپا 275هزار کیلومتر است. 86 درصد گاز مصرفی آلمان از روسیه تامین می شود. اگر گاز روسیه به آلمان قطع شود این فقط بر گاز مصرفی منازل مسکونی اثر نمی گذارد بلکه کل صنایع آلمان را تحت تاثیر قرار می دهد. صنایع سنگین، پتروشیمی و بسیاری از تاسیسات صنعتی آلمان از کار می افتند. در حدود 60 درصد کارخانه جات آلمان با گاز روسیه تغذیه می شوند که اگر این گاز نرسد بخش عمده ای از صنایع آلمان از کار می افتد، چنین اتفاقی به معنای از کار افتادن کل چرخه اقتصادی آلمان است. امریکا خواست روسیه به اوکراین حمله کند تا آلمان را در محذوریت قرار دهد، وادار شود واردات انرژی از روسیه را قطع کند و به این ترتیب از یک سو تضعیف شود و از سوی دیگر بیش از پیش به امریکا وابسته شود. برای همین است که معاون وزیر امور خارجه آلمان شکایت می کند که کاردار اوکراین در برلین که یک نئونازی است در حضور سفیر امریکا او را تحقیر می کند و روبه روی او می ایستد و با پرخاش می گوید شما آلمانی ها به ما بدهکارید، جنگ جهانی دوم را به یاد بیاورید، شما وظیفه دارید به ما کمک کنید، بدون هیچ فوت وقتی باید به ما سلاح بدهید، بهترین سلاح هایتان را باید در اختیار ما بگذارید، آنگاه که معاون وزیر ناراحت می شود، سفیر امریکا پشت او می زند و می گوید آقای معاون ناراحت نشوید، اما ایشان حق دارد، راست می گوید، شما وظیفه کمک رسانی به اوکراین را دارید و الا با عواقب سخت امریکا مواجه می شوید! آنجاست که آلمان درک کرد چقدر در برابر امریکا ضعیف و بی اراده است.»

وی سپس می گوید: «جنگ اوکراین طولانی خواهد شد چون هدف فقط محدود به اوکراین نیست. ناتو و امریکا از این جنگ هدف کلان دیگری را نیز تعقیب می کنند، آن هم نفوذ به قفقاز و تسلط بر آنجاست. قفقاز گلوگاه روسیه است و تسلط بر آن یعنی شکست روسیه برای همیشه، و روسیه به این راحتی حاضر نیست از اینجا کوتاه بیاید چون خوب می داند هدف نهایی غربی ها چیست. وضعیت تا حدی به دوران جنگ جهانی دوم شباهت دارد. در آن موقع هم آلمان نازی تلاش می کرد قفقاز را تصرف کند تا شوروی درهم بشکند، متفقین همه تلاش خود را کردند تا این منطقه به دست آلمان نازی نیفتد. حالا هم چنین است. امریکا و ناتو با نفوذ به قفقاز همچنین مهار ایران را نیز در دستور کار دارند. آنها همچنین نقشه دارند که آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان را نیز به عضویت ناتو در آورند. تنش سیاسی سال گذشته در قزاقستان که ناکام ماند با همین هدف انجام شد. برنامه بود که این تنش به دیگر کشورهای آسیای میانه و حتی قفقاز سرایت کند که ناکام ماند، اما معلوم نیست در آینده چه خواهد شد.»

وی درباره آینده جنگ اوکراین نیز می گوید: «واقعا اعتقاد دارم که جنگ به زودی پایان نخواهد یافت، اگر روسیه به کی‌یف نرسد و نتواند این کشور را سرنگون کند، پیش بینی می شود اوکراین تجزیه شود، روسیه شرق اوکراین را جدا خواهد کرد و تصمیم جدی دارد که اوکراین دسترسی به دریا نداشته باشد، روسیه می گوید تحت هیچ شرایطی اوکراین نباید ساحل داشته باشد، همچنین احتمالا لهستان بخشی از غرب اوکراین را تصرف خواهد کرد. احتمالا آنچه از اوکراین باقی می ماند صرفا کی‌یف و بخشی از سرزمین های مرکزی این کشور خواهد بود تا عملا بسیار ضعیف باشد. به زودی لهستان نیز به صحنه می آید و همانند جنگ های جهانی اول و دوم، در این معادلات نقش خواهد داشت.»

این اقتصاددان برجسته همچنین درباره ایران می گوید: «برجام برای غرب هدف نهایی نیست، چه توافق بشود چه نشود، در استراتژی کلان غرب اهداف دیگری بر سر ایران دنبال می شود. برای همین ایران نباید به هیچ وجه از توسعه برنامه های موشکی خود دست بردارد. به هیچ وجه نباید سر آنها به کوچکترین گفت وگو تن دهد. برنامه هسته ای ایران نیز تحت هیچ شرایطی نباید متوقف شود. چرا که هدف نهایی تضعیف و شکست کامل ایران است. البته شکی نیست که اقتصاد ایران باید شکوفا شود، ما باید بهترین روابط را با جهان داشته باشیم، و این تحقق نمی یابد مگر به پشتوانه توانایی قدرتمند نظامی و همچنین اقتصاد قوی. نباید فراموش کرد، غرب هر گاه دیده کشوری در حوزه ای تضعیف شده، از همان دریچه به آن ضربه زده و آن را ناکار کرده است، مثل لیبی.»

وی تاکید می کند، راه های ترانزیت ایران باید به شدت توسعه یابد، کریدور شمال جنوب و شرق به غرب باید بسیار توسعه یابد و ایران را به هاب ترانزیت منطقه تبدیل کند. این ظرفیتی استراتژیک است که ایران می تواند نهایت استفاده را در سطح منطقه ای و جهانی از آن ببرد. ایران باید کریدور شمال – جنوب را هم از حوزه قفقاز دنبال کند و هم از حوزه ترکمنستان – قزاقستان. ایران به هیچ وجه نباید ظرفیت های خود را دست کم بگیرد و نسبت به آنها بی توجه باشد. | منبع: دیپلماسی ایرانی